اصفهان|روایت دلتنگی‌های فرزند شهید اسماعیل کرمی؛ خوشحالم که پدرم به آرزویش رسید


اصفهان|روایت دلتنگی‌های فرزند شهید اسماعیل کرمی؛ خوشحالم که پدرم به آرزویش رسید

امیررضا با بغضی در گلو برای دوری از پدر، از خوشحالی‌های خود می‌گوید که بالاخره پدرم به آرزویش رسید.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، آنان که در راه خدا و برای او رفتند فراموش نمی‌شوند. بزرگ بودند و بزرگ زندگی کردند، منش آنها امروز ارزش‌های زندگی ما را ساخته است، زندگی شهدا شایسته مرور است تا بدانیم آنها که بودند و چگونه می‌توانند الگویی صالح برای ما باشند.

سردار اسماعیل کرمی نیز از همین دست مردان است. شهیدی که نام مدافع وطن را گرفت و تا ابد رشادت او در دفتر افتخارات وطن ثبت است. از خانواده و آشنایان درباره او می‌پرسیم، شروع می‌کنند به گفتن از خوبی‌ها و خاطرات شهید، که سردار انسانی شایسته و فعال بود و البته در نگاهشان برقی از افسوس که شاید تا قبل از شهادت نشناختند وی را آنگونه که شایسته بود.

سردار شهید اسماعیل کرمی فرزند رمضانعلی، متولد 1350 از شهدای لشکر 14 امام حسین (ع) که در حادثه تروریستی در محور خاش- زاهدان به شهادت رسید. پدر این شهید مدافع امنیت از رضایت از فرزند خود می‌گوید از اینکه در کودکی بزرگی کردن را شروع کرد و کمک حال پدر شد درس می‌خواند و همراه پدر کشاورزی می‌کرد.

مادر شهید از پسر که صحبت می‌کند افتخار در دیدگانش موج می‌زند و می‌گوید از خوبی و ایمان و با خدا بودن فرزند از اینکه احترام به پدر و مادر را در واجبات اعمال خود جای داده بود.

ثمره زندگی مشترک شهید با همسرش دو فرزند پسر به نام‌های امیرحسین و امیررضا هستند. فرزندانی که امروز تنها دلخوشی مادر شدند. این روزها همسر شهید دنیا را با این دو یادگار و البته خاطرات شهید سپری می‌کنند.

همسر شهید در خصوص صحنه‌های نقش بسته در ذهن می‌گوید: هر زمان که  مهیای سفر می‌شدند طلب عاقبت به خیری از زن و فرزندان می‌کردند و دعا برای اینکه شهادت نصیبشان شود.

وی ادامه می‌دهد: ایشان عاشق شهادت بودند و البته علاقه شدید به خانواده داشتند بین  فرزندان هیچ تفاوتی نمی‌گذاشتند.

پسر بزرگ شهید می‌گوید: صداقت پدرهمیشه زبانزد بود. ایشان تا جایی که من به یاد دارم نماز اول وقت را ترک نمی‌کردند به درس تاکید داشتند و طبیعت‌گردی را بسیار دوست داشتند.

وی یادی از آخرین تماس پدر می‌کند و ادامه می‌دهد: پدر در تماس آخر از من خواستند که هوای برادر کوچک و خانواده را داشته باشم.

امیررضا کردمی فرزند شش ساله سردار شهید با زبان خود از یادگاری‌های پدر می‌گوید. وی بیان می‌کند: من هم مانند همه بچه‌های ایران پدرم را خیلی دوست دارم. ما با هم پارک و استخر می‌رفتیم دلم برایش تنگ شده ولی خدا را شکر می‌کنم که پدرم به آرزوی خود رسید که همان شهادت بود.

به گزارش تسنیم، امیررضای کوچولو با اینکه از رفتن پدر ناراحت است ولی خوشحال از رسیدن پدر به بزرگ‌ترین آرزوی خود است. درود خدا بر شهیدان که چه عاشقانه رفتند و امنیت را به ایران و ایرانی هدیه دادند.

انتهای پیام/163/ی

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon