یادداشت| چرایی حمله هوایی آمریکا به مواضع حشدشعبی در مرز عراق با سوریه
هم اکنون آمریکا علاوه بر تجاوزات آشکار نظامی به پایگاههای حشد شعبی در محیط منطقهای، جدایی و انفکاک میان حکومت عراق و حشد را در دستور کار قرار داده و سعی دارد تا تغییر موازنه امنیتی- نظامی به زیان این گروه را در ارکان داخلی حکومت عراق دنبال کند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، نیمه شب یکشنبه آمریکا در اقدامی تجاوزکارانه و برخلاف موازین حقوق بینالمللی، تیپ چهل و ششم حشدشعبی؛ به عنوان نیروی رسمی و مردمی عراق، در مرز مشترک عراق و سوریه را مورد هدف قرار داد. در نتیجه این اقدام نامشروع دست کم پنج تن از نیروهای حشدشعبی به شهادت رسیده و شمار دیگری نیز زخمی شدند. متعاقب این حمله، نیروهای آمریکا در بیانیهای مدعی شدند که این حمله در پاسخ به انجام حملات به وسیله هواپیماهای بدون سرنشین که توسط حشد شعبی علیه افراد و تأسیسات آمریکایی در عراق انجام شده، صورت گرفته است. از این رو این حمله نیز برای رویارویی با تهدید، ضروری بوده و به طور مناسبی در چارچوب حق دفاع از خود و برای خنثی سازی و جلوگیری از تکرار چنین حملاتی در آینده انجام شده است.
این حمله که در ادامه تجاوزات مستمر رژیم صهیونیستی به خاک کشورهای منطقه و در راستای تقویت گروههای تروریستی و برای برهم زدن امنیت در منطقه طراحی شده است؛ در شرایطی حاکمیت عراق و سوریه را هدف قرار داد، که برخلاف ادعای آمریکاییها، در نقاط مورد حمله نه تنها هیچ پرنده بدون سرنشین یا چیزی مشابه آن که حاکی از خطر قریبالوقوعی برای آمریکا باشد، وجود نداشت، بلکه این نیروها تحت فرماندهی عملیات مشترک عراق در حال انجام وظیفه محوله؛ مبنی بر جلوگیری از نفوذ عناصر داعش از سوریه به عراق بوده و درگیر هیچ نوع فعالیتی علیه حضور نیروهای خارجی در عراق نبودهاند.
این تجاوز آشکار از آن جهت اهمیت دارد که ایالات متحده در طول سالهای اخیر درصدد بوده است تا با حمایت از گروههای تروریستی در شاهراه ارتباطی شمال عراق و سوریه، بتواند به نحو مطلوبی از این نیروها به نفع سیاستهای عمده خود در حوزه نفت و انرژی؛ تأمین امنیت رژیم اسرائیل و مقابله با جبهه ضد صهیونیستی - جبهه مقاومت- بهره گیرد.
در این راستا آنها همواره با حمایت از عناصر گروههای تروریستی همانند داعش، تلاش داشتهاند تا این محور حیاتی و استراتژیکی را از وجود نیروهای جبهه مقاومت خالی کنند. به طوری که در چارچوب این اهداف، در ماههای گذشته صدها تن از تروریستهای داعشی را در دو سوی مرزهای مشترک سوریه و عراق فعال کرده تا با این عمل بتوانند خط ارتباطی مقاومت را قطع کنند. اما در این میان رزمندگان مردمی حشدشعبی با آگاهی از اهداف شوم ایالات متحده، مانع از شکلگیری این مدار شدهاند و در شمال عراق و به ویژه در منطقه القائم در مرزهای مشترک با سوریه به طور کامل بر تحرکات گروههای تروریستی اشراف کامل داشته و مانع از جولان آنان شدهاند. همین مسئله واشنگتن را به شدت عصبانی کرده، چرا که دیگر نمیتواند با وجود نیروهای مقاومت برنامههای خود را در شاهراه ارتباطی غرب آسیا پیش ببرد.
بر این اساس ما میبینیم که هیئت حاکمه جدید آمریکا به عنوان میراثدار حکومت پیشین ترامپ، در راستای اجرای این پروژه نامشروع، با استفاده از راهبرد و نظریه ایجاد بحران و برای غلبه بر حریف سرسخت خود در این منطقه، از حمله مرموز و مشکوک راکتی و پهپادی به پایگاههای خود در عراق بهره بردهاند. از این رو حملات جدید آمریکاییها برای پیشبردن این راهبرد و در چارچوب پروژه انحلال حشدشعبی، به میدان نبرد مستقیم آمده و حتی به صورت رسمی مسئولیت حمله را پذیرفته است. اما در حقیقت پروژه حمله پهپادی و راکتی شباهت زیادی به سناریویهای دروغین و ساختگی حمله شیمیایی ارتش سوریه داشته و خود آنها در پشت صحنه نقش اساسی را ایفا کردهاند. در این میان واشنگتن با فرار رو به جلو، انگشت اتهام را به سمت حشدشعبی نشانه گرفته و با کمک رسانههای تحت فرمانش، این سازمان را مسئول حمله به پایگاههایش در عراق دانسته و با تکیه بر این مسئله، مقدمه چینی کرده و حمله اخیر را علیه حشدشعبی انجام داده است.
آنچه مسلم است آنکه سیاست ایالات متحده در خصوص حشدشعبی، در راستای تقابل با نقش و نفوذ مردمپایه این گروه قرار گرفته و به شدت در پی کنترل، نظارت و محدودسازی نقش حشدشعبی در منطقه به طور عام و در عراق به طور خاص است. در این چارچوب هم اکنون آمریکا علاوه بر تجاوزات آشکار نظامی به پایگاههای این گروه در محیط منطقهای، جدایی و انفکاک میان حکومت عراق و حشد شعبی را در دستور کار قرار داده و سعی دارد تا در جهت این اقدام تغییر موازنه امنیتی- نظامی به زیان این گروه را در ارکان داخلی حکومت عراق دنبال کند. این در حالی است که تشکیل نیرویی با عنوان حشدشعبی در ایجاد امنیت مردم عراق و مقابله با گروههای تروریستی فوق العاده تأثیرگذار بوده؛ تا جایی که توانسته است به طور موفقیتآمیزی ضمن پرکردن خلأ ناشی از ناکارآمدی ساختار چینش شده امنیتی - نظامی توسط آمریکا، تهدیدهای اصلی را از جامعه و حکومت عراق دور نماید.
این واقعیت بیانگر آن است که آمریکاییها به مثابه مدعی مبارزه با تروریسم، همواره در عراق و منطقه غرب آسیا، نقشی دوپهلو و دوگانه داشته و ضمن تقویت تروریستهای سلفی- تکفیری در راستای منافع خود، مدعی مبارزه با آنها نیز بودهاند. از این رو این طور به نظر میرسد که استراتژی این بازیگر در منطقه غرب آسیا در مسیری خلاف منافع ملی کشورهای منطقه گام برداشته و نهایتاً نه تنها به دنبال تأمین امنیت در این کشورها نبوده است، بلکه زمینههای ناامنی و استمرار منازعه معطوف به مدیریت بحران کنترل شده را در این مناطق دنبال کرده است.
نویسنده: پارسا جعفری کارشناس روابط بین الملل
انتهای پیام/