ابوالفضل سپهر، شاعری که در جوار شهدا آرمید

ابوالفضل سپهر، شاعری که در جوار شهدا آرمید

خبرگزاری تسنیم : ابوالفضل سپهر برای آنکه بیشتر در دل مخاطبانش اثرکند زبان محاوره‌ای را برگزید. صمیمی‌ترین دوست او در مورد دفنش در قطعه شهدای گمنام گفته است: نظرم این است که خود شهدا او را ردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، ابوالفضل سپهر متولد 15 خرداد 52 بود. در نوجوانی پدر خود را از دست داد و در کنار تحصیل مشغول کار شد. در سال 77 در اثر همنشینی با ایثارگران و خانواده‌های شهدا و جانبازان دست به قلم برد و اولین شعرش را نوشت. اوایلی که شعر می‌گفت تصمیمی برای چاپ آن‌ها نداشت. کمی بعد اشعارش را در ماهنامه فکه چاپ کرد و در بسیاری از مجالس بزرگداشت شهدا نیز شرکت می‌کرد و آن‌ها را می‌خواند و برای  بیشتر در دل مخاطبانش اثرکند زبان محاوره‌ای را برگزید. شعرهای «اتل متل» جزو ماندگارترین کارهای او شد. بعد از مدتی کلیه هایش را از دست داد و روانه بیمارستان شد و سرانجام بر اثر همین نارسایی کلیوی در  28 شهریور سال 83 درگذشت.

منظومه‌های «اتل‌متل» ابوالفضل سپهر که به نام "دفترآبی" نام گرفت، اولین کتاب اوست که بارها چاپ شده است. این کتاب از 27 بخش تشکیل شده و 23 قسمت آن منظومه‌های اتل‌متل این شاعر دفاع مقدس است.کتاب "دفتر سرخ" نیز بعد از آن با مقدمه رحیم چهره خند به چاپ رسیده است. همچنین معاونت هنری بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ، اقدام به نشر اشعار زنده‌یاد «ابوالفضل (بهزاد) سپهر» در قالب یک آلبوم نفیس با عنوان معبری به آسمان نیز کرده است.

 

ماجرای دفن ابوالفضل سپهر در قطعه شهدای گمنام

حاج رحیم چهره‌خند از دوستان نزدیک ابوالفضل سپهر در مصاحبه‌ای با یک سایت خبری، درباره او و نحوه دفنش در قطعه 44 شهدای گمنام گفته بود: خودمان هم نفهمیدیم چه جوری شد! راستش این است که یک روز در هفته، پنجشنبه‌ها  من و سپهر می‌رفتیم حرم حضرت عبدالعظیم(س) و تا صبح آنجا بودیم. نماز صبح را می‌خواندیم و بعد می‌رفتیم. فلاسکی داشتیم و آن موقع‌ها آب جوش صلواتی هم در حرم حضرت عبدالعظیم(س) نبود، دویست تومان می‌گرفتند و فلاسک را پر می‌کردند. چای پاکتی و قوطی قند هم داشتیم. می‌نشستیم به کار و بحث و تبادل نظر و اشعار را تصحیح و طرح‌های هفته آینده‌مان را بررسی و شروع به کار کنیم، می‌رفتیم آنجایی که قبر مطهر شهید خیابانی است، موکت می‌انداختیم و می‌نشستیم. غیر از این روز، بقیه روزها را می‌رفتیم قطعه 44 بهشت زهرا(س).

از صبح می‌رفتیم. بعضی روزها مرخصی داشتیم. من دوشنبه و پنجشنبه بیکار بودم. ابوالفضل هم یک جوری می‌آمد. یک دوغی درست می‌کردیم و می‌گذاشتیم یخ می‌زد. یک کاسه مسی هم داشتیم. نان خشک خرد کرده و پیاز و خیار و فلفل هم در کوله‌مان داشتیم و همیشه آنجا یک آبدوغ خیاری با هم می‌خوردیم. گاهی اوقات هم مهمان داشتیم. درست جایی می‌نشستیم که با دو متر فاصله، الان قبر ابوالفضل سپهر است.

 

وقتی که در بزرگراه بسیج تشییع جنازه‌اش شد، آقای احمدی‌نژاد شهردار بود و آمد آنجا. بچه‌ها به او گفتند می‌خواهیم او را در قطعه 21 در کنار مزار شهید بهشتی و شهدای 72 تن بگذاریم. سمت چپ آنجا عادی‌ها را هم دفن می‌کنند. قبر ابوالفضل سپهر را در آنجا کندند. احمدی‌نژاد گفت: «هر جا می‌خواهید دفنش کنید». آقای داود دشتی و عباس قنبری دنبال کار بودند. من گفتم: «ابوالفضل سپهر زائر حرفه‌ای حرم حضرت عبدالعظیم(س) بود. حتماً باید جنازه‌اش را ببریم و دور حرم طواف بدهیم و باید حتماً حرم امام(ره) هم برود، حتی اگر تا شب هم طول بکشد». جنازه را بردیم حرم حضرت عبدالعظیم(س). همان جا که پیگیری کردم، گفتند: «قبرش را کنده‌ایم». وقتی به بهشت‌زهرا رسیدیم، دیدیم در قطعه 44 هم قبرش را کنده‌اند. هنوز هم نفهمیده‌ایم چه کسی این کار را کرد! نه مسئولین بهشت‌زهرا می‌دانند، نه داود دشتی و نه عباس قنبری. گفتند: «ابوالفضل عاشق شهدای گمنام بود. باید در اینجا دفن شود». دقیقاً همان جایی که می‌نشستیم و آبدوغ خیار می‌خوردیم دفن شد! فقط هم من و مادرش می‌دانستیم که آنجا پاتوق ابوالفضل بوده است. مادرش هم که در حال خودش نبود و این‌طور نبود که آدرس داده باشد.

نمی‌دانم چه‌جوری شد که آنجا رفت. من نظرم این است که خود شهدا او را آنجا بردند. ابوالفضل کسی را نداشت. کاری نداریم به این‌که پسر فلان آدم اگر خودکشی هم بکند، ممکن است او را ببرند و در حرم هم دفن کنند که کردند. آن رانت است. مال ابوالفضل رانت نبود. شهدا او را بردند. یکی از بچه ها می‌گفت آخرین بار که به عیادتش رفتم، پرسیدم: «چه آرزویی داری؟» گفت: «این‌که نیمساعت در قطعه 24 بخوابم».

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
پاکسان