"صیانت از هویت ملی" و "سینمای پایدار" ، تعابیر دهانپرکن و محقق نشده جشنواره فیلم فجر
نیمنگاهی به تحقق اهداف جشنواره فیلم فجر بر اساس فراخوانهای داده شده نشان میدهد که جشنواره فیلم فجر عموماً در مسیر و چشمانداز نامعلومی حرکت میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جشنواره فیلم فجر سالانه مدتی قبل از آغاز رسمی جشنواره (عموماً 2 یا 3 ماه قبل از شروع) اقدام به ارائه فراخوان میکند تا از این طریق ضمن اعلام بخشهای خود هدف و اصل و اساس جشنواره را نیز تبیین کند.
جدای از اینکه جشنواره تقریباً در عموم سالهای برگزاری خود ( در بیشتر دولتها) محورهای دقیقی در هدف و سیاستگذاری نداشته و ندارد، همان دو سه عبارتی که به عنوان اهداف کلی جشنواره در فراخوان معرفی میشود نیز مفهوم نیست که در چه بخش و به چه صورت اجرایی است.
در فراخوان امسال نیز مانند سال قبل عباراتی مانند اعتلای تولیدات ملی، صیانت از هویت ملی مبتنی بر آموزههای دینی و ایرانی، تقویت و حمایت از سینمای خلاق، تبیین نسبت سینما و توسعهی پایدار و اهمیت اقتصاد سینما نوشته شده است و باید دید که چقدر این اهداف به ظاهر جذاب و جدی در جشنواره فیلم فجر محقق شدهاند؟
به عنوان مثال عبارت تبیین نسبت سینما و توسعه پایدار، توسط هنرمندان و در آثارشان قرار است بیان شود یا جشنواره در نشستهای تخصصی این مهم را انجام خواهد داد؟ این مورد قابل تأمل و بدون برنامه نشان میدهد که جشنواره از گفتن این تعابیر لذت میبرد اما فقط در مقام حرف به آن اهتمام دارد.
از طرفی دیگر تقویت و حمایت از سینمای خلاق آن هم زمانی که در مسیر تولید فیلم خلّاق، حمایتی وجود ندارد چگونه قرار است در جشنواره مورد حمایت باشد، علاوه بر آنکه در هیچکدام از بخشهای جشنواره فیلم فجر سیمرغ فیلم خلاق را نداریم و در نهایت در بخشهای تجلی اراده ملی میتوان هدف آن را تا حدودی با این هدف کلی موجود در فراخوانها مشاهده کرد.
از این گذشته عبارت بسیار دهانپرکنی مانند «صیانت از هویت ملی مبتنی بر آموزههای دینی و ایرانی» که همواره در جشنوارهها برای پر کردن ویترین و روزمه از آن یاد میشود چقدر مبنا و اصل و اساس جشنواره است؟
نگاهی به جوایز سالهای قبل اکثراً نشان میدهد که جدای از اینکه سینمای ایران به طور کلی هویت ملی و آموزههای اسلامی و ایرانی را فراموش کرده است، جشنواره اصلی فرهنگی نظام نیز نمیتواند مبتنی بر این آموزهها فیلم برتر را انتخاب کند بلکه برعکس عموماً فیلمهایی که ارتباط روشنی میان این مفهوم و خود نمیبینند مورد تقدیر قرار میگیرند.
سال گذشته همانطور که گفته شد مانند بیشتر جشنوارهها فقر فیلم ملی بیداد میکند. فیلمی مانند «روز صفر» که فیلمی ملی و در راستای صیانت از هویت ایرانی و مرزهای کشور ما بود، از مهجورترین فیلمهای جشنواره بود. فیلم آبادان یازده 60 نیز تنها جایزه سردار سلیمانی را دریافت کرد که بهانه خوبی شد تا مدیران فجر بگویند سینمای ملی برای ما مهم است و این فیلم در بخشهای اصلی دیگر مهجور ماند.
از سوی دیگر در جشنواره فجر 37، یکباره ذوق مدیران از فیلمی مانند شبی که ماه کامل شد بالا میزند و تمامی جوایز را نصیب این فیلم میکند و معلوم میشود که تعریف درست و جامعی نه از ملیت و نه از سینمای ملی دارد. شبی که ماه کامل شد فیلمی متهورانه برای یک کارگردان زن بود اما مضمون و رویکردی که نسبت به مأمورین امنیتی داشت غرور ملی را بیشتر از اینکه سرحال بیاورد خسته و افسرده کرد.
در حالی که در همان دوره فیلمهایی مانند «23 نفر» و «ماجرای نیمروز» نیز حضور داشتند اما هر دو فقط جوایز فرعی نصیبشان شد.
میتوان بر این انتقادات، گلایهمندیهای دوستداران سینما و منتقدینی را که هر سال این ضعف و خلأ را مورد اشاره قرار میدهند نیز اضافه کرد اما متأسفانه صدایی از طرف دولتیها در جواب به دلسوزان سینمای ملی و پایدار شنیده نمیشود.
اگر همین خط را به سمت سالها و ادوار قبلی جشنواره فجر ببریم متوجه خواهیم شد که آب از سرچشمه گلآلود است و فیلمهای اصلیترین جشنواره فیلم فجر نسبت تام و تمام با مسائلی مانند «صیانت از هویت ملی مبتنی بر آموزههای دینی و ایرانی» و «سینمای پایدار و خلاق» ندارد.
امسال نیز جشنواره بر همین مبنا و با همین دست بسته حرکت خواهد کرد و هویت ملی ضعیفترین بخش سینمایی در ملیترین جشنواره سینمایی خواهد بود.
انتهای پیام/