عسگر اولادی: نماز جمعه مظهر ایستادگی و مقاومت است
خبرگزاری تسنیم : در وسط خطبههای نمازجمعه تهران بمبی توسط منافقین جنایتکار منفجر شد و تعدادی از نمازگزاران به شهادت رسیدند امّا مردم و امامجمعه حضرت آیتالله خامنهای نگذاشتند مراسم به هم بخورد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از هفته نامه آدینه تهران، آخرین پنجشنبه و جمعه سال مجال مغتنمی برای زیارت اهل قبور به خصوص زیارت قبور شهداست. مردم کشور ما هر ساله با زیارت قبور شهدا به استقبال نوروز میروند. امسال آدینه تهران در آخرین جمعه سال به مناسبت 24 اسفند سالروز انفجار بمب توسط عناصر کوردل منافقین در نمازجمعه تهران سری به قطعه 27 بهشت زهرای تهران زده است. قطعهای که آرام گاه پرستوهایی است که در اوج بندگی به پرواز درآمدند. آنها در 24 اسفند سال 1363 به نمازی آمدند که میدانستند هر لحظه ممکن است توسط دشمن بمباران شود و یا جریانات نفاق در آن دست به اقدامات تروریستی بزنند. در زمانی که رژیم بعث، مردم را از رفتن به نمازجمعه بر حذر میداشت و به بمباران و موشک باران نمازجمعه تهدید میکرد، منافقان نیز بیکار ننشسته و با یک طرح از قبل تعیین شده و هماهنگ با رژیم عراق، نمازجمعه تهران را در 24 اسفند 63 به خاک و خون کشیدند. در این جنایت 14 نفر شهید و 88 نفر مجروح شدند. مقام معظم رهبری حضرت آیتاللَّه خامنهای که در آن زمان در مقام ریاستجمهوری و امامت جمعه تهران در حال ایراد خطبههای نماز بودند، پس از انفجار بمب، با صلابت و بدون هیچ گونه تزلزلی به خطبههایش ادامه دادند و این امر موجب تقویت روحیه ضداستکباری نمازگزاران و امت شهید پرور ایران گردید. امروز 28 سال از این حادثه میگذرد اما هنوز یاد و خاطره شهدای نمازجمعه زنده است.
پدرم وظیفه خود میدانست که در نماز شرکت کند
فرزند شهید مهدی ابراهیمی یکی از شهدای نمازجمعه 24 اسفند در گفتوگو با خبرنگار آدینه تهران میگوید:قبل از نمازجمعه در رادیو بیبیسی و دشمنان و منافقان اعلام کرده بودند که نمازجمعه را بمباران خواهند کرد. با این کار میخواستند که مردم در نمازجمعه شرکت نکنند. با این وجود استقبال از نمازجمعه نه تنها کمتر بلکه بیشتر هم شد.با وجود فضاسازی دشمنان، پدرم در نمازجمعه شرکت کرد. ما از همسایهها و دوستان شنیدیم که در نمازجمعه بمبگذاری کردند. خانواده ما هر چه منتظر ماند از پدرم خبری نشد و از آنجایی که پدرم مسئول ورزشی محل بود تصور کردیم که به خاطر کمک به مجروحان بمبگذاری دیر کرده است. این انتظار زیاد شد به همین خاطر ما به بیمارستانها و سردخانه و کلانتریها سرکشی کردیم. جسد پدرم مشخص نبود فقط نامهای در جیب شان بود و بر اساس آن نامه متوجه شدیم که پدرم شهید شده است. وی ادامه میدهد: با وجود اینکه رژیم بعث گفته بود که نمازجمعه را بمباران میکند کسی توجه نکرده بود. مردم فکر میکردند که دشمنان با این شایعهسازی قصد این را داشتند که حضور مردم را در نمازجمعه کمرنگ کنند. پدرم وظیفه خود میدانست که در نماز شرکت کند. این فرزند شهید ضمن توصیه به جوانان در تداوم راه شهیدان میگوید: ما باید با رفتار و اخلاق خودمان نشان دهیم که شیعه علی(ع) هستیم. و اخلاقمان طوری باشد که در حد کسی مانند خانواده شهدا باشد. به نظر من این رفتار هست که باید ادامه پیدا کند. این شهیدان بودند که از خودشان خوبی در جامعه به یادگار گذاشتند و جوانان با رفتار، اخلاق و منش خوب باید به مردم کمک کنند. و این چیزی بود که پدرم دوست داشتند همیشه انجام دهند.
مجتبی از روستایی حوالی هشتگرد خودش را به نمازجمعه رساند
همسر شهید مجتبى توانگر دهقان نیز به خبرنگار آدینه تهران میگوید: مجتبی در زمان شهادت 38 سال سن داشتند و در آن زمان کارمند بانک ملت بودند. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی هر موقع که در تهران حضور داشتند در نمازجمعه تهران شرکت میکردند. چون ایشان زمین کشاورزی پدری در شهرستان داشتند گاهی برای کار کشاورزی به شهرستان میرفتند. در همان هفتهای که منافقین در نمازجمعه بمبگذاری کردند ایشان شب قبل از این حادثه در شهرستان بودند و باخبر شده بودند که قرار است نمازجمعه تهران را بمباران هوایی کنند، لذا چون روستای ایشان نیز نزدیک هشتگرد بود و علی رغم اینکه قرار نبود که به تهران بیایند، به تهران آمدند و بیان داشتند که بنده وظیفه خودم میدانم که در این دوره در نمازجمعه شرکت کنم. لذا همان روز جمعه ایشان با چندتن از دوستانشان بعد از عیادت مجروحین در نمازجمعه شرکت میکنند. و به دلیل انفجاری که توسط منافقین در آنجا انجام شده بود به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. اقدس حاجی قاسم علی درباره نحوه خبردارشدنش از شهادت مرحوم مجتبی دهقان میگوید:خبر شهادت ایشان را کسی به ما نداد. شب با بچهها منتظر ایشان بودیم همان روزها ما خانهتکانی عید انجام میدادیم من یک پسر 10 ساله و یک دختر 13 ساله داشتم و با هم کارهای خانه تکانی عید را انجام میدادیم. یک همسایهای داشتیم به ما گفت که در نمازجمعه بمب گذاشته اند. گفتند همسر شما نیامده گفتم: نه. تا شب طول کشید ایشان اصلاً بدقول نبودند. ما هر چه منتظر ماندیم ایشان نیامدند و من هم فکر میکردم که ایشان مشغول جابجایی مجروحین هستند. صبح روز بعد از آنجایی که کلید صندوق بانک پیش ایشان بود از بانک تماس گرفتند و گفتند که با شهید توانگر کار داریم که من به آنان گفتم که از زمانی که ایشان به نمازجمعه رفته اند تا کنون به خانه برنگشته اند. البته خود مجموعه بانک به دلیل اینکه همسرم به همراه چند نفر از دوستانش در بانک ملت به نمازجمعه رفته بودند از این حادثه اطلاع داشتند و میخواستند بفهمند که بنده هم از این حادثه و شهادت ایشان اطلاع دارم یا خیر. به هر حال چون جسدی نیز از ایشان پیدا نشده بود و تنها بر اساس یک دعای کمیل، حساب بانکی و یک قرانی که در جیبشان بود و در روز حادثه بین نمازگزاران پخش شده بود متوجه شدیم که ایشان نیز شهید شده اند. وی ادامه میدهد: خودشان چند روز قبل از نمازجمعه خواب دیده بودند و تعریف میکرد که من همه خوابهایم را فراموش میکنم ولی این خواب را نمیتوانم فراموش کنم. ایشان خواب دیده بودند که در یک چمن سبز سجادهای پهن کرده بودند و یکباره آتشی ایجاد شد و من داخل آتش افتادم.
جوانان فقط و فقط باید ولایی باشند
محمد مهدی ظهیری فرزند شهید محسن ظهیری نیز به خبرنگار ما گفت:پدرم محسن ظهیری که زمان شهادت 24 سال سن داشتند کارمند بانک ملت بودند و در موقع شهادت حدود شش ماه از ازوداج ایشان با مادرم گذشته بود. روز شهادت ایشان طبق روایتی که از مادر و مادربزرگم نقل شده است قرار بود که به ملاقات یکی از همکارانشان از بانک ملت که تصادف کرده بودند بروند. ایشان وقتی میخواهند از خانه بیرون بروند به مادرم میگویند که تا من یک غسل شهادت بگیرم شما هم صبحانه را آماده بفرمایید..مادرم به پدرم میگویند که این چه حرفی است که اول صبح میزنید وحالمان را منقلب میکنید. در نهایت هم ایشان به ملاقات دوستانشان میروند و بعد از ملاقات به نمازجمعه میروند. که آن حادثه بمب گذاری اتفاق میافتد و ایشان به شهادت میرسند. وی ادامه داد:خبر شهادت پدرم اینگونه رسید که دایی بنده که کارمند سپاه بودند همان روز در نمازجمعه بودند و آنجا حضور داشتند و بعد از اتمام نمازجمعه به خانه برمی گردند و جویای حال پدرم میشوند که به ایشان میگویند که به نمازجمعه رفته اند. ایشان به خانواده میگوینده که احتمالاً محسن شهید شده است. و با پی گیری که به عمل میآورند متوجه میشوند که پدرم شهید شده است و از جنازه پدر بنده از روی کتی که پوشیده بودند میفهمند که پدرم شهید شده است. این فرزند شهید همچنین در توصیه به جوانان و هم سن و سالان خود گفت: تنها توصیهای که میتوانم داشته باشم جوانان و همه در هر رده سنی و قشری که هستند فقط و فقط باید ولایی باشند پیروی ولایت وفقیه باشند و هر صحبتی که مقام معظم رهبری داشته باشند واقعاً با جان و دل بپذیرند. تنها توصیه من این است تابع ولایت فقیه باشند.
پدرم قول داده بود من را به همراه خودش به نمازجمعه آن روز ببرد اما...
سید محمد برجسته فرزند شهید برجسته از شهدای نمازجمعه تهران نیز به خبرنگار آدینه تهران گفت: شهید برجسته در سال 1331 در خانواده تقریباً متوسط در شهر کرمان به دنیا آمدند. ایشان در چاپخانه مشغول کار بودند و قبل از انقلاب نیز به دلیل انجام فعالیتهایی علیه نظام پهلوی از کار اخراج شدند و به همین علت به کرمان مهاجرت کردند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجددا از طرف چاپخانه دعوت به کار شدند. ایشان دارای سه فرزند میباشند. دو فرزند بزرگ پسر و فرزند کوچک دختر میباشد. وی با اشاره به خلقیات این شهید بزرگوار گفت: ایشان بسیار مردم دار بودند. اهل دوستی با مردم و همسایهها و خیلی مهماندار و مهماننواز بودند. قبل از شهادت ایشان در هر هفته به یکی از همسایگان سرکشی میکردند. ایشان بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بودند. ایشان بسیار مقید به شرکت در نمازجمعه بودند. یکی از دوستان پدرم خاطرهای از ایشان نقل کردند که یک جمعه برای تفریح به اوشان فشم رفته بودند نزدیک ظهر که شد شهید با یک بهانه در نمازجمعه شرکت میکنند و بعد از خواندن نماز دوباره به همانجا برگشتند. نکته جالبی که باید گفت این بوده که ایشان سه شب قبل از شهادت در هر سه شب پشت سر هم شبکار بودند. در آخرین شبی که به منزل میآیند از همه حلالیت میطلبند. با وجود خستگی در نمازجمعه شرکت کردند و حتی در بیشتر نمازهایی که شرکت میکردند در صفهای آخرین یا خیابان نماز میخواندند. شب قبل از شهادتشان همسایگان به پدرم گفته بودند که در نمازجمعه شرکت نکند چون رادیو بیبیسی، دشمنان و منافقین تهدید کرده بودند که محل نمازجمعه را بمباران خواهند کرد. ایشان فرمودند که من در نمازجمعه شرکت میکنم هرچه خواست خدا باشد همان اتفاق میافتد. وی با بیان خاطرهای از روز 24 اسفند 1363 به خبرنگار ما گفت: بنده بعد از مدتها از پدرم قول گرفته بودم که من را به همراه خودشان به نمازجمعه ببرند و خیلی خوشحال بودم به طوری که شب قبلش حتی لباس و شلوارم را به همراه برادرم مرتب کرده بودیم که در نمازجمعه شرکت کنیم. به خاطر صحبتهای همسایگان مادرم اجازه ندادند که ما با پدر به نمازجمعه برویم. ایشان قبول کردند اما گفتند که خودشان حتماً در آن نمازجمعه شرکت میکنند. هر چه منتظر ماندیم پدرم برنگشت با شنیدن خبر انفجار در بین نمازگزاران به دنبال پدرم به بیمارستانها، پزشک قانونی، کلانتریها و خیلی از جاها گشتیم و ایشان را پیدا نکردیم و در آخر قرار شد که ایشان را با عنوان شهید گمنام دفن کنند. با مطابقت عکسی که ما داده بودیم با جسد شهید متوجه شدیم که ایشان به درجه رفیع شهادت نائل آمدهاند. این فرزند شهید در پایان تصریح کرد:من با چند تن از خانواده شهدایی که در نمازجمعه شهید شده بودند در ارتباط بودم همه به این نکته اشاره داشتند که اگرچه تلاش شما به عنوان هفتهنامه آدینه تهران تلاشی قابل تقدیر است اما به نظر میرسد که این اقدامات کمی دیر شده است. تا حدودی نسبت به شهدای نمازجمعه کم توجهی شده است. این شهدا مهجور واقع شدهاند. خیلی توجهی به این شهدا نمیشود و درخواستی که داشتم این است که در سی امین سالگرد شهادت این عزیزان که در سال آینده میباشد یک کار ویژهای انجام پذیرد. این بود که اگر اینکار کیفی بشود سال دیگر که سی امین سالگرد شهادت ایشان میباشد یک کار ویژهای بشود. همچنین این درخواست را از ستاد نمازجمعه داریم که این خانوادهها یک دیداری با مقام معظم رهبری داشته باشند.
در پایان اما نمیتوان صلابت امامجمعه آن روز را از خاطر برد. حضرت آیتالله خامنهای بعد از مکثی کوتاه پس از انفجار با شجاعت مثالزدنی خطبهها را ادامه دادند. پس از انفجار، نمازگزاران فریاد «مرگ بر آمریکا»، «جنگ جنگ تا پیروزی»، «منافق مسلح اعدام باید گردد»، سر دادند و بیشتر از یک دقیقه طول نکشید که امامجمعه تهران به ادامه خطبه پرداختند و فرمودند:«چقدر خباثت میخواهد و چقدر نامردی میخواهد که یک عده انسان نماز گزار را، بدون هیچگونه خصومت شخصی این گونه انسان در معرض تهدید قرار دهد، البته این طوری که برادران اینجا به من گفتند ظاهراً خسارات و تلفات زیاد وجود نداشته و انشاءالله که این جور باشدو یقین بدانند که هرچه خسارت هم به وجود بیاید، مردم در مقابله با استکبار جهانی، با صدام، با منافقین، با ایادی مزدور استکبار داخلی، دشمنتر و دشمنی آنها آشتیناپذیرتر میشود. این را همه ملت ایران با همه وجودشان و از اعماق قلبشان باور میکنند و پیداست که امت حزبالله و آن کسانی که این همه در خدمت انقلاب و در مواقع حساس انقلاب حضور داشتند، از این چیزها هم هیچ گونه واهمهای ندارند... همان طور که از شعارهای شما برادران عزیز هم فهمیده میشود، این صدای انفجاری که رخ داد، مربوط به یک حرکت منافقانه رذالتآمیزی بود که در بحبوحه جنگ این مردم، عوامل و مزدوران خائن استکبار جهانی، در نمازجمعه این بمب دستی را گذارده بودند.»
روح شهدای نمازجمعه شاد و راه این شهدا پر رهرو باد.
حاج حبیب الله عسگراولادی در گفتوگوی اختصاصی با آدینه تهران:
نمازجمعه 24 اسفند؛ نمادی از مقاومت و ایستادگی ملت ایران
تاریخ که میگذرد عظمت بعضی حوادث بیشتر خودش را نمایان میسازد. در اثنای جنگ تحمیلی دشمن بعثی در صدد بود با برخی تهدیدات و با توسل به عناصر کوردل منافقین یکی از کانونهای اصلی انقلاب اسلامی یعنی نمازجمعه را مورد هدف قرار دهد و به خیال خام خود نشان دهد که ملت ایران از تهدیدات دشمن واهمه دارند لذا یکی از سنگرهای اصلی را خالی میکنند. اما نه تنها این رویای آشفته صدام حسین تعبیر نشد بلکه حضور بیش از پیش نمازگزاران و شجاعت مثال زدنی خطیب در جمعه 24 اسفند سال 1363 بار دیگر ایستادگی و مقاومت امام و امت را به رخ دشمن کشید. در همین زمینه هفته نامه آدینه تهران گفتوگویی اختصاصی با حاج حبیب الله عسگر اولادی یکی از مبارزین و نزدیکان امام(ره) و رهبری صورت داده که مشروح آن از نظرتان میگذرد:
حضرت عالی چه خاطرهای از 24 اسفند سال 1363 دارید. به خصوص زمانی که مقام معظم رهبری حضرت آیتاللَّه خامنهای که در آن زمان در مقام ریاستجمهوری و امامت جمعه تهران در حال ایراد خطبههای نماز بودند، پس از انفجار بمب، با صلابت و بدون هیچ گونه تزلزلی به خطبههایش ادامه دادند. با توجه به قرابت شما با حضرت امام خمینی(ره) ایشان نسبت به این شجاعت آیتالله خامنهای چه واکنشی نشان دادند؟
روز 24 اسفند سال 63 یکی از روزهای به یاد ماندنی تاریخ اسلام و ایران است. در وسط خطبههای نمازجمعه تهران بمبی توسط منافقین کوردل و جنایتکار منفجر شد و تعدادی از نمازگزاران در دم به شهادت رسیدند امّا مردم و امامجمعه حضرت آیتالله خامنهای نظم و انضباط این آئین عبادی سیاسی را حفظ کردند و نگذاشتند مراسم به هم بخورد. شجاعت امامجمعه از یک طرف و ایستادگی مردم ونمازگزاران از سوی دیگر حیرت جهانیان را برانگیخت و نمایشی از قدرت و اقتدار ملی را به نمایش گذاشت. بعدها امام خمینی رضوان الله علیه در یک سخنرانی از این شجاعت و ایستادگی تجلیل کردند. هدف دشمن از این شرارت این بود که روحیه امید و مقاومت را در مردم بشکند و فضایی از رعب و وحشت بیافریند دشمن نه تنها به هدف خود نرسید بلکه این حادثه به صورت نمادی از مقاومت و ایستادگی درآمد.
«جنابعالى که بحمداللَّه به حُسن سابقه موصوف و در علم و عمل شایسته هستید به امامت جمعه تهران منصوب مىباشید. از خداوند متعال، توفیق جنابعالى را در ارشاد و هدایت مردم خواستارم.» این حکمی بود که بنیانگذار کبیر انقلاب در 24 دیماه 1358خطاب به آیتالله العظمی خامنهای صادر نمودند و پس از آن تا هم اینک امامجمعه دائم امالقرای جهان اسلام، یکی از شاخصترین ائمه جمعه جهان اسلام بوده است. روند انتخاب آیتالله خامنهای برای امامت جمعه تهران چگونه بود؟ آیا شما در جریان انتخاب ایشان بودید.
ارزش نصب آیتالله العظمی خامنهای به عنوان امامجمعه تهران را فقط خود مقام معظم رهبری میداند چون ایشان حتی پس از امام (ره)که در جایگاه ولایت فقیه، رهبری امت اسلام را بعهده گرفتند هنوز فردی را به عنوان امامجمعه تهران منصوب نفرموده اند. اولین امامجمعه تهران مرحوم آیتالله طالقانی بود، بعد از فوت ایشان امام (ر.ض) آیتالله منتظری را به این سمت انتخاب کردند اما خیلی زود مشخص شد که در این جایگاه باید فردی قرارگیرد که به قول امام خمینی(ره) چون خورشید در جهان اسلام بدرخشد. بحمدالله خطبههای نورانی معظمله در زمان امام و پس از آن در جایگاه نمازجمعه تهران روشنی بخش راهبرد اصلی اسلام خواهان جهان بوده است. به لطف خداوند ما از بسیاری از بحرانها در داخل و خارج توسط همین خطبههای نورانی به سلامت عبور کردیم.
بررسی چند صد خطبه نمازجمعه مقام معظم رهبری حکایت از نگاه راهبردی ایشان به خطبههای نمازجمعه دارد. به نظر شما خطبههای مقام معظم رهبری دارای چه ویژگیهایی بوده و که از ابتدای انقلاب اسلامی پر رنگ است؟
ویژگی مهم خطبههای ایشان به ویژه در خطبه اول ترویج و تبلیغ اخلاق و تاکید روی امر تقوی بیانی فوق العاده دلنشین است درخطبه دوم مهمترین سئوالات داخل و خارج را مورد بحث قرار میدهند به گونهای که هر سوال در ذهن جستجوگرها را پاسخ میدهند. برقراری ارتباط آرام و روان با مخاطب از دیگر ویژگیهای خطبههای مقام معظم رهبری است. مفید بودن خطبههای حضرت آیتالله خامنهای برای جهان اسلام خصوصاً در شرایط بیداری اسلامی که مردم، جوانان و نخبگان کشورهای اسلامی شدیداً نیازمند هدایتهای ایشان برای به ثمر رساندن نهضت بیداری اسلامی میباشد از دیگر ویژگیهای خطبههای نمازجمعه معظم له میباشد و همه از محضرشان استدعا داریم با تمام اشتغالات، حضورشان در نمازجمعه را هر چه بیشتر در برنامه مقرر فرمایند.
با توجه به شاخصهایی که درباره رهبر انقلاب تبیین فرمودید به نظر شما امامجمعه باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟ آیا شما خاطرهای از حضرت امام خمینی(ره) در خصوص ویژگیهای یک امامجمعه مطلوب در ذهن دارید؟
در مورد خاطره، به یاد دارم در پیام مبارکی امام راحل توسط علماء و بزرگانی در حزب جمهوری اسلامی همچون آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی رفسنجانی به شورای مرکزی حزب فرستادند که ائمه جمعه باید میان امامت جمعه و دبیری حزب یکی را انتخاب کنند پس از اعلام در شورای مرکزی بنده از بزرگان و اعضای شورای مرکزی استجازه کردم که مجاز باشم در محضر حضرت امام موفق شده و در این مورد عرایضی تقدیم کنم و پس از اجازه و توفیق زیارت به محضر امام عرض کردم پیام مبارک حضرتعالی در شورای مرکزی حزب توسط بزرگان مطرح شد و سؤالاتی را ایجاد کرد و بنده اجازه خواستم که حضور مبارک سؤال خودم را مطرح کنم و حضور زحمت اثرم امروز به همان دلیل است که اگر ائمه جمعه محترم در سراسر کشور که مورد حمایت حضرتعالی و مورد توجه مردم متدین هستند از دبیری حزب محروم و کنار بکشند شائبه اسلام منهای روحانیت در شاکله حزب تقویت میشود و ما در مرکزیت حزب هم از بزرگان روحانی که باعث افتخارمان هستند عملاً محروم میشویم. امام رضوان الله تعالی فرمودند این آقایان در مرکز از حزب آبرو نمیگیرند بلکه به حزب آبرو میدهند و من منظورم این آقایان نبود بلکه ائمه جمعهای که از حزب آبرو میگیرند بود چرائی این موضوع را هم باید بدانید امامجمعه وظیفه دارد همه اهل ایمان را جمع کند و دبیر حزب طبعاً همه را به حزب دعوت میکند و این تضادی را سبب میشود که سمت امامجمعهای تمامی اهل ایمان را باید زیرپوشش معرفت ایمانی نگهدارد و دبیر حزب مردم را به آهنگهای حزب میخواند و نمیشود که یک شخص هم امامجمعه در جمع کردن همه باشد و هم تبلیغ حزب خاص کند و جمع بین امامجمعه و امام فرقه تضاد دارد.
و ویژگیهای امامجمعه؟
در مورد ویژگیهای امامجمعه موارد ذیل را بیان میدارم:
امامجمعه در یک منطقه در مرحله اول باید خودش سمبل تقوی و وارستگی باشد.
مردم از راهنمایی و ارشاد او بهره معنوی و اخلاقی ببرند بنحوی که در یک کار پژوهشی میدانی بتوان آثار و برکات هدایتهای نمازجمعه را سنجش کرد.
با افزایش اطلاعات ملی، منطقهای و بین المللی خود، سطح ادراک و معلومات نمازگزاران و عموم مردم حوزه تحت مسئولیتش را ارتقاء بخشد.
با گفتار و رفتار سنجیده، عامل وحدت مردم، مسئولان و چهرهها و جریانات سیاسی باشد.
مردم او را ملجاء و پناه خود و نماینده واقعی مقام ولایت بدانند و همانند مقام ولایت فراجناحی بوده تا همه مردم به امامجمعه و جماعت رغبت بیشتری یابند.
با خلاقیت و ابتکارات نوین، موجبات جذب و حضور بیشتر مردم خصوصاً نسل جوان را در نمازجمعه فراهم نماید.
ناظری امین بر روند پیشرفت و تعالی برنامههای نظام در منطقه باشد بنحوی که با انعکاس موفقیتها و کاستیهای واقعی به سطوح بالا و تصمیم گیران، آنان را با واقعیت بیشتر آشنا کند.
و اما یک سوال در خصوص معادلات جاری فضای سیاسی در آستانه انتخابات یازدهم ریاستجمهوری؛ با توجه به تاکید ائتلاف سه گانه به تبعیت از روحانیت و جامعتین و همچنین تاکید ضمنی برخی اعضای جامعتین بر تقویت ائتلاف سه گانه شما چشم انداز وحدت اصولگرایان را چطور ارزیابی میکنید و در بین سه نامزد اصلی شانس کدام یک را جهت جلب اقبال عمومی بیشتر میدانید؟
خوشبختانه اضلاع اصولگرایی که با سه گانههای منتخبین خود پا به عرصه رقابت گذاشته اند همگی داوری جامعتین و فصل الخطاب بودن این دو نهاد بزرگ روحانی را پذیرفته اند به نظر میرسد ما در رسیدن به نامزد نهایی مشکل چندانی نداشته باشیم . مقبولیت، نقش مهم در گزینش نهایی دارد و یکی از راههای کشف مقبولیت مردمی نظرسنجی هاست. ائتلاف سه گانه شروع پسندیده است ولی برای اینکه همه اصولگرایان را در بر بگیرد کافی نیست باید گستره تولی به ولایت را بیشتر کرد و حداقل غیر از این سه نفر 7 تا 8 نفر را به آن سه نفر اضافه نمود.
به عنوان آخرین سوال! به نظر شما آیا جبهه پایداری با توجه به نقطه نظراتی که در خصوص وحدت دارند در نهایت با اصولگرایان ائتلاف خواهد کرد؟
ما همین الان بحمدالله با جبهه پایداری ائتلاف داریم و آثار و برکات این ائتلاف به معنی الفت و دوستی، بین ما برقرار است ممکن است به نامزد واحد برسیم اگر هم نرسیدیم به معنی آن نیست که ما با هم ائتلاف نداریم.
انتهای پیام/