میزگرد «هوانیروز» در تسنیم| از نصب موشک F۴ روی هلیکوپتر تا حکایت شنیدنی عنایت حضرت زهرا(س) به خلبانان

میزگرد «هوانیروز» در تسنیم| از نصب موشک F4 روی هلیکوپتر تا حکایت شنیدنی عنایت حضرت زهرا(س) به خلبانان

رزمندگان دفاع مقدس معجزه‌های فراوانی دیده‌اند اما این ماجرا حکایتی شنیدنی از توجه و عنایت حضرت زهرا(س) به خلبانان ایرانی است که خواندن آن خالی از لطف نیست.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با نگاهی عمیق و منطقی به 8 سال دفاع مقدس درمی‌یابیم که این اتفاق بیشتر شبیه معجزه الهی است تا یک حادثه تاریخی. یک جهان پشتیبان رژیم بعث عراق برای تصرف یک انقلاب بود. بسیار ساده‌انگارانه است که بگوییم موضوع اروند و عرب‌زبانان خوزستان دغدغه اصلی صدام برای حمله به ایران بود چراکه با ورق زدن اسناد تاریخی دوران «قبل از جنگ» ــ یعنی از سال 58 تا ابتدای جنگ ــ این عراق بود که به تجهیز گروهک‌های مرزی و اقدامات خرابکارانه در خاک کشورمان پرداخت و با بمب‌گذاری‌های متعدد، مردم این خطه را به خاک و خون کشید.

به‌عقیده بسیاری از کارشناسان هم‌راستا شدن منافع صدام و آمریکا برای حمله به کشورمان دلیلی بود که صدام نقشه هجوم سراسری را در ذهن خود بپروراند، از طرفی دیکتاتور عراق خواستار افزایش سرزمینی خود بود و از طرفی زمین زدن انقلابی اسلامی که بلای جان آمریکا شده بود؛ منافع هر دو مستکبر را کنار یکدیگر قرار داد تا با یک‌کاسه کردن تمام اهداف خود در آخرین روز تابستان سال 1359 به ایران اسلامی هجوم بیاورند.

نه‌تنها آمریکا و شوروی بلکه اروپا و حتی کشورهای آفریقایی هم به کمک صدام آمدند تا آمریکا و صدام را به اهدافشان برسانند اما با وجود نیروی انسانی فراوان و تجهیزات گسترده‌ای که برای عراق گسیل شد؛ این امر نتیجه‌ای نداشت و پیروزی از آن ملت ایران شد. اگر معجزه نیست، چه‌چیزی است؟ اگر آن را از الطاف الهی ندانیم، چه‌چیزی می‌تواند پاسخ آن باشد که یک ملت نوپا که ارتش آن از بین رفته است و هیچ تجهیزاتی ندارد، چگونه در برابر اَبَر امکانات عراقی ایستادگی می‌کند؟

آری این دفاع مقدس برای آن دفاع مقدس شد که امدادهای الهی، رهنمود‌های حکیمانه حضرت امام خمینی(ره) و ایثار رزمندگان اجازه نداد ملت ایران سر تعظیم در برابر مستکبران فرود بیاورد و اجازه ندهد حتی سانتی‌متری از سرزمینمان زیر چکمه‌های بعثی قرار بگیرد.

حال خبرگزاری تسنیم به بررسی قسمت‌های مختلف دفاع مقدس پرداخته و می‌خواهد حال‌ و هوای آن روزها را تداعی کند و به مشکلات و فعالیت‌های مختلف رزمندگان بپردازد.
در این قسمت بر آن شدیم که به یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین قسمت‌های جنگ یعنی به فعالیت «هوانیروز» بپردازیم. «هوانیروز» یگانی که در روزهای ابتدایی جنگ نقش کلیدی داشته و ضمن جلوگیری از پیشروی دشمن، در جابه‌جایی مجروحین و رزمندگان ابتکار عمل‌های بسیار جدی داشته‌ است. به همین دلیل برای درک بیشتر روزهای آغازین جنگ با امیرسرتیپ دوم خلبان محمد طاعتی که دوره‌های آموزشی خود را در کشور آمریکا گذرانده و در روزهای ابتدایی جنگ در غرب کشور حضور داشته است و همچنین سرهنگ خلبان حسین فلک‌پور از فرماندهان هوانیروز که از نیروهای آمریکایی در زمان طاغوت خلبانی را فراگرفته گفت‌وگو کردیم. مشروح بخش دوم میزگرد به شرح زیر است:

دفاع مقدس ,

* افسر ارتشی که در طول دفاع مقدس منطقه جنگی را ترک نکرد

جناب آقای طاعتی با توجه به اقدامات موثر هوانیروز در غرب، در  مناطق عملیاتی جنوب چه اتفاقاتی افتاد؟

رژیم بعث برای تسخیر استان خوزستان مدتی زمان برد تا توانست این استان را اشغال کند. به خاطر دارم در آن دوران جناب کهتری جلوی پل زدن دشمن را در آبادان گرفت. ایشان همیشه می‌گوید که اگر به من هلیکوپترهای شنوک و 214  غذا و مهمات نمی‌رساندند من خود به خود از بین رفته بودم. این موضوع را گفتم که بدانیم چقدر نقش هوانیروز مهم بوده است.

 جناب کهتری فرمانده گردان لشگر 77 بودند که هیچ وقت منطقه خدمتشان را تا پایان جنگ ترک نکردند. ایشان با کمک سایر رزمندگان جلوی پیشروی بعثی‌ها را گرفت.

هوانیروز چگونه توانست در جنوب جلوی پیشروی عراق را بگیرد؟ باید بگویم رژیم بعث تا پل نادری آمد که اگر آن پل را هم رد می‌کرد اندیمشک و دزفول و اهواز را هم تسخیر می‌کرد و به هدفش می‌رسید یعنی جدایی خوزستان محقق می‌شد. هوانیروز در آن زمان در پایگاه نیروی هوایی مستقر شد چراکه در تیررس دشمن بود و هواپیماها و جنگنده‌ها را تخلیه کرده و عقب‌تر برده بودند. برای همین ما در آنجا مستقر بودیم.

* شهید وطن‌پور با کبری در جنوب شاهکار کرد

شاخص‌ترین افسری که در منطقه جنوب توانست کارهای مؤثری انجام دهد و جلوی پیشروی بعثی‌ها را بگیرد شهید وطن‌پور بود. ایشان خلبان کبری بود و تیم تیربار و آتش بسیار قوی داشت و آموزش بسیار عالی دیده بود.

یک‌بار حضوراً‌ با ایشان صحبت کردم که می‌گفتند: با وجود اینکه لشکر 92 ارتش اتاق جنگ بسیار مستحکم و قوی دارد اما نمی‌داند چه تعداد نیرو، چه فرماندهانی و چه تجهیزاتی در حال حمله به کشورمان است.

دفاع مقدس ,

جناب فلک‌پور با توجه به اینکه در روزهای ابتدایی جنگ در مناطق عملیاتی جنوب حضور داشتید بفرمایید، هوانیروز چگونه توانست جلوی پیشروی عراق را بگیرد؟

سومین روز جنگ به صورت داوطلب و به عنوان رابط هوانیروز در لشکر 92 زرهی مشغول به فعالیت شدم؛ دزفول را تخلیه کرده بودند و فرودگاه دزفول در اختیار هوانیروز بود. همین اتفاقی که در غرب اتفاق افتاده بود و آن جناب سرهنگی که می‌خواست زاغه مهمات را منفجر کند ما هم اینجا با همین مسئله مواجه بودیم؛ چراکه می‌گفت باید پایگاه را منهدم و منفجر کنیم که به دست رژیم بعث نیفتد؛  ما قول شرف به ایشان دادیم که اینجا را با تمام وجود نگه می‌داریم همین‌طور هم شد.

* دچار سکته قلبی و ضربه مغزی شده بودم؛ قدرت تکلمم هم نداشتم

به خاطر دارم در آنجا 14 فروند هلیکوپتر داشتیم، روزی مقداری مهمات جلو زاغه مهمات گذاشته بودند که این مهمات را فردا به عنوان بار خارجی و داخلی برای یگان‌های پیشرو ببریم. لشکر رژیم بعث تقریباً ساعت پنج بعد از ظهر بود مجدداً‌ حمله کرد؛ بر حسب اتفاق دقیقاً مهمات را زد و این انفجار باعث شد زاغه مهمات اولیه آتش بگیرد و زاغه مهمات هم که داخلش تی ان تی بود منفجر شد. خدا می‌داند چه آتشی ایجاد کرد. من زیر این آتش مانده بودم؛ در آن شرایط 12 هلیکوپتر را تخلیه کردیم که دو فروندش ماند چون در حال تعمییرات بود و کاری نمی‌شد برایشان کرد.

 

دفاع مقدس ,

من آن زیر مانده بودم و با هر بار انفجار یک متر، یک متر و نیم بالا و پایین می‌پریدم به زمین می‌خوردم. همکاران گفته بودند این شبیه گوشت چرخ کرده شده و چیزی از آن باقی نمانده‌ است. من آن زیر در چاله‌ای گیر کرده بودم و چیزی متوجه نمی‌شدم، هم تلکمم را از دست داده بودم و هم سکته قلبی و هم ضربه مغزی شده بودم. خلاصه من پس از یک ماهی استراحت قدرت تکلم خودم را به دست آوردم و مجدداً به ستاد اروند بازگشتم.

* تخلیه هلیکوپترها کار بسیار سختی است

این موضوع را برای این گفتم که بدانید تخلیه هلیکوپتر کار بسیار دشواری است. بچه‌های هوانیروز آموزش دیده بودند که  وقتی در نقطه آ مستقر می‌شوند نقطه بی و جی را به عنوان نقاط تفرقه طراحی می‌کردند. یعنی اگر نقطه آ را زدند بچه‌ها خود به خود در نقطه بی مستقر می‌شدند. به خلبان نقطه بی گفته می‌شد و خود خلبان می‌دانست باید چه‌کار کند.

* وقتی وطن‌پور حمله می‌کرد انگار لشکر حمله کرده‌ است/ عملیات‌های هوانیروز برای نیروی زمینی زمان خرید

جناب وطن‌پور وقتی با هلیکوپترش پرواز می‌کرد انگار یک لشکر حمله می‌کند. ایشان سه فروند با خودش برای حمله کردن می‌برد انگار یک لشکر زرهی همراه داشت. این‌قدر افسر لایق و ورزیده،کاردان، کار بلد و با تجربه‌ای بودند که حیف شد شهید شدند. ایشان هرچه در توان داشت در طبق اخلاص گذاشته بود چراکه علاوه بر پیروزی‌های متعدد به خیلی از خلبان‌ها آموزش داده بود.

 اصلاً انتظاری نمی‌رفت هوانیروز چنین حماسه‌هایی بیافریند. ناگفته نماند هوانیوز زمانی که می‌خواهد در جایی مستقر شود با مشکلات فراوانی مثل ماشین سوخت، ابزار، مهمات و هزاران دردسر روبرو است یا اگر خلبانی یک قرص آسپرین استفاده کند تا 48 ساعت نمی‌تواند پرواز کند اما در دوران دفاع مقدس بدون اینکه سه روز غذا بخورد پرواز می‌کرد و این فداکاری‌ها عامل موفقیت هوانیروز بود.

همچنین عزیزان هوانیروز بودند که دو سالِ تمام، جنگیدند تا نیروی زمینی تجدید قوا کند یعنی در حقیقت هوانیروز برای نیروز زمینی زمان خریدند. البته این افتخارات را مدیون خدمات فنی و مهندسی شرکت پنها (پشتیبانی و نوسازی هلیکوپترهای ایرانی) هستیم. چراکه اگر خدمات لجستیکی و فنی مهندسی این عزیزان در 8 سال دفاع مقدس نبود؛ هوانیروز قادر نبود 420 هزار ساعت پرواز جنگی داشته باشد برای همین قدردان این عزیزانیم.

دفاع مقدس ,

* نحوه شهاددت شهید وطن‌پور از لسان امیر طاعتی

شهید وطن‌پور در منظقه شناسایی و گاهاً به نیروهای زرهی که پشت منطقه مانده بودند،‌ حمله می‌کرد. شهید نامجو تعدادی از دانشجویان دانشگاه افسری را به آنجا برد تا علیه بعثی‌ها عملیات کنند. رژیم بعث به دلیل فشار مسئولان بالا تصمیم می‌گیرد از رودخانه بگذرد. شهید وطن‌پور وقتی متوجه شد دانشجویان دانشگاه افسری در معرض خطرند -چراکه اینها یک سلاح ضد تانگ هم نداشتند- برای اینکه زمان به اینها بدهند که تخلیه شوند، طی پروازی در مقابل نیروهای پیش‌روی‌کننده بعثی قرار گرفت و همان‌جا هم شهید شد. یعنی شهید وطن‌پور فداکاری کرد و شهید شد.

بعثی‌ها وقتی از پل نادری هم عبور کردند یگان‌های هوانیروز بودند که با آتش انبوه توانستند جلو پیش‌روی یگان‌های زرهی آنها را بگیرند این بود که بعثی‌ها آنجا ماندند و دیگر نتوانستند جلوتر بیایند تا اینکه ما عملیات‌های منظممان شروع شد.

* ماجرای یگان هوانیروز که احتیاط «تک‌جبهه‌» بودند/ اطلاعات سپاه بسیار قوی کار کرد

هوانیروز در عملیات‌های گوناگونی حضور داشته و نقش‌آفرینی کرده‌ است؛ در عملیات ثامن‌الائمه و فتح‌المبین چگونه بود؟

عملیات ثامن‌الائمه به دستور امام و با همکاری سپاه و ارتش طرح‌ریزی شد. این عملیات اولین حمله‌ای بود که بصورت تک‌جبهه‌ای انجام شد. «تک‌جبهه‌ای» به این معنی است که یک لشکر اگر سه تیپ دارد معمولاً دو تیپ را وارد عمل می‌کند و یکی را نگه می‌دارید ولی در این عملیات هر سه تیپ را وارد عمل شدند و دیگر احتیاط نداشت؛ جناب سروری که افسر عملیات بود گفت من احتیاطم یگان‌های هوانیروز است.

در فتح المبین وقتی شروع شد یگان‌ها از هر سه جبهه وارد عمل شدند که عراق را تا کنار رودخانه مجبور به عقب‌نشینی کردند؛ در آنجا مقاومت زیاد شد برای همین درخواست تیم‌های آتش کردند. ساعت 6:15 دقیقه اولین تیم آتش ما وارد عمل شد و چند تا تانک را مورد هدف قرار داد. البته سپاه هم در تیپ‌های ارتش ادغام شده بود که خودش یک امتیاز بود چراکه از حق نگذریم، اطلاعات سپاه بسیار عالی کار کرده بود. این اطلاعات باعث شده بود که این طرح‌ریزی جواب دهد.

این اطلاعات باعث شد رزمندگان بدانند که عراق کجا گسترش پیدا کرده است، کجا ضعف دارد و چه انتظاری از حمله ما دارد؟ وقتی اطلاعات سپاه اطلاعات خیلی خوبی در اختیار ما گذاشت، تصمیم گرفته شد که جبهه‌ای عمل کنند. بچه‌های سپاه در قالب لشکر 77 که یک لشکر با تجربه بود بسیار خوب کار کردند و باعث شکسته شدن محاصره آبادان شدند.

یک موضوع جالب بگویم که به نظرم ضغف ما در تمام عملیات‌ها بود؛ یک افسر خیلی بلند قد بعثی اسیر کردیم که گفت: شما چرا متوقف شدید عراق منهدم شده بود اگر پیش‌روی می‌کردید خرمشهر را هم گرفته بودید چرا ایستادید این یکی از ضعف‌های ما در طول جنگ بود.

دفاع مقدس ,

* خلبانان هوانیروز هم اطلاعاتی بودند و هم عمل‌کننده/ نصب موشک جنگنده روی هلیکوپتر

جناب فلک‌پور باتوجه به اینکه در عملیات فتح المبین مسئولیت داشتید در خصوص نقش هوانیروز در این عملیات بفرمایید؟

اصولاً واحد هوایی یک یگان یا واحد اگر بخواهد موفق شود باید اطلاعات بسیار قوی و خوبی داشته باشد. در دو سال اول جنگ به هیچ عنوان اطلاعات به ما داده نمی‌شد یعنی خلبان ما صبح به صبح خودش بررسی و شناسایی می‌کرد و تازه برای ما که مسئولیت داشتیم گزارش می‌آورد و می‌گفت که «نیروهای دشمن این شکلی‌اند و تانک‌ها تا اینجا آمدند.» رکن دوم لشکر هیچ‌گاه ما را تغذیه اطلاعاتی نکرد. خودمان اطلاعاتی بودیم و می‌رفتیم اطلاعات کسب می‌کردیم، بر اساس شناسایی که کرده بودیم طرح‌ریزی و عملیات می‌کردیم.

فتح‌المبین در سال 1360 اجرا شد. من در آن زمان سروان 3 ساله بودم و جناب صیاد شیرازی که فرمانده نیرو زمینی بودند بر اساس شناختی که از من داشتند دو درجه ارشدیت گرفتم و با درجه سرهنگ دومی فرمانده پایگاه شدم. اولین مأموریت که به من ابلاغ شد فتح‌المبین بود که در منطقه مولاب نزدیکی اهواز مستقر شدیم و فکر می‌کنم 32 فروند هلیکوپتر داشتیم؛ نقطه جالبش اینجا است که اولین باری بود که از هلیکوپتر کبری که اسم رمزش امید بود  استفاده کردیم. چراکه موشک ماوریک -موشک هوا به زمین- که برای اف 4 بود با همت پرسنل نیروی هوایی و هوانیروز روی هلیکوپتر کبری نصب شد.

این موشک بسیار گران‌قیمت بود و تا آنجا که من شنیده بودم موشک ماوریک وقتی عمل می‌کند 5 کیلومتر را می‌لرزاند. این کار برای اولین بار بود و هنوز خلبان‌های ما تیراندازی نکرده بودند. روزی خلبان مهدی مدرس که یکی از بهترین خلبان‌های هوانیروز بود، مرتباً با همین موشک پرواز و روی هدف قفل می‌کرد اما موشک را شلیک نمی‌کرد تا بتوانیم نقاط ضعف آن را بیابیم. یکی از نقاط ضعف آن، این بود که در آفتاب نمی‌توانستیم از این موشک استفاده کنیم. -که بعداً برطرف شد.

 ساعت 10 صبح اطلاع دادند که تیپ دو لشکر 92 زرهی محاصره شده است، جناب حسنی سعدی در بی‌سیم به من گفتند که چه می‌شود کرد؟ امیدمان بعد از خدا به همان هلیکوپتر امید است! هلیکوپتر امید پرواز کرد و هرکاری می‌کرد، موشک عمل نمی‌کرد تا اینکه آفتاب کم‌کم غروب کرد. ساعت 5 بعد از ظهر تیپ ایرانی در محاصر کامل بود خلبان هم اعلام کرد قفل کردم و رها کردم. نه اینکه بخواهیم تظاهر کنیم اما در این گیر و دار این موشک با نام حضرت زهرا (ع) عمل کرد.

این موشک چنان عمل کرد که تمام سازمان رژیم بعث به هم ریخت. پس از این شلیک فکر می‌کنند که تازه حمله را شروع کردیم و می‌خواهیم حرکت کنیم همان موقع به من از بی‌سیم اعلام کردند که فلک‌پور چه کردید؟ تیپ از محاصره در آمده و شروع به حمله کرده‌ است.

* تلاش پرسنل فنی برای رهایی هلیکوپتر ایرانی در میدان مین بعثی

یک ماجرای جالب بگویم،  یکی از هلیکوپترهای ما  در وسط میدان مین افتاده بود باور کنید پرسنل فنی در آن شرایط رفتند و از وسط میدان مین این هلیکوپتر را باز و تخلیه کردند هیچ‌کس باورش نمی‌شود که چنین اتفاقی افتاده باشد. یعنی خلبان‌های ما شاهکار آفریدند و پرسنل فنی ما کم نگذاشتند کارهای ابداعی‌ای کردند که باور کردنشان سخت است.

* فرماندهان ایرانی هم نمی‌دانستند تا کجا پیش‌روی کرده‌ایم/ نجات نیروهای زمین‌گیر یکی دیگر از فعالیت‌های هوانیروز بود

افسری که که می‌خواهد به همراه هوانیروز عملیات انجام دهد،‌ باید قدرت تحلیلش دو سه برابر افسر معمولی نیروی زمینی عمل کند چون سرعت هوانیروز خیلی زیاد است پس قدرت تصمیم‌گیری هم باید دو سه برابر باشد.

پس از پیروزی در عملیات فتح‌المبین افسر عملیات نیروی زمینی -خدا رحمت کند قوی دل و افسر اطلاعاتش امیر مفید- و فرماندهان ارشد سپاه پس از سوار شدن در هلیکوپتر می‌ببینند که نیروهای خودشان تا کجا پیشرفت کردند. یعنی نمی‌دانستند اینها تا کجا رفتند.

 

دفاع مقدس ,

 ما نیروهایی که ممکن بود بمیرند با سرعت بالا جا به جا می‌کردیم و به بیمارستان‌ها می‌رساندیم. وقتی هلیکوپتر صداش در هوا بود آنها روحیه می‌گرفتند و مطمئن بودند وقتی این یگان هست، تدارکات و مهمات هم می‌رسد.

یک روز به رحیم صفوی گفتم وقتی در حال دفاعید، هلیکوپتر را برای چی می‌خواهید؟ چرا به من فشار می‌آورید که برو پرواز کن؟ گفت: آقای طاعتی رزمنده‌ها صدای هلیکوپتر را می‌شنوند روحیه می‌گیرند.

 

دفاع مقدس ,

به عنوان آخرین سؤال، آیا هوانیروز در دفاع مقدس با کمبود تجهیزات روبرو بود؟

بله، یکی از دلایلی که موشک ماوریک را آوردند و برای هلیکوپتر نصب کردند این بود که آرام آرام کمبود تجهیزات را احساس می‌کردیم. مهماتی که به ما واگذار می‌کردند، محدود بود این نبود که هر چی دلمان بخواهد عمل کنیم. زمان‌هایی مهماتی را به ما واگذار می‌کردند؛ باید در 5 یا 7 روز استفاده می‌کردیم.

 ما از فردای انقلاب تحریم شدیم، اصلاً قطعات بهمان نمی‌رسید حساب کنید 420 هزار ساعت پرواز رکورد جهانی است. این را به سادگی تلقی نکنید این یک چیز عجیب و غریبی است و خود آمریکایی‌ها در مقابل این ساعت پرواز کم می‌آوردند و اگر می‌دانستند هوانیروز چنین کارهایی را با تحریم و کمبود قطعه انجام می‌دهند، هیچ‌گاه به ما این آموزش ها را نمی‌دادند.

تسنیم: در‌ آخر اگر فرمایشی دارید بفرمایید.

ماه اول جنگ خیلی حساس بود. چراکه بعثی‌ها می‌توانستند با شدت بیشتری حرکت کنند  و اگر جلوی آنها توسط هوانیروز گرفته نمی‌شد، می‌توانستند پیش‌روی بیشتری داشته باشند. برای همین اولین یگانی که توانست جلوی پیش‌روی عراق در غرب و جنوب عمل کند یگان هوانیروز بود.

تسنیم: از تشریف فرمایی شما عزیزان خیلی سپاسگزارم.

گفت‌وگو از محمد کربلایی

انتهای پیام/

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران