بحثی در راهبرد آفندی رسانه‌ای؛ چیستی، چرایی و چگونگی

بحثی در راهبرد آفندی رسانه‌ای؛ چیستی، چرایی و چگونگی

محمد محمودی‌کیا معتقد است: برای خنثی‌سازی تهدیدهای نرم، باید در راهبرد رسانه‌ای کشور تغییر بنیادین به نفع رویکرد آفندی ایجاد شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمد محمودی‌کیا، عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی در یادداشتی اختصاصی برای تسنیم نوشت:

بسیاری از صاحب‌نظران و نظریه‌پردازان علم سیاست، بر این باورند که قدرت، محوری‌ترین مفهوم این حوزه از دانش و تاثیرگذارترین عامل در تنظیم روابط بین کنشگران نظامات انسانی چه در سطح فروملی و چه در عرصه بین‌المللی است.

بر این اساس، نظریات رئالیستی به نظر توفیق بیشتری در تحلیل پدیده‌های سیاسی داشته‌اند و از همین روی، قدرت را قطب‌نمای حرکت و عامل اصلی در تبیین رفتار کنشگران سیاسی یاد کرده‌اند.

از سویی دیگر قدرت نیز مفهومی مورد اجماع میان نظریه‌پردازان علوم اجتماعی نبوده و درباره ماهیت آن در میان مکاتب نظری موجود اختلاف نظر وجود دارد تا جایی که قدرت از ماهیتی پوزیتیو در رویکردهای کلاسیک، به ماهیتی برساخته و امری پسینی در نظریات غیربنیادین یا به طور صریح‌تر نظریات سازه‌انگاری و پست مدرن تغییر ماهیت داده است.

یکی دیگر از تحولات مفهومی به سرشت قدرت، تغییر رویکرد از قدرت به مثابه امر مادی به قدرت به مثابه امری برساخته از درون هنجارها و ایده‌ها بازمی‌گردد.

 الکساندر ونت این مطلب را این ‌چنین مطرح می‌کند که آنارشی در سیستم جهانی یک مفهوم ساخته شده است و اعتبارش را مدیون این است که کارگزاران دولت‌های ملی به آن باور دارند. به گفته ونت بسیاری از مفاهیم در نظریه روابط بین‌الملل «ساخته شده» هستند و بر خلاف آنچه که نوواقع‌گرایان و نو آرمانگرایان باور دارند جزئی از ذات سیستم بین‌الملل نیستند. به گفته ونت دو اصل سازه‌انگاری عبارت اند از:

1. ساختار جوامع انسانی غالباً به واسطه ایده‌ها و هنجارها شکل می‌گیرد و نه نیروهای مادی؛

2. هویت و منافع بازیگران در این سیستم‌ها بر اساس باورهای مشترک شکل می‌گیرد و نه طبیعت.

به گفته ونت: «اگر امروزه در دنیایی زندگی می‌کنیم که روابط بر اساس قدرت شکل می‌گیرند و خودیاری یک اصل است به خاطر روند است، نه ساختار؛ و این اصول را نمی‌توان از آنارشی نتیجه گرفت. سیاست بازی قدرت‌ها و خودیاری نهادهای آنارشی هستند و نه ویژگی‌های ضروری. آنارشی آن است که حکومت‌ها باور می‌کنند.»

بنا به آنچه ونت در نگاه سازه‌انگارانه خود مطرح می‌کند، ساختار جوامع انسانی به صورت یک امر برساخته و منطبق بر ارزش‌های مشترک و به صورت یک امر بین الاذهانی شکل می‌گیرد.

از تعریف ونت و نیز ابتکار نظری جوزف نای، نظریه‌پرداز برجسته آمریکایی در باب تحول مفهومی قدرت، می‌توان به یک نگاه ترکیبی و چندوجهی از قدرت نائل آمد که قدرت را در ترکیبی از قدرت سخت افزاری و نرم افزاری جستجو کرد. البته مراد از قدرت در این رویکرد، استفاده هوشمند از اشکال مختلف قدرت است تا خلأ موجود در هر یک از اشکال قدرت با دیگری مرتفع شود.

برای توضیح بیشتر لازم است به ماهیت روابط قدرت در دوران پساجنگ سرد و توزیع توانمندی‌های قدرت سخت افزاری در میان طیف گسترده‌ای از بازیگران ملی و فروملی اشاره کرد. لذا تسلط بر منابع قدرت سخت افزاری دیگر نمی‌تواند برابر با توانایی دستیابی به جایگاه قدرت هژمون تلقی شود.

لذا در زمانه‌ای که استفاده از قدرت سخت افزاری محدودیت‌های فراوانی داشته و قدرت بازدارندگی به صورت یک واقعیت و توانمندی توزیعی در سطح نظام بین الملل حاصل شده است، جنبه‌های نرم افزاری و قدرت اقناعی برای تغییر در سازه‌های هنجاری و ذهنی کنشگران اجتماعی از درجه بالاتری از اهمیت برخوردار شده است؛ چنانچه تسلط بر این جنبه از قدرت، می‌تواند به فتح میدان‌های نبرد بدون تمسک به قدرت سلاح منجر شود.

یکی از ابزارهای تاثیرگذار در ساخت قدرت نرم، رسانه در اشکال مدرن آن است. امروزه رسانه‌های اجتماعی و شبکه‌های اجتماعی به صورت انبوه روابط اجتماعی را در سطح جهان‌گستر دستخوش تغییر قرار داده‌اند و قدرت معناسازی، نمادسازی و برسازی فوق‌العاده‌ای را از خود بروز داده‌اند.

طبعاً این دگرسازی در شکل هویت اجتماعی در دوره پسامدرنیته (که تحت تأثیر رسانه‌هاست) و نیز در شرایط حاصل از نبود قطعیت پسامدرنیته، هم نقش و ساختار رسانه‌ها را دچار دگرگونی کرده و هم مبانی مرتبط با هویت اجتماعی را تغییر داده است.

با این توضیح، نقش رسانه در عصر جهانی شده در ساخت قدرت، امری بدیهی بوده و قدرت‌های قاعده‌ساز قهراً قدرت برخوردار از سطح فو‌ق‌العاده قدرت نرم نیز خواهند بود.

با این مقدمه به بررسی تهاجم رسانه‌ای گسترده و سازمان یافته غرب ثروتمند سرمایه‌داری علیه جهان در حال توسعه و کمترتوسعه یافته فقیر اشاراتی می‌شود.

بر اساس قدرت اقناعی رسانه، پیام‌ها در تمامی اشکال خود، از ظرفیت بالایی برای نمادسازی و معناسازی در راستای خلق ایده‌های مشترک در اذهان جامعه بشری برخوردارند و می‌توانند افکار جامعه را نسبت به معنویات خود جهت‌دهی کنند.

یکی از اهداف جنگ رسانه‌ای، برسازی هویتی مخدوش از الگوی اسلام‌خواهانه ایران پسا انقلاب در سطح نظام و وارونه‌سازی حقایق و القای تصویری ناکارآمد، ضد انسانی و غیرمنطقی از دستاوردهای انقلاب اسلامی در داخل و در نتیجه، دامن زدن بر شکاف دولت - ملت و به تبع آن مخدوش ساختن اعتماد سیاسی در درون است.

از طرف دیگر با توجه به این که اساساً رویکرد ما نسبت به فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، ارتباطی یک سویه و عمدتاً مصرف‌کننده است، موجب شده تا فرهنگ فناوری خصلتی مهاجم داشته باشد. بنابراین، شاهد تشدید روند جامعه‌پذیری ارزش‌ها و نظام هنجاری حاضر بر بستر فناوری‌های نوین غیربومی هستیم که این امر در درازمدت، می‌تواند نظام هنجاری مهاجم را جایگزین نظام هنجاری بومی کند.

از همین رو، یکی از اولویت‌های سیاست‌گذاری فرهنگی، تغییر رویکرد رسانه‌ای از حالت انفعالی و پدافندی به حالت تهاجمی و آفندی هستیم که این امر مستلزم آگاهی بخشی عموم جامعه و به طور خاص اقشار تأثیرگذار جامعه نسبت به مخاطرات و نیز فرصت‌های مکنون در رسانه‌های جمعی برای خلق معانی جدید است.

لذا ضروری به نظر می‌رسد تا برای خنثی‌سازی تهدیدهای نرم، در راهبرد رسانه‌ای کشور تغییر بنیادین به نفع رویکرد آفندی هم در حوزه نرم افزار و هم در حوزه محتوای رسانه‌ای ایجاد شود.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران