اتفاق نظر یک ملت
اتفاق نظر یک ملت حول یک موضوع و انسجامیافتن و یکپارچه شدن براساس یک وجهاشتراک اعتقادی در جریان انقلاب اسلامی در تاریخ بشریت بینظیر، بلکه بیبدیل است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم متن یادداشت عباس سلیمی نمین با عنوان "اتفاق نظر یک ملت" به شرح ذیل می باشد:
اتفاق نظر یک ملت حول یک موضوع و انسجامیافتن و یکپارچه شدن براساس یک وجهاشتراک اعتقادی در جریان انقلاب اسلامی در تاریخ بشریت بینظیر، بلکه بیبدیل است.
جامعه ایران برای پایاندادن به تحقیر تاریخی گرفتار آمده در آن بیتردید به سالها مبارزهای بیامان نیازمند بود تا اقشار و صاحبان حرفههای مختلف آن با تجربه راه حلهای گوناگون به نسخهای واحد نزدیک شوند؛ به تعبیری دیگر همه مدعیان دارای برنامه برای برونرفت جامعه از چاه ویل استبداد و سلطه بیگانه باید فرصت مییافتند تا در مقطعی از مبارزات ملت ایران عملاً تجربه شوند و وجدان عمومی را به جمعبندی روشنی در مورد خود برسانند.
پیوند ناگسستنی فیمابین دربار پهلوی و بیگانه سلطهجو ، امکان تأثیرگذاری و اصلاح را در کشور به سوی صفر نیل داده و انسداد سیاسی غیرقابل نفوذی را حاکم ساخته بود که کمترین تأثیرگذاری ملت در سرنوشت خویش را ناممکن میساخت. آنچه در این میان بیش از همه تحقیر همه اقشار را درپی داشت تأثیر فوقالعاده عناصر دونپایه بیگانه در بالاترین سطوح تصمیمسازی در کشور بود. تا جایی که حتی کارشناسان صاحبنام پهلوی را نیز متأثر میساخت و به کرات زبان به اعتراض گشودهاند. برای نمونه، ابوالحسن ابتهاج (رئیس سازمان برنامه و بودجه دهه سی) به تلخی از این مناسبات حقارتآمیز یاد میکند: « دوئر (وابسته سفارت امریکا) با اینکه سمت بیاهمیتی در سفارت امریکا داشت توانسته بود خود را به نحوی در محافل تهران جلوه دهد که مقامات دولتی او را شخص فوقالعاده مؤثری در سیاست امریکا میدانستند... مداخله این شخص در امور داخلی ایران به حدی بود که امروز کسی نمیتواند باورکند چگونه عضو کوچک یک سفارت خارجی میتوانسته در بردن و آوردن مأمورین عالیمقام ایران اینگونه علنی مداخله کند.» (خاطرات ابوالحسن ابتهاج، انتشارات پاکا پرینت، 1991م، جلد اول، ص 246)
البته طبیعی بود که نخبگان دردمند و پیشتاز نهضت استقلالطلبانه ملت ایران با آگاهی از زوایای مختلف فراز و فرود تمدنی اقوام و ملل در این وادی نقش ایثارگرانه بیشتری ایفا کنند؛ زیرا بهخوبی واقفبودند که هیچ ملتی تحت انقیاد و سلطه بیگانگان درنیامده است مگر آنکه مقدم بر آن در وادی «پستتر پنداشتن خویش» و «برتر انگاشتن قدرتهای سلطهجو» گرفتار شده باشد.
چند قرن است که نظام سرمایهسالار حاکم شده برمناسبات بینالملل برای حفظ سلطه خود هر زمان به شکلی بروز و ظهور یافته و مدتهای مدیدی بانقابی و چهرهای به تحقیر ملتها پرداخته است؛ گاهی با عنوان آپارتاید یا نازیسم ... و اکنون صهیونیزم، منافع آن را نمایندگی میکند؛ آنگونه که هرتسل -پایهگذار پایگاه صهیونیستی اسرائیل- اهداف جسارتآمیز تشکیل کانون نژادپرستان صهیونیزم را در کشور فلسطین و در دل جهاناسلام ترسیم میکند: «ما باید بخشی از برج و بارو و استحکامات اروپا علیه آسیا را تشکیل دهیم؛ یک برج دیدهبانی تمدن علیه وحشیگری بسازیم.»
ملت ایران در این سالها بهعنوان پیشتاز نفی سلطه زیادهخواهان و تحقیرکنندگان کشورهای اسلامی بهحق در وادی ساخت تمدنی نوین قرار گرفته اما همزمان بر این واقعیت واقف است که یکی از مهمترین لوازم نوسازی تمدن کهنش، خودباوری است. تمدن ایرانی اگر بخواهد اوج گیرد باید خودباوریاش عمقیابد. به بیان دیگر ملت ایران میبایست بر این اعتقاد بماند که توسعهیافتگی و عقبماندگی، ذاتی نیست.
در سالگرد 22 بهمن بار دیگر پیمان خویش در دفاع از عزت ملت ایران و سایر ملت های مظلوم را مرور، و خود را ارزیابی کنیم که در کجا ایستادهایم.
انتهای پیام/