سال تاریخی مهاجرین؛ اینجا کنار حرم امیرالمؤمنین(ع)، افغانستانی و ایرانی و عراقی ندارد
خبرگزاری تسنیم: امسال برای همه مهاجرین افغانستانی ساکن ایران، سالی تاریخی و ویژه بود. آرزوی چندین و چند ساله هزاران تن از آنها امسال تحقق پیدا کرد، «طریق الحسین» امسال زائران مهاجر افغانستانی هم داشت.
زائر ایرانی اربعین 1436 هجری قمری با یک کولهپشتی ساده و احیاناً یک پتو یا کیسه خواب یا حتی بدون همه اینها با یک ساک دستی کوچک و یک جفت کتانی یا دمپایی بهسمت نجف به راه افتاده است. مهماننوازی عراقیها هم به راه است و روایت آنچه در جادههای بهسمت کربلا در حال رقم خوردن است، علیرغم سانسور و بایکوت دنیای رسانههای غریبه در رسانههای ایرانی و کشورهای منطقه رنگ غالب دارد. مرزهای خاکی، دریایی و هوایی ایران دیگر پاسخگوی حجم بالای زواری را که قصد زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام) با پای پیاده کردهاند، ندارد. هفت روز مانده به اربعین که مرزهای جغرافیایی ایران دیگر پاسخگو نیست و حرکت بهسمت عراق آزاد میشود.
شاید این فصل ماجرا نیاز به توضیح زیادی نداشته باشد. هرکس که امکان حضور در بزرگترین راهپیمایی تاریخ بشر را هم نداشته، ولو برای ثانیهای پای همین تلویزیونها با زوار حرم سید الشهدا (علیه السلام) همدل شده، چشم دوخته و اشک ریخته، دلش هوای حرم کرده و تکانی خورده. روایت مرسوم رسانهها از کوچههای نجف ــ کربلا و موکبهای بینراه و زائران ایرانی، اروپایی، لبنانی، عربستانی، پاکستانی، ترک، بحرینی، یمنی، آفریقایی، کانادایی، عراقی و... همه فضای این چند هفته را پر کرده، هر ثانیه یک رویداد عجیب. رویدادی اثرگذار با پیامی دورشده از مرزهای ناسیونالیستی مرسوم و شکل یافته در هویت جدید یک «امت».
همه اینها اگرچه همه روایت رسانهها از روزهای سرزمین کربلا بود اما روایت همه روزهای سرزمین کربلا نبود. فصل دیگری از این ماجرا میان سکوت رسانهها رقم خورد، فصل افغانستان. هفت روز مانده به اربعین که اعلام میشود مرزهای جغرافیایی ایران دیگر گنجایش پاسخگویی ندارد و حرکت بهسمت عراق آزاد میشود و فصل افغانستان آغاز میشود. عبور از مرزها نیازی به کارت مهاجرت یا پاسپورت ندارد. افغانستانیهای مهاجر یا متولد ایران دل به دریا زده بهسمت حرم به راه میافتند.
1 ــ «لیلا»ی 78ساله که «ننه علی» میخوانندش از گلشهر مشهد با دخترش لنگان لنگان با کفشی قدیمی که پاهایش در آن لوف میزند، دل به دریا زده و رهسپار حرم امام علی (علیه السلام) شده است. از گیت بازرسی زنان که عبور میکند، لبخندی روی گونه چپش نشسته که اشکهایش جاری میشود، قربان صدقه آقا میرود، اولین باری است که توانسته به اینجا بیاید. مرزها که باز شده به دخترش گفته: «آقا ما را طلبیده، پاشو بریم.» نگران برگشتن نبود و میگفت: «موقع آمدن و خروج از ایران که از ما کارت نخواستند، میدانستند افغانستانی هستیم اما التماس دعا هم به ما گفتند. برگشتنمان هم با خود آقاست. فکر نکنم برایمان مشکلی ایجاد شود.» لیلا امروز وارد ایران میشود و فردا به مشهد میرود.
2 ــ «حاجیبابا»، عمامه سفیدی روی سر دارد، میان جمعیت افغانستانیها درست مقابل ایوان طلای نجف نشسته، از قم به عراق آمده است، مثل خیلیهای دیگر به چرخش دهان به دهان باز شدن مرزها اعتماد کرده و با شیخ سید افغانستانیشان که حالا میانه صحن روضه همسر امیر، حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را با ادب و متانت میخواند، بهسمت مرزها آمده بود. وسطهای روضه است که حاجیبابا «زبان» گرفته مظلومانه نجوا میکند: «خدا را شکر که طلبیده شدیم. ما کجا، اینجا کجا؟ آقا ما را هم طلبید. الحمدلله». دلش قرص و محکم است. اصلاً به بازگشتن به ایران فکر نمیکند. میخندد و میگوید: «اگر نگرانیای هم بود برای تا اینجا آمدن بود که آیا برسیم یا نرسیم، برگشتن که کاری ندارد. دلم تکان نخورده و مطمئنم که میتوانیم به ایران برگردیم. درها بهروی ما باز نگه داشته شده است. تازه اتوبوس رایگان تا دم مرز هم برایمان گذاشتهاند».
3 ــ یک پتو برای چند نفر. ساعت حدود 4:30 صبح، زیر سقف سایهبان مقابل باب قبله حرم علوی، در هوای ابری و سرد افغانستانیها گُله به گُله کنار هم خوابیدهاند. چند نفری به نماز ایستادند. زنی، ریز ریز گریه میکند، مفاتیح در دست دارد و زیارتنامه میخواند. فرزندانش دور و برش خوابیدهاند، یک دختربچه، یک دختر و یک پسر 10-12 ساله. روی بچهها را میپوشاند و میگوید: «این بچهها همه در ایران به دنیا آمدند. همسرم همیشه میگفت پول نداریم. پارسال که دیده بود سفر کربلا خصوصاً ایام اربعین پول زیادی نمیخواهد، فقط یک نگرانی داشت آن هم وضعیت اقامت ما در ایران. نگران بودیم که کارت مهاجرتمان باطل شود. امسال که شنیدیم مرزها باز شده و برای ما مشکلی ایجاد نمیشود، یکروزه جمع و جور کردیم و لابلای ایرانیها ما هم راه افتادیم. خداراشکر اینجاییم. خدا کند سال بعد هم بیاییم. حیف نیست همین یک بار را بیاییم. سال بعد به ما اجازه خروج میدهند؟».
4 ــ ایرانی است و همسرش در قم یک انتشاراتی معروف دارد که عموماً در زمینه شیعهشناسی آثار مختلفی را به سرتاسر دنیا ارسال میکند. تصویر چند افغانستانی را در موبایلش نشان میدهد و میگوید: «اینها دوستانم هستند. از قبل از انقلاب تا الآن در خانه ما هستند و با هم زندگی میکنیم. این چند روز که فهمیده بودند مرز باز شده دلشان آرام و قرار نداشت. مدام التماس دعا میگفتند. آخر دلشان طاقت نیاورد و جالب اینکه زودتر از من به کربلا رسیدند. این هم عکس هتلشان است. یک اتاق ویآیپی گرفتیم که همگی دور هم باشیم».
فیلم قرآن سر گرفتن برای همخانههای افغانستانیاش را هم نشان میدهد. به حال و شوق آنها غبطه میخورد و میگوید: «اینها دوستان خوبی برای من هستند، مهاجرند و خانه و کاشانهای ندارند. من مظلومتر از مردم افغانستان ندیدم. هر کسی زورش به هیچکس نرسد به این بندگان خدا زور میگوید. عمومشان آنقدر نجیبند که هیچ نمیگویند. ایمان اینها که در این شرایط مسلمانی میکنند و با اینکه هیچ چیزی ندارند و دستشان به جایی بند نیست، برای به حرم آمدن اینطور دست و پا میزنند، ایمان است. ما که همه چیزمان جفت و جور است، وقتی میآییم کار شاقی نکردیم. من فکر میکنم دعوتنامه آقا برای اینها حسابش چیز دیگری بود».
5 ــ از بچههای افغانستانی مدافع حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) بود، درباره خمپارههایی که چند روز پیش به شمال کربلا زده بودند، میگفت:«کار بعثیهایی است که از زمان صدام باقی ماندند. داعش دیگر جرئت ندارد این طرفها بیاید. تازه شنیدم که بچهها دو روز بعد از این ماجرا، ماشینشان را هم در همان جاده زدند، البته افغانستانیها نبودند، کار بچههای دیگری بود. همین امنیت این روزهای عراق با این همه زائر کار هیچ دولتی نیست. این امنیت را بچههای مسلمان کشورهای مختلف کنار هم به وجود آوردند. ما فقط مسلمانی و شیعگی میفهمیم. کاری به این دعواهای آقایان و لقبهایی که میدهند نداریم. بچههای ما بیتوجه به این حرفها و قضاوتها میجنگند. ما برای اسلام و شیعه میجنگیم.» قبل از سفر به سوریه خانوادهاش را به خانه اقوامش در ایران برده بود. کربلا موعد ملاقات با خانواده بود تا باز به سوریه بازگردد.
6 ــ محمد علی فرزند ایران-افغانستان بود که انقلابی بود و بیمه نبود. داستان غمبارش سینه به سینه در حال روایت است. الیاس تنها پسر او، که در تهران به دنیا آمد و بزرگ شد، برای خاکسپاری پدر چند هفته پیش رهسپار نروژ شد. او دیگر نمیتواند به ایران برگردد. صبح امروز مادر الیاس تماس گرفت و زیارت قبولی کربلا میگفت که معلوم شد خودش هم زائر امسال کربلای حسین (علیه السلام) بود. مرزها که باز شده بود خانوادهاش در غیاب محمدعلی و الیاس برای اولین بار به پابوس آقا رفته بودند. هرچند بغض فاطمه، مادر الیاس از پشت تلفن هنوز داغ جای خالی محمدعلی و غم رفتن الیاس را همراه داشت، اما از زیارت کربلا و نجف خیلی خوشحال بود. دعای خیر میخواند برای مقامات ایرانی که مرزها را برای رفتن و برگشتنشان آزاد گذاشتند. چراغ خانه محمدعلی در شهرک کاروان تهران هنوز روشن است. مقابل در خانهشان روی پردهای بازگشت خانوادهاش از زیارت کربلا را تبریک گفتهاند، درست کنار اعلامیه ترحیم مراسم چهلم محمدعلی.
دعوتنامههای امسال افغانستانیها از همه سالهای قبل بیشتر بود، تعدادشان به چشم میآمد، بیشترشان از ایران آمده بودند. اینجا کنار حرم امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب (علیه السلام) افغانی و ایرانی و عراقی ندارد، همه یک مولا دارند و اجازه دارند او را، «پدر» خطاب کنند: «یا ابانا استغفر لنا».
سایر مطالب پرونده:
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 43/نیروی انتظامی اعلام کرد: دستور برخورد قضایی و انضباطی با مأموران توهین کننده به مهاجرین افغان
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-42/اعتراض بسیج دانشجویی به کلیپ شرمآور برخورد با مهاجرین افغان: "فرزندان خمینی سکوت نمیکنند"
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -41 فاز «تحصیل»/ آموزش و پرورش پاسخ داد:"قسطی شدن شهریه و معافیت برخی از مهاجرین افغان از پرداخت"
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -40 فاز «تحصیل»/ هدیه دولت برای کودکان افغان:" 2 برابر شدن شهریه و مهلت 2روزه برای پرداخت"
رونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 39 / یک کلیپ از یک برخورد ناشایست با مهاجرین افغان در انتظار مواجهه مسئولان
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -38 / شاعر افغانستانی مقیم استرالیا: و همچنان از این راه دور به ایران بزرگ میاندیشم...
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-37/ نماینده امام و رهبری در امور افغانستان: مقام معظم رهبری دستور دادند، مهاجرین افغانستانی را «تکریم» کنید
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»- 36/ رحیم افضلی: امام و انقلابیون نگذاشتند دولت بازرگان، مهاجرین افغان را در اردوگاهها نگه دارد
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 35 / برای «محمدعلی» فرزند ایران-افغانستان که انقلابی بود و بیمه نبود
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 34 / تغییر در روایت مهاجرین افغانستانی تلویزیون؛ این بار در «90»
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ33 / روایتی از یک شهید افغانستانی مدافع حرم : «شهادت؛ از کابل تا دمشق»+ فیلم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ32/ محرم در «دولتخان»، افغانستانِ تهران/ آرمانخواهی ایرانی و افغانستانی ندارد+ فیلم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ31/ فاز «از قندهار تا خرمشهر»/ جانباز افغانستانی: «چرا» ندارد، مشکل زیاد دارم اما افتخار میکنم که جانباز جنگ ایرانم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ30/ فاز «از قندهار تا خرمشهر»/ گفتگو با همسر یک شهید ایرانی جهاد افغانستان:"همه مسلمانیم، ایرانی و افغان نداریم"
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 29/ فاز «از قندهار تا خرمشهر» / بیش از 2هزار مزار شهید، یادگاری مهاجرین افغانستانی در ایران باقی ماند
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 28/ فاز «از قندهار تا خرمشهر» / ماجرای یک شهید افغانستانی جنگ: "کارگرِ سبزیکارِ گردان ما ایرانی نیست؛ اما از ما بسیجیتر است"
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -27/ فاز « از قندهار تا خرمشهر» / هفته «دفاع مقدس»، برای ایرانیها و افغانستانیهاست:"شهید دادهام از دردتان خبر دارم"
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -26/ فاز «تحصیل»/ قائممقام وزیر: دریافت وجه از کودکان افغان غیرقانونی است/عضو کمیسیون آموزش مجلس: پول گرفتن، طفره از قانون است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -25/ فاز «تحصیل»/ دانشجوی افغانستانی رتبه اول کنکور: هر دانشگاه و هر مسئولی خودش برای مهاجرین تصمیم میگیرد/ نتیجه این همه هزینه دلخوری شده
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -24/ فاز «تحصیل»/ مشکل در اقدام شایسته دولت درباره «تحصیل کودکان مهاجر افغان»/ برخی مدارس هنوز پول میگیرند
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -23/ فاز «تحصیل»/ بسیج مردمی برای مهربانی به همکلاسیهای افغانستانی امسال بچههای ایرانی
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -22 فاز «تحصیل»/ «ناهماهنگی» و «بلاتکلیفی» بزرگترین مساله تحصیل مهاجرین افغانستانی
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -21 / نهاد ریاستجمهوری خواستار بازبینی در مساله «ویزای فرهنگی» مهاجرین افغانستانی شد
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -20/ افغانستان در قاب سینمای ایران(3)/ محمدی:نگاه فروکاسته به ادبیات و زبان افغانستانی هم وجود دارد/ کیانیان: این میزگرد استقبال از آینده است، گذشته را رها کنیم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -20/ افغانستان در قاب سینمای ایران(2)/ کیانیان: در «روبان قرمز»حریف آرمانگرایی حاتمیکیا نشدم/ برجی: شهیدآوینی در اوج جنگ، دغدغه مهاجرین افغانستانی داشت
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -20/ افغانستان در قاب سینمای ایران(1) / توحیدی: مخملباف، به تصویر افغانستانیها در ایران لطمه زد/عطایی:بعد از 30 سال،منتظر نگاهی عادلانه در سینمای ایرانیم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -19 فاز «از قندهار تا خرمشهر»/ روایتی از جوان شهید «افغانستانی» که در جنگ «ایران» روی سیمخاردارها خوابید
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -18 فاز کار و کارگری/ توضیحات مدیرکل اتباع خارجی وزارت کار درباره محدودیت شغلی مهاجرین افغانستانی
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -17/ فاز «ویزای فرهنگی»/ محمدکاظم کاظمی: مسئولان از مهاجرت دوباره نترسند، «ویزای فرهنگی» مسیر بازگشت را هموار میکند
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -16/ فاز «ویزای فرهنگی»/ رایزن فرهنگی ایران در کابل: «ویزای فرهنگی» منتظر اقدام وزارت خارجه است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -15/ فاز «ویزای فرهنگی»/ «رئیس انجمن دوستی ایران و افغانستان:«ویزای فرهنگی»،نیازمند تسهیلی کوچک در بوروکراسی است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -14/ فاز «ویزای فرهنگی»/ «ویزای فرهنگی»، گره کور مساله مهاجرین افغانستانی را باز میکند؟
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» - 13 / مخترع افغانستانی: دانشمند دانمارکی پاسخ داد ایران تحریم است؛ یاد «ما میتوانیم» امام افتادیم و تحریم را شکستیم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ12/ پدر شهید افغانستانی:از «راهیان نور» خاک جبهههای ایران را سوغات آورد و آخرمثل شهدای ایرانی شهید شد
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ـــ 11/ شاعر افغانستانی: «ایران» عشق من است و برای گرفتن یک ویزا ماهها اذیت میشوم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ـــ10/ فاز کار و کارگری/ محدودیت شغلی مهاجرین افغانستانی، نخبگان و اهالی فرهنگ کجای ماجرایند؟
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 9/ گلایههای ما مهاجرین افغانستانی، انتقاد به جمهوری اسلامی نیست؛ به موانع تحقق انقلاب است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 8/ میزگرد فعالان فرهنگی: با وجود تمام دلخوریها ایران همچنان پناه مستضعفین افغانستانی است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 7/ سوغات جعفریان از افغانستان برای رهبر انقلاب/اینجا کسی به پاسپورتها نگاه نمیکند
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 6/ شش سوءتفاهم بزرگ درباره مهاجرین افغان
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 5 / فاز «از قندهار تا خرمشهر»/ افغانیالاصل است اما قبر پاکش...
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-4(بخش دوم): مادر یک شهید افغانستانی: خیابانهای اردوگاه مهاجرین را به نام «امام» نامگذاری کردیم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-4 (بخش اول): مادر شهید افغانستانی مدافع حرم: کاش آن جام زهر را «ما» هزار هزار مینوشیدیم اما امام اذیت نمیشد
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-3/برای آقای ایرانی که به نجات برادر افغانش شتافت
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-2/روایت امیرخانی از مساله «مهاجرین افغان»: دیگر وقت نگرانی است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-1/ خیلی دور، خیلی نزدیک؛ مقدمه داستان بلند «ایرانیها» و «افغانها»
انتهای پیام/*