اگر مستندسازان ایرانی نبودند؛ جنگ ۳۳روزه را فقط نگاه می‌کردیم/پخش تلویزیونی؛ بحران جدی مستندسازی

اگر مستندسازان ایرانی نبودند؛ جنگ 33روزه را فقط نگاه می‌کردیم/پخش تلویزیونی؛ بحران جدی مستندسازی

خبرگزاری تسنیم:بحث درباره مدیریت فرهنگی و به ویژه صداوسیما، دومین بخش گفتگوی ما با وحید فرجی، محمد صراف و محمدرضا محمدی‌نجات بود. مستندسازان ایرانی، حالا در دهه نود، انتقادات تندوتیزی به صداوسیما دارند.

تسنیم: بحث بی‌کارکردی کار فرهنگی رسمی در جمهوری اسلامی ایران طبق پیش‌بینی‌های قبلی به مدیریت کشیده شد.ما در تاریخ سی‌و‌پنج‌ ساله انقلاب، دوره‌های مدیریت فرهنگی مختلفی اعم از انقلابی اصلاح طلب و اصولگرا داشتیم، اما نکته جالب‌توجه این‌جاست که در هیچ کدام از این دوره‌های وضعیتی تفاوت محسوسی نکرده است.

محمدی‌نجات: مساله اینجاست که  ما متوجه نیستیم که انقلابی بی‌سواد ضررش خیلی بیشتر از ضدانقلاب باسواد است. صرف اینکه آدمی خوب است، دلیل نمی‌شود که مدیر فرهنگی شود و علاوه بر آن هر مدیر خوبی نمی‌تواند مدیر فرهنگی شود. چنانکه نمی‌توان یک نفر را به عنوان یک مدیر فرهنگی پذیرفت تنها به این دلیل که سواد و شعور فرهنگی بالایی دارد. سواد فرهنگی و توانایی مدیریت در کنار هم لازم است. به نظرم دیگر وقتش است که ما مستقیما وارد آسیب شناسی مدیریت فرهنگی شویم.

تسنیم:آقای نجات ده‌ها سال است که مشغول عنوان دهان‌پرکن آسیب‌شناسی مدیریت فرهنگی هستیم و شرایط میلی‌متری هم تغییری نکرده است.من فکر می‌کنم یکی از دلایل اصلی آن، طرح اشتباه مساله است. توهم‌های رسانه‌ای این سالها به نظرم دیگر آزمونشان را پس داده‌اند و معلوم شده است که صحبت از اینکه مدیران فرهنگی ما به کارکرد انقلابی رسانه‌ها بی‌اعتنا هستند، دلشان با آمریکاست و از این جور حرفها دیگر فایده‌ای به حال ما ندارد. ضرغامی واقعا دوست ندارد، انقلاب با رسانه‌اش تکثیر شود؟ 

فرجی: ما نمی‌توانیم نیت انسان‌ها را بخوانیم ولی در مورد عملکرد آنها می‌توان قضاوت کرد. تلویزیون براحتی می‌تواند ذائقه مخاطبان را تغییر دهد. رسانه ملی با برنامه ریزی در مورد میزان زمانی که به هر موضوع اختصاص داده می‌شود می‌تواند یک موضوع را در جامعه بزرگ یا کوچک کند.

پارسال تلویزیون سریالی را در تابستان نشان می‌داد که ساعت 10 شب پخش می‌شد. پیش از پخش این سریال، شمارش معکوسی که قبل از اخبار نمایش داده می‌شود را پخش می‌کردند. این کار نشان می‌داد که پخش این سریال یک ثانیه نیز جا به جا نمی‌ شد. این در حالی است که فیلم مستند اولین برنامه‌ای که در پخش به ساعت آن توجهی ندارند و براحتی جا به جا و حذف می‌شود.

ما مستندی به نام «کاروان آزادی» در مورد کشتی «ماوی مرمره» ساختیم. اعلام کرده بودند که این مستند را در ساعت 11 شب پخش می‌کنند. در فصل پاییز آسمان زود تاریک می‌شود و این ساعت خیلی دیر وقت است. با این حال گفتند ساعت بهتری در اختیار شما نمی‌گذاریم. ما از طرق مختلف اطلاع رسانی کردیم که این مستند 3 قسمتی ساعت 23 پخش می‌شود. قسمت اول ساعت 11:15، قسمت دوم ساعت 11:30 و قسمت سوم ساعت 11:45 پخش شد. افراد زیادی قسمت سوم را اصلا ندیدند چون فکر کردند که اصلا پخش نمی‌شود. بیننده که نمی‌تواند 45 دقیقه منتظر پخش یک برنامه شود. اصلا او از کجا بفهمد که برنامه قرار است با این تاخیر پخش شود.

این تصمیم سازی‌ها را تلویزیون انجام می‌دهد. من نمی‌گویم که تلویزیون همه برنامه‌ها را قطع کند و مستندی سیاسی یا مستندی در مورد مقاومت پخش کند اما انتظار دارم یک زمان خوب برای پخش مستند قرار دهند و برای این کار ارزش قائل شوند. وقتی یک سریال ساعت 10 پخش می‌شود و برای آن شمارش معکوس می‌گذارند یعنی این برنامه مهم است. برنامه «نود» اگر به هر دلیلی جابه‌جا شود، هم اطلاع رسانی می‌شود و هم شب بعد برنامه را پخش می‌کنند.

محمدی‌نجات: من بحثی کلان‌تر از این دارم. اکنون فرض ما این است که مستندی خوب ساخته شده است و داریم بر سر پخش آن چانه می‌زنیم. سوال من این است که این مستند خوب چگونه ساخته شده است؟ با کدام مدیریت فرهنگی این مستند ساخته شده است؟ آیامدیریت فرهنگی رسانه ملی یا مدیران فرهنگی دولتی نقشی در ساخت این مستند داشته‌اند؟

همین محتوای فرهنگی که ما در مورد موعد پخش آن صحبت می‌کنیم با مدیریت فرهنگی دولتی ساخته نشده است. اگر فرجی نبود، این مستند ساخته نمی‌شد. همه این فیلم‌ها بر اساس دغدغه‌های شخصی ساخته می‌شود.

فیلم مستندی که فرجی در مورد استفاده رژیم صهیونیستی از بمب‌های خوشه‌ای در لبنان ساخته، کاملا بر اساس دغدغه‌های شخصی پدید آمده است. بسیاری از این بمب‌ها هنوز بعد از هفت سال در خاک لبنان وجود دارند و باعث مرگ انسان‌ها می‌شوند. درست در زمانی که فیلم فرجی درحال پخش بود، خبر مرگ یک کشاورز لبنانی به دلیل انفجار یکی از همین بمب‌ها در رسانه‌ها منتشر شد.

سوال من این است که چه کسی به فرجی می‌گوید به لبنان برو و از این نوع فیلم‌ها بساز؟ باید در این سطح از مدیریت فرهنگی بحث کنیم. چرا باید برویم سراغ بخش آخر مدیریت که برنامه ریزی بای پخش است؟‌ ما همیشه در مدیریت فرهنگی مشکل انفعال داریم. دروازه بانی خبر یکی از مهمترین موضوعاتی است که همیشه بر روی آن تاکید دارند. چرا در فرهنگ و رسانه ما به آموزش گل زن‌ها و سرزن‌های خبر هیچ اهمیتی نمی‌دهیم؟ چرا سرمایه‌گذاری درستی در زمینه آموزش گزارشگران و مجریان خوب که می‌توانند در زمینه رسانه ما را پیروز کنند انجام نمی‌شود؟

صراف: البته اساسا مستندساز باید دارای نگاه تیزبینی باشد که نیمه پنهان موضوعاتی که مدیر فرهنگی قادر به دیدن آنها نیست را به نمایش بگذارد.

محمدی‌نجات: درست می‌گویی ولی سوال اینجاست که راه را چه کسی برای او باز می‌کند؟

فرجی: صراف، شما تهیه کننده صدا و سیما هستید. بهتر است توضیح دهید برای ساخت یک مستند در صدا و سیما چه میزان پول و زمان صرف می‌شود تا با نحوه ساخت مستند در رسانه ملی آشنا شویم.

صراف:‌ واقعیت این است که  من اعتقاد دارم که در  سازمان صدا و سیما همه زحمت می‌کشند. در سطح مدیران کلان سازمان، دارابی و ضرغامی شبانه روز پای‌کارهستند. این حرف را به دلیل اینکه تهیه کننده هستم نمی‌زنم. این واقعیتی است که من بازگو می‌کنم به واسطه تهیه کنندگی برنامه دیروز امروز فردا و شناسنامه . مدیران انصافا زحمت می‌کشند اما ممیزی‌هایی که ما درموردش حرف می‌زنیم بر روی خود سازمان نیز هست.  در یکی از جلسات محرمانه یکی از مدیران رسانه ملی درباره مستند «آخرین روزهای زمستان»  به من گفت، وقتی مستند روی آنتن بود زنگ زدند و گفتند نشان دادن حسن باقری در دانشگاه و فعالیتش در آنجا باعث به وجود آمدن اغتشاشات در دانشگاه می‌شود. الان جوانان به خیابان می‌ریزند و اغتشاش می‌کنند. این مستند را پخش نکنید و جلوی آن را بگیرید.این ممیزی‌هایی که ازبیرون سازمان وجود دارد بشدت بر روی مدیریت کلان صدا و سیما فشار می‌آورد. بنابراین ما نمی توانیم همه مشکلات را گردن صدا و سیما بیاندازیم.

تسنیم:‌ واقعیت درستی است. یادم هست که یکی از دوستان می‌گفت بین دو نوبت پخش آیتم «صرفا جهت اطلاع» از تلویزیون در 20:30 و اخبار 22 فقط یک ساعت زمان هست و لابی ها و فشارهای بیرون آن‌قدر زیاد است که در همین یک ساعت بخشی از آیتم حذف می‌شود. این واقعیت مغفولی در سنجش عملکرد صداوسیماست، ولی به نظرم همه واقعیت نیست. مثال می‌زنم روی اینکه همین مستند وحید فرجی چه ساعتی از تلویزیون پخش شود چه فشاری از بیرون وجود دارد؟

صراف: به آن موضوع هم می‌رسیم. من می‌خواستم اول، میزان فشاری را که یک مدیر فرهنگی رسانه ملی از سوی ده‌ها نهاد مختلف در نظام تحمل می‌کند را تشریح کنم. روی کلمه کلمه حرفهایی که از رسانه ملی پخش می‌شود حساسیت وجود دارد.

در کنار این موضوع مدیریت درون سازمانی صدا و سیما  در سطوح پایین تر نیز دچار معضل است. در بعضی موارد با مدیرانی مواجه می شوی که تا به حال یک فیلم هم نساخته اند و تو مجبوری به او ساختار فیلمت را توضیح بدهی. خود من هفت سال است که دیگر فیلم نمی‌سازم و تبدیل به یک تهیه‌کننده شده‌ام. من حس کردم دیگر تهیه‌کننده که فیلمساز بوده و مشکلات یک فیلمساز و فیلمسازی را می‌داند کم شده است. برای همین پا به عرصه تهیه‌کنندگی گذاشتم.

وقتی یک مستندساز که دارای یک رزومه خوب و مشخص است، طرحی برای ساخت مستندی را به سازمان ارائه می‌دهد با مشکلاتی مواجه می‌شود. دو ماه طول می‌کشد تا این مستند به بخش طرح و برنامه برود  تا بررسی شود و مجوز ساخت بگیرد. مگر در موارد اضطرار. بعد از گرفتن اجازه ساخت، دوالی سه ما طول می‌کشد که این طرح  به جلسه «برآورد» رود.  تا الان 5 ماه زمان برد. حالا فرض کنید یک مستندساز بخواهد یک مستند روز بسازد.البته در موارد ضروری این روند سرعت بیشتری دارد اما همه برنامه های یک شبکه اضطراری نیست.از طرفی در جلسه برآورد چند تن از مدیران شبکه نشستند. همه این عزیزان برای من قابل احترام هستند اما من دارم تجربه شخصی خودم را بدون هیچ بزرگنمایی بازگو می‌کنم. اگر جلسه اولت باشد که می‌‌خواهی فیلم را برآورد کنی همه یک تیکه‌ای می اندازند. من در جلسه‌ای بودم که می‌گفتند "این از کجا آمده؟ و کیست". این در حالیست که من از سال 77 دارم فیلم می‌سازم.

در ادامه جلسه «برآورد» به سراغ هزینه ساخت می‌رویم. بد نیست شما یک جامعه آماری از اموال مستندسازهای ما بگیرید. ببینید این مستندسازان چه امکاناتی در دستشان است؟ خونه دارند؟ ماشین دارند؟ پس‌انداز دارند؟ من که 34 سالم هست و مدت‌ها است مستند می‌سازم و حالا هم تهیه کننده هستم خانه‌ام اجاره‌ای است. یک دفتر اجاره‌ای هم دارم. قسط ماشینم هم تازه تمام شده است. این درحالی است که من 7 سال تهیه کننده هستم. می‌خواهم بگویم مستندساز با قصد تجارت فیلم نمی‌سازد و بابت پولی که می گیرد کار می‌کند.

یک فیلمبردارخوب روزی 200 هزار تومان پول برای فیلمبرداری یک فیلم معمولی مستند می‌گیرد. مثلا ضبط یک مصاحبه. سازمان دربهترین حالت برای همین کار 80 هزار تومان برای فیلمبردار می‌دهد. تازه می‌گوید بیا نیروی خودمان را که حقوق بگیر ماست ببر. فیلمبردار مستند باید تخصص ویژه داشته باشد که مثلا در بحران فیلم بسازد. چه بسا فیلمبردار را می‌خواهی به منطقه جنگی ببری. باید او را  بیمه کنی.  مستندساز  را در روالی قرار می‌دهند که اگر برآورد ساخت برای فیلمی دقیقه‌ای 300 هزار تومان باشد تنها دقیقه‌ای 150 هزار تومان می‌دهند.

حالا اگر مستندساز اگر کسی باشد که نخواهد فیلم بسازد، خداحافظی می کند و به خانه اش می رود تا با بی پولی‌اش بسازد. ولی اگر کسی باشد که بگوید من مستندسازم و کار دیگری بلد نیستم، قبول می‌کند. فیلمبرداری، تدوین و کارگردانی  را خودش انجام می‌دهد و بجای یک تیم 5 نفره از تیمی دو نفره استفاده می‌کند. این کار باعث پایین آمدن کیفیت فیلم مستند می‌شود. زمان و هزینه یک نسبتی در فیلم سازی باهم دارند که نمی‌توان آن را بهم زد.  تازه در مرحله بعد در جلسه ارزیابی کلی اشکال به فیلم می‌گیرند و از برآوردی که انجام داده‌اند کلی کم می‌کنند. خوب وقتی پول نمی‌دهید کیفیت کار پایین می‌آید.

تازه بعد از جلسه برآورد 1 ماه طول می کشد که قرارداد ببندی. حالا بعد از 6 ماه از ارائه طرح وقتی می‌خواهی قسط اول را بگیری که ساختن فیلم را شروع کنی می‌گویند بودجه نیست. وقتی هم که بودجه هست بخش اعظم آنرا فیلم و سریال می خواهد و  باقیمانده آن به گروه های دیگر شبکه می رسد.

فرجی: روز آخر ماه رمضان من با همسرم به یک رستوران رفتیم. آن طرف خیابان یکی از دوستان مستندسازم  که یک هفته قبل در سوریه بود همراه همسرش از تاکسی پیاده شد که به رستوران بیاید. او یک ماه ونیم سوریه بود. سال قبلش نیز یک ماه و نیم سوریه بود. در آنجا به تمام مناطق جنگی رفته بود. با این حال او ماشین هم نداشت. مطمئنم اگر ازش سوال کنیم خانه هم ندارد. یعنی اگر ما یک ذره از فضای کارمان فاصله بگیریم می‌بینیم این کار حماقت محض است.

محمدی‌نجات: حالا نقش مدیریت فرهنگی این وسط چیست؟ کسی که مدیر فرهنگی می‌شود باید ببیند کدام تهیه‌کننده می‌تواند با این شرایط کار را در زمان مقرر تحویل دهد. سالها زمان می‌برد تا کسی که از اداره امور بندرها می‌آید و مدیر فرهنگی می‌شود، شش نفر از این تهیه‌کننده ها را بشناسد. 

تسنیم: یک بحث مهم دیگر در شناخت و نقد مدیریت فرهنگی ایرانی، انتخابی است که لاجرم از طرف ما باید بین ساختار و افراد انجام شود. بالاخره باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم که این آدم‌هایی که در مصدر مدیریت فرهنگی نشسته‌اند مشکل دارند، انقلابی نیستند یا کار رسانه‌ای بلد نیستند؛ یا اینکه ساختاری که برای مدیریت فرهنگی ایران در همه این سالها شکل گرفته است به گونه‌ای است که شما هر آدم انقلابی رسانه‌ای و کاربلدی را هم داخل آن قرار دهید بی‌نتیجه خواهد بود.دوست دارم تحلیل شما را در مورد این قضیه در مورد خاص مستندسازی و سابقه برخورد خود شما با تلویزیون بشنویم

محمدی‌نجات:‌ اگر بگوییم فقط ساختار غلط است به گونه‌ای آدرس غلط داده‌ایم. بالاخره این ساختار را مجموعه‌ای از آدمها تشکیل می دهند. باید بینیم اگر این ساختار غلط است پس چگونه بوجود آمده است؟ باید ببینیم آدم ها چه نقشی در این ساختار دارند. ممکن است با تغییر افراد در نقش‌ها کارکرد بهتر شود

صراف: صداوسیما که یک کلید نیست که یکدفعه آن را خاموش کنیم. بلاخره باید با این وضع نیز مدیریت کرد و درکنار آن باید ساختار را اصلاح کنیم.

محمدی‌نجات: من نمی گویم خاموشش کنید بلکه معتقدم با این روال خودش خاموش می‌شود. مشکل این است که در ایران وقتی می‌خواهیم ساده ترین موارد را دست بزنیم و اصلاح کنیم، به بزرگترین مسئله ربطش می‎دهند. شما ان طرف را نگهدارید و این را درست کنید. تا اراده‌ای برای اصلاح ساختارهای معیوب نباشد، هیچ اتفاقی نمی افتد و این ساختار معیوب و معیوب تر می‌شود. این اراده وجود ندارد که هرسال شاهد افزایش نیرو در صدا و سیما هستیم. بعضی مدیران سازمان اصلا نقد ما را قبول ندارند. آنها از این وضعیت دفاع می کنند.

صراف : یکی از فیلمسازان و تهیه‌کنندگان خوبی که خدمات زیادی در حوزه دفاع مقدس انجام داده است، مستندی درباره سوریه ساخته بود. در جلسه برآورد بلایی سرش آورده بودند که دعواش شده بود. این فرد رفته در سوریه در شرایط جنگی فیلم ساخته بعد اینگونه با او رفتار می‌شود. سوریه شوخی بردار نیست.

فرجی: مستندساز یک بحران زمان اگر دغدغهساخت و یک بحران در سازمان صدا و سیما دارد . اتفاق بحران دومی سختتر از اولیه است.

صراف: در شبکه‌های خارجی یک تهیه‌کننده باسواد و با سابقه بالای سر یک کار می‌گذارند و پول خوب به او می‌دهند. این تهیه‌کننده به شدت تحت نظر است که اگر کمی اشتباه کرد سریع تعویض شود. بودجه مشخص است. در زمان موعد بودجه را می‌دهند و در انتها برنامه‌ای با کیفیت می‌خواهند. قانون حرف اول را می‌زند.

صراف: باید یک جامعه آماری درآورد تا دید مستندسازهایی که سال 85 تا 87  کار می‌کردند الان مشغول به چه کاری هستند. من مستندسازی را کنار گذاشتم وتهیه‌کننده‌ای شده‌ام که سریال می سازم و کار نمایشی انجام می‌دهم.

فرجی: ما به عنوان مستندساز تا مقطعی کار می‌کنیم و اراده نقد و اصلاح ساختار درونمان وجود دارد. یک مقدار که جلو می‌رویم می‌بینیم که توانایی این کار را نداریم. ما در مرکز مستندسازی میثاق دیدیم که اصلا امکان ساخت مستند بحران با این وضعیت وجود ندارد. ما گفتیم اصلا پول شما را نمی خواهیم. ما با پول کار قبلی خود می‌رویم و در جای دیگری که احساس نیاز می‌کنیم مستند می‌سازیم. اگر بخواهیم منتظر سازمان بمانیم همه سوژه‌ها از دست می‌رود.

صراف: الان باب شده که می‌گویند تهیه کننده باید خودش پول داشته باشد. مگر تهیه کننده دزد است که پول داشته باشد. فرض کنید تهیه‌کننده یک  کار برای سازمان انجام می دهد و در انتها 5 میلیون تومان برایش می‌ماند. آن موقع می‌تواند با این پول کار جدید شروع  کند. اما زمان زیادی طول خواهد کشید تا این پول به تهیه کننده برسد. عواملی که من با آنها کار می‌کنم، شریکان، همکاران و رفقایم هستند. وقتی پول من پرداخت نمی‌شود هزار مشکل دیگر نیز برای من بوجود می‌آید که در ادامه دیگر نمی‌توانم کار کنم. چرا که همه عوامل دلخور می شوند و دیگر نمی شود با آنها کار کرد. تمام این حرفها نتیجه‌اش این مس‌شود که در ایران اراده‌ای برای مستندسازی وجود ندارد. اگر هم فیلم مستندی ساخته می‌شود مبتنی بر مناسبت‌ها است.

ایران کشوری است که مکتب شیعه را درون خود دارد. کل مشکل دنیا با ایران بر سر همین مکتب است. انقلاب اسلامی برهمین مکتب استوار است. ما برای این مکتب چه کاری کرده‌ایم؟  سوریه همین کنارمان هست. ما در همه زمینه‌ها باید کمکش کنیم اما آیا یک فیلم درست در انجا ساخته ایم؟ آیا یک مستندساز را فرستادیم آنجا و از او حمایت کردیم؟  باید در این مورد فیلم بسازیم نه اینکه فقط تصاویر موبایلی بریده شدن سر سه نفر را به وسیله یک پاکستانی در اخبار نشان دهیم. می‌دانیم ساخت مستند در این مناطق بحث‌های امنیتی دارد ولی شهید آوینی نیز می‌گفت در زمان جنگ یک عده می‌گفتند اینها را از جبهه جمع کنید. اینها که کار می‌کنند مناطق عملیاتی به لحاظ امنیتی لو می‌روند. نسلی که الان اینجا حرف می‌زند زمان جنگ 33روزه رفت لبنان و مستند ساخت. زمان جنگ لبنان من و وحید هیچ ایده‌ای برای فیلمسازی نداشتیم ولی سریعا به آنجا رفتیم. با خودمان گفتیم در نهایت اسلحه به دست می‌گیریم و می‌جنگیم. شاید نسل بعدی دیگر کسی از این کارها نکند. ما نیرو تربیت نمی‌کنیم.

محمدی‌نجات:‌ ما این تیپ مستندسازان را آموزش نمی‌دهیم. آدمی که سرشار از انگیزه است و ما باید با آموزش او را سرشار تکنیک و توانایی کنیم. به نظرم سوریه، لبنان، آفریقا خیلی دور است. ما یک مستندساز برای حوادث داخلی تربیت نکرده‌ایم.

صراف: زمان استاندارد پخش فیلم مستند 90 دقیقه است اما باکس پخش صدا و سیما در شبکه هایی غیر از شبکه مستند غالبا 30 دقیقه است.

محمدی‌نجات: این نوع رفتار مدیران به این دلیل است که قدرت رسانه را نمی شناسند. در ذهن مدیران ما فقط یک سریال متوسط به بالا قدرت سرگرم کنندگی دارد. هیچکس نمی‌داند مستند و خبر نیز قدرت سرگرم کنندگی دارد و می‌تواند جذاب باشد. مستندهای ما چون در شرایط غیراستاندارد ساخته می‌شود به لحاظ فنی دارای کیفیت استاندارد نیست.

تسنیم: اتفاقا می‌خواستیم در انتهای گفت‌وگو در این مورد بحث کنیم. یکی از دوستان مستندساز می‌گفت  اتفاقا مدیریت فرهنگی ما هیچ مشکلی ندارد. مشکل اینجاست که ما مستند خوب نداریم.مستندساز حرفه‌ای نداریم و این حرف‌ها به معنای واقعی کلمه همه حرف است.

محمدی‌نجات: مستند خوب را مستندساز خوبی می‌سازد که مدیرفرهنگی خوبتر از او تربیتش کرده و بهش خط و جهت داده باشد. در حال حاضر یک شمع زیر یک دیگ روشن کردیم و می‌خواهیم یک هیئت را غذا دهیم. خوب مشخص است که نمی‌شود.

فرجی: در این شرایط ساخته شدن مستند حسن باقری شاهکار است. بچه‌ها برای ساخت آن دلی و روایت فتحی کار کردند. مانند مستند سازان روایت فتح  در دهه 60 کار کردند. نمی‌توان گفت مستند خوب نیست.

صراف: مستند خوب حاصل یک فرآیند است که ما در این فرآیند مشکل داریم و در نتیجه مستند خوب نداریم. البته ما باید تعریفمان از مستندساز را نیز ارائه دهیم. هر فردی که یک دوربین دستش گرفت و چندتا گزارش گرفت که مستندساز نمی‌شود. محمدحسین جعفریان که سال‌ها جانش را به دست می‌گیرد و به افغانستان می رود و درآنجا پایش دچار سانحه می شود مستندساز است. مستندساز حاصل یک تفکر و یک ابزار است. مستندساز کسی است که دغدغه و فکرش مستندسازی است.

ما اگر بخواهیم وارد تعریف فیلم مستند شویم می‌بینیم که ما اصلا فیلم مستند نداریم. این آثاری که ما نام فیلم مستند را بر روی آنها می‌گذاریم تنها برنامه تلویزیونی هستند. فیلم مستند قواعد، ساختار و تعاریف مخصوص به خود را دارد. و ما در این گفتگو هر جا که لفظ مستند را بکار بردهایم به این معنا بکار رفته است. نه به معنی برنامه تلویزیونی.
تسنیم: در ده‌های اخیر یک جریان مستندسازی به راه افتاده است که به تولید آثار انقلابی می‌پردازد. به نظر شما آیا این جریان می‌تواند به جریان غالب مستند سازی در ایران تبدیل شود؟

محمدی نجات: ما برای اینکه پالس ایجاد کنیم با مشکل روبرو هستیم آنوقت شما در مورد جریان سازی از ما سوال می‌کنید. ما باید حداقل در 365 روز سال 2 مستند قوی داشته باشیم تا بشود از جریان سازی صحبت کرد. الان تلوزیون تنها به فکر سرگرم کردن مردم است که در آن کار هم موفق نیست. شبکه‌های خارجی بدون توجه به رویکردی که دارند دارای عملکرد خیلی خوبی هستند. شما خبر رسانه‌های ما را ببینید، همان خبر را در بی‌بی‌سی مشاهده کنید. مقایسه کنید که کدام خبر یقین و شک بیشتری در شما به وجود می‌آورد.

صراف: درباره مستند سازی من شخصا ناامید نیستم چون بلاخره هر عصری لژیونرهای خودش را دارد. ما در عصر خودمان آنچه را بلد بودیم انجام دادیم. اکنون نیز افرادی هستند که این کار را انجام بدهند. در همین وضعیت فرجی دارد فیلم می‌سازد. همه دارند کار می‌کنند. این حرفها غر نیست. ما با این مشکلات مواجهیم. به نظر من هنوز جنگ ما تمام نشده است. ما هنوز در خاکریز جنگ 8  ساله هستیم. صدا و سیما خاکریز اول است. ما همه در خط مقدم هستیم و باید روحیه خود را حفظ کنیم.  ما باید کار کنیم ولی در کنارش فکر کنیم که وضعیتمان را بهتر کنیم.

محمدی نجات: به نظر من ما به عنوان مستندساز در همین چهارچوب تنگ و اذیت کننده نیز با انگیزه‌ای که داریم می‌توانیم راه خود را پیدا کنیم. به نظر من ما باید به دنبال رسانه‌های جایگزین باشیم. شبکه نمایش خانگی می‌تواند یکی از این مراکز باشد. باید به این سمت رفت که مستندهای تلوزیونی که دیده نمی‌شود را در قالب دی وی دی به مخاطبان عرضه کرد.  البته کاررسانه ای به شدت هزینه براست. بودجه وسیاست گذاری فرهنگی تعاریف خاص خود را دارد.

صراف: مهم تر از نحوه پخش فیلم‌های مستند، فرهنگ سازی در این زمینه است. اگر فرهنگ سازی کنیم تا بفهمند فیلم مستند تاثیرات خودش را دارد، انگیزه برای فعالیت در این زمینه به وجود می‌آید. تا فرهنگ سازی اجام نشود کارهای ما فایده ندارد. مستندساز خوب وجود دارد اما همیشه به سینما بیشتر توجه می‌شود. شبکه «من و تو» کلی مستند لذت بخش نشان می‌دهد تا در روز قدس یک مستند درباره هلوکاست پخش کند و بتواند تاثیرگذار باشد.

اگر ما درباره این موضوعات حرف نزنیم پس چه کسی باید حرف بزند؟ نکند یک زمان آقایان این مصاحبه را بخوانند و ناراحت شوند.  چرا که ما خود را از اهالی رسانه میدانیم والبته خود من از تهیه کنندگان سازمان هستم و خود را سرباز سازمان در خدمت به مردم می دانم.اما معتقدم با نقد درست می توانیم اشکالات را اصلاح کنیم.

مثلا ما در ایران حتی یک سینما نداریم که فیلم مستند پخش کند. همین سینماهایی که هستند یک سانس در هفته مستند پخش کنند. این کار خودش کلی انگیزه ایجاد می‌کند و باعث فرهنگسازی می‌شود. چگونه تئاتر را گیشه‌ای کردند؟ مستند را نیز گیشه‌ای کنند. 

فرجی: مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هزاران فیلم مستند در آرشیو دارد. چند تا از آنها در سینما و تلوزیون پخش شده است؟ فیلمهایی که در این مرکز ساخته می‌شود تنها برای آرشیو است. با اینکه من می‌توانم از آنجا بودجه بگیرم و فیلم بسازم اما قبول نمی‌کنم. چون فیلم من در صدا و سیما  دیده می‌شود و حتی روستایی‌های لب مرز نیز به من زنگ می‌زنند و در مورد فیلم صحبت می‌کنند. فیلمهای مرکز گسترش در بهترین حالت در جشنواره مستند حقیقت پخش می‌شود که نهایتا 30 نفرمخاطب دارد. اما صدا و سیما مخاطب زیادی دارد.  ای کاش 5 درصد فیلمهای مرکز گسترش در صدا و سیما پخش شود. من پیگیری می‌کردم تا یکی از فیلم‌هایی که در مرکز گسترش ساخته شده بود در رسانه ملی پخش شود اما بروکراسی اداری بقدری سخت بود که مجبور شدم این کار را رها کنم.

صراف: به عنوان نکته آخر، هیچ توجهی به فیلمهایی که در جنگ 33 روزه بوجود آمد نشد. نه در جشنواره‌ای از ما تقدیر شد نه فیلم ما دیده شد. نه اینکه من نیاز به تقدیر داشته باشم. ساله این است که اگر از فرجی به عنوان یک مستندساز بحران تقدیر شود، دو نفر دیگر نیز انگیزه پیدا می‌کنند که در این زمینه فعالیت کنند.

سایر متون فاز اول پروژه «فرهنگ، سیاست، جمهوری اسلامی»:
مقدمه پروژه «فرهنگ، سیاست و جمهوری اسلامی» 1 /تلاش برای پر کردن حفره رسانه‌ای بزرگ در تمدن انقلاب اسلامی
مقدمه پروژه «فرهنگ، سیاست و جمهوری اسلامی»2/ در انتظار کشتار جانبی ایرانی+فیلم
مقدمه پروژه «فرهنگ، سیاست و جمهوری اسلامی»3/ارائه دقیق‌ترین آمار کشتار در عراق توسط غربی‌ها/دقیق‌ترین شیوه copy paste ‌و نظاره توسط ایرانی‌‌ها
سوژه‌هایی برای پروژه «فرهنگ، سیاست، جمهوری اسلامی»- یک سال بعد؛ «کشتار قندهار» همچنان در میان نظاره و خمودگی هنر و فرهنگ ایرانی+ فیلم
گفتگو با نادرطالب‌زاده: تحولی بزرگی در راه است/ عصر روشنفکری تمام شد؛ نوبت انقلابی‌هاست
گفتگو با سهیل کریمی(1) :خیابان «ایران» در سارایوو محصول کار مستندسازان ایرانی است نه مدیریت فرهنگی
(2) ماجرای عاشقان جمهوری اسلامی در روستاهای قزاقستان/افغانستان را رها کرده‌ایم؛ دوباره می‌رویم لبنان
گفتگو با محمدرضا عباسیان(1): وزیر فرهنگ قطر مخفیانه «یوسف‌پیامبر» می‌دید/فاجعه است که در سوریه مستندساز ایرانی نداریم
(2) 15 میلیون نفر«مریم مقدس» را در ترکیه دیدند/ صداوسیمای ایران می‌تواند مدعی رشد اسلام‌"‌گرایی در ترکیه باشد
گفتگو با داوود مرادیان:«جشنواره عمار»؛ از اختتامیه 10 نفره 88 تا شب شلوغ سینما فلسطین در سال 91/ بعد از فتنه قبح سینما شکست
گفتگو با محمدحسین جعفریان(1) : شاعران افغان را بیرون کردیم و تحویل اروپا دادیم/ نمی‌فهمیم که فیلم‌سازی که به سفارت می‌آید از سیاست‌مدار مهمتر است
(2) حبیب احمدزاده‌ها به اندازه 10 وزارتخانه کار می‌کنند و دیده نمی‌شوند
گفتگو با سلیم غفوری(1)‌ فتنه 88 و جنگ‌های 33روزه و 22روزه، محرکات جریان جدید هنر انقلابی/نبرد ما جهانی است، قائل به مرز نیستیم
سلیم غفوری(2) آرمانخواهان انقلاب ایران؛ از صراف هندو تا قهوه‌چی هیمالایایی/انقلاب، مرز جغرافیایی ندارد
عوض‌زاده، خوش‌نژاد(1) 70 درصد تولیدات «میثاق»، برای کشورهای جهان اسلام است/یک دوربین ایرانی، در اردوگاه آوارگان میانماری روشن شد
عوض‌زاده، خوش‌نژاد (2) مستندسازان ایرانی؛ یک هفته بعد از قذافی در لیبی/قدیمی‌ترین زندانی قذافی عاشق ایران بود
مصطفی رزاق‌کریمی: فقط آوینی جهانی بود/هم مدیران، هم مستندسازان؛ همه مقصریم

صراف؛ محمدی‌نجات، فرجی: تغییر نام روستای «منتظری‌آباد»کشمیر به «منتظرآباد»/در آفریقا نام پسران هنوز «خمینی»است

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران