رقابت بر سر چیست؟!
این که اهالی فتنه که جز به منافع حزبی و قشری و گروهی توجه ندارند، انتظار داشته باشند نظر و مواضع آن ها غلبه یافته و اکثریت مردم تابع خواسته های آن ها باشند و الا با رنگ تقلب اصل حماسه حضور مردم را نیز زیر سؤال ببرند، از انصاف و وجدان به دور است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، متن دو یادداشت حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیزاده با عناوین «انتخابات اسفند 94 رقیبان واقعی و رقابت بر سر چیست؟!»و «انقلاب اسلامی پدیدهای جهانی» را در ذیل از نظر می گذرانید:
انتخابات اسفند 94 رقیبان واقعی و رقابت بر سر چیست؟!
مشارکت عمومی و حداکثری در انتخابات به هر میزانی که اتفاق بیفتد، در مجموع برگ امتیازی است برای ملت بزرگ ایران اسلامی اما برخی را این گونه اعتقاد است که لازمه مشارکت حداکثری تنها رقابت فراگیر و آزادی به معنای فضای باز برای همه سلایق و جناحها و گروه های سیاسی است، بدون توجه به مؤلفه های اثرگذار دیگر در ارتقاءبخشی به حضور پرشور مردمی در انتخابات که البته در رأس همه آن ها به گواه تمام انتخاباتهایی که تاکنون تجربه گردیده است، تاکیدات و هشدارها و دعوت نافذ رهبری انقلاب چه در زمان امام راحل(ره) و چه خلف صالح وی امام خامنه ای(مدظله العالی) می باشد. در پاسخ به این طیف که منحصراً حضور حداکثری را به رقابتهای سیاسی و بعضاً غیرمتعارف معطوف می سازند باید گفت مگر در انتخابات سال 1388 حضور حداکثری با رکوردشکنی حدود 40 میلیونی و 85 درصد واجدان شرایط رأی دادن، اتفاق نیفتاد؟! و البته از منظر این نگاه رقابت هم به اوج خود رسیده بود اما در نتیجه چه چیز عاید مردم و نظام گردید؟ آیا اگر تنها حضور حداکثری با عامل منحصر رقابت بایِّ نحوکان مطلوب باشد پس چرا باید نتیجه آن آتش فتنه ای گردد که هم طمع و امید دشمنان قسم خورده ملت ایران را در ایجاد مزاحمت و دخالت در امور مردم ایران افزایش بدهد و هم هزینه هایی را بر نظام و انقلاب تحمیل سازد.
این نوع نگاه قطعاً مبتنی بر نوعی اندیشه لیبرالیستی و تکنوکراتی و سکولاریستی است که تنها به قدرت می اندیشد و برای رسیدن به قدرت سیاسی نیز هرگونه رقابتی را مجاز و مشروع می داند.
این در حالی است که در نظام سیاسی اسلام حتی شهروند مخالف هم برای اعلان نظر و رأی خود هیچ گونه مانعی را نمی بیند.
اما این که صاحبان اندیشه های ارتجاعی و انفعالی و اهالی فتنه که جز به منافع حزبی و قشری و گروهی توجه ندارند، انتظار داشته باشند نظر و مواضع آن ها غلبه یافته و اکثریت مردم تابع خواسته های آن ها باشند و الا با رنگ تقلب اصل حماسه حضور مردم را نیز زیر سؤال برده و شیرینی حضور حداکثری در انتخابات را به تلخی بگرایند، به دور از انصاف و وجدان است.
به راستی در فتنه آمریکایی 88 جز این معنا اتفاق افتاد؟! و اگر موج فتنه ای که به رنگ سبز و در چارچوب انقلابهای مخملی دشمنان ملت ایران به بهانه تقلب در انتخابات جریان یافته بود به واقع سبزی انقلاب و نظام عزتمند جمهوری اسلامی را به سیاهی و کبودی اختلاف و تشتت و دوگانگی سوق می داد اکنون در چه شرایطی، ملت شریف و سربلند ایران اسلامی دست و پنجه نرم می کرد و آیا امنیت و عزت کنونی را دارا بود؟! به شکرانه الطاف الهی و عبور از فتنه های گوناگون، ملت بزرگ ایران باری دیگر در راهپیمایی 22 بهمن سال جاری عظمت خویش که ثمره ایمان و اتحاد و بصیرت است به رخ جهانیان کشید و به فضل الهی در حماسه انتخابات هفتم اسفند نیز چه با حضور پرشور و انقلابی اش و چه انتخاب آگاهانه و پُرپیامش، ضربه کاری دیگری را به توطئه ها و نقشه های شوم استکبار به ویژه آمریکای جنایتکار وارد خواهد ساخت.
آنچه پیام روشن راهپیمایی 22 بهمن امسال می باشد، بیان این حقیقت است که رقیبان واقعی در عرصه سیاسی ایران و به ویژه انتخابات پیش روی، انقلابیون واقعی و جبهه مقابل آن است. به نظر می رسد دیگر خط کشی های سیاسی و جناحی رنگ خود را از دست داده است، چه آن که مردم نیز از هویت و جوهره هر جریانی به خوبی اطلاع ندارند و در این عرصه نیز ادعای افراطی و غیرافراطی و تندرو و کندرو مزید بر ابهامات و بلکه سردرگمی در یافتن حقایق می باشد و لذا بهتر است انقلاب و آرمانهای آن ملاک سنجش و انقلابی بودن و غیرانقلابی بودن، مرز تشخیص تلقی گردد. اگر چنین شد پاسخ این سؤال نیز به خوبی روشن خواهد گردید که رقابت بر سر چه چیز باید باشد؟
آیا رقابت برای کسب قدرت و رسیدن به کرسی های زورآزمایی و اصطکاکهای درونی و ایجاد تشنج و تشتت و دوگانگی بین ملت و جامعه و در نهایت جلب رضایت بیگانگان و دشمنان ملت ایران است و یا آن که رقابت برای شایستگی ها و کسب توفیق خدمت خالصانه و بی منت و در نهایت افتخار جان نثاری در راه اسلام و قرآن و ارزشهای ملی و انقلابی و مکتبی مردم عزیز و شریف ایران باید باشد؟!
به نظر می رسد اگر کانون اصلی رقابت ها، نیازها و ضرورتهای مختلف جامعه و مردم با رعایت اصول و ضوابط مکتبی و ارزشی و آرمانی و قانونی قرار گیرد و هر یک از نامزدهای مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی در تکاپوی معرفی واقعی خود و برنامه های تدوین شده خویش باشند و هنر و سابقه و تخصص و تعهد انقلابی خود را صادقانه در معرض اطلاع و سپس انتخاب مردم قرار بدهند، بهترین و بلکه واقعی ترین عامل و شیوه شورآفرینی و گرمابخش تنور انتخابات خواهد بود و البته تحول شگرفی نیز در انگیزه ها و لوازم حضور حداکثری و تشویق و ترغیب مردم نیز رقم خواهد خورد.
و البته جامعه انقلابی و ارزشی و با شخصیت و منطقی و با تجربه ایران اسلامی جز این نمی پسندند، چه آن که شأن و منزلت ملت ایران بالاتر از این است که تنها زد و بندهای سیاسی و رقابتهای غیرمتعارف بخواهد اثرگذاری در نوع نگاه و انتخاب آن ها به ویژه در شرایط حساس و سرنوشت ساز داخلی و منطقه ای که در آن قرار گرفته ایم؛ داشته باشد.
*************************
انقلاب اسلامی پدیدهای جهانی
آنگاه که در دهه فجر 1357، انقلاب اسلامی به ثمر نشست و طعم شیرین پیروزی را بر کام ملت ایران نشاند، دو نظریه از میان صدها تحلیل و نظریه در افکار و اذهان خطور می کرد تا جایی که برخی سَرخط های اصلی جریانهای سیاسی به تجزیه و تحلیل آن می پرداختند. یکی نظریه حصر و محدودیت انقلاب اسلامی را در محدوده جغرافیای ایران ترسیم می کرد که در واقع جنبش و حرکتی در مقابله با رژیم طاغوتی و دست نشانده پهلوی و تنها برای نجات کشور و ملت از زیر بال ذلت و خواری دوران ستم شاهی بود که با سرنگونی کاخ ظلم و ستم پهلوی و جایگزینی حکومت مردمی جمهوری اسلامی برای تأمین استقلال و آزادی و رفاه عمومی، به نتیجه رسید بدون هیچ توجه و احساس مسؤولیتی نسبت به دیگر ملتها و کشورها حتی امت اسلام تا چه رسد به محرومان و پابرهنگان و مستضعفان عالم. این نظریه را صاحبان اندیشه سکولاریستی و اومانیستی و لیبرالی و نیز جریانهای وابسته به قدرتهای زورگوی شرقی و کمونیستی و یا غربی و نظامات سرمایه داری دنبال می کردند. اینان بدون اعتقاد به استقلال صددرصدی، حتی پیشنهاد حفظ رژیم ستم شاهی را نیز مطرح می نمودند و صرفاً تا سر حد ایجاد زمینه دمکراسی و در اختیار گرفتن کابینه دولتی راضی بودند و در نگاه های عمیق و راهبردی خود نیز چشم به غرب و شرق عالم و قدرتهای پیشرفته و غارتگر و استعمارگر اروپایی دوخته بودند.
و اما نظریه دیگر که تراوش یافته از آرمانهای امام خمینی(ره) و مجاهدات و مقاومتهای مردم متدین و انقلابی ایران در طول دوران مبارزه بود، «تجلی اندیشه توحیدی و الهی انقلاب در فضای گیتی» بود.
از این منظر انقلاب یک پدیده محصور به چهار دیواری جغرافیای سرزمین ایران نبوده و نیست بلکه جریان عمیق و اندیشه زلال و منطق مستحکم و اقناع کننده ای می باشد که افکار و اندیشه ها و دلهای تشنه عدالت و پاکی و امنیت و آزادگی را در تمامی عالم تحت تأثیر قرار داده است.
انقلاب اسلامی به سان شعاع خورشیدی می ماند که وقتی طلوع کرد، تمام دنیا و حیات بشر را از شرق و غرب عالم متوجه خود ساخت زیرا جوهره و فلز انقلاب اسلامی، بین المللی و جهانی بوده است و لذا با پشتوانه نصرت الهی در ابعاد گوناگون، موج آفرین گردید و وعده حضرت امام مبنی بر صدور انقلاب به اقصی نقاط جهان را متجلی ساخت.
از صبحگاه پیروزی انقلاب، گروه های مختلف جهادی که در فلسطین و قدس شریف با اسرائیل غاصب در نبرد بودند و بلکه همه مبارزان و مجاهدان راستین و مستضعفان در حوزه جهان اسلام و بلکه کل جهان، قبله گاهشان ایران و امام گردید. امام مهم ترین هنرش این بود که با توکل به خدا و ایمان عمیق به نصرت الهی و شجاعت هرچه تمام، با اصرار بر شریعت و دین، ضمن این که بزرگ ترین قدرت وابسته منطقه را ناباورانه ساقط کرد، خط بطلانی بر تئوری شوم «دین افیون توده هاست» کشید و ثابت کرد که دین نجات بخش و احیاکننده ملتهای مظلوم و توده های تحت ستم است. این شد که با الگوگیری از ملت مجاهد و مقاوم ایران اسلامی، هسته هایی همانند حزب الله و حماس شکل گرفت و موج عظیمی در برابر اسرائیل این غده سرطانی و مسأله اول جهان اسلام به وجود آمد. حقیقتی که موج بیداری و مقاومت اسلامی را علیه توطئه های مرموز استکبار در میان توده های مردم مسلمان اعم از شیعه و سنی به وجود آورد و می رود تا به فضل الهی با برملاسازی توطئه ها و فتنه های سران استکبار به ویژه آمریکا، بستر گیتی را برای قیام و دولت آخر فراهم سازد. امروز به برکت انقلاب اسلامی که انقلابی فرهنگی در حوزه فکر و اندیشه آحاد مردمانی است که در عطش معنویت و امنیت و عدالت می سوزند، صدها حوزه علمیه و دانشکده اسلامی در بیش از یکصد کشور جهان تأسیس و با پشتوانه آموزه های مکتب وحی و تحت سایه اسلام ناب محمدی(ص) و سیره اهل بیت طاهرینش(ع) به امر آموزش و تعلیم معارف حقه اسلامی اشتغال دارند و چه بسا همین موفقیت است که دشمنان اسلام را در ایجاد آتش فتنه ای واداشته است تا در سرزمینهای اسلامی و به پشتوانه ثروت مسلمانان در قالب جنگی نیابتی، مسلمان کشی را دایر نمایند تا با عملکرد وحشیانه جریانهای تکفیری و داعش، ضمن نشان دادن چهره کریه و زشتی از اسلام و مسلمانان، در منطقه و جهان اسلام نیز با ترویج تروریزم به دست خود مسلمانان، امنیت را که اساسی ترین عنصر رشد و تعالی و پیشرفت است، از بین ببرند و زمینه را برای تأمین امنیت اسرائیل این دشمن درجه یک مسلمانان فراهم سازند. به راستی از نزاعهای قومی و مذهبی و اختلافات فی مابین مسلمانان به ویژه جنگ شیعه و سنی که فرمان اصلی آن در دست سران استکبار است، چه کسانی جز آمریکا و اسرائیل و عوامل نفوذی و وابسته منطقه ای آن ها سود می برند؟ هرچند عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد، فتنه های دشمنان باعث هرچه بیدارتر شدن مسلمانان و انسجام و وحدت بیشتر آنان خواهد گردید. ان شاءالله .
انتهای پیام/