خاطره رهبر انقلاب از سرگردی ارتشی در قامت یک بسیجی
خبرگزاری تسنیم : شهید ایرج رستمی، بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن در منطقه دهلاویه به شهادت رسید. شهید چمران پس از اطلاع از موضوع گفت: "خدا رستمی را دوست داشت و برد، اگر ما را هم دوست داشته باشد میبرد"
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، «ایرج رستمی» در سال 1320 در شهر آشخانه بجنورد به دنیا آمد. او فرزند خانوادهای بود که عشق به اهل بیت(ع) و علمای اسلام در فضای آن موج میزد. دوران تحصیلی خود را با موفقیت در آشخانه طی کرد. پس از اتمام دوران سربازی به ارتش پیوست و برای خدمت به تیپ هوابرد شیراز منتقل گردید. همزمان با خدمت در ارتش موفق به اخذ دیپلم شده و توانست به دانشگاه افسری راه پیدا کند. پس از پیروزی انقلاب و با گسترش دامنه آتش فتنه داخلی از سوی ارتش به کردستان اعزام شد.
در کردستان مسیر تازهای در زندگیاش رقم خورد چرا که رشادتها و از خودگذشتگی و درایتش از دید تیزبین دکتر «چمران» مخفی نماند و این امر سبب آغاز یک دوستی صمیمی بین آنها شد. ایرج رستمی به همراه دکتر چمران در کردستان مجروح و برای مداوا به تهران منتقل شد. دوره درمان او نه ماه به طول انجامید. وی پس از بهبودی و با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهههای حق علیه باطل شد. پس از مدتی به دستور شهید چمران مرکز آموزش ستاد جنگهای نامنظم را راه اندازی نموده و مسئولیت آن مرکز (درب خزینه) را عهدهدار شد.
با شکلگیری مرکز آموزش ایشان به منطقه رفت و با طرحریزی چندین عملیات در منطقه، ضربات سختی به دشمن وارد آورد؛ در جریان هجوم دشمن به سمت سوسنگرد، رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم، روستای دهلاویه در غرب سوسنگرد را خط مقدم خود قرار دادند. مدافعان دهلاویه ده روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا این که در روز 24 آبان 1359 دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رساند. پس از شکستن حصر سوسنگرد دهلاویه در تصرف عراق باقی ماند. برای آزاد سازی روستا و جاده دهلاویه عملیاتی در روز 26/3/60 توسط نیروهای ستاد جنگهای نامنظم و سپاه به فرماندهی شهید ایرج رستمی از دو محور انجام گرفت که منجر به آزادی دهلاویه و عقب راندن دشمن تا یک کیلومتر بعد از دهلاویه شد. سرانجام در بامداد 30 خرداد 1360 در حالی که شهید ایرج رستمی و همرزمانش درگیری سختی با دشمن بعثی داشتند، بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن در منطقه دهلاویه به درجه رفیع شهادت نایل شد. شهید چمران پس از اطلاع از این موضوع سریع خود را به منطقه رساند و در مورد شهید ایرج رستمی گفت: "خدا رستمی را دوست داشت و برد، اگر ما را هم دوست داشته باشد میبرد" که این دوری زیاد طول نکشید و شهید چمران در همان محل شهادت شهید ایرج رستمی، و در فردای همان روز با اصابت گلوله خمپاره 60 به شدت مجروح و به شهادت رسید.
یادداشت شهید چمران به شهید رستمی
در یادداشت شهید دکتر چمران برای ایرج رستمی که نشان دهندهی میزان علاقهمندی و انس و الفت میان این دو عبد صالح خداوند میباشد آمده است:
دوست عزیزم آقای رستمی قهرمان پر افتخار ما هر وقت که به تو فکر میکنم از شدت شوق قلبم میلرزد و اشک به چشمانم حلقه میزند. امیدوارم که هرچه زودتر صحت و سلامت خود را بازیابی و با هم در کوهها و دشتها و درهها و در خطرناکترین سنگرها برای پاسداری از ایران و انقلاب فداکاری کنیم .
نامه شهید رستمی به همسرش
در بخشی از نامه شهید رستمی به همسرش که در آستانه اعزام به مأموریت سردشت نگاشته؛ آمده است:
خوشحالم که در این لحظات حساس و خطیر تاریخ با قلبی آکنده از نور اسلام به یاری هموطنان کردم که دست آویز اجنبی شده و گول خوردهاند میشتابم. سعی خواهم کرد که در لحظات حساس، دستم به خون برادرانم آغشته نشود و اگر مسئولیتی دارم و یا مسئولیتی دیگر به من واگذار شود طبق فرمانهای مولای متقیان، که زرین بخش نهجالبلاغه است عمل نمایم و سعی خواهم کرد اموال بیتالمال در راه صحیح و به مصرفی معقول برسد. ابتدا حق مستضعفین را ادا خواهم کرد و سپس برای رفاه عمومی مردم میکوشم ...
برخی از عملیاتهای شهید رستمی در ستاد جنگهای نامنظم:
1. حفاظت از سد کوهه که با آب انداختن موجب عقب نشینی نیروهای عراق شد.
2. عملیات 28 صفر(15/10/59 )در هویزه
3. عملیات حمله به سد خاکی و دژ عراق در منطقه فرسیه، دب حردان و کوهه در تاریخ11/01/60
4. عملیات مالکیه به منظور جلوگیری از نفوذ عراق به سوسنگرد بعد از شکست در عملیات 28 صفر
5. نفوذ به عمق20 کیلومتری عقبه نیروهای عراق از سوسنگرد تا روستای سید خلف، حمود عاصی و جابر حسن و اشراف به عقبه عراق جهت انجام عملیات در تپه های الله اکبر و دهلاویه
6. عملیات امام علی (ع)در تاریخ 31 / 02/ 1360 به منظور آزاد سازی تپه های الله اکبر
7. عملیات شحیطیه (شهید شاهسون)
8. عملیات دهلاویه در تاریخ 25/03/60
روایت مقام معظم رهبری از شهید رستمی
مقام معظم رهبری مدظلهالعالی در سفر اخیر خود به خراسان شمالی، در زادگاه شهید رستمی و در جمع بسیجیان، سخنان مبسوطی را پیرامون مراتب مجاهدت، ایثار و شجاعت شهید رستمی ایراد فرمودند. ایشان گفتند:
"بد نیست عرض کنم. یک سرگرد ارتشى که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است - سرگرد رستمى - به میل خود، به صورت بسیجى آمده بود در مجموعهى گروه شهید چمران، آنجا فعالیت میکرد. بنده مکرراً او را میدیدم؛ مىآمد، میرفت. یک شبى با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهائى که فردا داشتیم، صحبت میکردیم؛ در باز شد، همین شهید رستمى وارد شد. چند روزى بود من او را ندیده بودم. دیدم سرتاپایش گلآلود است؛ این پوتینها گلآلود، بدنش خاکآلود، صورتش خسته، ریشش بلند؛ اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه میدرخشد؛ نورانى بود. روزهاى قبل، من این حالت را در او ندیده بودم. رفته بود در یک منطقهى عملیاتى، آنجا فعالیت زیادى کرده بود؛ حالا آمده بود، میخواست گزارش بدهد. او بعد از چندى هم به شهادت رسید. ارتشى بود، اما آمده بود بسیجى وارد میدان شده بود؛ فعالیت میکرد، مجاهدت میکرد، حضور فداکارانه داشت - در همان مجموعهى بسیجىِ شهید چمران - بعد هم به شهادت رسید. این نورانیت را خیلىها دیدند؛ ما هم دیدیم..."
انتهای پیام/