میزگرد| درباره حجاب طوری برخورد نکنیم جوانمان دینگریز شود / خصلتی که اجر شهید را دارد
پژوهشگر دینی میگوید درباره عفاف و حجاب به گونهای سلبی برخورد میکنیم کسانی هم که تمایل به حجاب اسلامی دارند، از دین گریزان میشوند؛ بعد برای اینکه خطای خودمان را بپوشانیم، دست به خطای دیگری میزنیم و سر هر خیابان گشت ارشاد قرار میدهیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، عفاف و حجاب همواره طی این چهار دهه اخیر از مهمترین مباحث فرهنگی جامعه ما بوده است؛ چرا که این امر ریشه در باورهای دینی کتب آسمانی و حتی ریشه در تمدنی ما ایرانیان داشته است. تنها در یک گزارش تاریخی میخوانیم «زمان ساسانیان که پس از نبوت زرتشت است، افزون بر چادر، پوشش صورت نیز در میان زنان اشراف معمول شد. به گفته «ویل دورانت» پس از داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع، جرأت نداشتند که جز در تختِ روانِ روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمد و رفت کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی حتی پدر و برادرشان را ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان نیامده است.» ( تاریخ تمدن، ج1، ص552)
در هر صورت آنچه در این دهههای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته، صحبت از حد و حدود حجاب، مفهوم اصلی حجاب، نحوه فرهنگسازی حجاب، قانونگذاری در مسئله عفاف و حجاب، نقش نهادهای فرهنگی در گسترش فرهنگ عفاف و حجاب و ... بوده است.
خبرگزاری تسنیم طی دو میزگرد با حضور دو تن از پژوهشگران این حوزه یعنی ابراهیم زالی، پژوهشگر دینی و عضو پژوهشی مؤسسه تصویرسازان صبح صادق و خانم نیره قوی مدیر گروه مطالعات علوم سیاسی و انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی به پرونده 40 ساله انقلاب اسلامی ایران پرداخت.
اهمّ عناوین میزگرد اول از این قرار بود: برای عفاف و حجاب باید فرهنگسازی کرد، فرهنگسازی باید مبتنی بر تکریم و عزت نفس مردم باشد، خداوند مقدم بر پوشش زنان، بر حفظ ضوابط محرم و نامحرم تأکید دارد، نیاز به بازتعریف درباره مفهوم حجاب داریم، شهید مطهری بهکارگیری مفهوم حجاب را کامل نمیداند، بکارگیری مفهوم "تحفظ" به جای حجاب رساتر است، مفهوم عفاف یعنی حفظ عزت و کرامت نفس.
ابراهیم زالی در میزگرد دوم میگوید تاکنون تعریف صحیح و متقنی از عفاف و حجاب صورت نگرفته است و تا زمانی که این کار صورت نگیرد، هرگونه سیاستگذاری و برنامهریزی در ترویج این دو گزاره، صحیح نخواهد بود.
سرگروه تیم پژوهشی مستند "حجاب، راه رستگاری" در انتقاد به شیوه ترویج امر عفاف و حجاب میگوید سوگوارانه باید بپذیریم که سیاستگذاریهای فرهنگی و حتی سیاسی و اقتصادی جامعه ما مبتنی بر تحقیر جامعه و شکستن عزت عمومی جامعه است نه تکریم. مردم در سادهترین نیازها خوار و ذلیل میشوند. آنها را مجبور میکنند زبان به شکوه و شکایت باز کنند و بعد هم ذلت آنها را در برنامه تلویزیون و شبکههای اجتماعی نمایش دهند.
خانم نیره قوی، نیز همین اعتقاد را دارد. به گفته وی، باید تعریف جامعی از موضوع عفاف و حجاب داشت.
به اعتقاد وی ما نمیتوانیم مدام از طریق نیروی انتظامی و با برخوردهای سلبی حجاب را فرهنگسازی کنیم. اگرچه برای عدهای برخورد سلبی اقدام مناسبی است، اما نباید همه را با یک چشم دید. کسی که با نظام دشمنی دارد به طور طبیعی باید برخورد سخت کرد. در صورت کلی با اخلاق و عطوفت دینی میتوان جوانان را جذب کرد. یعنی با نگاه رحمانیت و رحیمیت باید برخورد کرد نه با غضب و خشم.
مشروح این قسمت از میزگرد را در ادامه میخوانید.
روند حجاب از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون
* تقریباً یکی از موضوعات اصلی ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مسئله عفاف و حجاب بوده است، به گونهای که از اولین واکنشهای اجتماعی ناظر بر این امر بود و امام خمینی (ره) نیز احکام و ضوابطی را برای آن در نظر گرفت. این چالش تاکنون ادامه داشته هرچند در مقاطعی با فراز و فرودهایی مواجه بوده است. به نظر شما بزرگواران چه راهکاری برای خروج از این چالش وجود دارد؟
نیره قوی: یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مهمترین موضوعاتی که امام مورد توجه قرار داد، کیفیت حضور زنان در جامعه بود؛ ایشان میفرماید زنان باید حجاب داشته باشند؛ بعد تأکید دارند که حجاب فقط چادر نیست. پس از آن، مقابل برخی از افراط و تفریطها میایستند؛ از جمله تفکیک بین دانشجویان دختر و پسر در کلاسهای دانشگاه توسط حائل.
در هر صورت از آن زمان تاکنون اقدامات متفاوتی داشتیم. فرمایشات امام ارشادی بود. پس از آن، اقدامات تحمیلی، فرهنگی، اجرایی و بعد نظارتی داشتیم. باید ببینیم قصد داریم درباره کدام یک از این مسائل صحبت کنیم؛ سیاستها، ضوابط، اجراء، عملکرد، آسیبشناسیها و ...؟
از سالهای 57 تا 59 اقدام ارشادی کردیم. از سالهای 59 تا 75 شورای انقلاب وارد میشود و وجه قانونگذاری هم به خود میگیرد. در این سالها، ادارات، وزارتخانهها و سازمانها، بخشنامهها و آییننامههای داخلی تصویب میکنند و در کنار آن، برنامههای فرهنگی شکل میگیرد. از وجوه غالب، وجه سیاستگذاری است. در شورای عالی انقلاب فرهنگی، اولین سیاستها و قوانین مدون میشود. از سالهای 76 تا 84 شورای عالی در جلسات خود مصمم میشود چارچوبها، اصول و مبانی اجرایی گسترش عفاف و حجاب را مکتوب کند و دستگاههای زیادی را پای کار بیاورد.
از سالهای 85 تا 94 اقدامات نظارتی را میبینیم. یعنی صرفاً سیاستگذاری و قانونگذاری نیست بلکه اقدامات نظارتی نیز مدنظر است. مسئولان در یک مقطعی خود را پایبند به اجرای ضوابط حجاب نمیبینند چرا که برایشان مسئله نبود.
در دانشگاهها چقدر بر بحث حجاب نظارت دارند؟! طی این سالها چند تا وزارتخانه باید درگیر حجاب میشدند که نشدند؟ عدم نظارت بر حسن اجرای اقداماتی که بر اساس سیاستگذاری مدون شده است، جامعه را دچار آسیب کرده است؛ یعنی عفافی که باید در تمام ابعاد دیده میشد، در اجرا به موضوع حجاب تقلیل مییابد. امروز در وزارتخانه بانویی را با آرایش زننده مشاهده میکنید. گاهی میبینید کسی که خودش باید مجری باشد، مقید به عفاف نیست و عفاف را در حد حجاب تقلیل دادهاند. بنابراین ضمن آنکه باید تعاریفمان را اصلاح کنیم، باید سیاستگذاریهای خود را تکمیل کنیم. اقداماتمان ناقص، نظارت هیچ.
زالی: نسبتی بین ارزشهای دینی با فضای هنری ما وجود ندارد
زالی: اگر بخواهیم بحث عفاف و آنچه ناظر به مفهوم حجاب است در جامعه از این حالت منفعلانه و سقوط خارج شود، اولین کار، بازخوانی و بازنگری دین در آیات قرآن و روایات است.
کارنامه چهلساله ما نشان میدهد، نگاه ما به انقلاب، جریانی ظاهری است نه رویداد عمیقِ الهی. مردم ما در اوایل انقلاب همسو با این جریان نورانی، به ارزشهای متعالی همچون ظهور امام عصر میپرداختند و آن را آرمان خود قرار داده بودند. برنامههای هنری ما عمدتاً از این حس و حال اثر گرفته بود. اما آرام آرام این مسائل تقلیل یافت. اکنون عمق این رکود را شما در جشنوارههایی امثال فجر و ... میبینید. این مسئله در تلویزیون ما هم وجود دارد به گونهای که نسبتی بین آرمانهای انقلاب و ارزشهای دینی با برنامههای سیما مشاهده نمیکنید.
اکنون پس از چهل سال آنچه به عنوان برداشت از دین مدنظر داریم، باید تجدیدنظر کنیم. ما نمیگوییم آنچه فهمیدیم اشتباه بوده بلکه نیاز به تکامل دارد. تا اذعان نکنیم موضوع عفاف و حجاب را به خوبی از آیات و روایات فهم نکردیم، مسیر برای اصلاح باز میشود.
اگر میفرمایید ممکن است خوب فهمیده باشند، اما در مرحله سیاستگذاری و اجرا خوب عمل نکرده باشند، باید عرض کنم مثل آن است که بگوییم انسانی روحیات، اخلاقیات و تفکر خوبی دارد، اما عملش نامناسب است. باید گفت عملکرد حاکی از محتواست. به فرموده قرآن «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ؛ بگو: «هر کس بر حسب ساختار [روانى و بدنى] خود عمل مىکند ...» اگر عملکردمان صحیح نیست، شاکله کار مشکل دارد. ما نیاز به اصلاح تفکر داریم آن هم تفکری که مبتنی بر قرآن و روایات باشد. نه اینکه مقداری از آن را از خودمان ببافیم و مقداری هم از قرآن و عترت بگیریم. هر مرکزی که وظیفه تولید فکر و اندیشه دینی را دارد، باید احساس وظیفه کند و کار مبنایی را کلید بزند.
نیره قوی: مراکز سیاستگذاری، فرهنگی و اجرایی باید هماهنگ کار کنند. یک جا قانون کامل است، اما سیاستگذاری ناقص است، یک جا سیاستگذاری داریم، اما قانون نداریم. یک جا قانون داریم، اما اقدامات شایسته انجام نمیدهیم.
ما نمیتوانیم مدام از طریق نیروی انتظامی و با برخوردهای سلبی حجاب را فرهنگسازی کنیم. اگرچه برای عدهای برخورد سلبی اقدام مناسبی است، اما نباید همه را با یک چشم دید. کسی که با نظام دشمنی دارد به طور طبیعی باید برخورد سخت کرد. در صورت کلی با اخلاق و عطوفت دینی میتوان جوانان را جذب کرد. یعنی با نگاه رحمانیت و رحیمیت باید برخورد کرد نه با غضب و خشم.
زالی: درباره حجاب طوری برخورد نکنیم جوانمان دینگریز شود
زالی: سوگوارانه باید بپذیریم که سیاستگذاریهای فرهنگی و حتی سیاسی و اقتصادی جامعه ما مبتنی بر تحقیر جامعه و شکستن عزت عمومی جامعه است نه تکریم. مردم در سادهترین نیازها خوار و ذلیل میشوند. آنها را مجبور میکنند زبان به شکوه و شکایت باز کنند و بعد هم ذلت آنها را در برنامه تلویزیون و شبکههای اجتماعی نمایش دهند. شأن مردم را نزد خودشان و دیگران پایین میآورند. حتی این نوع سیاست را در سطح بینالملل هم بارها مشاهده کردیم. یک ایرانی که باید نزد افکار عمومی جهان دارای شأن و عزت باشد، با یک خطای فاحش بینالمللی این عزت دچار تزلزل میشود.
برخورد خشن درباره حجاب یعنی پوشاندن خطای راهبردی ما
در همین موضوع عفاف و حجاب به گونهای سلبی برخورد میکنیم که نوجوانان و جوانانی هم تمایل به حجاب اسلامی دارند، از دین گریزان میشوند؛ حال برای آنکه از نظام انتقام بگیرند، اینگونه که اکنون در جامعه مشاهده میکنیم، وارد کوچه و خیابان میشوند، اما تصور میکنیم ما درست رفتار کردیم و دیگران کجفهم بودند! بعد برای اینکه خطای خودمان را بپوشانیم، دست به خطای دیگری میزنیم و سر هر خیابان یک گشت ارشاد قرار میدهیم. حال آیا سیاستگذاران فرهنگی ما میتوانند نزد خداوند شهادت دهند که مفهوم عفاف و حجاب را به خوبی فهم کردند، حق آن را ادا و آن را به خوبی در جامعه پیادهسازی کردند و اشکال صرفاً از سوی مردم است؟ در چنین شرایطی است که رهبر معظم انقلاب به مسئولان فرهنگی ما تذکر میدهند با خانمهای بدحجاب بدرفتاری نکنید.
بنابراین از چنین جامعهای که برخی مسئولان ما کاری به عزت و شأن ندارند، نباید توقع داشته باشی در مقولات مختلف دینی و غیر دینی، ضوابطی را رعایت کنند.
* بنابراین شما معتقدید عملکر ضعیف مسئولان فرهنگی ما در بحث عفاف و حجاب کار را به برخوردهای سلبی و خشن با مردم به ویژه قشر جوان ما کشانده است.
زالی: شرایط فعلی جامعه به گونه رهاشده است؛ از آنجایی که در موضوع عفاف و حجاب از ابتدا سیاستگذاریهای اشتباهی داشتیم و افراط صورت گرفته، نوعی واکنش منفی و دافعه در جوانان شکل گرفته است؛ از این رو با چالش جدی در زمینه عفاف و حجاب مواجه شدیم. با این توصیف نمیتوانیم اذعان کنیم شرایط فعلی، مساعد است.
باید شرایط فعلی را بسنجیم و آسیبها را شناسایی کنیم. منتها پیشینیه آن، فهم مفاهیم اصلی این موضوع است که به بخشی از آن اشاره شد. همگان میدانیم عفاف و حجاب بحثی زیربنایی است؛ هیچ فردی نیست که آن را مفهومی سطحی بداند.
* راهکار آن را هم در بازبینی مفهوم عفاف و حجاب مبتنی بر آموزههای دینی معرفی کردید.
زالی: همان طور که اشاره کردم، نگاه قرآنی و روایی به مقولات اجتماعی از جمله عفاف و حجاب نداریم. معمولاً ترکیبی از آیات و روایات را مطرح میکنیم، اما دقیق و بجا استفاده نمیکنیم. چهار آیه درباره عفاف داریم، اما بنده به عنوان پژوهشگر این حوزه ندیدم این آیات به خوبی مورد استفاده کاربردی قرار بگیرند. اگر خداوند لفظ عفاف را چهار بار در قرآن به کار برده است، راهکارش این بود که تعریفی مشترک از آنها بیابیم. همان طور که گفتیم، طبق آیه273 سوره بقره، عفاف نوعی خویشتنداری است که منبعث از "عزت نفس" فرد است. پس از آنکه آیات دیگر را با این تعریف مورد سنجش قرار دادیم، روایات را بر این مفهوم عرضه کنیم و ببینیم آیا تطبیق دارد یا خیر. پس از اطمینان از دریافت مفهوم اصلی، بر این اساس سیاستگذاری کنیم.
حال در مرحله بعد برنامهریزی و سیاستگذاری را بر مبنای همان تعریف جامعی قرار دهیم که به آن دست یافیتم.
عمده مردم با فرهنگسازی صحیح به قوانین احترام میگذارند
نیره قوی: البته برای تکمله بحث شما عرض کنم عدهای را فقط با برخوردهای سلبی میتوان برخورد کرد؛ این قشر کم هستند که نیاز است توضیحی در این باره دهم.
نکته اینجاست که گروهی افراد در جامعه به دلیل تربیت خانوادگی و فطرتشان، پایبند عفاف و حجابند.
گروهی به دین پایبند نیستند، اما به لحاظ اخلاقی، از خود پایبندی نشان میدهند؛ این مسئله را در نگاه، گفتار و حتی در پوشششان میبینید.
گروه سوم، کسانیاند که نه دینمدارند و نه اخلاقمدار بلکه عفاف و حجاب را قانون کشور تلقی میکنند. قانونگریز نیستند.
گروه چهارم هیچ کدام از این گزارهها را ندارند که عده کمی را به خود اختصاص داده است. این آسیب گاهی به دلیل سیاسی شدن این امر است. گاهی برای نمایش اعتراض به حاکمیت است. گاهی به دلیل جوّسازی رسانههای بیگانه است. گاهی احساس بیهویتیشان است.
گروه پنجم کسانیاند که عامل قانونشکنی و مشوق آن هستند. یعنی با سیاستهای مغرضانه خود بیعفافی را ترویج میکنند؛ یعنی پول خرج میکنند تا دین و حاکمیت زیر سؤال رود.
گروه ششم، مسئولان هستند که مسئول سیاستگذاری و اجرا هستند.
اگر تا گروه چهارم کار مناسب فرهنگی انجام دهیم، گرایش مییابند. چنین افرادی را معمولاً با اقدامات بینشی و اندیشهای میتوان به سوی عفاف و حجاب دعوت کرد. اگر کار فرهنگی پاسخ نداد، باید ضوابط کشور را رعایت کنند و در حیطه قانون با آنها رفتار کرد.
اما در مقابل گروه پنجم که با برنامهریزی جلو میآیند، باید قاطعانه ایستاد. اکنون مشاهده میکنیم دشمنان از طریق فضای مجازی به صراحت به تقابل با ارزشهای دینی همچون عفاف و حجاب میپردازند.
درباره مسئولان اگر بگوییم آنها را با ضرورت عفاف و حجاب آشنا کنیم که از ما آشناترند. نهایت آن است که بگوییم مقوله به عفاف و حجاب به عنوان عنصری هویتی برای سلامت خانواده و اجتماع بپردازند.
زالی: فرهنگسازی با منطقِ "باید و نباید" شکل نمیگیرد
زالی: متأسفانه یکی از سیاستگذاریهای غلطمان درباره فرهنگسازی در خصوص ارزشهای دینی این است که ارزشها را مدام در فضای حلال و حرام و واجب و غیر واجب مطرح میکنیم. این نوع نحوه ورود، صحیح نیست. نمیگوییم نباید هیچ وقت به کار بگیریم، اما باید توجه داشت خود این الفاظ برای یکسری افراد خاص و در شرایط خاصی مطرح میشود نه در همه سطوح مخاطب و برای همه شرایط.
کسی که قصد فرهنگسازی دارد، نباید صرفاً بر مبنای منطقِ باید و نباید عمل کند؛ چه بسا نتیجه معکوس دهد. در امر فرهنگسازی باید برای شأن، حرمت و فهم انسانها بسیار احترام قائل بود. افکار را باید توجیه کرد. سیاستگذاری در این راستا باید به گونهای باشد که خود افراد به نتیجه برسند. در نظام الهی امر و نهی رفتاری رایج نیست. خداوند با قرآن و کلام معصومین علیهمالسلام هدایتها را یا همان باید و نبایدها را به من و شما معرفی میکند. علاوه بر این تبیین هم میکند. ارتباط ارزشها، نظام ارزشها، حکمت ارزشها، آثار و ثمراتش را تبیین میفرماید. تا اینجا این یک اعلام است. این بخش اول است در کار فرهنگی.
بعد خداوند شرایط دنیا و وقایع را برای ما انسانها به گونهای قرار میدهد که به تدریج و با بکارگیری عقل، همان باید و نبایدها را فهم کنیم و مقید شویم. خداوند دست و بال افراد را باز میگذارد تا شخص خودش آن باید و نبایدها را در خلال زندگی نتیجه بگیرد. خداوند مهلت دنیا را برای همین قرار داده است. برای تعقل و انتخاب مسیر حق، سپس حرکت بر آن.
ما در جامعهمان چه کار میکنیم؟ در بهترین حالت مدام باید و نبایدها را متذکر میشویم. بدون توضیح و تبیین و گاهی با اخلاق بد و با لحن توهینآمیز. خداوند میفرماید حق را با غیر زبانتان یعنی با عملتان بگویید. ما به صورت زبانی هم درست نمیگوییم.
این در حالی است که تعریفی که از عفاف ارائه دادیم، "حفظ عزت نفس" بود. عزت نفس است که مانع میشود شخص فقیر دست خود را جلوی هر کسی دراز نکند در آن آیهای که فرمود: «لِلْفُقَراءِ الَّذینَ أُحْصِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّف تَعْرِفُهُمْ بِسیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً...؛ [این صدقات] براى آن [دسته از] نیازمندانى است که در راه خدا فروماندهاند، و نمیتوانند [براى تأمین هزینه زندگى] در زمین سفر کنند. از شدت خویشتندارى، فرد بىاطلاع، آنان را توانگر مىپندارد. آنها را از سیمایشان مىشناسى. با اصرار، [چیزى] از مردم نمىخواهند.» یا حفظ عزت و کرامت نفس است که یوسف نبی را از گرایش به سوی گناه باز میدارد تا جایگاه والای خویش نزد خداوند را از دست ندهد در آنجا که در واکنش به درخواست زلیخا فرمود «إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوای؛ او پروردگار من است و به من جایگاه نیکویی عطا کرده» که در گفتوگوی قبلی به آن اشاره کردیم.
نیره قوی: عفیف اجر شهید را دارد
نیره قوی: در تکمله بحث شما عرض کنم که امیرالمؤمنین در یکی از خطبههای نهجالبلاغه در توصیف متقین میفرماید «حَاجَاتُهُمْ خَفِیفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِیفَة؛ درخواستهایشان اندک و نفسشان عفیف است»؛ در واقع میتوانیم بگوییم عزت نفس نتیجه عفت نفس است. بعد میفرماید کسی که عفت دارد، فراتر از اجر یک شهید پاداش دارد: «مجاهد شهید راه خدا اجر و پاداشش بیشتر از کسى نیست که قدرت بر گناه دارد، اما خویشتندارى مىکند؛ مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ؛ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ.» چه رابطهای بین این مفاهیم وجود دارد؟ وقتی میگوییم فرد عفیف فراتر از اجر شهید را داراست، به چه معناست؟ اگر بخواهیم فقط به یکی از اجرهای شهید اشاره کنیم، آیه مشهور 169 آلعمران است آنجا که فرمود «وَ لا تَحْسَبَنَ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون؛ هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شدهاند، مرده مپندار، بلکه زندهاند که نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.» حال عفیف هم از این بالاتر است؛ یعنی کسی که توانایی ارتکاب گناه را دارد، اما به خاطر خداوند و حفظ عفت مرتکب خطا نمیشود، چنین جایگاهی نزد خداوند دارد.
درباره عفاف بنده یک مرحلهبندی هم کردم:
در یک مرحله، عفاف به همسران پیامبر اطلاق دارد که در آیه53 احزاب است.
در مرحله دوم، در آیه32 احزاب، مجدداً مخاطب اصلی، همسران پیامبرند منتها خداوند امر میکند صدایتان را نازک نکنید تا کسانی که در قلبشان بیماری دارند، به طمع بیفتند.
در مرحله سوم، به همسران پیامبر میفرماید در خانه بنشینید و نماز و زکات و واجبات دینی خود را انجام دهید که این کار برایتان پاکیزهتر است که در آیه33 احزاب است.
مرحله چهارم، آیات قرآن از خاص بودن فاصله میگیرد و در آیه59 دختران و همسران پیامبر و نیز زنان مؤمن را مخاطب قرار میدهد.
مرحله پنجم، مرحلهای است که مخاطب آن مردان هستند. در آیه30 نور میفرماید «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ؛ به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزهتر است، زیرا خدا به آنچه مىکنند آگاه است.»
مرحله ششم، فقط زنان مؤمن. در آیه بعد میفرماید «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُن إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها؛ و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که [طبعاً] از آن پیداست.»
مرحله هفتم، تا اینجا زنان به دلیل محرم و نامحرم، حجاب، تحفظبخش است، یعنی ضابطهمند میکند. در آیه60 سوره نور میبینیم زنانی که یائسه هستند و هیچ گونه جلوهای در نامحرم ایجاد نمیکنند، ایرادی ندارد.
به نظر میرسد با نگاهی آیندهپژوهانه میتوانیم وسعت و تأثیر عفاف را در جامعه خیلی راحتتر تبیین کنیم تا اینکه بگوییم حجاب یعنی بانوان خود را بپوشانند. مخاطبان ما در جلسات فرهنگی بحث حجاب بین بانوان مطرح میشود، اما اگر قلمرو را گسترده کنیم، عفاف اعم از گفتار و رفتار و کردار است. باید به گونهای تبیین کنیم که منهای مردان نباشد.
مصاحبه و تنظیم: سعید شیری
انتهایپیام/