گزارش| موانع آشتی سریع عربستان و قطر؛ تجربه منطقهای شکست راهبرد فشار و محاصره
در سایه اختلافات ریشهای ریاض و دوحه، پس از گذشت نزدیک به ۴ سال از راهبرد فشار و محاصره عربستان علیه قطر و حواشی آن، حل بحران خلیج فارس در کوتاه مدت فرضیهای غیرقابل پذیرش است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، طی چند روز گذشته گزارشهایی مبنی بر آشتی احتمالی عربستان و قطر در رسانهها منتشر شده و برخی سران عرب مدعی حل بحران خلیج فارس در آیندهای نزدیک هستند. اما صرف نظر از اینکه بحران 3 ساله عربی که با محاصره قطر توسط عربستان سعودی و 3 متحد آن یعنی مصر و امارات و بحرین آغاز شد و در سایه پیامدهای سیاسی و نظامی و اقتصادی، یک روزه قابل حل نیست، در این میان بیشتر از اینکه بحث اقدام 4 کشور عربی علیه دوحه مطرح باشد، اختلافات ریشهدار عربستان و قطر جلب توجه میکند.
جرقه دوباره اختلافات ریشهای عربستان و قطر در میان تحولات جهان عرب
در پی بروز تحولات منطقه عربی در سال 2011 و بروز جنگ علیه سوریه، دولتهای حاشیه خلیج فارس از یک طرف برای جلوگیری از سرایت این تحولات و تضمین موجودیت خود و از طرف دیگر برای افزایش نقش مؤثر منطقهای، رقابت پنهانی را نسبت به دیگر واحدهای سیاسی برای برجسته کردن خود و حذف تدریجی قدرتهای سنتی منطقه آغاز کردند. این رقابت به ویژه در نزد ترکیه و عربستان و قطر و امارات برجسته تر از دیگر بازیگران منطقه ای است. اقدامات قطر برای راه اندازی شبکه الجزیره، میزبانی کنفرانس اقتصادی آسیایی آفریقایی در دوحه در سال 1997 و تلاش فراوان برای گرفتن میزبانی جام جهانی به این رویکرد باز میگردد. بلندپروازیهای قطر طی سالهای اخیر نگرانی پادشاهی سعودی را به دنبال داشته و در چندین دوره روابط دوجانبه را بحرانی کرده است. واقعیت این است که اولین سفر «دونالد ترامپ» رئیس جمهور کنونی آمریکا به عربستان علاوه بر پیامدهای زیادی که داشت ، آتش زیر خاکستر رقابت قدرت و رهبری کشورهای منطقه را در میان بازیگران داخلی تشدید کرد.
دشمنی قدیمی وهابیون با اخوانالمسلمین
یکی از عوامل اختلافات ریاض و دوحه در مورد جنبش جهانی اخوان المسلمین است. پس از تحولات 2011؛ حمایت قطر از اخوان المسلمین از یک طرف و تلاش عربستان در قرار دادن این گروه در ردیف سازمان های تروریستی در سال 2014 به اختلافات جدی میان دو طرف در جریان نشست شورای همکاری خلیج فارس در مارس 2014 منجر شد. این اختلافات در نهایت به خروج سفرای عربستان، امارات و بحرین از قطر انجامید. اوج این اختلافات زمانی آشکار شد که بندر بن سلطان در جریان نشست هماهنگی مربوط پشتیبانی نظامی مخالفان سوری مشروعیت کشور قطر را مورد حمله قرار داده و می گوید: قطر صرفا 300 نفر و یک کانال تلویزیونی است و نمیتوان از آن به عنوان یک کشور یاد کرد".!
اختلاف نظر قطر با عربستان در خصوص گروههای مقاومت
از سوی دیگر قطر همواره از جنبش حزبالله، حماس و جهاد اسلامی به عنوان نیروهای مقاومت یاد میکند و اصلا جرقه اختلافات عربستان با این کشور در سال 2017 زمانی زده شد که گفته میشد «شیخ تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی» امیر قطر در سخنانی ایران را قدرتی بزرگ و ضامن ثبات در منطقه خوانده و حماس را نماینده فلسطینیان دانسته بود که این موضوع برای دولتهای عرب حوزه خلیج فارس مخصوصا عربستان٬ گناهی نابخشودنی بود.
بنابر این اظهارات، امیر قطر نه تنها از ایران حمایت میکرد؛ بلکه در مقابل تلاش عربستان و متحدانش برای انزوای ایران میایستاد. این اظهارات در فاصله کوتاهی پس از حضور دونالد ترامپ٬ در ریاض منتشر شد. او برای شرکت در اجلاس سران دولتهای مسلمان آمده بود که هدف اصلی آن پیشبرد سیاست انزوای ایران است. پس از آن اخبار ضد و نقیضی درباره صحت نسبت این سخنان به امیر قطر منتشر شد که شیخنشینان خلیج فارس به ویژه عربستان این تکذیبیهها را نپذیرفته و قطر را محوری متخاصم برای خود به شمار آورد.
عربستان سعودی به عنوان حامی اصلی گروههای تروریستی همچون «داعش» و «جبهه النصره» و اصلیترین همپیمان منطقهای محور آمریکایی-صهیونیستی در برابر محور مقاومت از موضع مثبت قطر نسبت به جنبشهای مقاومت به شدت خشمگین است. به همین علت بود که یکی از مهم ترین محورهای مطالبات عربستان و کشورهای دیگر تحریم کننده قطر، توقف حمایت از جریانهای اخوان المسلمین و حماس است.
جنگ بر سر رهبری منطقه عربی
از سوی دیگر رقابت بالایی میان عربستان و قطر بر سر رهبری کشورهای عربی در منطقه وجود دارد. قطر از سال 2011 با تلاش برای بازیگری در سطح منطقه خلیج فارس در تلاش است تا موقعیت خود را از طریق ورود در پروندههای کشورهای عربی افزایش دهد. در همین راستا دوحه سعی کرده تا با استفاده از دیپلماسی رسانهای و دلارهای نفتی نقش فعالی در تحولات منطقه به ویژه سوریه بازی کند.
در همین راستا قطر با وجود قرارگیری در حصار، با اقداماتی همچون کمک به لبنان ، فلسطین و افغانستان در سال 2019 در کانون توجهات مثبت قرار گرفت. این کشور توانست 500 ملیون دلار در اختیار لبنان و 150 ملیون دلار به فلسطین کمک کند همچنین با تفاهمنامه ای که موسسه خیریه « الغرافه» با افغانستان منعقد کرد در مرحله اول مبلغ 40 ملیون دلار به بخش ساختمان سازی بهداشت و درمان اختصاص داد .
در کنار این موارد، دلارهای نفتی و گازی در کنار رسانهای همچون شبکه الجزیره به این کشور قدرت مانور در منطقه را داده است. تلویزیون الجزیره که مرکز اصلی آن در دوحه قطر است از رسانههای تاثیر گذار منطقه خاورمیانه میباشد و بیش از 82 زیرمجموعه در جهان دارد. برخی از برنامههای تحلیل محور این شبکه مانند «سناریوها» و «اتجاه المعاکس» که از مجریان مطرح بهره میگیرد، طرفداران بیشماری در جهان عرب دارند. همچنین این شبکه نقش مهمی در تحولات کشورهای عربی موسوم به بهار عربی داشت و همین امر باعث خشم بسیاری از حکومتهای عربی شد؛ تا جایی که از یکی از بندهای حکومت های محاصره کننده قطر برای رفع حصار ، تعطیلی این شبکه بوده است .
گسترش روابط قطر با ایران و ترکیه و خشم عربستان
همین ثبات پایدار قطر و مواضع مثبت آن در قبال کشورهایی همچون ترکیه و ایران که اصلا خوشایند برادران عرب آن نیست، موجب نگرانی و خشم سعودیها شده است.
قطر دو و نیم میلیون نفر جمعیت دارد و شبهجزیرهای است که از طریق تنها گذرگاه در مرز با عربستان که «أبو سمره» نام دارد با دنیای خارج در ارتباط است تا نیازهای مردم خود را اعم از مواد غذایی اصلی و مصرفی تامین کند قطر تقریبا به طور کامل اتکا به واردات از خارج این کشور دارد و قریب به 80 درصد از نیازهای مواد غذایی آن از طریق مرز با عربستان یا بندر جبل در امارات عربی متحده می آید.
این وضعیت معلوم میکند که امنیت غذایی در قطر نقطه ضعف روشنی است و از همین رو تحریمهایی کشورهای ضد قطر کمر آن را هدف گرفت و از آنجایی که ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک کافی نبود تا دوحه را تسلیم کرده و وادار به پذیرش سازش بر سر حاکمیت و استقلال آن کند کشورهای تحریم کننده قطر، اقتصاد، پول و تجارت را سلاحی برای وادار کردن قطر به تسلیم در برابرشان مبدل کردند.
برای قطر این مهم بود که با دنیای خارج رابطه داشته باشد تا نگذارد تحریمها آن را نابود کند و ابزار لازم برای این امر ناوگان هوایی قطر و سپس افتتاح بندر حمد بود.
عامل زمان نخستین دشمن دوحه به شمار می رفت. درست است که این کشور عربی حاشیه خلیج (فارس) از ثروت مالی هنگفتی برخوردار است اما در وضعیتی نبود که از آن برای رفع محاصره بهره بگیرد؛ بخصوص که کشورهای تحریم کننده معاملات بانکی خود را هم با دوحه قطع کرده بودند و واسطهها و طرفهای سوم را هم از ارسال کالاها و خدمات خود به قطر یا از قطر منع کردند. از همین رو ترکیه با قاطعیت وارد عمل شد و تقویت روابط قطر با ایران هم جریان کمک رسانی از آنکارا به دوحه را تسریع کرد.
مقامات ترکیه و همچنین ایران مجوزهای عبور هواپیماهای قطر از آسمان خود را افزایش داده و هواپیماهای عازم اروپا هم از آسمان ایران و ترکیه عبور کردند و آنهایی که عازم آفریقا بودند هم از آسمان ایران، عمان و از آنجا به سمت جنوب عبور کردند تا جایی که مجوزهای عبور از آسمان ایران به طور مثال مابین 100 تا 150 پرواز روزانه افزایش پیدا کرد.
این اقدامات جایگزینی کارایی فوری محاصره هوایی قطر را مختل کرد و هرچند که مستلزم صرف هزینه و زمان بیشتری بود اما یک شریان حیاتی دوحه را تامین کرد. این اقدام همچنین دولت قطر را قادر ساخت تا اطمینان شهروندان و دنیای خارج را جلب کند چون توانست ایستادگی کرده و آمادگی خود را برای مقابله با اقدامات غیرقانونی محور عربستان نشان دهد.
شکست اهداف عربستان در تحریم قطر و روند مبهم آشتی عربی
با طرح موضوع آشتی مصلحتی عربی در آستانه خروج دونالد ترامپ از کاخ سفید و روی کار آمدن دولت دموکراتها در آمریکا که با تغییر سیاستهای این کشور در قبال منطقه و پایان روابط گرم ریاض و واشنگتن همراه خواهد بود، علامت سوال بزرگی که به وجود می آید آن است که این حجم از اختلافات ریشهای میان عربستان و قطر واقعا طی چند روز یا چند هفته قابل حل است؟
از یک سو عربستان برای ایفای نقش کلیدی در شورای همکاری خلیج فارس و ادامه حکمرانی بر منطقه عربی تلاش می کند و از سوی دیگر قطر به دنبال استقلال و بیرون آمدن از زیر چتر سعودیهاست و با اقداماتی که طی سالهای محاصره انجام داده توانسته در زمینه استقلال از عربستان تا حدود زیادی حرفی برای گفتن داشته باشد.
اکنون ریاض پس از شکست سیاستهای تحریمی خود ضد قطر که همراه با پیامدهای بد سیاسی برای سعودیها در کنار نزدیکی قطر به عنوان یک کشور عربی و برادر عربستان، به محور ایرانی که مورد خشم ریاض است، تحت فشارهای داخلی و به ویژه چالشهای دولت جدید آمریکا در تنگنایی قرار گرفته که خود را مجبور به پایان محاصره قطر میبیند. تحلیل گران غربی معتقدند با نزدیکی ورود جو بایدن به کاخ سفید، عربستان تلاش میکند برخی پروندههای خارجی را حل کند و گفتمان نرم تری در قبال دشمنانش از جمله ترکیه و قطر داشته باشد.
در این شرایط عربستان در تلاش است تا دست کم هزینه کمتری برای خروج از این بحران بیحاصل برای خودش، بپردازد. در همین زمینه خود سعودیها هم میدانند که 13 شرط غیرقابل اجرای آنها برای دوحه، از جمله کاهش روابط با ایران و تعطیلی شبکه الجزیره هرگز مورد پذیرش قطر واقع نخواهد شد؛ چرا که این کشور در وهله اول موفق شده به کمک ایران و ترکیه تا حد بالایی تحریمهای عربستان را بیتاثیر کند و همچنین در شرایطی که ریاض مجبور به پایان دادن به تنشها-هرچند ظاهری شده، قطر دلیلی برای باج دادن نمیبیند.
در این مرحله و درصورتی که آشتی مصلحتی عربی محقق شود، میتوان گفت که سریال ناکامیهای عربستان در پروندههای منطقه در حال تکرار شدن است-پروندههایی همچون جنگ یمن که سعودیها مجبورند دیر یا زود بدون هیچ دستاوردی از آن خارج شوند؛ همانطور که ریاض اکنون در شرایطی است که وادار شده بدون تحقق هیچ یک از اهداف خود در تحریم قطر، این پرونده را نیز تا اطلاع ثانوی مختومه کند. البته با استناد به سخنان «محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» وزیر خارجه قطر که گفته است حل بحران این کشور با سایر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، «یک روزه» نیست، احتمال فرضیه زمان بر بودن حل این پرونده بسیار زیاد است. علاوه بر آن همه اظهارات مطرح شده از جانب سران عربی یا «جرد کوشنر» داماد و مشاور ارشد ترامپ که طبق ادعاها برای حل بحران عربستان و قطر به این دو کشور سفر کرده، در زمینه انجام آشتی عربی کلی بوده و به شاخصهای آن اشاره نشده است.
انتهای پیام/