نگاهی به فیلم «تومان»| در حسرت سینمای آبگوشتی!
«تومان» هرگز گزینه مناسبی برای اکران در آوردگاهی چون جشنواره فیلم فجر نیست؛ جهان روایی فیلم برای مخاطب عام نامأنوس و فاقد جذابیت است و چه بسا مخاطب خاص نیز به سختی بتواند با اتمسفر داستان ارتباط برقرار کند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «تومان» دومین ساخته بلند سینمایی مرتضی فرشباف در کسوت کارگردان است. فرشباف که سابقه ساخت فیلم سینمایی بهمن را در کارنامه کاری خود دارد، این بار به سراغ موضوعی عجیب و غیرمنتظره رفته است.
«تومان» روایتگر ماجرای کسالتبار دورهمیهای چندین جوان متفنّن، بیقید و سرخوش است که صرفاً از راه قمار و شرط بندی امرار معاش کرده و روزگار میگذرانند. آنها سبک زندگی عجیب و خردهفرهنگ غریبی دارند؛ به نحوی که تقریباً تمام طول روز را پای تلویزیون نشسته و در حال تماشای مسابقات فوتبال داخلی و خارجی هستند؛ در عین حال نیز به طور همزمان در سایتهای آنلاین شرط بندی به پیش بینی نتایج مسابقاتی که تماشایشان میکنند، میپردازند.
آنچه باید در همین ابتدا بدان اشاره کرد این است که «تومان» فیلمی حاوی سویههای سوء تعلیمی و آموزههای نامناسب تربیتی است. مصداق تأمل برانگیز و مذمومی که در تصدیق این گزاره قابل طرح است، تلاش فیلم در عرفیسازی امرار معاش از راه قمار و تشویق مخاطب به تجربه کردن قمار و شرط بندی است؛ فیلم نه تنها نگاه قبح آمیزی به قمار، شرط بندی و حرمت فقهی آن ندارد، بلکه در بسیاری از مواقع نیز با نمایش هیجانات کاذب و سرخوشیهای ناشی از برد در عمل شرط بندی، جنبه تبلیغی و مشروعی به تجربه قماربازی میبخشد!
دیگر سویه تعلیمی نامناسب فیلم، عادیسازی و ترویج مصرف مشروبات الکلی است که به شکل رفتاری موجه و مشروع در فیلم ضریب پیدا کرده است. جوانان سرخوش «تومان» گاه و بیگاه در دورهمیهای لغو خود به سلامتی یکدیگر پیک میزنند؛ تأکید عجیب فیلمساز بر نمایش صحنههای سرو مشروب حاکی از آن است که در جهان ذهنی کارگردان چنین رفتاری فاقد هرگونه حرمت و قباحت است. ویژگیهای مذکور باعث میشود چنانچه مخاطبی غیرایرانی که از نظام ارزشی حاکم بر کشور آگاهی نسبی دارد، «تومان» را در سالن سینما بییند، هرگز گمان نکند که چنین فیلمی در جغرافیای ایران ساخته شده است!
مشکل دیگر «تومان»، به فیلمنامه متأخرش بازمیگردد؛ فیلم اساساً با یک ساعت تأخیر شروع میشود و به بیان دیگر، اتفاق برانگیزنده در فیلمنامه(زمین خوردن یونس از اسب) با تأخیری یک ساعته در فیلمنامه به وقوع میپیوندد؛ فیلم تا پیش از بروز این حادثه برانگیزنده عموما در حال ارائه اطلاعات و جزئیات غیرضروری است که به پیشبرد دراماتیک فیلمنامه در طول و عرض خود کمک چندانی نمیکنند.
نکته دیگری که باید تصریح بیان کرد، این است که آخرین ساخته بلند سینمایی مرتضی فرشباف هرگز گزینه مناسبی برای اکران در آوردگاهی چون جشنواره فیلم فجر نیست؛ جهان روایی فیلم برای مخاطب عام نامأنوس، غیر ملموس و فاقد جذابیت است و چه بسا مخاطب خاص نیز به سختی بتواند با اتمسفر داستان ارتباط برقرار کرده و با روایت نعل به نعل فیلمنامه همراه شود. لحن گنگ و غیرجذاب روایت پردازی «تومان» مانع از آن میشود تا مخاطب درگیر و پیگیر قصه فیلمنامه شود. به نظر میرسد اعضای هیأت انتخاب سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر در انتخاب چنین فیلمی که در اکران نیز فرجامی جز حضور در گروه هنر و تجربه نخواهد داشت، ذائقه و سلیقه مخاطب را کاملا نادیده گرفته اند!
فیلم آخر مرتضی فرشباف همچنین اثری بیجهت طولانی و کشدار است که اساسا ظرفیت دراماتیک فیلمنامهاش هرگز به اندازه ای نیست که بتواند مخاطب را بیش از 2 ساعت روی صندلی سینما بنشاند؛ فیلمنامه غیرجذاب و بدون کشش «تومان» خیلی زود حوصله مخاطب را سر میبرد و دیری نمیپاید که تجربه تماشای فیلم در سینما نزد تماشاگر به وضعیتی کسالت بار تبدیل میشود.
در تحلیل نهایی باید گفت که «تومان» فیلمی برآمده از گرایشات شبه روشنفکرانه فیلمساز است که برای مخاطب عام ساخته نشده و چهبسا فاقد عنصر ارتباط با کسر قابل توجهی از مخاطبان خاص سینما نیز باشد. ساخت آثاری چون «تومان» و نمایش آن در جشنواره فیلم فجر نشان میدهد که سینمای موسوم به شبه روشنفکری همچون سینمای آبگوشتی که همواره مورد تعریض و هجمه جدی سید شهیدان اهل قلم؛ مرتضی آوینی بود، کماکان چون شبهی تیره بر سر فرهنگ و هنر سایه انداخته است؛ آوینی بارها در نوشته ها و گفته های خود این دو جریان سینمایی را تقبیح کرده بود اما شگفتا که سینمای ایران این روزها چنان در احاطه فیلمهای متعلق به جریان شبه روشنفکری به سر میبرد که ممکن است هر لحظه حسرت سینمای آبگوشتی را بخوریم!
انتهای پیام/