انتقادهای مشایخی از وضع امروز سینما/ تهیهکنندگان کارهای مبتذل میخواهند
خبرگزاری تسنیم : جمشید مشایخی اعتقاد دارد که سینما دست تهیهکنندگانی است که بخاطر بازگشت سرمایهشان ترجیح میدهند از بازیگران خوشچهره و جوان استفاده کنند و این به معنای آن است که گیشه، هنر را تسخیر کرده است.
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری تسنیم، ششم آذر سالروز تولد جمشید مشایخی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون است. او کلاس پنجم ابتدایی بود که برای اولین بار در نقش شتر در نمایشی که مدرسهشان با نام «مناظره شتر و موتور» بعنوان جشن پایان سال ترتیب داده بود، روی صحنه رفت.
جمشید مشایخی بازیگری است که برای همه ایرانیها بخاطر نقشهای مختلفش در «وظیفه پزشک»، «افعی طلایی»، «عشق گمشده» و...حس نوستالژیک یک پدر و یا پدربزرگ مهربان را زنده میکند؛ اما امروز این بازیگر سینما انتقادات بسیاری به اوضاع سینمای کشور و حتی همین نقش پدری در سینمای امروز دارد و اعتقاد دارد حضور پدربزرگهای باصفا، مهربان، باتجربه و دوست داشتنی در فیلمها خیلی کمرنگ شده و نقش آنها تا حد زیادی به سمت لودگی تغییر جهت پیدا کرده است.
مشایخی تابستانِ پس از اجرای شتر و موتور را به نوشتن نمایشنامههایی گذراند که در آنها بچههای محل را جمع میکرد و خودش همیشه نقش سردار سپاه ایران را بازی میکرد و وقتی دشمن را شکست میداد و پیروز باز میگشت، شاه دخترش را به عقد او در میآورده است!
او در بیشتر فیلمهای علی حاتمی حضور داشت و حاتمی هم بهترین نقشهایش را برای او مینوشت. این دو در پنج فیلم با یکدیگر همکاری کردند.
به قول مرحوم حاتمی، مشایخی بهترین کسی است که دیالوگهای شاعرانهاش را میگوید. دیالوگهایش در «سوتهدلان»، «هزاردستان» و حتی «کمالالملک» این گفته را تایید میکند.
مشایخی میگوید تا وقتی که سعدی، مولانا و حافظ را هنرمند میداند، دیگر خودش را هنرمند نمیداند. او معتقد است همه کارهای یکهنرمند نمیتواند عالی باشد و نقشی که در فیلم «یک بوس کوچولو» داشته است خیلی به خودش نزدیک بوده و همیشه دلش برای این شخصیت تنگ میشود؛ «مثل اینکه خودم بودم و دارم میمیرم. من این فیلم را بهترین کار دوران بازیگریام میدانم.»
او که از سال 1344 تاکنون در 94 فیلم سینمایی ایفای نقش کرده است، درباره فیلمهای سینمایی عاشقانه میگوید: عشقهایی را که در فیلمهای امروز شاهد آن هستیم اصلاً عشق نیستند. در این فیلمها عشق نمیبینید، آنچه میبینید هوس است. این پسر از آن دختر خوشش میآید و آن دختر از این پسر. از چه چیز هم خوششان آمده؟ از قیافه یکدیگر! آخر این آدم چند سال دیگر پیر میشود و این قیافه هم از بین میرود. تو اگر عاشق میشوی، عاشق روحش بشو. این روح است که تکامل مییابد و زیباتر میشود. اخلاق است که پیر نمیشود. اصلا معلوم است ما در این فیلمها چه چیزی یاد فرزندانمان میدهیم؟
این بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون میگوید که متاسفانه سینما دست تهیهکنندگانی است که بخاطر بازگشت سرمایهشان ترجیح میدهند از بازیگران خوشچهره و جوان استفاده کنند و این به معنای آن است که گیشه، هنر را تسخیر کرده است.
مشایخی اعتقاد دارد که سینمای امروز ما از لحاظ محتوا دچار سردرگمی شده است و البته تصدیق میکند که نویسندههای خوب در کشور کم نیستند اما این تهیهکنندهها هستند که بخاطر فروش بیشتر، از نویسنده یک کار ساده، مبتذل و بیارزش میخواهند.
او میگوید اگر به قدر کافی پول داشت تا حتی شده یک دکه باز کند و آن را اداره کند، این کار را میکرد و از عرصه کنار میرفت.
مشایخی گفته بود که در خانهاش 10 سناریو هست که آنها را خوانده و نپسندیده اما بالاخره مجبور است برای آنکه زندگیاش را اداره کند، یازدهمین سناریو را بپذیرد. او میگوید که بقیه هنرمندان هم وضعیتی مثل خودش دارند و سناریوهای خوب بهآنها پیشنهاد نشده ،چراکه سناریوهای خوب مخصوص بازیگران جوان خوشتیپ و خوشچهره است!
مشایخی بازیگری است که هیچگاه کارهایش را جمعآوری و بایگانی نکرده است و میگوید که از دیدن خودش حس خوبی ندارد؛ او اعتقاد دارد که اگر بگوییم کارمان هیچ عیبی نداشته عین خودخواهی است.
«هیچکس کامل و بیعیب و نقض نیست. کمال نسبی است؛ کمال مطلق فقط متعلق به پرودگار متعال است.»
انتهای پیام/