امام حسین (ع) | خبرگزاری تسنیم | Tasnim

با کاروان حسینی تا اربعین|سرنوشت عجیب "طِرمّاح بن عدی" در کربلا

با کاروان حسینی تا اربعین|سرنوشت عجیب "طِرمّاح‌بن عدی" در کربلا

گفت: "وای بر من که مولایم را تنها گذاشتم!"، طِرمّاح ناله ‏کرد و نالید، به اشک و ناله گفت: از درد و سوز این حسرت، به سیدالساجدین گفتم؛ "مولای من! این چه مصیبتی است بر من؟"، سیدالساجدین گفت؛ "وقتی امام به تو گفت زود برگرد، یعنی نرو!"

با کاروان حسینی تا اربعین| امتی که در دشمنی با آل‌ کساء از هیچ دریغ نکردند

با کاروان حسینی تا اربعین| امتی که در دشمنی با آل‌ کساء از هیچ دریغ نکردند

۳ ماه از رحلت رسول خدا نگذشته بود که فاطمه دختر نبی، به شهادت از دنیا رفت، دیری نگذشت که علی، وصی و داماد نبی، همسر فاطمه، به تیغ تحجر به شهادت رسید، اندکی بعد، نواده‏ رسول خدا، حسن بن علی به شهادت رسیده بود.

با کاروان حسینی تا اربعین|گریه اهالی آسمان‌های هفتگانه بر امام حسین(ع)

با کاروان حسینی تا اربعین|گریه اهالی آسمان‌های هفتگانه بر امام حسین(ع)

ای مردم! پس از این مصیبت کدامیک از مردان شما به سرور خواهد نشست؟ کدام دلی است که از غم و اندوه و درد تهی بماند؟ کدام چشمی است که از ریختن اشک امتناع ورزد؟ هفت آسمان بر او گریستند و ارکان آسمان‌ها به خروش آمد و اطراف زمین نالید.

با کاروان حسینی تا اربعین| دستبافته‌های مادرم فاطمه(س) را برگردانید

با کاروان حسینی تا اربعین| دستبافته‌های مادرم فاطمه(س) را برگردانید

سیدالساجدین گفت: سر مقدس پدرم را به من بازگردان، اموال به غارت رفته‏‌مان را باز پس ده، یزید گفت: صورت پدر را هرگز نخواهی دید، از کشتن تو صرف‌نظر کردم، زنان را خودت به مدینه ببر. سیدالساجدین گفت: از اموال تو هیچ نمی‌‏خواهیم، اموال تو ارزانی خودت.

با کاروان حسینی تا اربعین| پیراهن خونین امام حسین(ع) در دستان فاطمۀ زهرا(س)

با کاروان حسینی تا اربعین| پیراهن خونین امام حسین(ع) در دستان فاطمۀ زهرا(س)

فوج بسیار ملائک، فرود آمدند با پنج مرکب از نور، سکینه از او پرسید: این بزرگان کیستند؟ گفت: آدم صفوة‏الله، ابراهیم خلیل ‏الله، موسی کلیم‏ الله و عیسی روح ‏الله، گفت: آمده‌‏اند به دیدار حسین.

با کاروان حسینی تا اربعین| در و دیوار خرابه شام هم‌‌کلام رقیه(س)

با کاروان حسینی تا اربعین| در و دیوار خرابه شام هم‌‌کلام رقیه(س)

نگهبانان کاروان، کلافه و بی‌طاقت از گریه و فغان رفتند، لحظه‌‏ای گذشت، با طَبقی با سرپوش، بازگشتند، طَبق را مقابل دخترک گذاشتند و دور شدند، دخترک ناله‌کنان، گریه سر داده بود و بهانه می‏‌گرفت.

پربیننده‌ترین اخبار
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
آسیاتک
رسپینا
رازی
شهر خبر
ایکس تریم
مدیران خودرو
بانک صادرات
بانک ملی
گوشتیران
بانک سپه
کرمان موتور
بانک رفاه
بانک مسکن
پاکسان
بانک تجارت
ایرانول
مدیران
آرسس پارت