"سیدالشعرای شعر انقلاب" امروز ۶۶ ساله می‌شود / زبان استوار حسینی در ترجمه‌هایش هم پیداست

"سیدالشعرای شعر انقلاب" امروز 66 ساله می‌شود / زبان استوار حسینی در ترجمه‌هایش هم پیداست

سیّد، شاعر بود، مترجم نبود؛ بیش از دو سه کتاب ترجمه هم بیشتر ندارد اما حتی همین چند کتاب مختصر هم نشان می‌دهد که چه زبان پاکیزه و دریافت تابناکی از شعر دارد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مرحوم سیدحسن حسینی، شاعر، پژوهشگر و مترجمی خلاق بود که خیلی زود و در 48 سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت. او در شمار نامدارترین هنرمندان مذهبی و انقلابی محسوب می‌شد که آثار دینی و انقلابی‌اش مورد توجه و تحسین مخاطبان و منتقدان پرشماری قرار گرفته بود و همچنان و هنوز هم در کانون توجهات است.

درباره شعر و پژوهش‌های ادبی مرحوم حسینی به ویژه در خصوص بیدل و سبک هندی، آثار درخور توجهی منتشر شده که اگرچه کافی نیست اما وجود همین مقدار هم غنیمتی است که باید آن را  قدر دانست.

اما حتی بسیاری از دلبستگان و مخاطبان جدّی مرحوم حسینی هم نمی‌دانند که او در حوزه ترجمه هم دستی داشته و به‌رغم آثار کم‌شماری که در این زمینه دارد، از حیث ارزش‌های ادبی واجد امتیازات منحصر به فردی هستند که نباید آن‌‌ها را نادیده گرفت.

به همین منظور از مهدی سرحدی، مترجم مجموعه کامل آثار جبران خلیل جبران به فارسی، خواستیم که با توجه به آشنایی و علاقه‌ای که به آثار این نویسنده نامدار عرب دارد، ترجمه مرحوم حسینی با عنوان «حمام روح» (گزیده آثار جبران خلیل جبران) را برای ما وارسی و تحلیل کند که حاصل آن را در ادامه می‌خوانیم:

شعر , کتاب , ترجمه ,

قریب به نود و یک سال از مرگ جبران خلیل جبران می‌گذرد و آثار او هنوز هم به زبان‌های مختلف ترجمه و منتشر می‌شود و مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد و مخاطبان بسیار دارد.

ترجمۀ آثار وی به فارسی نیز چندین دهه پیش از این آغاز شده است، اما در سال‌های پایانی دهه 1370، یعنی حدود 70 سال پس از مرگ جبران، استقبال از آثار او در ایران با جهشی بزرگ مواجه شد، گویی ایرانیان وی را پس از سال‌ها بار دیگر کشف و شناسایی کردند.

آغاز این جهش به طور مشخص با انتشار ترجمۀ نجف دریابندری از دو کتاب «پیامبر» و «دیوانه» همراه بود که در یک مجلد به چاپ رسید و چنان این دو نام، در هم تنیده و با هم آمیخته شد که هنوز هم اغلب خوانندگان آثار جبران، این دو را یک کتاب می‌پندارند؛ بی‌توجه به این که همراهی این دو کتاب در یک مجلد، کاملاً بنا بر سلیقۀ مترجم بوده است.

این ترجمه که نخستین بار در سال 1377 منتشر شد، تا سال 1385 یعنی به فاصله حدود 8 سال، بیش از 50 بار در دو قطع جیبی و رقعی تجدید چاپ شد و ده‌ها هزار نسخه از آن به فروش رسید اما نسخه‌های چاپ 1385 آن تا همین اواخر در بازار به چشم می‌خورد که از کاهش محسوس رویکرد به آثار جبران، یا اشباع بازار نشر از این ترجمه و دیگر ترجمه‌ها حکایت دارد.

