رفتارشناسی سازمان مجاهدین خلق در بهمن ۵۷/ اسنادی که دزدیده شد تا خیانتها پنهان بماند!
با آزادی زندان سیاسی در دیماه سال ۱۳۵۷، اعضای سازمان مجاهدین سیاست جدیدی را در پیش گرفتند تا مسیر پیشین خود را به دست فراموشی بسپارند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دکتر محمدصادق کوشکی در یادداشتی به بازخوانی رفتار سازمان مجاهدین در بهمنماه سال 1357 پرداخته است.
پس از آزادی زندانیان سیاسی در آستانه پیروزی انقلاب و به دنبال آن، آزادی مسعود رجوی (از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق) در دی ماه همان سال، اعضای سازمان به این فکر افتادند که صفبندیهایشان را با سایر گروهها مشخص کنند. حربه اصلی رجوی برای حفظ حیات سازمان، باقی بودن بر روش گذشتگان و بنیانگذاران سازمان و استفاده از خوشنامی آنها بود.
او و همراهانش با استفاده از تدابیر اندیشیده شده و پیشقدم شدن در انتقاد به عملکرد گذشته سازمان و طرح شعارها و اهداف بنیانگذاران اولیه، فعالیت مجدد را از سر گرفتند و از این طریق وجهه مثبتی را برای خود فراهم آورده و از فضای انقلابی موجود برای عضوگیری و سازماندهی مجدد بیشترین بهره را بردند. سازمان با تشکیل و سازماندهی مجدد، کتابهای متعددی در داخل کشور از سوی اعضا به منظور تمجید از کشتهشدگان سازمان منتشر شد و این در حالی بود که مشکلات ناشی از خلأ آموزش مسائل ایدئولوژیکدر رفع نقایص و ابهامات آن به فراموشی سپرده شد و عملگرایی و قدرتطلبی در آن تا اندازهای رشد کرد که تشکیلات را از تحلیل و شناخت درست از واقعیتهای موجود اجتماع بازداشت.
متعاقب این، سازمان از دیماه تا بهمنها 1357 برای اینکه در آینده انقلاب اسلامی جایگاه خود را تثبیت کند دست به مجموعه اقدامات مهمی زد. در واقع در این دو ماه مرکزیت سازمان همه تلاش خود را صرف سهمخواهی در آینده انقلاب اسلامی کرد. یکی از مهمترین اقدامات سازمان برای رسیدن به این هدف، تمرکز روی نیروهایی بود که در زندان اعضای سازمان و مرکزیت روی آنها کار کرده بودند. مرکزیت سازمان در اقدامی این نیروها را به عنوان مسئول به سراسر کشور و به شهرهای مختلف فرستاد تا بتوانند طرحهای سازمان را اجرا کنند.
این افراد مأموریت داشتند با تبلیغات وسیع و پرحجم، خود را به عنوان چهرههای انقلابی و به عبارتی صاحبان انقلاب معرفی کنند. این نیروها در راهپیماییهای گسترده مردمی که در سراسر کشور در این مقطع برگزار میشد، تلاش کردند پلاکاردها، پوسترها، تصاویر مربوط به سازمان، آرم سازمان همچنین جملات رهبران آن و تصاویر کشته شدگان سازمان را پخش کنند تا در بین مردم برای خود جایگاهی به دست آورند و بتوانند تا در صورت امکان، هم توده مردم را با خودشان آشنا کنند و هم خود را به عنوان نیروهای رزمنده، مجاهد و انقلابی معرفی نمایند تا از این طریق، جذبِ نیرو کنند.
از دیگر اقدامات مهم سازمان در این مقطع زمانی میتوان به تلاش پرحجم مرکزیت برای به دست آوردن مدیریت مراسم استقبال از حضرت امام و یا حداقل اخذ مسئولیتی در آن مراسم اشاره کرد. بنابراین در بهمن 1357 و در روزهای قبل از ورود حضرت امام به کشور، مرکزیت تلاش گستردهای انجام داد تا سازمان را به عنوان بزرگترین نیروی نظامی معرفی کند که صلاحیت دارد استقبال از حضرت امام را مدیریت و حفاظت از جان امام را بر عهده بگیرد؛ ازاینرو اصرار داشتند از این طریق سازمان تبدیل به حلقه اصلی اطرافیان امام شود تا به هنگام ورود ایشان به کشور، مسعود رجوی و موسی خیابانی در اطراف امام باشند. تلاش مرکزیت این بود تا با جادادن خود در حلقه اطرافیان حضرت امام برای سازمان تاریخسازی کنند تا بتوانند به نوعی انقلاب و امام را به نفع خودشان مصادره کنند.
علاوه بر تلاشهای افرادی مانند شهید مطهری و شهید بهشتی که رأس قرار داشتند، موضعگیری خود حضرت امام که هیچ گاه سازمان را حتی تأیید هم نکردند و هیچگاه آنها را به رسمیت نشاختند، در حذف منافقین از حلقه اطرافیان حضرت امام هنگام ورود بسیار مؤثر بود. از اینرو با تلاش گروه شهید بروجردی از مجموعه گروههای هفتگانه در حفاظت از جان امام و برقراری امنیت مراسم، ضربه سختی بر اهداف و طرحهای سازمان وارد آمد.
ذخیره انواع تسلیحات و تجهیز بیش از پیش سازمان به سلاح در این مقطع از دیگر اقدامات مرکزیت بود. به طوری که همزمان با بالا گرفتن درگیریهای انقلابی در این زمان، اعضای سازمان شروع به جمعآوری اسلحه و اقدام به اجرای مانورهای مسلحانه کردند. در این روزها که پادگانها، کلانتریها، مراکز نظامی، مراکز ساواک تسخیر میشد، یکی از دستورات سازمان به نیروهایش که به طور جد دنبال میشد، غارت انواع و اقسام تسلیحات در حجم بسیار بالا بود.
حرکت بعدی و حساب شده سازمان در این مقطع، جمعآوری اسناد و مدارک ساواک و سازمانهای امنیتی رژیم بود. نیروهای وابسته به سازمان با حمله به ساختمانهای ساواک و مراکز امنیتی رژیم، ضمن تخریب این مراکز، اسناد و مدارک را جمعآوری و به خانههای تیمی انتقال میدادند. سازمان این اقدام را با دو هدف انجام میداد: اول آنکه سعی داشت با این کار، خیانتهای اعضای سازمان در زندان و همکاریهای آنها با ساواک را مخفی نگاه دارد. هدف بعدی آنان از این اقدام این بود تا بتوانند با جمعآوری اسناد و مدارک، بتوانند مخالفان خود را تخریب و جایگاه آنان را خدشهدار کنند.
سرانجام اینکه موضعگیری رهبران سازمان در بحبوحه انقلاب چنین پنداری به وجود میآورد که آنها نیز مانند مارکسیستها معتقد بودند که مبارزه در تمام جوامع در نهایت به استقرار نظام حکومتی دموکراتیک خلق منجر خواهد شد و این مرحلهای از مراحل مربوط به تحولات لازم برای تحقق این سیستم است. به واقع آنچه سازمان در این مقطع به دنبال تبلیغ آن بود، تحقق انقلاب دموکراتیک و پیاده کردن اصول سوسیالیزم در جامعه ایران بود. از اینرو پیوستن سازمان به خطوط انقلاب نیز برای نزدیک شدن به این هدف بود.
انتهای پیام/