یادداشت| تعارض سیاستهای استعماری آمریکا با اراده ملی در عراق
مقاومت عراقی و اراده ملی در این کشور برآورد و ارزیابی روشنی از حضور ویرانگر و استعماری آمریکا دارند و ادامه آن را برای کمترین امید به بهبود اوضاع در عراق، خسارت بار میدانند.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، مردم عراق با اینکه چند دهه نظام دیکتاتوری و فاسد صدام را تجربه کرده بودند، اما حضور اشغالگرانه نظامیان آمریکایی مسایلی همچون قتل و غارت ثروت ملی و داراییهای مالی و طلای موجود در بانکها در دوره صدام، غارت نفت و دیگر منابع ملی در کنار نابودی تمام زیرساختهای خدماتی و اجتماعی به همراه داشتت و با ویرانسازی فرهنگی، نقض حاکمیت، تلاش برای ایجاد یک نسل جدید از جوانان و رهبران و البته به گفتمان و اراده و فرهنگ استکباری و استعماری به همراه نادیده گرفتن حقوق قانونی حاکمیت و مردم و نهادهای عراقی، آنچنان کابوسی برای مردم این کشور ایجاد کردند که جنایات صدام در مقابل آن، چندان به حساب نمیآید.
نظامیان متجاوز آمریکایی، تعدی و رفتار غیرانسانی را به جایی رساندند که سرزمین عراق و ظرفیتهای آن از نگاه آمریکایی باید، نه تنها در حد منافع عمومی و غیرقانونی آمریکا، بلکه در مسیر سیاستهای سلطهگرانه و بیثبات کننده آمریکا در غرب آسیا قرار گیرد.
برهمین اساس، با راهاندازی و حمایت و مدیریت تروریسم داعشی و چتر همه جانبه برای آنان، در یک جنگ نیابتی و فتنه مذهبی و دینی و از کیسه دلارهای نفتی دیکتاتورهای عربی، سالهای وحشت و ارعاب را برای عراق در منطقه حاکم کردند ولی اراده مردم و مرجعیت و شخصیتهای برجسته و مستقل عراقی، بساط این پروژه خطرناک و ویرانگر را در هم پیچید.
این در حالی بود که از زبان مقامات عالیرتبه نظامی و سیاسی آمریکایی، داعش یک برنامه 30 ساله در نگاه آمریکایی بود تا خاورمیانه آمریکایی را با مدل و شاخصهای جدید برپا نمایند. شکست تروریسم داعش در عراق و سوریه و منطقه، شکستی حیثیتی برای آمریکا و استعمار غربی بود و محور و فرماندهی این قدرتنمایی ملی و اسلامی را سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، به عنوان نائب رئیس الحشدالشعبی عراق به عهده داشتند که نماد مقاومت برخاسته از فرمان مرجعیت و اراده ریشهدار مردمی و عشایر عراق بودند.
آمریکا و پروژه تروریسم داعش، برنامهای چند لایه را در عراق و منطقه دنبال میکردند و به جز قتل و غارت و ویرانی هر آنچه که در این کشورها بود، ویرانی اسلامی، ویرانی فرهنگی، ویرانی و غارت اقتصادی و تمدنی نیز در کارکرد آن دیده شده است. اساساً استعمار زمانی قادر است تا ریشههای سلطه خود را عمیقتر نماید که داراییهای یک ملت و بویژه شاخصهای فرهنگی و اعتقادی و تمدنی و مادی آنان را نابود نموده و سپس شناسنامهای بیهویت را به نام آنها ثبت نماید.
شکست داعش و تروریسم، نقاب از حضور و نفوذ سلطهگرانه آمریکا در عراق را بیش از پیش هویدا کرد و بیش از 20 هزار نیروی نظامی که باید ائتلاف و متحدان آنها را نیز به این آمار افزود و یک سفارتخانه که در واقع پادگانی نظامی و کامل بود که دفتر دیپلماسی آمریکا و لشگری از جاسوسان و اداره کنندگان شبکههای جادویی و اجتماعی و... را در خود جای داده بود و تمامی موسسات عراقی را در حاکمیت و لایههای اجتماعی در سیطره خود قرار داده بود، نمایانتر شد.
از نگاه ترامپ و در واقع آمریکا، چیزی به نام عراق و مردم عراق به رسمیت شناخته نمیشوند و حتی افراد و گروههایی که هم اکنون از روی ترس و یا وادادگی و یا منافع باندی و یا در رقابت با دیگران، ابزار پیشبرد سیاستهای استعماری آمریکا هستند، چیزی بیش از مجریان برنامه موقت آمریکا به حساب نمیآیند و نسل جدیدی که با برنامههای پیشرفته جنگهای نوین و ساختن فرماندهان و رهبرانی جوان جدید نام گرفته و با جوکریسم آشوبگر ترکیب شده و با گروگان گرفتن اقتصاد و معیشت و زندگی روزمره مردم و حاکمیت، در مرحله بعدی به قدرت خواهند رسید، آنان که امروز در کنار آمریکا در عراق نقش آفرینی میکنند، را از گردونه قدرت و اثرگذاری و جامعه خارج خواهند کرد. همانگونه که در افغانستان، نسلی جدید از دلباختگان و تربیت شدگان جدید و جوان را به جای رهبران سنتی این کشور، منصوب و به قدرت رسانده تا خواست استعمار از زبان و گلوی آنان ابراز شود، در عراق نیز همین پروژه در برنامه آمریکا قرار دارد. آشوبهای اکتبر سال قبل، مقدمهای برای یک کودتای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در عراق بود که در نقطه اوج خود به ترور وحشیانه و ناجوانمردانه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در جاده فرودگاه بغداد منتهی شد.
این فاجعه بزرگ، نقطه عطف جدید در عراق بود تا وجدان ملی و اعتقادی و غیرت عشایری آن برای خونخواهی قتل میهمان در خانه عراقی و فرمانده محبوب و ایثارگر خود را سرلوحه مرحله جدیدی از تحولات عراق قرار دهند. سیلی اولیه ایران در «عینالاسد»، آمریکا را میخکوب کرد ولی به گمان اینکه هنوز ظرفیتی برای بلعیدن کامل عراق دارند، پروسهای چند ماهه برای جایگزینی حکومت جدید به جای حکومت عادل عبدالمهدی را دنبال کردند وهمه توان خود را به میدان آوردند تا مصطفی کاظمی را به قدرت برسانند. با اینکه کاظمی متعهد به اصول روشنی در جمع گروههای شیعه عراق بود تا مصوبه پارلمان و تظاهرات میلیونی در اخراج آمریکا از عراق را دنبال کند ولی از سوی دیگر در مسیری اجباری و هدایت شده از سوی آمریکا قرار گرفته تا در مقابل اراده ملی و مقاومت مشروع عراقی قرار گیرد و چالش حیثیتی با آمریکا را به چالش درونی در عراق تبدیل کند.
مقاومت فرصتی چند ماهه به کاظمی داد تا از روشهای سیاسی برای زمانبندی اخراج آمریکا به نتیجه برسد ولی با گردنکشی علنی آمریکا روبرو شد و قصد خود برای ماندن در عراق و بیتوجهی به اراده عراقی را نشان داد. مقاومت عراقی همچون جوانههای پرقدرت از گوشه گوشه عراق سربلند کرده و در منحنی کارکردی خود که هنوز به بلوغ هم نرسیده، آمار ضربات خود را با سرعت افزایش داد. مقاومت غیرتمند عراقی با هوشمندی خود در این مرحله، مبنای تلفات گرفتن مستقیم از نظامیان تروریست آمریکایی را نشان نداده تا اخراج با هزینه کمتری محقق شود ولی خشک سری و اصرار بر ماندن در عراق معادل، آغاز تلفات افزایشی نظامیان آمریکایی خواهد شد.
ترامپ که در ماه پایانی ریاست خود بسر میبرد و شیشه عمر انتخاباتیاش در عراق به خطر افتاده، ابزارهای خود را فعال کرده تا آبرومندانه ولی با خباثت استعماری قادر به ممانعت از اخراج اجباری از عراق شود. با اتهام زدن به الحشدالشعبی که خار چشم آمریکا و غرب و رژیم صهیونیستی است، قصد دارد تا حکومت را از درون دچار چالش جدید و درگیریهای داخلی کندولی کاظمی و آمریکاییها بخوبی میدانند که مقاومت در عراق پدیدهای قدرتمند و ریشهدار در عشایر و فرهنگ عراقی است و مستقل از سازمانهای رسمی، کابوس حقیقی برای آمریکاست. ترامپ قبلاً اعلام کرده بود که اگر ناچار به تخلیه عینالاسد بشود، هزینهای 30 میلیاردی از سپردههای بانکی عراق در بانکهای آمریکایی را غارت خواهد کرد و بدین ترتیب و به موازات ارعاب حکومت و مردم و گروههای عراقی، وحشت از واکنش تحریمی و فشارهای گوناگون را بر آنان حاکم و ناچار به همزیستی با اشغالگران شوند. فشارهای مقاومت موجب شده که 7 پایگاه آمریکایی و ائتلاف تابحال تخلیه شوند ولی آمار نظامیان آمریکایی چندان کاهش را ثبت نکرده، چرا که عراق پایگاهی برای سیاستهای منطقهای آمریکا، چه در سوریه و شرق فرات و یا ارعاب ایران است و پمپئو رسما این موضع را اعلام کرده است.
افزایش عملیات مقاومت که روزانه در جریان است، به نقطهای رسیده که شایعه در مورد بسته شدن سفارت آمریکا در بغداد به شکل جدی مطرح است و تهدیدات آمریکا مبنی بر هدف قرار دادن کتاب حزالله و عصائب اهل الحق و مقاومت عراقی با واکنش محکم مقاومت در این کشور مواجه شده است.
همه مقامات عراقی و مقاومت و مسئولین ایرانی در جریان هستند که آمریکا در تدارک زمینهها و مقدماتی با پولهای اماراتی و سعودی است تا پارلمان عراق را قبضه کرده و یک جریان لائیک و یا غیرشیعی را بر عراق مسلط و ابزار نیابتی آمریکا گردد. به همین منظور جریانهای جوکری برای سالگرد شورشهای سال قبل و به عنوان اهرم فشار در تحولات عراق مجدداً فعال شوند.
نکته جالب اینست که تمامی جریانهای سیاسی و یا مجموعههای جوکری و وابسته به سفارت آمریکا و شخصیتهایی که در منظومه آمریکا قرار گرفتهاند، در شرایط فرسوده و سستی بیت عنکبوت قرار دارند و با همه طراحیهایی که آمریکا برای عراق داشته و هزینههای کلانی که داشته، افق امیدوار کنندهای برای آن متصور نیستند. اهرمهای تنبیهی آمریکا در مقابل مقاومت و یا فشار به عراق و حکومت آن برای تسلیم شدن به سلطه آمریکا در این کشور، اگرچه ممکن است، عراق را با سختیهای جدید اقتصادی، تروریستی، امنیتی و سیاسی روبرو کند ولی ساعت انفجار عراق در مقابل آمریکا را تسریع خواهد کرد و این دقیقاً همان چالشی است که ترامپ و حتی دمکراتها را دچار تزلزل نموده است.
اراده ملی در عراق برآورد و ارزیابی روشنی از حضور ویرانگر و استعماری آمریکا دارند و ادامه آن را برای کمترین امید به بهبود اوضاع در عراق، خسارت بار میدانند. گروههای شیعه عراقی که مراحل و تجارب تلخی در 17 سال گذشته آمریکا را پشت سر گذاشتهاند باید به خوبی درک کرده باشند که با همه سادهلوحی برخی از چهرههای عراقی شیعه، آمریکا خواب اخراج شیعه از قدرت عراق را در برنامه کوتاه مدت خود داشته و بهترین واکنش، که تاریخ عراق و آینده این کشور را متحول خواهد کرد، بازگشت به خویش و انسجام و همگرایی و همافزایی برای عبور از چالشهای تحمیل شده به این کشور هستند که سرمایههای لازم برای قدرت و ثروت و توسعه عراق را در اختیار دارند.
نویسنده: هادی محمدی کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا
انتهای پیام/