همدان| در خانه بمانیم؛ کتاب بخوانیم/ «آیینهتر از آب»؛ روایتی زیبا از اسطوره اخلاص و مواسات
بیست و پنج سال داشت که قلههای مردانگی را تسخیر کرد. از روزی که از دسترنجش، میهمان سفرههای خالی خلق خدا بود تا وقتی که معلم شد و بعد سردار گمنام، هیچ فرقی نکرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، بزرگ بود و فرمانده، اما گمنام میزیست؛ همه تلاشش قرب الیالله بود و درس عشق میخواند و مشق عشق میکرد.
فرمانده بود، اما سادهترین غذا را میخورد و بیشترش را به رزمندهها می داد تا جایی که گاه با یک دانه خرما سر میکرد. از جبهه برای خودش چیزی نیاورد؛ همه داشتهاش همان حقوق معلمی بود که آن را هم صرف بچه یتیمها و دانش آموزان روستایی کرد؛ در روزهای تلخ جنگ که هوا بس ناجوانمردانه سرد بود؛ دستان با سخاوت «تقی» برای همه گرمابخش بود.
هرچند با گذشت 39 سال یاد این معلم شهید در خاطرهها کمرنگ شده، اما «آیینه تر از آب» به خوبی روایتش میکند. کتابی با نثر ساده . روان به قلم نویسنده توانا و چهره هنر انقلاب"، محسن صیفی کار.
جلد ساده سبز رنگ، خاطرات خانواده و دوستان را قاب گرفته؛ خاطراتی که اگر ثبت نمیشد؛ حالا زیر خلوارها خاک، خفته بود که مادر و پدر شهید، هر دو رخت سفر بستهاند.
مثل مقدمه ...
«بیست و پنج سال داشت که قلههای مردانگی را تسخیر گامهایش کرد. از روزی که از دسترنجش، میهمان سفرههای خالی خلق خدا بود تا وقتی که معلم شد و بعد سردار گمنام، هیچ فرقی نکرد .
بیادعایی و کم حرفیاش آسمان آبی را میمانست. به مردم عشق میورزید و وقتی شیپور غیرت نواختند؛ رفت تا در آن روزهای آفتابی نفسگیر، مرد بماند؛ برای همیشه ما .... و امروز آقا تقی، آقا تر از آن است که وصفش در این شمارهها بگنجد .خدا کند نگاهمان کند».
مقدمه کتاب، خواننده را به خواندن ادامه ترغیب میکند و کنجکاو که با قهرمان داستان بیشتر آشنا شوی:
«عاشق اهل بیت(ع) بود و شیفته زیارت عاشورا. اسم حضرت زهرا که میآمد اشکش جاری میشد . میگفت : اگه مریضی از صمیم قلب و با اعتقاد، در مراسم روضه یک چایی بخوره! شفا پیدا میکنه، حتما.
گاهی دوبار وضو میگرفت توی آن سرمای استخوانسوز غرب ! میگفت: برای بعضی از کارهام، خودم را تنبیه میکنم !
نظم، تمیزی، کم خوراکی، شجاعت. هرکسی یکی دو روز با او بود؛ این چهار ویژگی را در او میدید. واقعا کمنظیر بود. لباس خاکی اتو زده، پوتینهای براق و شلوار گتر شده. سربازی تمام عیار بود».
جعفر خاکیان، همرزم شهید اینطور روایتش کرده است: «میخواستم آب بخورم که رسید. یاد حرفش افتادم. با گوشه چشم نگاهش کردم .
- آب میخورم قربة الی الله ! سر به سرش میگذاشتیم . لبخند زد . گفت بله حالا هم میگم: کارهایتان را قربة الی الله انجام بدین . حتی کفشهایتان را که واکس میزنین به یاد خدا و برای خدا باشه».
به گزارش تسنیم، تقی بهمنی متولد 12 تیر 1335 در همدان است که معلمی را رها کرد تا به جبهه برود. او با پیوستن به سپاه، فرمانده عملیات سپاه پاسداران استان همدان شد.
او که همیشه سعی در اخلاص، گمنامی و دستگیری از نیازمندان داشت؛ پس از سالها مجاهدت 10 اردیبهشت 1350 در منطقه سرپل ذهاب به شهادت رسید و تازه آن وقت بود که خانوادهاش فهمیدند که او، فرمانده بوده است.
انتهای پیام/744/ش