در سال 1386 از زبان یکی از فعالان حوزه نشر شنیدم که تا آن سال بیش از 58 مترجم، یک یا چند اثر جبران را به فارسی برگردانده‌اند! عددی که بی‌شک تاکنون افزایش یافته و این رکوردی است که چه بسا برای همیشه دست‌نیافتنی باقی بماند، چرا که با توجه به تحولات عرصه اطلاع‌رسانی و ارتباطات و قوانین مربوط به حقوق پدیدآورندگان، بعید به نظر می‌رسد که آثار نویسندۀ دیگری را این تعداد مترجم، برگردان کنند.

شعر , کتاب , ترجمه ,

برخی از این مترجمان به زبان مبدأ و مقصد تسلط کافی داشته‌اند، اما گروهی دیگر در یک یا هر دو بخش ضعیف بوده، ترجمه‌های ناصوابی ارائه کرده‌اند. شماری نیز اصولاً مترجم نبوده‌اند، اما با توجه به تعدد ترجمه‌های موجود، از آن‌ها اقتباس کرده و در واقع بازنویسی انجام داده و آن را به نام خود منتشر کرده‌اند.

بسیاری از ترجمه‌های فارسی که تاکنون منتشر شده، عنوان اصلی کتاب‌ها را بر خود ندارد و در واقع گزیده‌ای از آثار و نوشته‌های جبران است که از کتب مختلف او گردآوری شده و بنا به سلیقه مترجم یا ناشر، عناوین خودساخته‌ای هم بر آن‌ها اطلاق شده است. بدین ترتیب اسامی و عناوینی همچون «عارفانه‌ها»، «عاشقانه‌ها»، «نُه کتاب» و... که بازار ترجمه کتب جبران از آن‌ها آکنده است، برای خوانندگان آثار جبران ناآشنا نیست. این قبیل نام‌ها در هیچ یک از کتاب‌ها و نوشته‌های جبران وجود ندارد و در واقع ساخته و پرداخته مترجمان و اقتباس‌کنندگان است.

برخی دیگر از مترجمان هم به انتخاب خود، عنوان یک مقاله یا قطعه را که در نوشته‌های جبران به کار رفته، برای نامیدن کلّ کتاب به کار برده‌اند، مانند «گورکن» یا «مریم مجدلیه»، که دو قطعه از دو کتاب «طوفان‌ها» و «مسیح، فرزند انسان» هستند و برای نامیدن دو کتاب به کار رفته‌اند. بدین سان ده‌ها عنوان کتاب به جبران خلیل جبران منتسب شده که روح نویسنده هم از آن‌ها خبر ندارد.

این ابهام و تعدّد، حتی نام خود او را نیز مصون نگذارده، چُنان که عده‌ای نامش را به ضمّ جیم (جُبران)، گروهی به کسر جیم (جِبران) و شماری نیز به فتح جیم (جَبران) می‌خوانند! حال آن که نام اصلی وی در عربی به ضم جیم (جُبران) و در انگلیسی GIBRAN  ضبط شده است.

در واقع آثار جبران، شانزده کتاب بیش نیست. این کتاب‌ها از نظر زبان تألیف به دو دسته تقسیم می‌شوند، نخست آن‌هایی که به زبان عربی و در سال‌های اولیه حیات ادبی او نوشته شده‌اند و دوم، کتاب‌هایی که نویسنده آن‌ها را به انگلیسی و در سال‌های آخر زندگی نگاشته است. هرچند بنا بر مشهور، برخی از کتاب‌ها هم پس از مرگ جبران و به همت یاران او گردآوری شده است.

دسته اول عبارتند از: موسیقی (الموسیقی) 1905؛ عروسان دشت (عرائس المروج) 1906؛ بال‌های شکسته (الاجنحة المتکسرة)، اشک و لبخند (دمعه و ابتسامة)؛ کاروان‌ها و طوفان‌ها (المواکب و العواصف)، نوگفته‌ها و نکته‌ها (البدائع و الطرائف)؛ ارواح سرکش (الارواح المتمردة)؛ نامه‌ها (شامل نامه‌های عربی و انگلیسی).

و دستۀ دوم این کتاب‌ها را شامل می‌شود: دیوانه (The Madman) 1918، طلایه‌دار (پیشتاز) (The Forerunner) 1920، پیامبر (The Prophet)، ماسه و کف (Sand and Foam)، مسیح، فرزند انسان (Jesus, The Son Of Man)، سرگشته (The Wanderer)، خدایان زمین (The Earth Gods)، باغ پیامبر(The Garden Of The Prophet)، نمایشنامه‌ها (که در متن کتب مذکور یا به‌طور مستقل چاپ شده است).

متون انگلیسی در زمان حیات نویسنده و به‌نوعی تحت نظارت خود او به عربی ترجمه شده است. اما تفاوت ترجمه با متن اصلی آثار جبران، از همان نخستین ترجمه‌های متون انگلیسی به عربی –حتی ترجمه‌های آنتونیوس بشیر که خود جبران نیز آن‌ها را دیده بود- آغاز می‌شود.

به عنوان نمونه، مترجم در کتاب «دیوانه» و در قطعه «دریای بزرگ‌تر» (The Greater Sea)، هنگام ترجمه برخی از عبارات انگلیسی به عربی، معلوم نیست به چه دلیل جملاتی توضیحی را – که حتی در صورت لزوم باید در پی‌نوشت درج می‌شد – به متن اصلی می‌افزاید. مثلاً به ترجمه عبارت «او بدبین است» (This is the pessimist)، این جمله را از خود افزوده است: «که از زندگی، جز سایه تاریک آن چیزی نمی‌بیند!» یا در ادامه عبارت «او خوشبین است» (This is the optimist)، چنین آورده است: «که رشته امید خود را به هیچ گره می‌زند»! و بدین ترتیب، نظر و سلیقه خود را به متن اصلی تحمیل کرده است.

در برخی از ترجمه‌های فارسی نیز به جای این قبیل اضافات، «حذف» عبارت‌های کوتاه و بلند از متن اصلی را شاهد هستیم. گویی حوصله مترجم از توصیفات دقیق و طولانی نویسنده به سر آمده، یا از درک ژرفای آن در زبان اصلی؛ یا انتقال آن به زبان مقصد ناتوان است و چاره را در  حذف آن می‌یابد.

به عنوان نمونه در یکی از ترجمه‌های کتاب ارواح سرکش – که از قضا پرفروش نیز هست - دیدم که مجموع جملات و بندهای حذف شده، به ویژه از داستان آخر آن با عنوان «خلیل کافر»، بر 10 صفحه بالغ می‌شد. این نکته در آن دسته از کتاب‌های جبران که کمتر ترجمه شده، بیشتر به چشم می‌آید؛ چرا که مترجم به متن ترجمه شده دیگری دسترسی نداشته تا عبارات دشوار را دریابد.

اما کتاب‌هایی که ترجمه‌های متعدد از آن وجود دارد، مانند پیامبر؛ دست‌مایه طبع‌آزمایی و اظهار فضل گروهی دیگر شده است که برخی از آن‌ها اصولا مترجم نیستند و با ترجمه آشنایی ندارند، اما احساس کرده‌اند که می‌توانند متنی بهتر از متن‌های موجود ارائه کنند، پس دست به کار شده‌اند و – چه بسا بدون مراجعه به متن اصلی- ویرایشی جدید از متن فارسی پدید آورده‌اند. برخی هم با زحمت بسیار برخی کتاب‌ها را به شعر نو و موزون برگردانده‌اند، حال آنکه نویسنده متن اصلی هیچ‌گاه درصدد سرودن شعر یا ایجاد متن موزون نبوده است.

چنان که پیش‌تر اشاره شد، ده‌ها مترجم به ترجمه یک یا چند اثر از جبران اقدام کرده‌اند، که در میان آن‌ها نام‌های آشنایی چون حسین الهی قمشه‌ای، موسی اسوار، موسی بیدج، فریده مهدوی دامغانی، رضا افتخاری، مسعود انصاری و... را می‌توان مشاهده کرد. اما دو نفر از مترجمان تاکنون مجموعه کامل آثار جبران را به فارسی برگردانده‌اند؛ مهدی سرحدی برای انتشارات کلیدر و حیدر شجاعی برای نشر دادار، که هر دو مجموعه چندین بار تجدید چاپ شده است.

شعر , کتاب , ترجمه ,

ترجمه استوار مرحوم حسینی از کتاب جبران خلیل جبران

مرحوم سیدحسن حسینی که در میان ما غالبا به عنوان شاعر و مدرس ادبیات شناخته می‌شود، دستی هم در ترجمه داشت اگرچه مترجم پرکاری نبود و بیش از دو سه عنوان کتاب در این زمینه از او منتشر نشده است که البته کتاب «فن‌الشعر» در واقع پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشد اوست با این وصف جالب است که جدی‌ترین فعالیت مرحوم حسینی در عرصه ترجمه کتابی است با عنوان «حمام روح» که از مجموعه آثار جبران خلیل جبران، خصوصا دو کتاب «طوفان‌ها» و «پیشتاز» گزینش و برگردان شده و انتشارات سوره مهر آن را منتشر و روانه بازار کتاب کرده است.

اقبال مرحوم حسینی به جبران خلیل  و غور در آثار او، توجه معناداری است که شایسته درنگ می‌نماید خصوصا از این جهت که او علاوه بر آشنایی با زبان و ادبیات فارسی و عرب، شاعر مقبول و صاحب ذوقی هم هست که جامعه فرهنگی و شعردوست کشور بر آثارش مهر تایید زده است از این رو من این کتاب کم برگ را به عنوان یکی از ترجمه‌های متین آثار جبران به زبان فارسی تلقی می‌کنم و زبان استوار و تراش خورده حسینی را علاوه بر تسلط  بر زبان ناشی از آشنایی دقیق او با سبک و اندیشه نویسنده می‌دانم.

این نکته از دیباچه کوتاه مترجم بر کتاب نیز به خوبی مشهود است. به طور نمونه او در توضیح سبک نگارش جبران می‌نویسد: "در نوشته‌های او زیر هجوم معانی و مفاهیم دست و پای قالب‌ها می‌شکند و مرز بین شعر و قصه و مقاله در هم می‌ریزد. جبران در قالب داستان، شعر می‌گوید و با زبان شعر داستان می‌نویسد و گاه در مقاله‌ای شعر و داستان وثیقه ارسال پیام مستمر او می‌شوند. او نویسنده مفاهیم است. از این رو آثارش در عبور از صافی سخت‌گیر ترجمه نسبت به آثار دیگران لطمه کمتری می‌خورد.

به رغم تنوع قالب در کار او، همواره پیام و محتواست که از لابه لای سطور خودی نشان داده و عناصر دیگر را تحت الشعاع خویش می‌گیرد و این التزام دایم به "مغز" و "محتوی" گاه باعث نزدیکی سخن او به لحن صراحت غیرهنری می‌شود.

مع الوصف تعهد همواره‌ی جبران به عقیده از ویژگی‌های ستودنی آثار اوست و به جرأت می‌توان گفت که او حتی یک سطر هم به انگیزه هوی و هوس و بر سبیل تفنن بر کاغذ تحمیل نکرده است او خود را موظف می‌داند که عقیده خویش را با تمام زیر و بمی که دارد همواره تبلیغ و ترویج کند و برای این کار هیچ فرصتی را از دست نمی‌دهد و همین التزام سبک او را مشخص و متمایز کرده است به گونه‌ای که در این کار هیچ فرصتی را از دست نمی‌دهد و همین التزام سبک او را مشخص و متمایز کرده است به گونه‌ای که در این زمینه می‌توان او را نویسنده و شاعری ملتزم، متعهد و صاحب سبک به مفهوم عام این سه کلمه دانست".

این چند سطر کوتاه گواه روشنی است بر آنچه گفتیم علاوه بر آنکه داوری مرحوم حسینی در باب ساختار و محتوای آثار نویسنده‌ای سرشناس چون جبران خلیل جبران علاوه بر آنکه در شناخت ویژگی‌های سبکی و اندیشگی نویسنده مؤثر است، به طور ضمنی زیبایی‌شناسی خاص حسینی در مقام یک شاعر و ادیب دانشگاهی را نیز افشا می‌کند که آگاهی بر این جوانب نور روشن‌تری بر آگاهی مخاطبان از شعر و نگاه او و بالمآل ادبیات عصر انقلاب می‌افکند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران