روایتی از تبدیل ستاد انتخاباتی به پایگاه جهادی مبارزه با کرونا/ مسیر خدمت فقط از مجلس نمی‌‌گذرد

روایتی از تبدیل ستاد انتخاباتی به پایگاه جهادی مبارزه با کرونا/ مسیر خدمت فقط از مجلس نمی‌‌گذرد

می‌گویند الاحسان بالاتمام؛ اگر فقط در انتخابات حضور پیدا می‌کردم و ستاد اجتماعی را ایجاد نمی‌کردیم، این می‌شد سیاسی‌بازی نه انقلابی‌گری. در انتخابات نزدیک بیست هزار نفر به من رأی دادند و پای من ایستادند. حالا نوبت من بود برایشان کاری کنم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم؛ حسین وزیری کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات مجلس از حوزه انتخابیه رَزَن در استان همدان بوده است؛ او از جمله کاندیداهایی است که مورد اشاره رهبر انقلاب حین سخنرانی تلویزیونی نیمه شعبان بود که به بخشی از فعالیت‌های اجتماعی ملت ایران در مقابله با کرونا اشاره داشتند؛ در این نوشتار روایتی از ستاد انتخاباتی او که بعد از پایان انتخابات، با وجود اینکه رای نیاورده، تبدیل به پایگاه اجتماعی مبارزه با کرونا شده آمده است.

سازماندهی اولیه در رزن

چهارم، پنجم اسفند بود که به تهران رسیدم؛ وقتی انتخابات تمام شد از همه‌ بچه‌های ستاد خداحافظی کردم و از مردم طلب حلالیت طلبیدم، وقتی به دفترم در شرکت خودرو سرویس شهرداری تهران رسیدم، بچه‌های دفتر در حال خرید اقلام بهداشتی مثل ضدعفونی‌کننده، ماسک و دستکش برای همکاران بودند. تازه زمزمه‌های کرونا شروع شده بود و اطلاعات دقیقی از کم و کیف ماجرا نداشتم. از زیروبم اتفاقات پرسیدم، فهمیدم تهران درگیر کروناست و این درگیری به زودی به شهرهای دیگر خواهد رسید؛ به ذهنم رسید من هم باید کاری بکنم. برای همین از دوستان خواستم که برای من هم مقدار زیادی محلول ضدعفونی و ماست و دستکش بخرند.

بلافاصله با تیم ستاد در رزن تماس گرفتم که نگذارید بچه‌ها متفرق شوند؛ از آنها خواستم تا اطلاعات میدانی جمع کنند که اوضاع آمادگی همدان و رزن چگونه است؛ متأسفانه روزهای اول هیچ تمهید خاصی پیش‌بینی نشده بود، اوایل هیچ داروخانه‌ای میزان مناسبی از ماسک و دستکش و ژل ضدعفونی نداشت، بعد هم که حتی به قیمت آزادش پیدا نمی‌شد؛ از هر مسیری می‌رفتیم به در بسته می‌خوردیم؛ بالأخره دست به دامن بازار سیاه شدیم. 100 لیتر محلول بهداشتی و 200 ماسک در فاز اول تهیه شد که 30 میلیون خرج برداشت، با مشورتی که با فرمانده محترم سپاه کردم مشخص شد که خط مقدم مبارزه با کرونا بیمارستان ولیعصر رزن و هلال احمر است و تصمیم بر آن شد که اقلام تهیه شده با حضور نمایندگان سپاه تحویل این دو محل شود.

استفاده از سرمایه اجتماعی و مردمی در فاز دوم

در فاز دوم تهیه اقلام بهداشتی، قرار شد با وزارت دفاع رایزنی کرده و اقلام را تهیه کنیم. مشکل اول این بود که ما باید با عنوانی رسمی با وزارت مکاتبه می‌کردیم، به اسم ستاد انتخاباتی مکاتبه بی‌معنا بود؛ یک خیریه در شهر کرج به اسم خیریه شهیدان وزیری داریم که وابسته به حسینه شهدای کرج است. خیریه‌ای که به نام عموهای شهیدم بنا شده است. با سربرگ حسینیه و خیریه شهیدان وزیری با وزارت دفاع و دیگر نهاد‌هایی که تولیدکننده محلول ضدعفونی، دستکش و ماسک بودند مکاتبه کردیم و از آنها خواستیم که اقلام بهداشتی مورد نظر را به میزان مورد نیاز ما تهیه کنند و به ما بفروشند. قرار هم بر این شد که خود بچه‌های سپاه اقلام را تحویل بگیرند، اما خیریه هزینه‌‌ 47 میلیونی‌اش را بدهد. برای همین شماره حسابی منتشر کردیم تا هر کس می‌خواهد در حد توانش کمک کند. مردم هم سنگ تمام گذاشتند و به لطف خدا پول خوبی جمع شد. با هزینه حمل و نقل جمعاً 50 میلیون خرج شد.

به هر صورت در فاز دوم 1600 لیتر محلول ضدعفونی‌کننده دست و سطح، مقدار زیادی ماسک و دستکش تهیه کردیم و آنها را به ستاد آوردیم تا توسط بچه‌های ستاد بسته‌بندی شده و میان مردم و روستای اطراف پخش کنیم. ضمن اینکه مهم است بگویم من تنها نبودم. یکی از دوستان پای کار، خودش در انتخابات کاندیدا بود و روزهای آخر کنار کشید. الحق و الانصاف، هم از نظر کمک مالی، هم از نظر همت و پای کار بودن سنگ تمام گذاشت، یا آقای دکتر فتح‌الله قاسمی، ایشان خودش کاندیدا بود. من از بچه‌ها شنیدم که شخصاً پای کار آمد و کمک کرد. علاوه بر این امام جمعه محترم رزن، امام جمعه محترم دمق که شیخ جوان و فاضلی است، رئیس محترم شورای شهر دمق آقای عبادی و شهردار جوان این شهر، آقای مهندس رضا هادی ذاکر کمک‌های بسیار زیادی به ما کردند؛ اینها شبانه روز کنار بچه‌ها بودند و حمایت‌شان می‌کردند.

ویروس کرونا , گروه‌های جهادی ,

جهادگران تا دورترین روستاها هم رفتند

حدود نیمه اسفند، سی هزار بسته در سطح شهرستان توزیع شد. بچه‌های ما شبانه‌روزی در ستاد کار می‌کردند؛ آنها یک ریال هم برای خدمتی که ارائه کردند، دریافت نکردند. همه با امکانات شخصی از وقت استراحت و کار تا اتومبیل و پول بنزین خودشان پای کار آمدند.

بچه‌های ما در برف و کوران پای کار بودند و بسته‌ها را شبانه‌روزی میان مردم در بخش مرکزی رزن، بخش سردرود، شهر دمق و قریب 80 روستای کوچک و بزرگ حوزه شهرستان رزن پخش کردند؛ دورافتاده‌ترین روستا تا بخش مرکزی تقریباً 70 کیلومتر فاصله دارد، یعنی بچه‌ها باید 70 کیلومتر بروند و 70 کیلومتر برگردند؛ به نظرم مهم‌ترین اتفاق این بود که ما به مردم روستانشین نشان دادیم که کسی به فکر شما هست، انقلاب شما را فراموش نکرده‌ است و جریان کارهای جهادی ادامه دارد.

مجموعاً بیش از 110 نفر در این فضا کار جهادی انجام دادند. ما از دهم اسفند کار را شروع کردیم و پروژه تا دهم، یازدهم فروردین ادامه داشت؛ یعنی پروسه توزیع یک دفعه‌ای نبود، اصلاً امکانش هم وجود نداشت، مخصوصاً که ابتدای کار دقیق نمی‌دانستیم باید چه کنیم. ما فقط به این فکر می‌کردیم که مقداری مایع ضدعفونی و ماسک و دستکش نیاز داریم و خودمان را به زمین و آسمان می‌زدیم تا آنها را به مردم بدهیم؛ به بچه‌ها می‌گفتم که این کار مثل آغاز جنگ تحمیلی است. دشمن آمده تا خرمشهر و ما فقط برنو داریم. حتی M1 و پوتین هم نداریم و کار با اسلحه هم نمی‌دانیم. در مقابل‌مان هم دشمنی تا بن دندان مسلح به نام ویروس کرونا وجود دارد که مقابله با آن کار آسانی نیست.

ویروس کرونا , گروه‌های جهادی , ویروس کرونا , گروه‌های جهادی ,

راه‌اندازی پویش اطلاع‌رسانی درباره بیماری کرونا

برنامه دیگر ما هشدار  به مردم بود که این بیماری را جدی بگیرند و کاملاً مراقب باشند. اوایل هیچکس اطلاعات دقیقی نداشت. همین الان هم اطلاعات کافی نیست. مثلاً گفته می‌شود این ویروس 60 درصد مردان را مورد تهدید قرار می‌دهد و 40 درصد زنان. علتش هم نامعلوم است، یا پیرمردها و پیرزن‌ها بیشتر در معرض خطرند و کسانی که ناراحتی زمینه‌ای دارند، بیشتر درگیر این بیماری می‌شوند. الان تعداد زیادی از جانبازان شیمایی ما را این ویروس تهدید کرده است. در روزهای شروع کار که اطلاعات خیلی کمتر از اینها بود. ما فقط می‌دانستیم که باید کاری بکنیم و رویکردمان این بود که مردم بدانند نظام و انقلاب به فکر آنهاست. مسیر خدمت که فقط از مجلس نمی‌گذرد. این دوره‌ هم اصراری برای شرکت در انتخابات نداشتم. اصلاً من قوتی داشتم و پای کار ایستادم، ولی معتقدم این نظام کمک کرده است که حسین وزیری به اینجا رسیده است. من به نظام و انقلاب بدهکارم.

در ضمن بُعد روانی ماجرا هم بود. حتی در دورافتاده‌ترین روستاها می‌خواستیم حداقل از نظر روانی این بار را احساس کنند که باید خیلی حواسشان جمع باشد و مراقب خودشان باشند. سعی کردیم با گسترش پویش اطلاع‌رسانی، رفت‌وآمدها کم بشود و کنترل شود. من دکترای جغرافیا و برنامه ریزی روستایی دارم. تخصص من می‌گوید اگر این بیماری به یک روستا برسد، فاجعه رخ می‌دهد و ما با یک قتل عام روبرو خواهیم شد. شما فکر می‌کنید رزنی که 120 هزار نفر جمعیت دارد. چقدر ظرفیت درمانی دارد. حدود 70-80 تخت، بیمارستانی که مرحوم آیت‌الله انواری چهل سال پیش ساخته است. آنجا چقدر می‌تواند پوشش بدهد و در چه حد امکانات درمانی‌اش قوی است؟

ویروس کرونا , گروه‌های جهادی , ویروس کرونا , گروه‌های جهادی ,

ستادی که همه مردم پای کار آن بودند

بعد از شکست در انتخابات، بچه‌ها خیلی ناراحت بودند. چون ما با اختلاف ناچیزی انتخابات را باختیم ولی با شروع پویش و راه افتادن کار، همه ناراحتی‌ها فراموش و حال بچه‌ها خوب شد و چالش‌ها ظرف کمتر از یک هفته، به خدمت و کمک‌رسانی تبدیل شد. مردم عادی خودشان می‌آمدند برای انجام کارها. یک سید بزرگواری آمد که مشخص بود بضاعت چندانی هم ندارد، اما حسابی پای کار بود و در بسته‌بندی کمک کرد. بسیاری از کسبه‌ که با بنزین 3000 تومانی، با ماشین‌هایشان بسته‌ها را برای توزیع می‌بردند. مردم اینجا وضع مالی عادی دارند، اما تا آنجا که توانستند در این پویش همکاری و همراهی کردند. طلبه‌ها، جوان‌ها، زنان، نوجوانان همه بودند و از جان مایه گذاشتند. اتفاق مهم و جالب این بود که خیلی از کسانی که انتظار نداشتیم پای کار آمدند. کسانی که خیلی به انتخابات و نظام اعتقاد چندانی نداشتند، آمدند و بسته‌بندی کردند، ایستادند و توزیع کردند. الان هم بعد از صدور فرمان رزمایش کمک مومنانه، با توجه به اینکه ریاست ستاد‌های مردمی مبارزه کرونا برعهده ائمه جمعه گذاشته شد، همه بچه‌ها رفتند زیر نظر ستاد و آنجا مشغول به خدمت شدند؛ با صدور فرمان مقام معظم رهبری، محوریت، امام جمعه شد و همه نیروها و امکانات ستاد در اختیار آنجا قرار گرفته است.

کار را باید تمام می‌کردیم

راستش من در بسیج بزرگ شده‌ام. با بچه‌هایی که روحیه‌ جهادی داشته‌اند زندگی کرده‎‌‌ام و اینها باعث شد هیچگاه خودم را عقب نکشم و در تمام سختی‌ها در کنار مردم باشم؛ در ماجرای سیل پارسال، خودم را سریع رساندم و هر کاری از دستم بر می‌آمد انجام داده‌ام. اصلاً من با این کارها زنده‌ام.

در هر صورت ما مکلفیم. انتخابات هم تکلیف بود. می‌گویند الاحسان بالاتمام. کار را باید تمام می‌کردیم. اگر فقط در انتخابات حضور پیدا می‌کردم و این ستاد اجتماعی را ایجاد نمی‌کردیم، این می‌شد سیاسی‌بازی نه انقلابی‌گری. در آن هوای نفس و حب مقام است. در انتخابات نزدیک بیست هزار نفر به من رأی داده‌اند و پای من ایستادند. حالا نوبت من است که پای آنها بایستم. اگر نماینده‌ هم می‌شدم همین بود. حالا که نشده‌ام همین است. نگاه نکردیم که چه کسی به من رأی داده تا فقط به او کمک کنیم. کمک باید به دست همه می‌رسید.

در انتخابات حرف از انقلابی‌گری زده بودم، شعارم مدیریت جهادی بود، حالا وقت عمل است. حالا باید کارهای خوبی می‌کردیم که پای نظام نوشته شود. البته ما کار خاصی نکردیم و همه‌اش عمل به تکلیف بود. یک تشکلی برای انتخابات شکل گرفته بود که بعد از شیوع کرونا، لوگوی ستاد را عوض کردیم و از نیروهای خودجوش برای کمک‌رسانی به مردم استفاده کردیم.

ویروس کرونا , گروه‌های جهادی , ویروس کرونا , گروه‌های جهادی ,

گوشه‌ای از سختی‌های کار

اوایل کار به ما تهمت زدند که کار انتخاباتی و سیاسی می‌کنیم. حتی برای بعضی از بچه‌های ستاد پرونده درست کردند که این‌ پولها از کجا آمده است؟ در صورتی که برای تأمین هزینه‌های ستاد انتخاباتی اتومبیل خودم و همسرم را فروختم و هر چه باقی ماند هم برای مقابله با کرونا استفاده شد. وقتی هم که رهبری دستور تشکیل ستاد مردمی زیر نظر امام جمعه‌ها را دادند، برخی بهانه دست گرفتند و گفتند تا مطابق دستور رهبری نباشد، ما تمکین نمی‌کنیم. ما بلافاصله تشکیلات را بردیم زیر نظر امام جمعه. ولی باز دست بردار نبودند. مثلاً ایراد گرفتند که چرا بعضی از افرادی که خوش‌نام نیستند با شما همکاری می‌کنند؟ مثلا یکی از بچه‌ها در مراسم عزاداری قمه می‌زد، آنها می‌گفتند چرا این باید بیاید کمک. خب او هم آدم است. او نفر است ذیل جمهوری اسلامی. شما برای رأی دادن او را می‌خواهی ولی برای کمک نمی‌خواهی؟ تمام بهانه‌ها و ایرادات سیاسی بود.

ویروس کرونا , گروه‌های جهادی ,

انتهای پیام/ 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران