تجربه ناموفق کشورها در انتقال آب بین حوضهای
آمریکا, چین, استرالیا و روسیه از جمله کشورهای پیشرفته جهان هستند که تجارب ناموفقی در انتقال آب بین حوضهای داشتهاند.
به گزارش خبرنگار محیط زیست خبرگزاری تسنیم؛ پروژههای انتقال آب بین حوضهای که از اواخر دهه 80 در کشور ما در سیاستهای توسعه کشور ما قرار گرفته است, همواره با مخالفت متخصصان و کارشناسان حوزه آب و محیط زیست همراه بوده است و حتی دکتر سلاجقه, رئیس سازمان محیط زیست, نیز به وضوح مخالفت خود را با این طرحها اعلام کرده است.
پروژههای انتقال آب بین حوضهای از خزر, خلیج فارس و دریای عمان به فلات مرکزی ایران که در مواردی بدون داشتن مجوزهای زیست محیطی صورت گرفته است, نهتنها باعث بروز خشکسالی و آسیب به معیشت مردم در شهرهای مبدا انتقال شده است, بلکه برای مناطق مقصد انتقال آب نیز سودی در پی نداشته است و حتی موجب بحرانیتر شدن شرایط خشکسالی در این استانها نیز شده است.
کارشناسان هزینهبر بودن این طرحها, نابودی محیط زیست در استانهای مبدا و مقصد انتقال آب و از همه مهمتر, ایجاد تمایل به مصرف کاذب در شهرهای مقصد پروژههای انتقال آب را اصلیترین دلیل مخالفت با پروژههای انتقال آب بین حوضهای عنوان میکنند. زندهیاد پروفسور پرویز کردوانی, پدر علم کویرشناسی ایران نیز از مخالفان پروژههای انقال آب بود و در این باره گفته بود: اگر میخواهید استانی را نابود کنید به آن آب بدهید.
منظور از تمایل به مصرف کاذب این است که در جایی که به طور طبیعی مقدار معینی آب موجود بوده است, آب اضافه وارد میشود و به واسطه ورود مقدار منابع آبی جدید تقاضا برای مصرف آب زیاد میشود و شهرنشینی و صنایع که وابسته به آب است در آن مناطق افزایش پیدا میکند. این افزایش تقاضا در حالی صورت میگیرد که اقلیم آن منطقه به طور طبیعی گنجایش این سطح از توسعه را نداشته و اگر این انتقال آب قطع شود صنایع و شهرنشینی که بیشتر از توان منطقه توسعه یافته است دچار مشکل خواهد شد.
تجارب سایر کشورهای جهان نیز در پروژههای انتقال آب بین حوضهای موفق نبوده است و بسیاری از این کشورها این پروژهها را با وجود صرفه هزینه زیاد, نیمه کاره رها کردهاند که در ادامه به برخی از آثار و پیامدهای منفی طرحهای انتقال آب در کشورهای مختلف دنیا اشاره میکنیم.
چین
پروژه انتقال آب چین، یکی از بزرگترین پروژههای انتقال آب در جهان به شمار میرود که برای حل مشکل توازن نامتناسب منابع آب در شمال و جنوب چین طراحی شده بود. این پروژه که در سال 2002 در چین شروع شده بود, بیش از 62 میلیارد دلار برای دولت چین هزینه داشت و مشکلاتی از جمله پایین رفتن سطح سفرهآب زیرزمینی, شوری و فرسایش خاک, اختلال در زهکشی طبیعی در مراحل اجرا, تخریب زیستگاههای حیات وحش، تغییر اقلیم منطقه, مهاجرت، افزایش بیماریهای ناشی از آب, رشد آلودگی صنعتی و مهاجرت و بیخانمانی حدود نیم میلیون نفر را به همراه داشت.
روسیه
یکی از دیگر پروژههای مهم انتقال آب جهان را اتحاد جماهیر شوروی به اجرا درآورد. در این طرح، آب دو رودخانه "آمودریا" و "سیردریا" که پیش از این به دریاچه "آرال" میریختند، منحرف شده و به بیابان "قره قوم" منتقل شدند. این طرح که در نگاه اول موجب سبز شدن زمینهای خشک و افزایش میزان تولید شده بود بهتدریج به معضلی برای منطقه تبدیل شد تا جایی که آرال، چهارمین دریاچه بزرگ جهان بیش از 80 درصد حجم خود را از دست داد، اتفاقی که باعث شد بندرهای دریاچه خشک و صیادان بیکار شوند.
به دنبال اجرایی شدن این طرح, زمینهای پنبه به دلیل تغییرات محیطی خشک شدند, نمک آب دریاچه چهار برابر و موجب مرگ موجودات زنده اکوسیستم شد, املاح، سموم کشاورزی و دیگر مواد شیمیایی باقی مانده کشاورزی به وسیله باد تا کیلومترها جابهجا شد که این مواد موجب بایرشدن زمینها، افزایش بیماریهای تنفسی، قلبی, کمخونی و افزایش 30 درصدی ناباروری و عقبماندگیهای ذهنی کودکان در منطقه شد.
آمریکا
تأمین آب مورد نیاز از طریق خطوط لوله در مقیاسهای بزرگ به صورت سنتی به عنوان جزئی از پروژههای پیچیده جمع آوری، ذخیره و انتقال آب در آمریکا بودهاند. در دهه 1930، سه ایالت کالیفرنیا، آریزونا و یوتا، با مشارکت هم پروژه ساخت خط لوله عظیم انتقال آب رودخانه کلرادو را آغاز کردند، موضوعی که موجب خشک شدن دریاچه "اوونز" و نابودی سکونتگاههای انسانی دره "اوونز" در کالیفرنیا شد.
کاهش جریان آب رودخانهها, کاهش سطح آب زیرزمینی, ایجاد مشکلات اقتصادی برای مردم منطقه, بیکار شدن و مهاجرت صیادان و کشاورزان و نابودی تنوع زیستی در مناطق مذکور از جمله مشکلات محیط زیستی در نتیجه پروژه انتقال آب در آمریکا بودند.
استرالیا
طرح انتقال آب کشور استرالیا که در سال 1903 به منظور آبرسانی به صحراهای خشک و بیآب و علف غرب استرالیا, انجام شده بود, با وجود اینکه در مقطعی توانست رونق زندگی مردم در غرب استرالیا را بهبود بخشد اما اثرات زیست محیطی منفی از جمله, تخریب زیستگاه آبزیان, تغییرات در نوع بیمهرگان و ماهیها,کاهش گونههای بومی و تهاجم گونههای مهاجم و تغییرات اکولوژیکی رودخانه "هلنا" را به همراه داشت.
پروژههای انتقال آب بین حوضهای در برخی از کشورها شاید بتواند به طور مقطعی نیازهای آبی یک استان را تامین کند و کشاورزی و صنعت را در آن مناطق بهبود ببخشد اما تجارب نشاندهنده آن است که در دراز مدت نتایج منفی که به دنبال پروژههای انتقال آب بین حوضهای ایجاد میشود بیشتر از منفعت آن است. لذا نیاز است که اجرایی شدن این پروژهها در کشور حتما با ارزیابیهای زیست محیطی صحیح توسط متخصصان انجام شود و نیز تجربههای سایر کشورها در این موضوع را در نظر گرفت.
انتهای پیام/