مهمترین چالش برای گریم شخصیتهای سینمای دفاع مقدس چیست؟
محسن ملکی، طراح چهرهپرداز سینمای ایران میگوید ازجمله مهمترین چالشهایی که در گریم شخصیتهای سینمای دفاع مقدس وجود دارد، باورپذیری برای تماشاگر است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سینما از رشتههای متنوع و مختلفی برخوردار است اما عموما هنرمندانی که در این حوزه دیده و شناخته میشوند، بازیگران و کارگردانان هستند. این در حالی است که برای تولید یک اثر سینمایی، گروهی از هنرمندان ماهر و پرتلاش در پشتصحنه فعالیت میکنند. یکی از این گروهها، چهرهپردازان هستند که جزو مهمترین عناصر شخصیتپردازی در آثار سینمایی به شمار میآیند. چهرهپردازان تلاش و توان خود را برای نزدیکشدن بازیگر به نقش خود به کار میبندند تا مخاطب، چهره بازیگر را مطابق با نقشی که ایفا میکند، تماشا کرده و باور کند.
محسن ملکی، متولد 11 اسفند 1348 در تهران، یکی از چهرهپردازان با سابقه سینمای ایران است. او دارای مدرک طراحی چهرهپردازی است و از سال 1366 فعالیت حرفهای خود را در زمینه گریم زیر نظر شادروان استاد فرهنگ معیری دنبال کرده است. ملکی از سال 1370، عضو انجمن چهرهپردازان شد و به عنوان گریمور، سابقه حضور در آثار سینمایی متعدد بهویژه تولیدات سینمای دفاع مقدس را در کارنامه کاری خود داراست که ازجمله آنها میتوان به: «تک تیرانداز»، «شور شیرین»، «به کبودی یاس»، «ستارگان خاک» و... اشاره کرد.
اکنون به بهانه هفته دفاع مقدس، به سراغ این هنرمند چهرهپرداز رفتیم و با او درباره ظرایف کار چهرهپردازی، بهویژه تجربه حضور در آثار سینمای دفاع مقدس به گفتوگو نشستیم.
ملکی در پاسخ به این پرسش که آیا تفاوتی میان تجربه طراحی گریم در فیلمهای دفاع مقدسی با طراحی گریم در سایر فیلمها وجود دارد یا خیر، به خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم گفت: بله، قطعا تفاوتهایی میان کار کردن در یک پروژه دفاع مقدسی و فعالیت در پروژههای دیگر وجود دارد. آخرین کار جنگی که من به عنوان طراح گریم در آن حضور داشتم، فیلم سینمایی «تک تیرانداز» بود که خوشبختانه با استقبال خوبی هم همراه شد. قصه «تک تیرانداز» را خیلی دوست داشتم، هم بیوگرافی شهید را و هم روندی که در واقعیت طی کرده بود تا به شخصیتی تبدیل شود که در تاریخ جنگ، به عنوان تکتیراندازی جهانی مطرح است. این برای من خیلی جالب بود.
او افزود: قطعا نوع طراحی گریم شخصیتها در آثار دفاع مقدسی با یک کار رئال یا کمدی و یا یک اثر فانتزی تفاوت بسیاری دارد. ما برای ساخت آثار جنگی در کشورمان از حیث نشان دادن خشونت، خون و خونریزی، زخم و بریدگی و جراحاتی که ممکن است که در جریان فیلم حادث شود، با محدودیتهایی روبهرو هستیم و این یک واقعیت است. در برخی کشورهای همسایه مثل ترکیه که من در آنجا زندگی کرده و چند فیلم هم کار کردهام، قوانین در زمینه ساخت سریال و آثار سینمایی به این صورت است که خشونت، جراحت، خون و خونریزی و جای گلوله را نشان نمیدهند و یا اگر هم نشان میدهند، آن را فیلتر میکنند. این چیزی است که در سریالها و آثار سینمایی ترکیه دیده میشود و من نیز این فضا را تجربه کردم. البته در زمینه ساخت فیلمهای سینمایی اندکی دستشان بازتر است. ما هم در سینمای ایران محدودیتهایی از این دست داریم.
ملکی ادامه داد: جلوههای ویژه در آثار دفاع مقدسی چند بخش دارد؛ یکی بخش گریم است، دیگری بخش میدانی و در نهایت، بخش بصری یا کامپیوتری. همه اینها باید برای بیننده قابل باور باشد. در فیلم سینمایی «تکتیرانداز» یک همکاری بسیار صمیمانه و حرفهای میان بخشهای گریم، جلوههای ویژه بصری و میدانی وجود داشت. میدانید که شهید عبدالرسول زرین در واقعیت، تیر خورده و لاله گوشش پاره میشود. عکس و مستندات مربوط به این اتفاق هم موجود است. این اتفاق را به تنهایی از طریق گریم نمیتوان به نمایش گذاشت، گریم صرفا بخشی از کار را انجام میدهد و بخش دیگر آن توسط جلوههای ویژه بصری و میدانی صورت میپذیرد. همانطور که کامپیوتر هم نمیتواند این کار را به تنهایی انجام دهد. این روندی است که در تمام دنیا حاکم است و این قسم کارها باید به صورت همکاری مشترک میان بخشهای مختلف صحنه انجام شود. تعامل این بخشها با یکدیگر، به نوعی کمک میکند تا آنچه روی پرده سینما به نمایش درمیآید، برای تماشاگر، قابل باور باشد.
نمایی از فیلم سینمایی «شور شیرین»
این طراح چهرهپرداز بیان کرد: یکی از مهمترین سختیها و چالشهایی که حول گریم شخصیتها در آثار دفاع مقدسی وجود دارد، چالش قابل باور بودن برای تماشاگر است. بیننده باید لحظات دراماتیکی که در جنگ وجود داشته است را باور کند. عشقی که در جنگ جاری بوده، ارتباط آدمها با یکدیگر، شوخیهایشان با هم، دیالوگهایی که در آن زمان مرسوم بوده است و... همه و همه در کنار هم باید فضایی را بسازند تا اتفاقی که مدنظر است، رخ دهد. گریمور به تنهایی نمیتواند چنین فضایی را ایجاد کند. همچنین همکاری عوامل صحنه با یکدیگر در نهایت همراهی و همافزایی صورت پذیرد و کسی تکروی نکند. اگر قرار باشد هر بخش بدون توجه به بخشهای دیگر، صرفا کار خود را انجام دهد، دیگر آنچه روی پرده به نمایش درمیآید برای مخاطب باورپذیر نیست. وقتی کاراکتری برای مخاطب قابل باور نباشد، فیلم هم برای او باورپذیر نخواهد بود. وقتی چهره یک کاراکتر برای بیننده قابل باور نباشد، بازیاش هم نمیتواند باورپذیر باشد. بنابراین همه عوامل تولید باید به شکلی منسجم و همافزا دست به دست هم دهند تا خروجی مورد انتظار حاصل شود و مخاطب بتواند ارتباط حسی و عاطفی لازم را با اثر سینمایی برقرار کند.
انتهای پیام/