چگونه برنامه تلویزیونی از کلیشه و تکرار فرار کند؟
باید بیاموزیم که برنامهسازی فقط به زرق و برق نیست؛ با ظاهری ساده، حرفهایی بدون تکلف و حتی بدون مجری میتوان مخاطب را با برنامه همراه کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تماشای برنامهای همچون «با حسین حرف بزن» نکتهای مهم را به ذهن متبادر میکند، چطور میتوان به تکرار نیفتاد؟ حتماً در وهله اول طراوت و اصالتِ برنامه باید حفظ شود؛ همان نکتهای که به وضوح در سوژه به ظاهر ساده هشت ساله برنامه مذهبی شبکه نسیم، دیده میشود.
برنامهای که ساختار مشخصی دارد و بدون ادعایِ جریانسازی در فضایمجازی، به عنوان یک برنامه گفتوگومحور و به تعبیر بهتر سخنمحور با تغییراتِ شکلی به حیات خودش ادامه میدهد و همچنان مخاطبانش را نیز دارد. اما بعضاً برنامههایی را شاهدیم که ادعایِ جریانسازی در فضایمجازی و در پی شکافتن سقف فلک و انداختن طرحی نو هستند و از حفظ اصالت و ساختار برنامه خبری نیست.
برنامهسازی هم همچون سریالسازی از فقدانِ پژوهش و تحقیق رنج میبرد اما شاید در وهله اول همین نکته به تکرار نیفتادن و حفظ ساختار و اصالت در برنامههای چند فصله از اهمیت بسزایی برخوردار باشد. چرا که بعضاً میبینیم سوژهها و پرداختهای بسیاری از برنامهها به کلیشه رفته و بعضاً تکراری شدهاند.
در حوزه ساختار و تکنیک رویه برنامهسازی کاملا مقلدانه پیش میرود و در این میدان کسی به فکر خلاقیت و نوآوری نیست. بزرگترین مشکلی که در برنامهسازی شاهدیم فقدان توجه به چرایی المانهای برنامهسازی است. در واقع بیشتر از توجه به چرایی، به چگونگی توجه میکنیم. اگر ذوقزده، مقلّدانه، بدون زیرساخت معنادار، معنایی و فلسفی برنامهای تولید شود یا در واقع آن برنامهسازی از فقدان توجه به چرایی رنج ببرد، برنامه هیچ حسّ تأثیرگذاری به مخاطب القاء نخواهد کرد.
شاید نکته دیگری که باید به آن توجه کرد تنوع و استفاده از اتفاقات بیتکلف در برنامهسازی است. همان نکتهای که مخاطب را با برنامه «با حسین حرف بزن» همراه کرده است؛ تنوع مهمانان و در نتیجه شیوهها و تجربههای متفاوت آنان در ابراز ارادت به ساحت حضرت امام حسین (ع) و شهدای کربلا. در هر قسمت از این برنامه، میهمانان در جایگاههای اجتماعی متنوع و مشاغل مختلف حرفهای بیتکلف و احساس درونی خود را بیواسطه و بدون حضور مجری خطاب به حضرت سیدالشهدا (ع) بیان میکنند.
این تنوع آن هم در بازه زمانی هشت ساله بیش از هرچیز یادآور گستره وسیع ارادت ایرانیان به امام حسین (ع) و واقعه عاشورا است. این همان فرایندی است که مخاطبان را نیز به تأمل وا میدارد که اگر آنها نیز در این جایگاه قرار داشتند چه میگفتند و چه خواستههایی را مطرح میکردند.
در نهایت شاهد روایت قصه ارادت به سالار شهیدان از ذهن و زبان صدها نفریم که هریک از نگاه خود از این دلدادگی میگویند که گفتهاند «یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب/ کز هر زبان که میشنوم نامکرر است». به این ترتیب فرایند همدلی مخاطب با یک برنامه مناسبتی شکل میگیرد که میتواند یکی از اهداف اصلی برنامهسازان باشد.
میهمانان نه در گفتوگو با مجری، که چشم در چشم دوربین سفره دل میگشایند و از ناگفتهها میگوید. مجری در این برنامه حضور فیزیکی ندارد و این خود مجال بیشتر و بهتری برای مهمانان فراهم میکند که بدون نگرانی از قرار گرفتن در محضورات معمول برنامههای گفتوگو محور آن چه در دل دارد بیان کند.
«با حسین (ع) حرف بزن» در واقع برنامهای با ساختار مشخص است که نه ادعای جریانسازی در فضای مجازی را دارد و نه در پی شکافتن سقف فلک و انداختن طرحی نو در آن است؛ با این حال به عنوان یک برنامه گفتوگو محور و به تعبیر بهتر سخنمحور، با سوژهای به ظاهر ساده توانسته طراوت خود را حفظ کرده و به ورطه تکرار نیفتد؛ گواه این که هشت سال با حفظ ساختار کلی و البته تغییرات شکلی به حیات خود ادامه داده است و همچنان نیز مخاطبان خاص خودش را دارد.
انتهای پیام/