حاج قاسم سلیمانی در نجات ملتها ثابتقدم بود/ مصاحبه با یک فرمانده ارشد حشد شعبی عراق
یکی از فرماندهان ارشد حشد شعبی عراق و از همرزمان شهید حاج قاسم سلیمانی در تقابل با تروریسم در عراق، بر نقش شهیدان سلیمانی و المهندس بهعنوان قهرمانان آزادسازی عراق از لوث تروریسم تکفیری و پیروزی بر بیرحمترین دشمن یعنی داعش تأکید کرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم از بغداد، «ابوجاسم القریشی البلداوی» فرمانده هنگ پنجم لشکر دوم سپاه بدر تأکید کرد که شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس در پیروزی بر گروه تروریستی داعش، نقش بسیار مهم و برجستهای ایفا کردند.
ابوجاسم فرمانده محور «بلد» در استان صلاحالدین بود که در نبردهای صلاحالدین از سامرا تا بلد و الدجیل علیه گروههای تروریستی و تکفیری، دوشادوش فرماندهان بزرگ پیروزی شهید حاج قاسم سلیمانی و حاج ابومهدی المهندس جنگیدهاند.
وی گفت: شهیدان سلیمانی و المهندس معتقد بودند که مهارتها نباید محدود به آموزش نظامی میشد؛ بلکه همزمان باید «انسانسازی» صورت میگرفت، لذا تأکید خاصی بر آموزههای اخلاقی و انسانی داشتند. ماهیت نبرد ما در برابر داعش نیز نبرد ایمان و اراده بود.
این فرمانده حشد شعبی در گفتگو با خبرنگار تسنیم در بغداد به تشریح ابعاد مهم نقش شهید سلیمانی در شکلگیری حشد شعبی و نبرد تمامعیار با تروریستهای تکفیری و رقم خوردن پیروزی بزرگ بر مزدوران محور آمریکایی ـ صهیونیستی ـ ارتجاع عربی پرداخته است.
تسنیم: خاطراتی را که از حاج قاسم سلیمانی و حاج ابومهدی المهندس دارید برای ما تعریف کنید؟
ابوجاسم: جهاد ما علیه گروه تروریستی داعش در واقع با فتوای مبارک آیت الله سید علی سیستانی مرجعیت عالی آغاز شد، در این میان، قهرمانان آزادسازی حاج قاسم سلیمانی و حاج ابومهدی المهندس در پیروزی بر بیرحمترین و منفورترین دشمن متجاوز یعنی داعش، نقش برجستهای ایفا کردند، در تمام عملیاتهای ما از شمال تا جنوب و غرب نقش ویژه و پررنگی داشتند، نهتنها در عملیاتهای نظامی، بلکه در زمینه اقدامات مردمیاری و انساندوستانه نیز این دو فرمانده شهید اهتمام و توجه خاصی داشتند، بهطور خلاصه، در آزادسازی، در جنگ، در انتقال غیرنظامیان از مناطق درگیری و... همواره این دو قهرمان مجاهد مانند سرداران لشکر اسلام حضور داشتند، این آرمان حضرت سید الشهدا(ع) که فرمود: «هیهات منّا الذلّة» را سرلوحه زندگی خود قرار دادند.
بهصورت مشخص، این دو نفر در ابتدای کار دقت ویژهای بر دورههای آموزشی داشتند تا نیروهای داوطلب جهاد علیه داعش به مهارت کافی برای ورود به میادین نبرد دست یابند، اما از نظر آنان، مهارتها نباید محدود به آموزش نظامی میشد؛ بلکه همزمان باید «انسانسازی» صورت میگرفت، لذا تأکید خاصی بر آموزههای اخلاقی و انسانی داشتند،
در این زمینه، آموزشهای کافی در مورد رفتار در برابر مردم، همرزمان، مجاهدین و حتی دشمنان ارائه میشد، مثلاً یکی از آموزشهای ویژه، نحوه رفتار نیروهای ما در برابر دشمن بود. ما در صحنه نبرد، سلاح بهدست میگرفتیم و میجنگیدیم؛ اما خارج از میدان نبرد (مثلاً در زمان اسارت) باید بهشکل دیگری رفتار میکردیم. از نگاه ایشان، قدرتمندترین و مؤثرترین سلاحی که در نبرد استفاده میشود، «ایمان» است، این ایمان است که انسانها را به پیروزی میرساند، ماهیت نبرد ما در برابر داعش نیز نبرد ایمان و اراده بود،
فرماندهان ما نیز بر همین موضوع تأکید داشتند: ایمان. در بینش مؤمنانه، بالاترین پیروزی همان «شهادت» است و این دو بزرگوار حقیقتاً آرزوی شهادت داشتند، احدی تردید ندارد که بنیان و پایه شکلگیری حشد، همین شهادتطلبی بود. این دو فرمانده بزرگ نیز نقش بیبدیلی در تأسیس سازمان حشد شعبی داشتند. آنها هم فرماندهان عالی و ارشد بودند و نقش ستادی را بهنحو احسن ایفا میکردند؛ هم فرماندهان میدانی بودند و در نبردها، در خط مقدم حضور مییافتند، ما نیز مسیر ایشان را ادامه میدهیم.
درباره رابطه حاج قاسم سلیمانی با دیگران صحبت میکنید، رابطه وی با رزمندگان، خانوادههای ساکن در مناطق آزادشده، فرماندهان میدانی هر محور چگونه بود؟
ابوجاسم: برادر ما حاج قاسم سلیمانی، پدر معنوی همه رزمندگان (حشد شعبی) بود؛ مجاهدانی که در نبردهای آزادسازی علیه تروریستهای داعشی مشارکت داشتند. او همچنین رفتار پدرانه و دلسوزانه با همه مردم داشت. یک نکته بارز در مورد شخصیت حاج قاسم این بود که تفاوتی میان افراد نمیگذاشت؛ گروهها و گرایشها برایش مهم نبود و با تمام رزمندگان همکاری و همدلی پدرانه و برادرانه داشت.
او بر اخلاق تأکید و رفتار انسانی پیشه میکرد. حاج قاسم حتی در برابر دشمنان نیز تأکید ویژهای بر رعایت اخلاق حسنه داشت. بارها در حین عملیات آزادسازی به مناطقی میرسیدیم که هنوز خانواده دشمنان حضور داشتند. او تأکید داشت که با اینها باید کاملاً انساندوستانه تعامل کرد؛ این رفتار انسانی حتی به این معنی نبود که آنان را بهمنزله اسرا در نظر بگیریم(!) مثلاً یک کودک یا یک زن که در این منطقه حضور داشت، نیروی نظامی نبود که «اسیر» محسوب شود؛ بلکه باید از منطقه نبرد دور میشد. او تمام تلاشش را میکرد تا این موضوع در رفتار مجاهدین نهادینه شود که باید شاخصه ما، «رفتار انسانی» باشد.
حاج قاسم، بهمعنای واقعی کلمه فرمانده، قهرمان، مجاهد و عزیز ما بود. درود و رحمت خدا بر سلیمانی و همرزم همسنگرش برادر ابومهدی المهندس؛ که شهدای مجاهد و قهرمان ما بودند.
به حضور مجاهدین در خط مقدم اشاره کردید، شما بهعنوان یک فرمانده میدانی بفرمایید؛ حضور آنان در خط مقدم چه تأثیری در روحیه رزمندگان و فرماندهان داشت؟
ابوجاسم: در ابتدا باید این را بگویم من بهعنوان فرمانده هنگ، ارتباط نزدیک و مستمری با نیروهای خط مقدم دارم. مجاهدان و رزمندگان خط مقدم، اراده و عزم بسیار بالایی برای عملیات دارند، مثلاً به من گلایه میکردند که «چرا آغاز عملیات را به فردا یا هفته بعد موکول میکنید؟ چرا همین امروز به عملیات دست نزنیم؟»، آنچه در ادامه و در پاسخ به سؤال شما میگویم، تعارضی با این نکته ندارد که رزمندگان خط مقدم از روحیه سلحشوری و انگیزه بسیار بالایی برای جهاد برخوردارند.
من به جهاد ایمان دارم و با عزم و روحیه به کارزار وارد میشوم؛ اما فرمانده ارشد در حکم معلم و استاد ماست که حضور وی میتواند دقت و کیفیت کارمان را بالا ببرد، با این حساب باید بگویم حاج قاسم سلیمانی معلم، فرمانده و پدر معنوی حشد شعبی و بهمعنای واقعی کلمه «انسان» بود؛ اخلاق اهلبیت(ع) در رفتارش کاملاً نهادینه شده بود و رفتارش در برابر مجاهدان، در برابر مسلمانانی که در طول عملیات با آنها روبهرو میشدیم و... برگرفته از سیره اهلبیت(ع) بود، حتی در برابر دشمن هم همین رویه را دنبال میکرد.
آیا خودتان خاطره خاصی از حاج قاسم سلیمانی دارید؟
ابوجاسم: خاطرهها که زیاد و البته ناراحتکننده است، بهصراحت عرض کنم وقتی یاد ایشان و خاطراتمان میافتم، قلبم بیشتر از چشمان گریه میکند! او فرماندهی بود که برای نجات ملت ما، مقدسات ما، نوامیس ما تلاش کرد. او تمام توان و امکانات خود را بهکار گرفت برای حمایت از وطن ما، ملت ما، مقدسات و نوامیس ما؛ در برابر بیرحمترین دشمنی که چیزی جز قتل و ویرانی نمیشناخت.
از کدام خاطرات سخن بگویم؟ هیچ چیز در زندگی زیباتر از این نیست که ببینی دوست و رفیقت در حال نجات جان توست و برای نجات تو از دست ظالم تلاش میکند، اینها دقیقاً وصف حاج قاسم است. او کسی بود که تنها در عراق فعالیت نمیکرد، او فرمانده مقاومت بود که در تمام سرزمینهایی که ظلم و ستم جاری بود، تلاش میکرد نیروهای مقاومت را شکل دهد و حمایت کند. او با وجود همه اشتغالهایش، برای نجات دادن ملت ما ثابتقدم بود. او فرمانده ما بود و خواهد ماند. خاطرات او در قلوب ما جاودان است. یاد او را در قلوبمان زنده نگه میداریم؛ او را دوست داریم. یاد فرماندهان پیروزی ما، حاج ابومهدی المهندس و حاج قاسم سلیمانی که درود و رحمت خدا بر ایشان باد، ممنونم.
بهعنوان سؤال آخر از شما بهعنوان یکی از فرماندهان مقاومت میپرسم؛ آیا شهادت فرماندهان پیروزی، باعث تضعیف محور مقاومت شد یا بهعکس اراده و عزم شما را تحکیم کرد؟
ابوجاسم: بدون تردید باعث تحکیم اراده و عزم ما شد؛ زیرا ما با آنها پیمان بستهایم. به آنها میگوییم؛ ما شاگردان مکتب شما بودیم و این مکتب همچنان دایر است. ما انشاءالله خاری در چشمان تمام دشمنان خواهیم ماند.
ما هرگز از راه آنان و مکتبشان برنمیگردیم؛ راهشان ادامه دارد. آنان شهید شدند و ما باور داریم که شهدا زنده و میان ما هستند؛ آنان را یاد میکنیم و یاد و خاطرشان و همچنین محبتشان در قلبهای ما زنده است. همه خاطراتی را که از آنها داریم مرور میکنیم و در واقع آنها راه را نشان دادند و ما امتداد آنها هستیم و هرگز فراموششان نخواهیم کرد.
انتهای پیام/+