"زبان فارسی" حبل متین ایران و افغانستان/دولت بهجای حمایت، تفرقه زبانی ایجاد میکند
خبرگزاری تسنیم: مولایی میگوید: اگر زبان فارسی، این حبل متین افغانستان و ایران با سابقه ۱۲۰۰ ساله را رها کنیم، چنگ برچه بزنیم، که بتوانیم میراث مشترکمان را حفظ کنیم؟میخواهند ما را از خوان مشترکمان دور کنند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، محمد سرور مولایی متولد 1324 غزنه افغانستان از سال 1344 مقیم ایران شده و در سال 55 در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران دکترا گرفت. وی پس از 30 سال تدریس در دانشگاههای کشور بازنشسته شد و هم اکنون به کار تحقیق و پژوهش در زمینه ادبیات کلاسیک فارسی مشغول است.
انتشار بیش از 20 عنوان کتاب به زبان فارسی در کارنامه کاری او قالب توجه است، از این جمله میتوان به تصحیح «طبقاتالصوفیه» خواجه عبدالله انصاری، «تاریخ الحکما» شهرزوری، «نمونه شعر معاصر افغانستان» و «تاریخ ادبیات ایران» و «تجلی اسطوره در دیوان حافظ» از آن جمله است.
دکتر محمد سرور مولایی که شاید در دید نخست ملیت وی اصلا به ذهن متبادر نشود، متفاوتتر از هر افغانی است که تا به حال دیدهایم، وی که سالها دور از مملکت خویش و در ایران به سر میبرد بیش از هر چیز دیگر دل در گرو افغانستان،مردم آن و زبان و فرهنگ این کشور دارد.
مولایی به گفته خود، این روزها بیش از هر زمان دیگر نگران خطری است که فرهنگ و زبان افغانستان را تهدید میکند، خطری که به گفته وی حتی بزرگتر از خطر سالهای جنگ در افغانستان است. خطر نابودی زبان فارسی در افغانستان. دغدغهای که این روزها نه تنها مولایی بلکه سایر شاعران و نویسندگان و دلسوزان فرهنگ و زبان این سرزمین را به خود مشغول داشته است. درباره این موضوعات با دکتر محمد سرور مولایی به گفتوگو نشستیم که مشروح آن به شرح ذیل است:
* تسنیم: آقای مولایی طی هفتههای گذشته شورای وزیران دستور منع استفاده از واژگان نامانوس و بیگانه با زبان فارسی را صادر کرد، نظر شما به عنوان یک دکترای زبان و ادبیات فارسی در این زمینه چیست؟
به نظر من این دستور یک بحث عام دو پهلوست، یکی بعد این است که واژههای بیگانه را از زبان فارسی و پشتو باید طرد کرد و به جای آنها واژگان مانوس و غیربیگانه قرار داد. اما در روی دیگر سکه این نکته نهفته است که مراد از واژههای نامانوس و بیگانه چیست؟ چرا که این دو اساساً با هم متفاوتند. اگر مراد از واژههای نامانوس، واژههایی مورد استفاده اهل قلم، شعر و ادبیات که برگفته از ادبیات کهن زبان فارسی است و به عبارتی از لغات و اصطلاحات رایج زبان فارسی در قرنهای اولیه هستند، که امروز دیگر مستعمل شدهاند، باشد، قابل توجیه است. اما اگر منظور از واژگان نامأنوس، واژگان همخانواده زبان فارسی که امروز در ایران و تاجیکستان مرود استفاده قرار میگیرد ولی متعلق به زبان فارسی است، بیمعنا و غیرقابل توجیه است.
بنابراین کسانی که این بحث را میکنند، چه در داخل کابینه و چه خارج از آن، از سرگذشت زبان فارسی اطلاع ندارند، متون زبان فارسی را نخواندند و هیچگونه مطالعه در شعر و نثر زبان فارسی که 1200 سال ادبیات مکتوب دارد، ندارند. اگر امروز کاربرد واژه «ویژه» در افغانستان مُهر ایرانی بودن میخورد،دلیلش این است که آنها تخصص لازم و کافی را ندارند و نمیدانند که این واژهای است که فردوسی، رودکی، بیهقی، سنایی و همه بزرگان ادبیات در قرنهای مختلف در کل منطقه فارسی زبانان استفاده کردهاند، ایرانیان امروز نیز بر حسب ذوق و طبع خود این واژه را استفاده میکنند، پس این نشان میدهد که این واژه و واژههای مشابه در زبان فارسی بیگانه نیست.
بنابراین مراد از «نامأنوس» واژههای اینچنینی است که در زبان فارسی امروز متداول است و مهاجرت افغانها به ایران آن را به ارمغان نیاورده است، که اگر چنین هم بود معنای خوبی داشت،بلکه به دلیل رشد تعداد افراد باسواد در افغانستان که زبان فارسی را از متون گذشته میشناسند و آگاهی پیدا میکنند، مورد استفاده قرار گرفته است و در رسانههای افغانستان نیز جوانانی با مطالعه خوب، استناد میکنند به مبنای گذشته زبان فارسی و از این واژگان بهره میبرند.
زبان فارسی دری خاستگاهش خراسان است، روزی که توسط سامانیان در سمرقند، بخارا و بلخ رواج یافت، تنها به سمرقند اختصاص پیدا نکرد، بلکه زبان کل خراسان بزرگ بود و از همه زبانهای همخانواده خود استفاده کرد تا تبدیل شد به یک زبان پربار و با نشاط که توانایی پاسخ تقاضاهای علمی، عاطفی و دانشی را داشت. امروز هم اگر زبان فارسی چه در ایران، پاکستان و افغانستان از تجریه زبانهای هم خانواده استفاده کند، نشاطش بیشتر شده و از شر واژگان بیگانه نجات میبابد.
* تسنیم: پس شما با حذف واژگان منسوخ در زبان فارسی موافق هستید؟
بله، من دوباره تاکید میکنم، با بخش نخست این تصمیم بسیار موافق هستم، چه خوب است در افغانستان گروهی از متخصصان که دانش کافی برای وضع لغات را دارند، جمع شده و بدانند چگونه و از کدام منابع میتوان واژهها را استخراج و به مردم پیشنهاد داد، همان کاری که در فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ایران انجام میشود.
زبان فارسی زبان مدنی افغانستان است نه زبان قومی
* تسنیم: این نزاع با زبان فارسی درافغانستان از کجا نشأت میگیرد؟
یکی از دغدغههای من طی سالهای اخیر این بوده که نشان دهم که زبان فارسی زبان مدنی ماست نه زبان قومی، متاسفانه در افغانستان در سالهای پیش به دلیل عدم وقوف و آگاهی نسبت به خاستگاه زبان فارسی و این همه آثار مکتوب در زبان فارسی که در اقوام مختلف به وجود آمده است، زبان فارسی را برخی زبان قومی تعبیر کردهاند، در حالیکه این زبان از قرن 5 به بعد به زبان دوم تمدن اسلامی در عالم اسلامی و زبان اول در شرق عالم اسلامی ارتقا پیدا کرده بود، این زبان را همه میآموختند و تعصبی در آموختن نداشتند و میراث مکتوب را میخواندند و بعد به همین زبان آثار جدید تولید میکردند، اگر ازبک بود، اکر ترک زبان بود، اهل هر قوم و قبیله دیگر بود، زبان علمی و فرهنگی، زبان رسمی و مدنیشان زبان فارسی بود.
من بارها گفتم این میراث متعلق به تمام اقوام ساکن در این جغرافیای تاریخی است، بنابراین در افغانستان اگر ما این زبان را کوچک کنیم که این زبان تنها زبان تاجیک یا ایرانیها است، به خودمان به زبان فارسی، علم، دانش و آگاهی نسبت به زبان فارسی غنی اهانت کردهایم.
* تسنیم: این قومیگرایی در زبان امروز نیز در افغانستان مشاهده میشود؟
امروز خوشبختانه در افغانستان عدم آگاهی نسبت به کیفیت زبان فارسی جای خود را به آگاهی داده است، هر چقدر این عدم آگاهی جای خود را به آگاهی بدهد، سبقه زبان فارسی روشنی و وضوح بیشتری پیدا میکند، کسانی که این تصمیم را میگیرند و به نزاعهای قومی بر سر زبان دامن میزنند، تصور میکنند که جوانان امروز افغانستان هنوز در همان مرحله آگاهی به سر می برند. در حالیکه چنین نیست.
بنابراین اگر واژگان نامانوس به کار بردن واژههای امروز ایرانی است، غیرعاقلانه است، چرا که به کار بردن این واژهها به هویت ملی ما ضربه نمی زند و کسر شأن ما نیست، بلکه بهره بردن از میراث مشترک است. هر کس که هر قدر توان دارد میتواند استفاده کند.
* تسنیم: برخی از هموطنان شما مطرح میکنند که این دستورات کابینه وزیران نه خواست افغانهاست نه پشتوها، بلکه خارج از مرزهای افغانستان دیکته میشود، نظر شما چیست؟
خوب ما این خطر را هم احساس میکنیم که از بیرون دیکته شود، احتمال آن بسیار است. آنچه من گفتم در این بخش صحبتم هزار بار تاکید میکنم، هر چقدر آگاهی ما نسبت به گذشته زبان فرهنگی و مدنی ما که همه اقوام دیگر با ما در آن مشترکاند و از طریق این زبان با آنها به وحدت زبانی، ملی و فرهنگی در گذشته و امروز میرسیم، بیشتر باشد، موفقتر هستیم. اگر ما این حبل متین را که به وسیله پدران و نیاکان ما در طی 1200 سال با آثار مکتوب پدید آمده رها کنیم، چنگ بر چه بزنیم؟ که باز بتوانیم با یکدیگر بر سر یک خوان مشترک که میراث مشترک و آثار مکتوب در زبان فارسی است، بنشینیم و حرف بزنیم.
اگر قضیه این باشد، توطئه دیگری هم هست. اینکه به ما بقبولانند ما هیچ الفت زبانی، نسبت خویشاوندی و فرهنگی نه با تاجیکها داریم، نه با ایرانیها، ترکها، آسیای میانه و... برای همه منطقه خطرناک است و من واقعا ترس دارم چنین توطئهای در کار باشد و نخواهند ما در یک میراث مشترکی که میتواند ما را در مصائب کنار یکدیگر نگه دارد، کنار هم باشیم و بر سر این مفاخر همت و تلاش ما یگانه باشد.
در حالیکه در مقابل همان زبان انگلیسی که رئیس جمهور توصیه به تدریس رسمی و رواج آن میکند، با زبان فارسی میتوان ایستاد، در مقابل همان بیهویتی که بعد از از دست دادن این زبان به وجود میآید، میتوان ایستاد، ما میتوانیم با پاکستان، با هند، ترکیه، قاهره و عرب بر سر صحبت بنشینیم، چون این رابطه و میراث مشترک در نگهداری آثار مخطوط و مکتوب اثرگذار است، بنابراین زبان و میراث مشترک فرهنگی در منطقه موجب تفاهم و استحکام رابطه است، به شرط اینکه این بحثهای سیاسی بسیار خطرناک را با هوشیاری کنار بزنیم، همانطور که پدران ما در قرنهای 6 ـ 7 ـ 8 ـ 9 و تا همین چند وقت پیش زبان فارسی را بیگانه نمیپنداشتند، و رغبت بدان داشتند عمل کنیم. امروز این طیفی به غلط ایجاد شده و تلاش دارد، اقوام مختلف را که میراث گذشته فرهنگی مشترک دارند به یک هویت جدید رسانده و هویت مشترک گذشته را از آنها بگیرند، خطرناک است.
* تسنیم: مردم افغانستان چگونه میتوانند این خطر را درک کرده و از آن برحذر باشند؟
ما وقتی با مطالعه و آگاهی با این جریانات برخورد داشته باشیم، این توطئهها خنثی شده است، کما اینکه در افغانستان، واکنشهای تندی نسبت به این تصمیمات نشان داده شد، برای همین میگویم، مردم، مردم 50 سال پیش نیستند. اکنون تازه به میدان آمدهاند و بسیار آگاهتر از پدران خود هستند، برای تدریس به زبان انگلیسی نیز توجیهات فراوانی بیان شده است، مبنی بر اینکه زبان انگلیسی زبان علم و دانش است و ما نیز برای اینکه از کاروان علم و دانش عقب نیافتیم، باید به این زبان تحصیل کنیم. در حالیکه بیش از 40 سال است که در افغانستان جنگ داشتیم و از دنیا عقب افتادهایم، حال انتظار داریم که اساتید و دانشجویان دانشکدههای پزشکی و فنی و مهندسی همه یک شبه از خواب بیدار شوند و مادرزاد زبان انگلیسی را در حد دانش روز بلد باشند، این خواب و خیالی بیش نیست.
* تسنیم: به دستور آقای کرزای در شهریور ماه سال جاری مبنی بر کاربرد زبان انگلیسی در دانشگاههای فنی و مهندسی و پزشکی اشاره کردید، به نظر شما این دستور چه اندازه قابلیت اجرایی دارد و چه تبعاتی در پی دارد؟
البته باید بگویم، یادگرفتن زبان انگلیسی با حفظ زبان فارسی منافاتی با فرهنگ ما ندارد، اما اگر قرار باشد به زبان انگلیسی تدریس کنیم، اشتباه محض است اگر ما استادش را داریم که به زبان علمی روز انگلیسی تسلط دارد، بیاید متون علمی را از زبان انگلیسی به فارسی دری و پشتو ترجمه کرده و آن را تدریس کند، در افغانستان هزار و یک مسئله دیگر غیر از زبان و آموزش روی دست دولت مانده است و نمیتواند حل کند. چرا مسائلی را که نباید به آن رنگ سیاسی داد را سیاسی می کنیم و بین مردم تفرقه می اندازیم. امروز با شعور و آگاهی که مردم دارند این حنا چندان رنگی ندارد.
از تجربیات همزبانان ایرانی باید استفاده کرد
این دو دستور اصلا با یکدیگر تناقض دارند، آنجا که میگویند به زبان انگلیسی آموزش دهید، تناقضش را با کاربرد واژگان نامانوس نمیدانند، بیشتر واژههایی که در زبان پشتو هستند، واژههای روسی و هندی است که من هم موافق حذف آنها هستم. اما زبان فارسی از بعد از اسلام و قبل از اسلام زبان مشترک تمام منطقه خراسان، ایران و ماوراءالنهر بوده است. همه فرزندان این جغرافیا در تولید این زبان نقش داشتند، میراث فرهنگی متعلق به همه این اقوام است، بنابراین ما نمی خواهیم از زبان دست بکشیم، این خطاست که قربانی کنیم و بعد این را تبدیل کنیم به بحثی قومی و زبانی، چرا که در افغانستان اختلاف انداختن کار غلطی است. ما باید استفاده کنیم از تجربیات همزبانان ایرانی، نه اینکه تلاش داشته باشیم بین دو ملت را تفرقه بیاندازیم.
خطر استفاده از اساتید هندی و اروپایی
* تسنیم: شما در روایت همدلی ایران و افغانستان اشاره کردید به نبود استاد افغانستانی که به زبان انگلیسی تسلط داشته باشد و خطر ورود اساتید هند و پاکستان و حتی اروپایی. چرا؟ مگر در افغانستان استادی که به زبان انگلیسی تسلط داشته باشد، وجود ندارد؟
در افغانستان حتی به زبان رسمی افغانستان، یعنی فارسی دری توانایی تدریس بسیاری از دروس علمی وجود ندارد، پس استاد افغانی که با وجود جنگ از فرصت مطالعاتی و امنیتخاطر بهرهمند نبوده است، چگونه میتواند یک شبه به زبان انگلیسی درس بدهد؟ بنابراین خوابی که دیدهاند استفاده از اساتید هندی و اروپایی است. کما اینکه اکنون نیز در کابل دانشگاه هندی تاسیس شده و اساتید هندی تدریس میکنند. حالا میخواهند در دانشگاههای دولتی نیز از حضور اساتید خارجی به ویژه هندی استفاده کنند، که در نوع خود فاجعه به شمار میرود، ما به چه قیمت باید این را بپذیریم؟
* تسنیم: گویا در کابل دانشگاهی نیز توسط آمریکاییها تاسیس شده است؟ این دانشگاه به چه زبانی تدریس میکند و چه رشتههایی دارد؟
بله ، دانشگاه آمریکایی هم در کابل ایجاد شده است که به زبان انگلیسی تدریس میکند، رشتههایی که در این دانشکده وجود دارد، در حوزه مدیریت است؟ مدیریت صنعتی، دولتی، بازرگانی و... چرا که آمریکاییها اذغان میدارند که مشکلات افغانستان ناشی از ضعف مدیریت است. در صورتیکه این پوشش ظاهری است چرا که هماکنون بسیاری از مدیران در خانههای خود نشستهاند مدیران دلسوز افغانستان مدیران تحصیلکرده اکنون بر سر جای خود نیستند.
آمریکاییها اگر دلسوز هستند امکانات تدریس رشتههای فنی و صنایع را فراهم کنند
آمریکاییها اگر خیلی دلسوز هستند رشتههای فنی و صنایع را در دانشکدههای خود ایجاد کنند، نه رشتههای مدیریت را؛ در افغانستان قحطالرجال نیست، بسیاری از افغانیهای مهاجر اروپا تحصیلات بسیار خوبی دارند ولی کسی در داخل نیست که آن ها را جذب بازگشت به کشور کند. مشکلات دولت افغانستان از همین آبشخورها سرچشمه میگیرد، دولت افغانستان برنامهریزی درستی ندارد به روز و شب زندگی میکند. ذخائر کشور به درستی استخراج نمیشود و بودجهها نیز به کل در کارهای روبنایی صرف شدهاند نه در کارهای زیربنایی.
شکوفایی ادبیات افغانستان طی چند سال گذشته
* تسنیم: آقای مولایی شما در خلال سخنان خود اشاره کردید که ملت افغانستان امروز بسیار بیشتر از گذشته هوشیار شدهاند، وضعیت ادبیات در این میان چگونه است و چقدر در این آگاهی بخشی نقش داشته است؟
به اعتقاد من ادبیات در 50 سال اخیر چنین دوره شکوفا و درخشانی را که در این چند سال داشته است، چه به لحاظ کیفیت، چه تنوع و چه حجم تولید و تعداد افرادی که در این وادی قلم میزنند و چه از نظر امکاناتی که در افغانستان با توجه به قانون اساسی پدید آمده است، تاکنون به خود ندیده است. در زمینه ادبیات هم تولیدات فاخر طی این سالها داشتهایم در کنار تولید نیز نقد و بررسی آثار و انتشار نشریات تخصصی در حوزه ادبیات نوید آیندهای چشمگیرتر را میدهد، اما دولت به جای حمایت، تفرقههای زبانی ایجاد میکند.
من هر سال که می روم افغانستان نسبت به سال قبل تفاوتها را میبینم، در دوران جهاد و دفاع از خاک و سرزمین، تعدادی از نویسندگان و شاعران ظهور کردند، که اکنون به نوعی کمال دست یافته و در صحنه ادبیات امروز افغانستان فوقالعاده اثرگذار هستند، من هرگز فکر نمیکردم روزی برسد که دو یا سه اثر جهانی داشته باشیم.
* تسنیم: کدام حوزه ادبیات بیشتر پیشرفت کرده است؟
در همه حوزه ها در شعر و نثرهای داستانی، فیلمنامه، نثر انتقادی، نثر سیاسی، و البته در حوزه علمی کمی کمتر بوده است.
* تسنیم: آقای مولایی وضعیت ادبیات مقاومت در امروز افغانستان چگونه است؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است که از سالها قبل بررسی را آغاز کنیم، در زمان جنگ و جهاد، شاعران مقاومت در داخل و بیرون از کشور تلاش میکردند، مردم را برانگیزانند و خود نیز در بیرون از کشور بازتاب وسیعی از وضعیت افغانستان ارائه میکردند و خوب هم درخشیدند، البته ادبیات مقاومت در دوره ای با شعار همراه بود، اما اندک اندک برخی از مفاهیم مقاومت و جهاد پایدار و ماندگار شد.کما اینکه با وجود گذر از آن دوره هنوز هم از این آثار می توان لذت برد.
پس از دوره جهاد، شاعران مقاومت شروع به انتقاد از وضعیت داخلی افغانستان کردند چرا که انتظار داشتند از خاکستر جنگ یک ققنوس بروید و وحدت ایجاد شود، نفاق و شکاف از میان برود. به عبارت دیگر شاعر مقاومت دیروز وقتی اختلافات بین برادران خود را بر سر مقامها و جایگاههای سیاسی دید، بیطرف نمانده و از آنها به جد انتقاد میکند. پس از آن دوره نیز در دوره طالبان شاعران لحن انتقادیشان تندتر شد.
ادامه حیات شعر مقاومت با انتقاد از ضعفهای داخلی افغانستان امروز
* تسنیم: آیا این رویه انتقادی در میان شاعران مقاومت امروز نیز دیده میشود؟
در دوران جدید نیز دو گونه شعر مقاومت وجود دارد، یک گونه، شاعر مقاومتی که رویه انتقادیاش بیشتر است و در دوران حاضر جوانب مختلف ضعفهای نظام حاکم و حضور خارجیها و بمبگذاریها و... را میبیند و عواطفش سخت متأثر شده و این تأثر برایش عمیقاً درآور است. بنابراین جریان شعر مقاومت را حفظ کرده و در همان جبهه با مقتضیات روز حرکت میکند. به عبارت دیگر این شاعران یا نویسندگان از آغاز کار موضع روشنی نسبت به کشور خود داشته و مانند یک روشنفکر آگاه و شاعر دقیق هیچگاه در کنار جریانهایی که میدانسته راه به مقصود نمیبرند، نایستاده و همیشه در برابر این جریانها قرار گرفته است، چرا که کار او بیشتر آگاهیبخشی و هدایتبخشی بوده است. امروز نیز همان شاعرانی که در گذشته در شعر مقاومت حرف برای گفتن داشتند، حرف جدی برای گفتن دارند و در مقابل ضعفهای امروز افغانستان ایستادهاند. برای خطرهایی که زیر خاکستر است، پیام دارند و نخواستند که از طریق شعر به مقام و منصب برسند و مقاومت را رها کنند.
اما گونه دیگر شاعرانی هستند که به دلیل رسیدن به مقام و منصب شعر مقاومت را رها کردند و تبدیل شدند به شاعر غزلگوی عاشقانهسرا، که انتقاد در شعرشان نیست.
* تسنیم: کمیت کدام یک از این دو گروه شاعران بیشتر است؟
در فضای داخل افغانستان تعداد شاعران مقاومت که با رویکرد انتقادی حیات شعر مقاومت را ادامه میدهند، بیشتر است و در خارج البته کمتر چرا که تصویری که از افغانستان خارج از مرزهای این کشور نشان داده میشود، صلح و آرامش کامل است در حالیکه در داخل واقعا چنین نیست.
* تسنیم: در حال حاضر مهمترین رویکرد ادبی شاعران افغانستان چیست؟
اکنون خوشبختانه یک نوع یادآوری مفاخر گذشته در داخل کشور میان شاعران دیده میشود، یک نوع بازشناسی میراث فرهنگی ادبی؛ چرا که این بحث سالها در افغانستان ممنوع بود و اقوام حق نداشتند درباره گذشته فرهنگی خود صحبت کنند، اما اکنون چون فضا باز شده است، و آگاهیبخشی نسبت به ریشه فرهنگی در داخل کشور رواج پیدا کرده است، شاعران تمایل بسیاری پیدا کردهاند، البته از نظر من این نیز یک نوع شعر مقاومت به شمار میرود.
*تسنیم: در افغانستان از جریانهای ادبی تا چه اندازه توسط دولت حمایت میشود؟
اگر فکر کنیم که امروز دولت افغانستان به دنبال این است که شعر انتقادی را حمایت کند، به اشتباه رفتهایم، دستگاه دولتی در افغانستان هیچگاه از شعر حمایت نمیکنند، حتی انتشار مجموعه های شعر در افغانستان با محدودیت روبروست و تنها بخشهای خصوصی، احزاب و تشکلهای فرهنگی هستند که در این زمینه از شاعران حمایت میکنند.
-------------------------
گفتوگو از سمیرا شاهقلی
-------------------------
انتهای پیام/