نگاهی به «روزی روزگاری آبادان» | آبادانی‌هایی با عینک آفتابی شکسته

نگاهی به «روزی روزگاری آبادان» | آبادانی‌هایی با عینک آفتابی شکسته

شکل و ساختار فیلم حمیدرضا آذرنگ جنوبی و صمیمی و مردم‌پسند است اما فرم و مضمون نهایی‌اش بوی نمایش‌های بالاشهری تهران را می‌دهد. اما  باید به او برای ترسیم مصائب مردم‌شناسانه تاریخ جنگ برای اولین فیلم خسته نباشید گفت.

خبرگزاری تسنیم-حمید صنیعی منش: نگاهی طنزآمیز به مسأله جنگ می‌تواند یکی از جذاب‌ترین شکل‌های سینمای دفاع مقدس را برای مردم که با آن خاطره دارند بیان کند. فیلم‌هایی مانند لیلی با من است و یا آخرین تابستان من. روزی روزگاری آبادان به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ که این فیلم را بر اساس نمایشنامه‌ای که قبلاً اجرا کرده ساخته است، در واقع تا حدودی در این سبک از سینما جا دارد و این به خاطر آن نیست که مضمون ضدجنگی درون آن روشن است بلکه به خاطر آن است که نشانی و حتی یک کلامی درباره مقاومت مردم و دلیری آنان خصوصاً که اهل آبادان‌ هستند بیان نمی‌شود؛ آبادانی‌هایی که حصر این شهر را شکستند و جوان‌های شجاع زیادی را برای زدودن اهریمن دشمن از خاک پاک کشور راهی جبهه کردند. این جوان‌ها و این حس آبادانی‌های بانمکی که کری می‌خوانند و بلوف می‌زنند و با آن عینک آفتابی‌شان قند را در دل آدم آب می‌کنند گویا آب شده‌اند و رفته‌اند زیر خاک.

فیلم , سینما , جشنواره فیلم فجر , سی و نهمین جشنواره فیلم فجر ,

نمایی از روزی روزگاری آبادان

این قاب ناقص را چهره کاربلدی مانند آذرنگ می‌بندد که خود سال‌ها در تئاتر سابقه بلندی دارد و اتفاقاً بیشترین زمینه کاری او تئاتر دفاع مقدس است. او تئاترهایی را حتی درباره شهدای گمنام داشته و به ستایش رشادت‌ها و ترسیم مظلومیت‌های آنان پرداخته و حتی دبیر جشنواره ملی تئاتر فتح خرمشهر بوده که در آن نمایشنامه‌هایی که درباره ابعاد مختلف این فتح تاریخی بوده به نمایش درآمده است. آذرنگ دلش جنوبی است اما فیلمش چندان عطر و نشانی از مقاومت جنوبی‌ها را ندارد و کمی بوی نمایش‌های آخر هفته تماشاخانه‌های بالاشهری را می‌دهد. 

او فیلم سرگرم‌کننده و فکورانه‌ای ساخته که می‌تواند در گیشه فروش کند و در سینمای امروز ما که فیلم‌ها مضامین یکسان و خسته‌کننده‌ای را دارند فیلمی متفاوت باشد. خلاقیت فیلم ستودنی است و طنزی که در این موقعیت رخ داده اتمسفر و ذائقه ایرانی پسند دارد. شوخی‌های زبانی و ترجمه‌های غلط و رفتارهای والدین و فرزندان با یکدیگر اغلب باورپذیرند که همه اینها نشان از درک و حس نزدیک آذرنگ با مردم دارد. فیلم او صمیمی است.

فیلم , سینما , جشنواره فیلم فجر , سی و نهمین جشنواره فیلم فجر ,

نمایی از فیلم

اما تمام این نکات سینمایی و فنی او در خدمت تقبیح جنگ درآمده که درست است اما همانطور که اشاره شد شناسنامه آبادانی‌های فیلم گویا یک صفحه بیشتر ندارد. چقدر سکانسی که خانواده مصیب زیر موشک نشسته‌اند و بی‌خیال این خطر بزرگ که درست بالای سرشان است مشغول چایی خوردن و خندیدن‌اند زیبا است. مردمی که در هشت سال جنگ درست زیر این موشک باران گریستند و خندیند و پیروز واقعی جنگ بودند. ایکاش فیلم حتی با پایانی باز اینجا تمام می‌شد و حرف فیلم در زیبایی‌ هرچه تمام‌تر بیان می‌شد: مردمی که رنج جنگ را کشیدند اما کمر خم نکردند و شکست نخوردند. حقیقتی درست که به نظر می‌رسد آذرنگ نیز به آن باور دارد. اما فیلم بعد از این دنباله همان نگاه حاکم بر جریان سینمای ایران است و خلاقیت و زیبایی فیلم کارگردان فدای نگاه مرسوم سینمای ضدجنگ می‌شود؛ موشک آنان را شکست می‌دهد و خانه ویران می‌شود و ساعت از حرکت ایستاده است و تمام.

فیلم , سینما , جشنواره فیلم فجر , سی و نهمین جشنواره فیلم فجر ,

نمایی از فیلم

اینجا است که آن جمله ابتدایی فیلم که روی تانکر نوشته است که تا آخرین نفس ایستاده‌ایم رنگ می‌بازد و با این حساب مفهوم ایستادگی و مقاومت به کلی حذف می‌شود. اگر سخن فیلمساز غیر از این باشد آنچه که در پرده دیده شده است به نظر همسو با آن نیست و تنها می‌توان همان نمای کوچک دورهمی زیر موشک را اشاره‌ای تأویلی به آن دانست که باید برای آن سکانس به آذرنگ آفرین گفت اما فرم و کلیت فیلم از مقاومت فاصله گرفته و فضای دیگری را تجربه کرده است.

اما در هر حال باید به آذرنگ برای ترسیم مشکلات و مصائب جنگ که بخش جامعه‌شناسانه و مردم‌شناسانه تاریخ جنگ است برای اولین فیلم خسته نباشید گفت و امیدوار بود که آن همدلی که کاراکتر او با بچه‌های جنگ در تنگه ابوغریب دارد را در فیلمی دیگر ببینیم.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران