امام حسین (ع) با شهادتش مسیر ظهور را تا رسیدن به بهشت هموار کرد
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق معتقد است ماجرای امام حسین علیهالسلام و قیام عاشورا منحصر در تاریخ نیست بلکه اگر این رویداد رخ نمیداد، مسیر بشریت به سمت ظهور و بهشتهای قیامت محقق نمیشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با دقت در احادیث مربوط به ماجرای قیام امام حسین علیهالسلام و جریان عاشورا در مییابیم آنچه در جامعه و یا از سوی عمدهی اندیشمندان درباره این رویداد عظیم مطرح میشود، با حقیقت امر تفاوت بسیار زیادی دارد. در جامعه وقتی از قیام حسینی و عاشورا سخن گفته میشود، محور تحلیلها مبتنی بر تحلیل رویداد، واقعهخوانی و یا روضهخوانی است. از این رو سوگوارانه هر ساله شاهدیم اهل منبر و یا وعاظ معمولاً همان حرفهای سال قبل را مطرح میکنند و گویی معرفت دیگری درباره امام حسین علیهالسلام وجود ندارد به گونهای که وقتی واعظ لب به سخن باز میکند، مخاطبان محتوای آن را تا انتها میخوانند. خب طبیعت نگرش تاریخی همین بیان تکرار مکررات است. اما وقتی احادیث را مطالعه میکنیم، با ابعاد و لایههایی از ماجرای امام حسین علیهالسلام مواجه میشویم که یا در جامعه اصلاً مطرح نشده و یا بسیار کم به آنها پرداخته شده است؛ از جملهی آنها ماجرای مواجهه انبیای الهی با قصه عاشورا و بیان حکمتهای این امر و نیز نقش امام حسین علیهالسلام در مهدویت و سرزمین ظهور و یا رجعت آن حضرت پس از ظهور امام عصر عجلالله تعالی فرجه است. اولین سؤالی که در ذهن مخاطبان این احادیث ایجاد میشود، فهم ارتباط بین این دو لایه معرفتی ( یعنی مواجهه انبیاء با امام حسین با رجعت ایشان) است.
این سؤالات سبب شد با محمدهادی همایون، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام و نویسنده کتاب «تاریخ تمدن و مُلک مهدوی» گفتوگو کنیم. وی معتقد است ماجرای امام حسین علیهالسلام و قیام عاشورا منحصر در تاریخ نیست بلکه طبق احادیث، برنامهای بود که در لوح خداوند ثبت بود و اگر این ماجرا رقم نمیخورد، به واسطهی فساد گستردهای که در مقطعی از تاریخ رقم خورد، مسیر بشریت به سمت ظهور محقق نمیشد؛ لذا ارزش قیام اباعبدالله علیهالسلام هنوز به صورت بایسته مکشوف نشده و هرچه در زمان جلوتر میرویم، ثمرات خون حسینی برای همگان آشکارتر میشود تا زمانی که با شفاعت ایشان خیل عظیمی از مردم به ویژه عزاداران آن حضرت وارد بهشتها میشوند؛ از این منظر باید گفت امام، مسیر بهسوی بهشت ظهور و بهشتهای قیامتی را برای پاکطینتان بسیار هموار کرد.
همایون با اشاره به اینکه هر یک از اندیشمندان حوزه تمدن، نقطهای از عاشورا و قیام امام حسین علیهالسلام را محور تمدن تلقی میکنند، گفت: مثلاً نقطهی محوریِ تمدن غرب، رنسانس یا عصر جدید است. تصور میکنم اگر بخواهیم تاریخ تمدن را بر اساس حرکت انبیاء بنویسیم، نقطهی محوری ما عاشوراست. به این معنا که هر اتفاق مهمِ تمدنی و حتی حاشیهای که قبل از عاشورا رخ داده، مقدمه شکل دادن واقعه عاشورا بود و هر اتفاقی که بعد از عاشورا رخ داده، نتیجه عاشوراست؛ از جمله جریان ظهور و رجعت امام حسین علیهالسلام تا رسیدن به بهشتهای قیامت. اگر شما احادیثی مبنی بر بازگشت امام حسین علیهالسلام پس از ظهور میبینید و روایات زیادی درباره جایگاه اباعبدالله علیهالسلام و ثمرات اشک بر مصیبت ایشان در روز قیامت میخوانید، در همین راستا قرار دارد؛ بنابراین تا قیامت را با عاشورا جلو میرویم. در واقع عاشورا محور تاریخ است و برنامهای بود که باید محقق میشد. در حدیث میخوانیم اولین چیزی که توسط قلم بر لوح محفوظِ الهی ثبت شد، قتل الحسین بود.
وی افزود: معمولاً محور تحلیلها درباره فلسفه امام حسین و عاشورا متفاوت است. عدهای میگویند امام به سمت تصاحب حکومت رفت. اشکال میشود که اگر امام بنا بود برای حکومت قیام کند، چرا زن و فرزندشان را با خود همراه کرد. خب ابتدا به کوفه میرفتند و شرایط که مساعد شد، خانواده خود را به آنجا میبردند. از سوی دیگر برخی استدلال میکنند که مسئلهی اصلیِ قیام، حکومت نبود بلکه فرار از بیعت با یزید بود؛ در این راستا، امام تا آخر اصرار داشتند به یمن یا سرزمینهای اطراف بروند. همچنین خود سیدالشهداء علیهالسلام تصریح میکنند من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم، اما باز نگاه میکنید شرایط ادای این فریضه هم وجود نداشت؛ به این صورت که نه احتمال تأثیر وجود داشت و نه شرایط حفظ جان مساعد بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام با تأکید بر اینکه باید این رویداد را از قالب محدود تاریخ 60 و 61 هجری خارج کنی و به عنوان امر فرازمانی و تمدنی عظیم به آن نگاه کنی، افزود: به این صورت که این امر یک ظرف تحقق دارد، اما در عین حال به قبل و بعد خود ارتباط دارد. از این جهت در احادیث میخوانید که از حضرت آدم علیهالسلام به این سو، ماجرایشان با امام حسین و عاشورا گره خورده است. در احادیث میخوانیم که اولین روضهخوان امام حسین علیهالسلام، جبرئیل بود؛ آن زمان که حضرت آدم پس از هبوط، سرزمینهای مختلف را برای یافتن حوا طی کرد و زمانی که به صحرای کربلا رسید، پایش به سنگ خورد و خون آمد. ایشان علت را از خداوند جویا شد. خداوند جبرئیل را فرستاد و ماجرای عاشورا را به ایشان قصه کرد و آدم علیهالسلام گریست؛ بعد خداوند فرمود قصد داشتم خون تو را با خون او در آمیزم.
وی ادامه داد: جالب است که تمام خوبان عالم تا امام حسن مجتبی علیهالسلام، به عنوان یک برنامه به عاشورا نگریستند؛ ماجرایی بسیار تلخ که به تبع فساد امت باید رخ میداد تا مسیر برنامههای خداوند بهسوی امام عصر عجل الله تعالی فرجه و حتی بهشتهای قیامت محقق شود؛ بنابراین اثر وضعی خون اباعبدالله علیهالسلام گشوده شدن مسیر آسمان به روی شیعیان و تمام خوبان عالم در هر زمان و مکانی بود. از این جهت میخوانیم حضرت آدم علیهالسلام به واسطه اشک بر اباعبدالله مسیر خود را یافت و توبهاش به واسطه کلمات منسوب به اهل بیت به ویژه امام حسین پذیرفته شد. این مطالب را عرض کردیم تا بگوییم ماجرای عاشورا منحصر در تاریخ نیست و بلکه برنامهای بود که پیش از خلقت در لوح ثبت شده بود.
انتهایپیام/