معیار هدایت و نجات مردم از فتنهها در بیان امام کاظم (ع)
امام کاظم علیهالسلام در روایتی به معیار هدایت و نجات امت اشاره کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، متأسفانه به دنبال سیاستهای حیلهگرانهی مرتدانِ به ظاهر مسلمان که از همان عصر نبوی مانند انگلی در بدنه جامعه اسلامی رشد یافتند، شأن امامت و خلافت به قدری تنزل یافت که امام به عنوان "حاکمی که امور دینی و سیاسی جامعه را بر عهده دارد" معرفی شد، در حالی که امام، حجت خداوند و خلیفه او در بین بندگان است و مقامی است که طبق سایر روایات، تمام خیرات از مجرای ایشان به بشر جاری میشود و نیز اگر لحظهای دنیا از این حجت الهی خالی باشد، زمین تمام اهلش را فرو میخورد. در عصر ائمه علیهمالسلام نیز همین تنزل مفاهیمی مثل امامت و خلافت، سبب سردرگمی مسلمانان میشد تا حدی که معیاری برای شناخت امام و خلیفه حقیقی نداشتند. شاید بخشی از معجزاتی که از ائمه ظهور و بروز مییافت، برای خروج حقیقتطلبان از وادی حیرت بود. این چالش به ویژه در دوران امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهم السلام در قالب مدعیان امامت دیده میشود. در چنین شرایطی، ائمه در قالب احادیث و ادعیه به اصلاح باور شیعیان و مسلمانان میپرداختند.
به عنوان نمونه صفوان بن یحیی از امام کاظم علیهالسلام نقل میکند که فرمود «خدای عزوجل از آن زمان که آدم علیهالسلام از دنیا رفت، هرگز زمین را بدون امام رها نکرد تا مردم به واسطه او بهسوی خدای عزوجل هدایت شوند و امام، حجت بر بندگان است، کسی که از او دست بردارد، گمراه شده و آنکه ملازم او باشد، نجات یافته است؛ این حقی است بر خدای عزوجل.» مَا تَرَكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْأَرْضَ بِغَیْرِ إِمَامٍ قَطُّ مُنْذُ قُبِضَ آدَمُ ع یَهْتَدِی بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ الْحُجَّةُ عَلَى الْعِبَادِ مَنْ تَرَكَهُ ضَلَّ وَ مَنْ لَزِمَهُ نَجَا حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. (کمالالدین صدوق، ج1، ص221)
احتمالاً این حدیث در فضای فتنۀ واقفیه صادر شد؛ چرا که پس از شهادت امام کاظم علیهالسلام در امامت ایشان توقف کردند. در این روایت به لزوم وجود امام در هر زمان از دو جهت اشاره شده است: 1. خداوند به وسیله امام هدایت میکند 2. او حجت بر بندگان است. همین دو مسئله نشان میدهد که هرکسی صلاحیت منصب امور مسلمین در دوران ائمه علیهمالسلام را جز خود عترت نداشت. از سوی دیگر این دو فراز از فرمایش امام کاظم علیهالسلام ناظر بر پیشینهای است که از یک سو هم ریشه در معارف ناب قرآنی دارد و هم تبیینگر مقام امامت راستین است.
امام در ادامه، به لزوم ملازمتِ امام و نیز پرهیز از رویگردانی نسبت به مقام امامت پرداخته، فرمود: «هرکه او را رها کند، گمراه شده، و هرکه ملازم او باشد، بر خداوند است که او را نجات دهد.» مَنْ تَرَكَهُ ضَلَّ وَ مَنْ لَزِمَهُ نَجَا حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. یعنی امامی که خداوند او را مجرای هدایت خویش قرار داد، اگر رها شود، چیزی جز گمراهی در ظلمات دنیا را به همراه نخواهد داشت و در مقابل، اگر با او همراهی صورت گیرد، خداوند چنین فردی را از عذابها نجات خواهد داد.
نتیجه اینکه جامعه فعلی ما نیاز به معرفت درباره مبانی دین و امام حیّ دارد؛ چرا که مغز هر جامعهای را اندیشه و فرهنگ آن تشکیل میدهد و فرهنگ کشور ما مبتنی بر آموزههای تشیع است. عدم معرفتافزایی نسبت به حقیقت دین و نیز آشنایی با گرایشهای فرهنگی و سیاسی عترت، سبب میشود تا جامعه با اندک فتنه یا شبههای ریزش کند و به دنبال مقدسمآبانی گرایش یابد که به اسم دین و با چهره دین، ایمان و فرهنگ جامعه را به سمت پرتگاههای شرق و غرب سوق دهند.
انتهایپیام/