مردم‌سالاری دینی و دموکراسی‌های بی‌سر

مردم سالاری دینی و دموکراسی‌های بی‌سر

حال و هوای مردم‌سالاری دینی ما را از دموکراسی‌های بی‌سر متمایز می‌کند و همین وجه امتیاز نظام ما با دیگر نظام‌های سیاسی است. مشروعیت دینی و مردمی نظام نشئت گرفته از همین اندیشه درست است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم متن یادداشت محمدکاظم انبارلویی با  عنوان "دموکراسی‌های بی‌سر"به‌شرح ذیل می‌باشد:

دموکراسی‌های بی‌سر چیست؟ دموکراسی یا مردم‌سالاری ملاک و معیار یک حکومت خوب است.

بشر در اندیشه خود در باب حکومت به این نتیجه رسیده است که حکومت باید متکی بر رأی و اراده مردم باشد. رأی و اراده فرد یا جمعی خاص نمی‌تواند کارآمدی لازم را برای اداره جوامع انسانی داشته باشد، چراکه از سلطنت فردی و جمعی سر در می‌آورد. این نوع حکومت‌ها در تاریخ نشان داده‌اند به همه چیز فکر می‌کنند، الّا منافع و مصالح ملی!

فیلسوفان سیاسی طی دو قرن اخیر در باب فلسفه سیاسی نظریه‌پردازی‌های زیادی کرده‌اند و در آسیب‌شناسی‌های خود دیدگاه‌های خود را مطرح کرده‌اند.

این سخن که مهم نیست چه‌کسی حکومت می‌کند، مهم آن است چگونه حکومت می‌کند، دیگر طرفداران زیادی ندارد.

اینکه امروز چه‌کسی با چه ویژگی‌های شخصیتی و مشخصات روحی در رأس هرم قدرت قرار می‌گیرد برای صاحبان اندیشه  سیاسی مهم است و معتقدند حاکمان باید پاکدست، دلسوز، امین، شجاع، آگاه، مدیر، مدبر، عادل و... نیز باشند تا بتوانند پاسدار حریم امنیت و اقتدار ملی و منافع و مصالح ملی باشند.

امروز که حکومت‌ها در معرض تهاجم و مداخله بیگانگان و انقلاب‌های به‌اصطلاح رنگی قرار دارد، نخبگان جامعه به این فکر افتاده‌اند که باید "دُوز" رقابت را در داخل خود تعیین کنند. اگر بخواهند از رانت مداخله اجانب استفاده کنند،‌ عملاً امنیت و اقتدار ملی را در معرض دشمنان قسم‌خورده خود قرار می‌دهند.

تجربه موفق جمهوری اسلامی ایران در نبرد نرم با آمریکا در فتنه 18 تیر 78 و نیز فتنه ننگین سال 88 نشان داد که اگر یک نظام مردمی بخواهد از گرد و غبار نبرد نرم با دشمن سر سالم برآورد، باید یکی مسئولیت مراقبت و محافظت از رأی ملت و اراده ملی را به‌عهده بگیرد و مردم را در صیانت از رأی خود کمک کند، این فرد همان سر دموکراسی است.

این سخن حکیمانه امام(ره) که "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور شما آسیب وارد نشود، پشتیبان ولایت فقیه باشید تا کشور دچار دیکتاتوری نشود"، ناظر به این واقعیت است که در رأس هرم قدرت باید کسی قرار گیرد که از "رأی" و "اراده" خود فاصله بگیرد یا بهتر بگوییم خالی شود و رأی و اراده خدا را در نظر بگیرد.

این فرد که عالی‌ترین قله انسانی در پاکدستی، امانتداری و شجاعت، آگاهی و علم و تدبیر در جامعه خود است، در رأس حکومت قرار می‌گیرد تا بتواند استقلال و آزادی و هویت الهی و مردمی نظام را حفظ کند.

آنچه دیروز در پنجمین انتخابات مجلس خبرگان اتفاق افتاد، این بود که مردم فهیم و انقلابی پایه‌های نهادی را محکم کردند که بتواند مغز متفکر، برنامه‌ریز و کارآمد دموکراسی در ایران باشد و در هنگامه خطر و تهدید، درست فرمان دهد و بتواند قلب و اعضا و جوارح نظام مردم‌سالاری دینی را صیانت کند.

امروزه ما شاهد دموکراسی‌های جاندار و نیمه‌جان در جهان هستیم. در این کشورها پارلمانی وجود دارد، انتخابات برگزار می‌شود، اما حکومت‌ها در معرض تاراج قدرتهای جهانی هستند، اینها دموکراسی‌های بی‌سر هستند.

در دموکراسی‌های بی‌سر "دُوز" رقابت را دشمن دموکراسی یعنی آمریکا و دیگر قدر‌ت‌های غربی تعیین می‌کنند.

امروز ما در جهان شاهد مرگ مردم‌سالاری هستیم. اینکه آمریکا خود را بزرگترین قدرت جهان می‌داند و به خود اجازه می‌دهد در امور دولت‌ها با تهدید، تحریم و تطمیع دخالت کند و حکومت‌های مورد نظر خود را سر کار بیاورد، نشان می‌دهد دموکراسی در جهان در معرض تهدید جدی قرار دارد و ملت‌هایی که پای صندوق رأی می‌روند، باید برای صیانت از رأی خود فکری بکنند.

تجربیات مبارزات یک‌صدساله ملت ایران علیه استبداد و استعمار نشان می‌دهد علاوه بر اینکه در رأس حکومت باید فردی با ویژگی‌های یادشده باشد که بتواند مرز "غیریت" با دشمن را دقیق برای مردم ترسیم کند، نهادی هم باید تشکیل شود که پاسداری از "جمهوریت" را با سازوکارهای قانونی به‌عهده گیرد.

این نهاد علاوه بر پاسداشت "جمهوریت" باید اندیشه پاکی را که این جمهوریت را تضمین می‌کند هم پاسداری کند.

پاسداری از اسلام و حفظ حریم‌ها با کفر، شرک و نفاق وظیفه توأمان "ولایت فقیه" و "شورای نگهبان" است. اساس این وظیفه خطیر در اصل بر دوش فقیهان و عالمان و عارفان حوزه‌های علمیه قرار دارد که مثل کوه پشت مبانی نظری و علمی جمهوری اسلامی ایستاده‌اند.

مردم در 7 اسفند با رأی و اراده پولادین خود، دو نهاد مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی را "نوسازی"، "بازسازی" و "به‌سازی" کردند. این دو نهاد مقدس سقف و کف مردم‌سالاری دینی در جامعه ما هستند.

کسانی که با رأی ملت به این دو نهاد راه می‌یابند، طبق سوگندی که یاد می‌کنند، پاسداری از حریم اسلام و نگهبانی از دستاوردهای انقلاب  مبانی جمهوری اسلامی را به‌عهده دارند. آنها باید استقلال کشور را حفظ کنند و دغدغه اعتلای نظام را داشته باشند. آنها باید از قانون اساسی به‌عنوان میثاق ملی دفاع کنند و در حفظ حقوق مردم کوشا باشند.

ذات این وظایف فراجناحی و گروهی و فارغ از دغدغه‌های فردی است. به همین دلیل نماینده‌ای که به مجلس خبرگان یا مجلس شورای اسلامی راه یافته، نماینده کل ملت است، نه نماینده کسانی که به او رأی داده‌اند. پس از پایان رأی‌گیری، پایان رقابت و آغاز رفاقت، دوستی و همکاری برای کار عظیمی است که وظایف خطیر آن بر دوش نمایندگان ملت است.

این حال و هوا مردم‌سالاری دینی ما را از دموکراسی‌های بی‌سر متمایز می‌کند و همین وجه امتیاز نظام ما با دیگر نظام‌های سیاسی است. مشروعیت دینی و مردمی نظام نشئت گرفته از همین اندیشه درست است.

انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
triboon