مروری بر کارنامه سیدمهدی شجاعی به بهانه انتشار «بدوک» و «چشم خفاش»


مروری بر کارنامه سیدمهدی شجاعی به بهانه انتشار «بدوک» و «چشم خفاش»

خبرگزاری تسنیم: شجاعی فعالیت خود را در وادی نویسندگی در دهه ۵۰ شروع کرد. البته او هم مثل دیگر نویسندگان جوان در ابتدای امر داستان‌هایش را در نشریات وقت منتشر کرد.

به گزارش خبرنگار گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، سیدمهدی شجاعی یکی از چهره‌های نام‌آشنا در عرصه ادبیات معاصر ماست. او در سال 1356با وارد شدن به دانشکده هنرهای دراماتیک در رشته ادبیات به تحصیل پرداخت و همزمان در رشته حقوق در دانشگاه تهران نیز ادامه تحصیل داد. شجاعی فعالیت خود را در وادی نویسندگی در دهه 50 شروع کرد. البته او هم مثل دیگر نویسندگان جوان در ابتدای امر داستان‌هایش را در نشریات وقت منتشر کرد. آثار شجاعی به طور کلی بر 2 بخش کودک و نوجوان و بزرگسال تقسیم می‌شود. «ایمان و گندم»، «اندوه برادر»، «قصه پلنگ سفید»، «اولین زمستان جوجه‌ها»، «برای همه برای همیشه» و... برخی آثار او در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است. شجاعی چند سالی است که انتشارات "کتاب نیستان" را تاسیس کرده است.

او علاوه بر نویسندگی ، سال‌ها سردبیری نشریه "رشد جوان" را عهده دار بود. اخبرا 2 فیلمنامه "چشم خفاش" و "بدوک" به قلم سیدمهدی شجاعی منتشر شده است. انتشار این 2 اثر مارا برآن داشت تا صرف نظر از پرداختن به آنها دیگر کارهای این نویسنده در حوزه ادبیات داستانی و موسیقی را نیز به شکل اجمالی مرور می‌کنیم.

*****

**در انتظار تحول درون

شجاعی در رمان «توفان دیگری در راه است» به نوعی زاویه دوربین خود را تغییر داده و وقایع داستان را که در سال‌های پایانی رژیم سابق و اوایل پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد از زبان زنی به نام «زینت» روایت می‌کند که از شغل آبرومندی برخوردار نیست و دست سرنوشت زندگی‌اش را با فراز و نشیب‌های بسیاری مواجه می‌کند. شجاعی در این کتاب به خواننده این مطلب را می‌رساند که آدم‌ها در هر جایگاه و شرایطی که باشند، اگر خودشان بخواهند می‌توانند دستخوش تغییر و تحول شوند چندان که شخصیت‌های «توفان دیگری در راه است» نیز دستخوش چنین تحولاتی از منظر روحی می‌شوند و با تولدی دوباره، مسیر صحیح زندگی را می‌یابند و به بیان ساده‌تر از بیراهه به راه راست می‌آیند. ورود «کمال»، نوجوانی نیمه‌دیوانه در یک مراسم عروسی و روبه‌رو شدن او با «زینت» از فرازهای داستانی «توفان دیگری در راه است» است.

برخی بر این باورند که این رمان، مصداق بارز جمله «راه‌های رسیدن به خداوند به تعداد مخلوقات او است» است. نویسنده در لابه‌لای اثر، مقوله عشق را از منظری متفاوت روایت می‌کند، منتها با این تفاوت که نویسنده، خواننده را با پیش کشیدن عشقی نامتعارف به نوعی کشف و شهود وامی‌دارد. اگرچه در صد و سی و یکمین جلسه نقد داستان، این کتاب از منظر ساختاری و محتوایی با پاره‌ای انتقادات از سوی منتقدان ادبیات داستانی روبه‌رو شد. در این جلسه، منتقدانی چون محمدرضا سرشار و مریم شریف‌رضویان متحول شدن «زینت» در داستان یا پیرنگ مبهم را از جمله ضعف‌های این اثر قلمداد کرده بودند. با این حال رمان «توفان دیگری در راه است» توانست استقبال نسبی مخاطبان را به دست بیاورد.

**همیشه پای نویسنده در میان است

توانمندی و ظرفیت‌های بالای شجاعی از بدو ورود به حیطه نویسندگی تا امروز موجب شده آثار متعددی در قالب‌های مختلف از او به نمایش گذاشته شود. در کارنامه داستانی او فارغ از آثاری که به اجمال به آنها اشاره شد، اثری با عنوان «غیرقابل چاپ» به چشم می‌خورد. او با نگارش این اثر، زمینه‌ای برای اقتباس از اثرش در یک قالب سینمایی به وجود آورد چنان که کمال تبریزی با الهام و همین‌طور وام گرفتن از درونمایه این کتاب، فیلم «همیشه پای یک زن در میان است» را ساخت. مجموعه داستان‌های این کتاب با نگاهی طنزآمیز به واقعیت‌های اجتماع وقت، خاصه رویدادهایی قابل لمس نوشته شده است. «غیرقابل چاپ» در مجموع شامل 9 داستان کوتاه است که «شبیه یک هنرپیشه خارجی»، «آناهیتای شرقی»، «من به یک لیلی محتاجم»، «لباس خواب صورتی»، «راه چهارم»، «تلخ‌تر از زهر»، «همیشه پای یک زن در میان است»، «خبر مرگ» و «غیرقابل چاپ» از جمله این داستان‌ها هستند. شاید بتوان «غیرقابل چاپ» شجاعی را اثری با محوریت مردان و زنانی دانست که در دایره خودبینی‌ها، ناکامی‌ها، خیانت، طمعکاری و... اسیر شده‌اند.

**انگشت اتهام به سوی ریاکاری

شجاعی در اثر دیگر خود یعنی«کمی دیرتر» با نگاهی انتقادی و غیرمتعارف فضای جامعه امروز را به چالش می‌کشد. رمان با یک اتفاق عجیب در جشن نیمه‌شعبان و در مجلسی که غریو «آقا بیا» به گوش می‌رسد شروع می‌شود و با فریاد جوانی که برخلاف دیگران فریاد می‌زند: «آقا نیا!» سمت و سوی دیگری می‌یابد. شجاعی در این رمان داستانی پرکشش توام با تعلیق و ایهام را به مخاطب ارائه می‌دهد و با نگارش این اثر به مخاطب می‌فهماند که فضای جامعه امروز در عین اینکه با تم انتظار گره خورده اما قصه ظهور آن‌طور که باید برای برخی اقشار جامعه حلاجی نشده و حتی برخی آدم‌ها را هم در این حیطه به اشتباه انداخته است. او در «کمی دیرتر» از فضای پررنگ و ریای جامعه امروز انتقاد می‌کند و با طراحی کاراکترهای مختلف، مقوله انتظار را از زاویه دیدی داستانی و متفاوت مورد چالش قرار می‌دهد و مسیر اتفاقات و فراز و نشیب‌ها را در رمان طوری پیش می‌برد که در نهایت قضاوت برعهده خواننده قرار می‌گیرد. داستان «کمی دیرتر» صرفنظر از پرداختن به فرهنگ انتظار در جامعه مدرنیزه امروز از منظری دیگر، مولفه‌هایی چون اخلاص و یکرنگی را هم به بوته نقد می‌گذارد؛ مولفه‌هایی که به یمن نگاه موشکافانه نویسنده زیر ذره‌بین قرار می‌گیرند و در برخی فصول کتاب، کمرنگ و در برخی فصل‌های دیگر‌ هاشور بیشتری می‌خورند.

**سایه‌های بلند

کتاب «آفتاب در حجاب» او نیز در واقع برشی از زندگی حضرت زینب(س) است. شجاعی حین نگارش این اثر مذهبی به روایتی داستان‌گونه از زوایای آنچه در صحرای کربلا بر امام حسین(ع) و 72 تن گذشته است، می‌پردازد طوری که مخاطب با خواندن این اثر می‌تواند علاوه بر اینکه با فرازهایی از زندگی حضرت زینب(س) آشنا شود به شکل موجز و خلاصه‌وار درباره وقایع سوزناک و در عین حال تاثیرگذار کربلا نیز اطلاعات جامعی حاصل کند. انتشار این رمان طی سال‌های اخیر در مصر با ‌ترجمه عربی نشان از این دارد که قلم شجاعی در مسیر به تصویر کشیدن درونمایه‌های مذهبی هم یک روند تکاملی طی کرده است.

**دوستی سینما و ادبیات

با این حال فعالیت شجاعی تنها به حوزه ادبیات داستانی محدود نمانده است بلکه او را باید یکی از نویسندگان زبده در عرصه فیلمنامه نیز به شمار آورد. موفقیت‌هایی که او تاکنون در حوزه فیلمنامه‌نویسی به دست آورده بر کسی پوشیده نیست چندان که فیلم‌هایی چون «بدوک»، «دیروز بارانی»، «پدر»، «چشم خفاش» و... از جمله آثار منتشر شده در این وادی است که به قلم او و البته با مشارکت کارگردانان مطرحی چون مجید مجیدی یا بهزاد بهزادپور نوشته شده است. اگرچه از میان فیلمنامه‌هایی که به طور مشخص از آنها نام برده شد «بدوک» و «پدر» موفق‌تر از دیگران بوده‌اند که کارگردانی هردوی آنها نیز برعهده مجیدی بوده است. این 2 فیلم نه‌تنها از منظر فیلمنامه که در کارنامه فیلمسازی مجیدی نیز آثاری قابل قبول هستند و از سویی دیگر در کارنامه شجاعی نیز برگ برنده‌ای محسوب می‌شوند. شجاعی و مجیدی در «بدوک» با دستمایه قرار دادن زندگی یک خواهر و برادر سیستان و بلوچستانی در واقع به بازگویی حکایت رنج و حرمان و محرومیت‌های مردم یک منطقه می‌پردازد. مجیدی نیز صرفنظر از همکاری در نگارش چنین فیلمنامه‌ای زیبا و تاثیرگذار به خوبی آن را در قاب تصویر و مدیوم سینما‌ ترسیم کرد طوری که این فیلم که سرآغازی برای فیلمساز شدن او در سینمای ایران به شمار می‌رفت بعد از نمایش در دهه 70 در جشنواره فیلم فجر برایش موفقیت‌های زیادی به همراه آورد و علاوه بر تماشاگران، تحسین منتقدان سینمایی را نیز برانگیخت. شجاعی و مجیدی با همراهی یکدیگر در نگارش این فیلمنامه به رویارویی خیر و شر پرداختند و برش‌های حقیقی و قابل لمس و در عین حال گزنده‌ای از منطقه سیستان و بلوچستان در قاچاق و استفاده از مواد مخدر و قاچاق انسان و همین‌طور انتقال دختران ربوده شده به آن سوی مرزها ارائه دادند. شجاعی و مجیدی برای نخستین‌بار در سال 1367 به نگارش این فیلمنامه در زاهدان پرداختند. «بدوک» قصه مظلومیت یک خواهر و برادر نوجوان را روایت می‌کند که بعد از فوت پدر، توسط دلالی به نام «ستار» ربوده می‌شوند. فیلمنامه «بدوک» بعد از 25 سال برای دومین‌بار منتشر شده است.

**پیوند دادن همه هنرها با یکدیگر

با این تفاسیر، شجاعی به فراخور زمان، گام‌هایش در عرصه‌های مختلف فرهنگی را گسترش داده است. او در سال 1386 سمفونی «رسول عشق و امید» را نوشت و با همراهی و رهبر ارکستری لوریس چکناواریان آن را به مدت 5 شب یعنی همزمان با ولادت پیامبر اکرم(ص) در تالار وحدت روی صحنه برد. به این‌ ترتیب گروه ارکستر این اثر مشتمل بر 80 نوازنده و گروه کرال 60 نفره به اجرای این سمفونی پرداختند. شجاعی به عنوان نویسنده این سمفونی درباره آن گفته بود: هریک از شاخه‌های هنر ابتدا با حس مخاطب سر و کار دارند و پس از آن سعی دارند بر اندیشه او تاثیر بگذارند. حال اگر بشود به نوعی هنرهای مختلف را با یکدیگر‌ ترکیب کرد که زمینه‌ها و ابعاد مختلف حس مخاطب را درگیر کنیم، مطلوب‌تر است. او درست در روزهایی که قرار بود این سمفونی روی صحنه برود، در نشست خبری از همنشینی‌اش با ادبیات این‌طور گفته بود: «پیوند من با ادبیات به مفهوم عام و داستان به طور خاص، انفصال‌ناپذیر است. گرایش به نمایشنامه و فیلمنامه هم از همین پیوند با داستان سرچشمه می‌گیرد که به هر حال اساس همه آثار دراماتیک است ولی به طور کلی موسیقی را ناب‌تر و مجرد‌تر از دیگر هنرها تلقی می‌کنم و به همین دلیل با آن بیگانه نبوده‌ام». آنچه سمفونی مشترک سیدمهدی شجاعی و چکناواریان را مبدل به اثری ماندگار در اذهان دوستداران موسیقی خاصه موسیقی با طعم و درونمایه مذهبی کرد، وجود نمایش‌هایی به شکل زنده و به موازات اجرای این سمفونی بود، با این تفاوت که تماشاگران حاضر در سالن، تنها سایه روشنی از این نمایش را روی سن مشاهده کردند و وجود چنین خصایصی موجب جذابیت دوچندان این اثر در زمان اجرا شد. سمفونی «رسول عشق و امید» در 3 محور تولد، بعثت، فتح مکه و همین‌طور رحلت پیامبر اکرم(ص) با دکلمه ژاله صادقیان در شب‌های اجرای خود بر صحنه موفق بود.

**ردپای نگاه سینمایی

اگرچه بی‌انصافی است که در این میان تنها صحبت از «بدوک» به میان آید، «چشم خفاش» هم از جمله فیلمنامه‌های شجاعی است که به فراخور مولفه‌هایی که دارد از نقاط روشن کارنامه وی به شمار می‌رود. او این فیلمنامه را با همراهی بهزاد بهزادپور نوشت. «چشم خفاش» طی روزهای اخیر از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است. شجاعی در این اثر با ادغام سینما و ادبیات به ارائه فیلمنامه‌ای مطلوب پرداخته و در این مسیر بهزاد بهزادپور نیز او را همراهی کرده است. در عین حال ردپای نگاه سینمایی بهزادپور به عنوان یک سینماگر در نحوه نگرش و پردازش فیلمنامه «چشم خفاش» به خوبی مشهود است، روی این اصل است که نه‌تنها تعامل سینما و ادبیات که همکاری شجاعی در مقام یک نویسنده و بهزادپور در مقام فیلمنامه‌نویس و سینماگر باعث شده این فیلمنامه اثری درخور اعتنا باشد. شجاعی و بهزادپور در فیلمنامه «چشم خفاش» از زبان شخصیت‌هایی چون «مرتضی» منهدم شدن یک دکل را در زمان جنگ شرح می‌دهند.

منبع: وطن امروز

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon