حاج قاسم و شاهکار والفجر۸ ـ قسمت چهارم|چرا سردار سلیمانی از پیشروی غواصان جلوگیری کرد؟/ سفارش فرمانده به بچههای تعاون
شهید سردار قاسم سلیمانی در دوران دفاع مقدس و پس از آن اقدامات بسیار جالبی علیه دشمنان این مرز بوم انجام داده که عملیات والفجر۸ یکی از آنها است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که این روزها ملت ایران بیشتر از مجاهدتهای ایشان در لبنان، سوریه و عراق اطلاع دارند؛ در دوران دفاع مقدس از فرماندهان برتر بوده که عملیاتهای متفاوتی علیه رژیم بعث عراق انجام داده است. فعالیتهایی که هر کدام گرهای از کار رزمندگان اسلام باز میکرد و در نهایت باعث پیروزی ملت ایران شد.
به همین دلیل خبرگزاری تسنیم در نظر دارد، علاوه بر گفتوگو با همرزمان و دوستان شهید سردار قاسم سلیمانی به صورت ویژه به عملیات والفجر8 و فرماندهی حاج قاسم در این عملیات بپردازد تا مخاطبان گرامی از بخشی از فرماندهی حاج قاسم در دوران دفاع مقدس نیز مطلع شوند.
حجم آتش رزمندگان چنان رعبی بر عراق و نیروهایش وارد کرده بود که به گفته شنود بیسیم، بعثیها فریاد میزدند که ایران منطقه را به جهنمی سوزان بدل کرده است! (خیلی جالبه! تا عراق برای یکبار هم که شده طعم آتشی را که چند سالی است بر سر بچهها میریخت بچشد.)
بعثیها متقابلاً با حجم آتش تقریباً همیشگی آتش خود را روی مواضع، خطوط درگیری، عقبهها، و رودخانه اروند به عنوان مهمترین و حساسترین نقطهای که محل عبور نیروهای موج دوم که با قایق به طرف ساحل دشمن در حرکتاند، آغاز کرد.
ناامن کردن اروند با آتش حجیم توپخانه، ادوات و تیربارهای بعثی، میتواند عبور قایقهای خودی را برای پیوستن به غواصان مختل و شکافی بین بچههای آن سوی اروند و این سوی اروند ایجاد کند که این امر، بسیار خطرناک است.
از سوی دیگر گلولههای منوری است که رژیم بعث مدام به هوا پرتاب کرده و منطقه عملیاتی را چون روز روشن میکند تا منطقه درگیری را بتواند برای اجرای آتش دقیق و مؤثر توپخانه با هماهنگی دیدبانها و نیز دقت عمل تیربارچیها فراهم کند.
درگیری تن به تن غواصان با بعثیها در درون و بیرون سنگرهای خط مقدم، و آتش سنگین ایران و عراق روی مواضع حیاتی و کلیدی یکدیگر، روشنایی آسمان با شلیک منورهای عراقی وصف نشدنی است.
غواصان بدون توجه به حجم آتش دشمن در تصرف و پاکسازی سنگرها متمرکز شدهاند و همچنان با انداختن نارنجک به درون سنگرهای بتونی، انهدام سنگرها با R.p.g.7 و شلیک رگبار گلوله حداکثر توان و مقاومت را تا رسیدن نیروها به کار گرفتهاند و لحظهای نیروهای خط مقدم را آسوده نمیگذارند، تا خط پاکسازی شود و یا بعثیها با بالا بردن پرچم سفید به اسارت در آیند.
صدای آتش کلاشینکفها و تیربارهای دشمن چون رفتن آدم به داخل کندوی زنبور است که زنبورها از هر سو سرازیر شده و صدایی چون: وززز وززز وززز ... بله شاید بشود اینگونه و با اغماض (ولی به مراتب سنگینتر) تشبیه کرد؛ دور تا دور سر و بدن بچهها صدای سفیر گلولهای است که وززز وزززززز کنان میپبچد و نیز آتش گلولههای توپخانه، ادوات، تیرهای مستقیم تانکهای دشمن لحظهای قطع نمیشود و نیروهای بعثی مستقر در سنگرها و نیروهای کمکی از عقبهها، درگیری سنگینی را با غواصانی که خستگی سنگین نبرد در تاریکی با رودخانه را بر دوش خود دارند ادامه دارد.
سنگرهای بعثی در حال سقوط است. بچههای حاج قاسم یکی یکی سنگرها را تصرف میکنند و به پیش میتازند. هر سنگری هم که احتمال داده میشد نیروهایش کشته و یا فرار کردهاند برای اطمینان نارنجکی به داخل سنگر می اندازند و سپس با یک حرکت ضربتی با بستن سنگر به رگبار گلوله، وارد و آن را پاکسازی میکنند.
یادش بخیر یکی دو شب قبل از عملیات بود حاج قاسم نیروهای عملکننده و گردانهای عملیاتی را برای آخرین وداعها جمع کرده است؛ همانها که با هم علقهای و پیوندی داشتند! و دیگر شاید همدیگر را نبینند تا وعده قیامت.
سخنانش را با خطبهای از نهجالبلاغه آغاز کرد: اعر الله جمجمتک: کاسه سرت را به خدا عاریه کن دندا ها را به هم بفشار و...
( خطبه 11 نهج البلاغه، خطاب به محمد حنفیه، اگر کوهها از جای کنده شوند تو ثابت و استوار باش، دندانها را بر هم بفشار، کاسه سرت را به خدا عاریت ده، پای بر زمین میخکوب کن، به صفوف پایانی لشگر دشمن بنگر، از فراوانی دشمن چشم پوش، و بدان که پیروزی از سوی خدای سبحان است.)
نبردی بس سنگین و وصفناپذیری در گرفته است. اما بچهها جز خدا و تلاش برای به ثمر رساندن اهداف الهی چیز دیگری نمیفهمند و نمیخواهند که بفهمند.!! انگار نه انگار که آتش دشمن این چنین بیداد میکند.
اصلاً جایی که محل عشق بازی با حضرت دوست و ائمه اطهار (ع) است جای مطلب دیگری خواهد بود؟!
این جا میعادگاه عشاق است، و خدا حاضر است و ناظر! و ملائک و کل هستی به این همه صداقت و خلوص و مجاهدت فی سبیلالله غبطه میخورد. و این همه عظمت به قلم ناید و توصیفناپذیر.
ترس در داخل نخلستانهای فاو در مقابل فرزندان خمینی(ره) زانو زده و آرامش نیروهای عمل کننده چیزی نیست جز: الا بذکرالله تطمئن القلوب. امامشان گفته راه قدس از کربلا میگذرد. پس آغاز راه است.
آیا ذکر خدا جز جهاد فی سبیلالله هست؟!! هیهات که جز این صحنه خون و شهادت به توان مصداق دیگری به این زیبایی تصور داشت.
ما رایت الا جمیلا .!! ندیدم جز زیبایی!!
آتش سنگین بعثیها و تیربارهای درون سنگرهایی که تا کنون پاکسازی نشده درصددند تا ضمن حفظ مواضع و مقاومت در مقابل نیروهای لشکر 41 ثارالله راه عبور احتمالی نیروهای دنبال پشتیبان را سد کرده تا مانع رسیدن نیروهای کمکی جهت کمک به غواصان پا به ساحل عراق گذاشته و وارد عمل شوند. صدا و سفیر گلولهها چون صدای رعد و برقی است که مدام و پیوسته و بدون لحظهای وقفه منطقه را در برگرفته است؛ از سوی دیگر نیروهای خودی بر فشار خود افزوده تا هرچه زودتر و تا فرصت هست، سقوط خطوط دشمن در منطقه عملیاتی فاو (والفجر 8) را به سنگر فرماندهی گزارش کرده و جواز فراهم شدن عبور قایقهای خط شکن و مقدمات پیروزی را مخابره کنند.
بیسیم فرماندهی که از آغاز درگیری تا کنون لحظهای ارتباط خود را با حاج احمد امینی فرمانده گردان غواصان و دیگر واحدهای پشتیبانیکننده آتش و... قطع نکرده، همچنان وضعیت صحنه نبرد و حال و هوای بچهها را جویا بوده و هدایت عملیات را در دست دارد. از سوی دیگر به آتش پشتیبانی خودی (توپخانه، ادوات و...) تاکید میکند با تمام توان آتش بریزند.
حاج قاسم: در این عملیات محدودیت آتش و گلوله نداریم. آتش کنید که نصرت خدا و وعده پیروزی حق نزدیک است.
و این در شرایطی است که آتش سنگین توپخانه دشمن که مأموریت ریختن آتش بر روی عقبه های نیروهای خودی را سامان میدهد بدون وقفه با اجرای آتش بر مراکز فرماندهی عملیات، و اطراف آن و بر روی سنگرهای واحدهای پشتیبانی و اطراف آن و نیز مسیرهای تردد منطقه خودی، سعی دارد از هر جهت اخلال در فرماندهی، توپخانه، ادوات، جادهها و... ایجاد کرده تا بتواند خطوط مقدماش را که در حال فروپاشی است نجات دهد.!!!
و این حرکتی است تأخیری تا صبح عملیات که هوا روشن میشود بتواند با دقت و حجم بیشتر از قبل، از زمین و زمان آتش خود را بر سر نیروها سرازیر کند. علاوه بر این خلبانان جنگندههای بعثی از صبح عملیات نیز لحظهای آرامش نخواهند داشت و با پروازهای پی درپی کل عقبه را شخمزده و به قول معروف خاک آن را به توبره خواهند کشید.
حاج قاسم که از پشت بیسیم با نگرانی توام با درایت و تدبیر که لحظهای هم ذکر اسماء الهی از زبان و جانش قطع نمیشود با دعا برای رزمندگان هوشیارانه عملیات را زیر نظر دارد و تماس بیسیمی حاج احمد با فرمانده گروهانهایش (غواصان) را به گوش جان استماع میکند.
حاج قاسم بار دیگر بیسیم گردان غواصان را بگوش کرد:
احمد احمد قاسم
احمد احمد قاسم احمد جان اگر صدایم را داری گوشی رو بردار!
احمد: قاسم جان بگوشم بگوشم!
قاسم: احمد جان از وضعیت بگو؟! اون جلو چه خبره؟!
احمد:حاجی جان نگران نباش! به حول قوه الهی بچهها نه تنها مأموریت خود (به هم ریختن خط دشمن و سرگرم کردن آنها) بلکه دارند کل سنگرهای خط اول را یکی یکی تصرف و تقریباً پاکسازی میکنند. انشاءالله غواصان کار را یکسره خواهند کرد. و نیروهای خطشکن با قایقها به راحتی از اروند عبور و کار را ادامه دهند.
قاسم: احمد جان مراقب بچهها باش اینا رو برای عملیاتهای دیگه لازمشان داریم باید حفظ شوند. بچههای موج بعدی آمادهاند انشاءالله با قایق میرسند.
درگیری ادامه دارد و نیروهای غواص با مجاهدت و سرسختی عجیبی تا شهادت در راه حضرت حق غیر از سقوط کل خط مقدم عراق به چیز دیگری فکر نمیکنند.
سرعت عمل، غافلگیری دشمن و توکل به خدا موجب شده است تا بخشی از اهداف مأموریت گردان بعدی هم به انجام برسد.!!!
اکثر سنگرها تصرف و تقریباً پاکسازی شده و نیروها همچنان با اجرای آتش و انداختن نارنجک در درون سنگرهای دشمن و پشتیبانی آتش خودی بر عقبههای دشمن، سعی می کنند تا کار را یکسره کنند.
احمد احمد قاسم
احمد: حاجی بگوشم بفرما، بفرما حاجی جان!
قاسم: احمد جان به بچههای تعاون (مسئولیت عقب کشیدن شهداء از صحنه نبرد و منطقه ی درگیری به پشت جبهه را دارد) سفارش کن مراقب شهداء باشند نکنه اوضاع تغییر کنه این بچهها در منطقهی دشمن جا بمانند.!! به بچههای بهداری هم بگو از مجروحین خوب مراقبت کنند!
سپس حاج قاسم طی تماسی با نیروهای گردان خط شکن، که قرار است پس از برقراری امنیت مسیر رودخانه (توسط غواصان)، با قایق به سمت ساحل دشمن حرکت کنند، آماده باش داده تا سوار بر قایق تا زمان دستور حرکت، آمادگی صددرصد داشته باشند.
هم اکنون خبر رسید که خط مقدم دشمن سقوط کرده و بچهها به سمت عمق و مواضع خمپارهاندازهای دشمن در حرکتاند.
در طراحی عملیات مقرر شده بود که پاکسازی کامل زمانی صورت بگیرد که نیروها به عمق رفته و پس از عبور از نخلستان و بستن عقبههای دشمن، آنها را که در نخلستان ماندهاند اسیر و در صورتی که نیروهای خود را به صورت تیمی یا گروهی سازماندهی کرده و مقاومت میکنند طی نبردی پارتیزانی آنها را از پای درآورند.
حاج قاسم گوشی بیسیم را گرفته و دستور حرکت قایقها را صادر میکند. بلافاصله فرمانده گردانها نیز طی تماسی با فرماندهان گروهان دستور حرکت را اعلام میکند.
نیروهای عمل کننده نماز خود را با لباس رزم ادا کرده و از ساعاتی پیش مجهز به جلیقه نجات و آمادگی کامل درون قایقها مستقر شده بودند. بهطوری که با دستور حرکت در ساعت .. : 23 (64/11/20) یعنی 1 ساعت پس از حرکت غواصان، و حل شدن بخش عمدهای از خط مقدم عراق، بهطور همزمان قایقها را روشن کرده و از درون نهرهای (مچری، بلامه، معاتیج و علیشیر) منتهی به اروند، حرکت خود را به صورت ستونی به سمت رودخانه وحشی اروندی که همچنان طغیانی و پرتلاطم است؛ آغاز و پس از رسیدن به رودخانه ضمن گرفتن آرایش، حرکت خود را در زیر آتش سنگین دشمن و با حداکثر سرعت به سمت ساحل عراق آغاز کردند.
(سکانداران بسیجی بعضاً بهصورت کمکی به یگانها مأمور شدهاند همانها که زیستشان و اموراتشان در جنوب مثل بوشهر...، و یا شهرهای شمالی.... با قایق ارتزاق میشود. البته تعدادی از سکانداران به عضویت سپاه در آمده بودند)
همهچیز به این حرکت بستگی دارد. فکر کنم حدود یکی دو ساعتی از درگیری غواصان گذشته باشد، صدای چندصد (موتور) قایق از لشکرهای عملکننده با گردانهای رزمی، که در دل تاریکی شب وارد رودخانه اروند شدهاند ترس و وحشتی مضاعف است که بر نیروهای بعثی وارد کرده و رزمندگان با آرایش آتش و حرکت در عرض اروند، در حرکت.
غرش توپخانهها و ادوات طرفین در آسمان، و انفجار گلولههای توپ در زمین، و نیز آتش رگباری تیربارهای بعثیها که همچنان در برخی از سنگرها که تاکنون پاکسازی نشدهاند، در حال مقاومت بوده و یا آن دسته از نیروهایی که مجدداً با رخنه به درون سنگرهای خط مقدم منطقه را آلوده کردهاند، با اجرای آتش بصورت تیرتراش در سطح رودخانه معضلی بر نیروهای قایق سوار شده و عرصه را بر آنها بویژه سکانداران تنگ کرده است.
چقدر به نیروها سخت میگذرد که باید از درون قایقها و در بستر رودخانه نظارهگر دشمن تا دندان مسلح بوده و نتوانند پاسخگوی آتش آنها باشند.
اما چاره چیست؟ باید در راه خداوند متعال تا لحظهی موعود یعنی رسیدن به ساحل دشمن پایداری و صبوری کرده، سپس هجومی همه جانبه را آغاز کرد. نیروها با ذکر أسماء الله و ائمه اطهار لحظه شماری میکنند تا با خون خود در راه خدا و یا در صحنه نبرد پیروزی را به دست آورند.
از سوی دیگر نبرد در منطقهی تصرف شده همچنان با غلبه رزمندگان ادامه دارد و این در حالی است که آنها در دل دشمن و بدون ارتباط با عقبهها با مشکل کمبود نیرو، مهمات، تغذیه (برای جبران ضعف عمومی که حاصل شده) و... روبرو بوده و چندان هم مطمئن نیستند که نیروهای کمکی بتوانند در زیر این حجم آتش خود را به صحنه برسانند.
راوی: حمیدرضا فراهانی نویسنده و روای دفاع مقدس
انتهای پیام/