اندیشه انقلاب؛ آرمان‌شهر، وضع موجود، و چگونگی اعتلای آن

اندیشه انقلاب؛ آرمان‌شهر، وضع موجود، و چگونگی اعتلای آن

آن چه ایران پیش و پس از انقلاب را از یکدیگر متمایز می‌سازد، ریشه در عامل نرم‌افزاری قدرت دارد؛ نرم‌افزاری که بیش از هر چیز، اندیشه یک جامعه را برمی‌سازد و به آن شکل می‌دهد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمد محمودی‌کیا، عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی در یادداشتی اختصاصی برای تسنیم، حرکت صحیح در مسیر اعتلاء و تحقق آرمانشهر ایرانی اسلامی را مستلزم  ضرورت رجوعمجدد و اجتهاد پویا در نظام اندیشگی انقلاب دانسته است که متن کامل آن را در زیر می‌خوانیم:

جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظام سیاسی برآمده از اراده جمعی ملت ایرانِ پسا انقلاب، اینک و پس از طی مسیری پر صعوبت، قدم در آغازین مراحل گام دوم خود نهاده است؛ نظامی که برخلاف تمامی تضییقات بین‌المللی و چالش‌های پرتعداد داخلی و منطقه‌ای، اینک به عنوان یکی از کانون‌های قدرت در منطقه پر آشوب غرب آسیا مطرح است و بی‌تردید یکی از کنشگران قاعده‌ساز در ترتیبات نظم منطقه‌ای این بخش راهبردی از جهان است.

البته قدرت نظامی ایران در دوره پیشا انقلاب نیز به واسطه حمایت تمام عیار غرب و به طور خاص، ایالات متحده آمریکا از آن در قیاس با دیگر رقبای منطقه‌ای خود در جایگاه برتر قرار داشت، ولی مهم‌ترین پاشه آشیل آن، عدم نهادینگی این قدرت در داخل و وابستگی تمام به غرب بود. لذا، ایران پسا انقلاب در برابر تهاجم گسترده رژیم بعثی عراق، حتی توانایی تأمین بدیهی‌ترین تجهیزات دفاعی را نداشت و آسیب‌پذیری ایران در برابر تهاجمات موشکی رژیم بعثی بیش از هر زمان دیگر گواهی بر این امر شد.

حال و برخلاف تمام تحریم‌ها و اعمال شدیدترین رژیم‌های کنترلی علیه ایران، این سؤال مطرح می‌شود که چه عاملی دست برتر ایران را در این شرایط حفظ می‌کند و البته آن را ارتقا نیز می‌بخشد؟

نگارنده معتقد است آنچه ایران پیش و پس از انقلاب را از یکدیگر متمایز می‌سازد، ریشه در عامل نرم‌افزاری قدرت دارد؛ نرم‌افزاری که بیش از هر چیز، اندیشه یک جامعه را برمی‌سازد و به آن شکل می‌دهد. درواقع، این نرم‌افزار قدرت است که قدرت را در حوزه‌های گوناگون بازتولید و ترمیم می‌کند و آن را ارتقا می‌بخشد.

در این نوشتار برآنیم تا به بررسی نسبت سیمای جامعه ایرانی با آرمان‌های مکنون در اندیشه انقلاب اسلامی بپردازیم.

طبعاً برای ورود روش‌مند به این مسئله، نیازمند بازخوانی مؤلفه‌های نرم‌افزاری انقلاب اسلامی ایران هستیم. در یک مطالعه مروری می‌توانیم به عواملی همچون خداباوری، عدالت‌طلبی، اخلاق‌گرایی، اندیشه پیشرفت توأم با دین، بین‌الملل‌گرایی اسلامی، ساخت درونی قدرت، جامعه‌پردازی اسلامی، جامعه‌سازی، دولت‌سازی و نهایت الامر، تمدن‌اندیشی و تمدن‌سازی اشاره کنیم. هر یک از مؤلفه‌های مذکور بخشی از اندیشه آرمانشهرگرایی ایرانی را برمی‌سازد و به آن هویت می‌بخشد؛ مؤلفه‌هایی که ریشه در هویت دینی و مطالبات تاریخی ـ تمدنی ایرانیان دارد و لذا، از اصالت ماهوی برخوردار هستند.

اما نگاهی پدیدارشناسانه به جامعه ایرانی معاصر، حکایت از فاصله بسیار جامعه از برخی از شاخصه‌ها و مؤلفه‌های این آرمانشهر دارد. بر این اساس، هر چند در برخی از پارامترهای سخت‌افزاری قدرت که عمدتاً کارگزاران آن نخبگان جامعه هستند، پیشرفت قابل‌توجهی حاصل شده، نظیر آنچه در حوزه علوم پزشکی، علوم پایه، فنی و مهندسی و نیز علوم انسانی رخ داده است، ولی در بخش معظمی از این مؤلفه‌ها که عمدتاً در ارتباط با فرهنگ عمومی جامعه است، متأسفانه شاهد کژکارکردی‌ها و نارسایی‌هایی هستیم که موجد نوعی عدم توازن و عدم تناسب در مؤلفه‌های نرم‌افزاری تمدن‌ساز ایران معاصر شده است.

هر مشاهده‌گر منصفی می‌تواند سیمای نازیبای برخی بی‌اخلاقی‌ها، بی‌عدالتی‌ها، دین‌گریزی‌ها، و دیگر اشکال غیریت‌ساز با فرهنگ عمومی و رسمی را در بخش‌هایی از جامعه مشاهده کند که البته نگارنده این سطور معتقد است این ناهنجارهای را نمی‌توان الزاماً به معنای بی‌دینی یا دین‌ستیزی معادل دانست، بلکه عمدتاً نشان از بیگانگی و ناآشنایی بخشی از جامعه ایرانی با مؤلفه‌های فرهنگ عمومی و رسمی جامعه و یا عدم تناسب میان نیازهای هویتی و فرهنگی و نیز مطالبات این بخش از جامعه با فرهنگ رسمی جامعه دانست.

به تعبیر دیگر، امروز شاهد نوعی گسست میان گفتمان رسمی با گفتمان عمومی یا نوعی نارسایی در حوزه جامعه‌پذیری سیاسی ارزش‌های انقلاب در میان بخشی از نسل‌ جدید هستیم؛ مسئله‌ای که قبل از هر چیز باید به پیش‌فرض آن توجه شود که این بخش از جامعه، نیز بخش غیرقابل‌انفکاکی از کلیت جامعه ایرانی هستند و نگاه متفاوت آن‌ها، به معنای انتزاع ایشان از جامعه نیست؛ لذا ریشه مشکلات را باید در جایی دیگری جست‌وجو کرد؛ چنانچه تجربه نشان داده است ارزش‌های بنیادین تمدنی اسلامی ـ ایرانی، هویت مشترک همه ایرانیان است.

با این حال، وجود نوعی گسست در نظام ارزشی میان طیف‌ها و نسل‌های مختلف جامعه، موجب می‌شود تا قدرت نرم‌افزاری ایران پساانقلاب در شرایط کنونی دستخوش آسیب شود. محققان جامعه‌شناسی بخشی از علل موجده این گسست نظام ارزشی را در مسائلی چون عادی‌انگاری برخی مفاسد و منکرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه و مشاهده‌پذیر بودن کژکارکردی‌هایی چون تشدید فاصله طبقاتی، نابسامانی‌های اقتصادی، اختلاس، ارتشاء، بدهی‌‎های کلان در نظام بانکی، تغییر در نظام ارزشی کارگزاران نظام سیاسی همچون آفت رفاه‌زدگی برخی از کارگزاران حکومتی، عدم چرخش نخبگانی، رواج تظاهر، فریب، دروغ و دیگر مفاسد اجتماعی و اخلاقی، دانسته‌اند؛ ناهنجاری‌هایی که مانع از تداوم مسیر رو به رشد اندیشه انقلاب شده است.

طبعاً حل چالش‌های نظری فراروی اندیشه انقلاب می‌تواند مسیر پیش‌روی جامعه به سوی اعتلاء را بیش از پیش هموار سازد و دستیابی به آرمانشهر ایرانی و اسلامی را تسهیل کند.

لذا راه‌کار برون‌رفت از چالش‌های موجود را می‌بایست با تکیه بر ظرفیت‌های درونی و غیرفعال اندیشه انقلاب جستجو کرد و با به فعلیت رساندن این ظرفیت‌ها و از طریق اجتهاد دائمی در نظام اندیشگی انقلاب اسلامی، مسیر وفاق و پیوستگی میان اقشار مختلف جامعه را هموار کرد که قدرت اصیل انقلاب اسلامی، همان قدرت اجتماعی انقلاب است که در سایه وجود آن، دیگر اقسام و مؤلفه‌های قدرت نیز مسیر اعتلای خود را طی خواهند کرد. قطعاً جامعه‌ای که قدرت در آن درون‌زا و مبتنی بر مؤلفه‌های فرهنگ بومی آن باشد، جامعه‌ای استوار، پیش‌رونده، پیشرو و تمدن‌ساز خواهد بود.

در پایان پیشنهاد می‌شود برای حرکت صحیح در مسیر اعتلاء و تحقق آرمانشهر ایرانی اسلامی، با رجوع مجدد و اجتهاد پویا در نظام اندیشگی انقلاب، راه‌کارهای مناسب برای عبور از چالش‌های موجود در عرصه عمل و نیز ترمیم شکاف موجود میان گفتمان رسمی با گفتمان عمومی را شناسایی کرد و مبتنی بر یک وفاق ملی، آن را تعقیب کرد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل