حسنبیگی: رایزن فرهنگی برای کتاب چهکار کرده/شحنهتبار: غرفه ۸۰ متری فرانکفورت بیلان کاری آقای مدیر
خبرگزاری تسنیم: نشست "بررسی وضعیت ترجمه معکوس و صادرات نشر" برگزار شد. حسنبیگی و شحنهتبار در این نشست از عملکرد رایزنان فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و وزارت ارشاد در این زمینه انتقاد کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سالهاست که هر جا صحبت از وضعیت تالیف آثار در کشور باشد، مشکلات و دغدغههای اهالی نشر مطرح میشود و بررسیهایی در این زمینه صورت میگیرد، از مشکلات تامین معاش نویسندگان گرفته تا دغدغههای ممیزی آثار و طولانی شدن روند انتشار، در این میان اما مسئلهای که شاید کمتر به آن توجه شده باشد و معمولا در سایر دغدغههای اهالی قلم دیده نشده باشد، ترجمه آثار منتشره در ایران برای صادرات به خارج از کشور یا همان ترجمه معکوس است.
حضور ایران در نمایشگاههای کتاب فرانکفورت، پاریس، بولونیا، شارجه و ... در سالهای اخیر تا اندازهای توجه مسئولان امر را به این مهم جلب کرده است، اما به نظر میرسد این توجهات خیلی فراتر از حرف و حدیث جلو نرفته و عملاً کمتر آثار شاخص در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی به خارج از مرزهای این سرزمین رفتهاند. ناشران و نویسندگان همواره دولت را محکوم به عدم حمایت از چنین فعالیتهایی کردهاند و مسئولان و مدیران دولتی نیز در مقابل حرف محکمی در دفاع از خود بیان نکردهاند و جالبتر اینکه در مواردی برخی نهادها منکر این میشوند که چنین وظیفهای دارند و می گویند ناشران و نویسندگان خود باید وارد میدان شوند. این روزها فرصتهایی از دست میرود و ما هر روز از شناساندن نشر انقلاب اسلامی به جهانیان بیشتر باز میمانیم.
حلقه مفقوده این زنجیره در دستان چه کسی است و چرا با وجود چاپ بیش از 60 هزار عنوان کتاب در سال هنوز نتوانستهایم در بازارهای جهانی کتاب حرفی برای گفتن داشته باشیم؟ در حالیکه تجربههایی ولو اندک در این زمینه نشان از موفقیت و درخشش آثار جمهوری اسلامی ایران در خارج از مرزها دارد، نمونه این تجربه انتشار ترجمه انگلیسی رمان محمد(ص) در آمریکا و اروپای شمالی است.
برای بحث پیرامون این پرسش و بررسی مشکلات و چرایی عدم موفقیت در حوزه صادرات کتاب نشستی با حضور افشین شحنهتبار مدیر انتشارات ایرانی ـ انگلیسی «شمع و مه» و ابراهیم حسنبیگی نویسنده رمان محمد(ص) با عنوان موانع و مشکلات پیش روی صادرات نشر در خبرگزاری تسنیم، برگزار شد. ابراهیم حسن بیگی از نویسندگانی است که تاکنون آثار پرشماری را در حوزه نشر بزرگسال و کودک و نوجوان منتشر کرده است، که از آن جمله میتوان به رمان محمد(ص)، قدیس و... اشاره کرد. حسنبیگی چند سال گذشته را در کشور مالزی مستقر بوده و حاصل سفر او چندین جلد کتاب بوده است همچنین او در جریان این سفر خود وضعیت نشر و کتاب در چند کشور دیگر را هم بررسی کرده و در قیاس با وضعیت نشر در ایران و مشکلات صادرات کتاب حرفهای خوبی برای گفتن داشت. افشین شحنهتبار از ناشرانی است که با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ارتباط خوبی دارد و در سالهای فعالیت خود در حوزه نشر در نمایشگاههای بسیار زیادی در سرتاسر جهان حضور فعال داشته است. مشروح این نشست را در ادامه میخوانید:
*تسنیم: آقای حسنبیگی نشست را با دو سال گذشته شما در کشور مالزی شروع کنیم. در مدتی که در این کشور زندگی میکردید وضعیت نشر مالزی چگونه بود؟
معمولاً مهاجرتها با یک برنامه خاصی شروع میشود، هر کس به علتی، به مدت کوتاه یا بلند به جایی غیر از کشور خود مهاجرت میکند. مهاجرتی که برای من پیش آمد، برنامهریزی از قبل تعیین شدهای بود، برای این که من بتوانم به عنوان نویسنده بعد از 26 سال فعالیت در دوران بازنشستگی شرایطی را برای خود و خانوادهام فراهم کنم که بتوانم بنویسم، چون همیشه نگاه من به پایان راه بود، میگفتم، وقتی سن از 50 سال بگذرد معمولاً بیشتر از 15 یا 20 سال از عمر مفید باقی نمیماند و این باعث شده بود که به دلیل اینکه در این مدت کم نوشتم و کم کار کردم، نگران شده و سعی کنم که در باقی مانده عمر بتوانم از این موقعیت خوب استفاده کنم. شرایطی پیش آمد و جای دنجی برای نوشتن در مالزی مهیا شد. رهآورد این مسافرت نوشتن سه رمان و حدود 35 کتاب کودک و نوجوان بود که اگر من در ایران بودم رخ نمیداد. چون گرفتاریها و درگیریهای روزمره فرصت نوشتن را از نویسندهها میرباید. بنابراین در مالزی بدون استرس و فشار و بدون این که خود را خسته کنم و خیلی نرم نرم و آرام شروع به نوشتن کردم. با توجه به پشتوانه تجربهای که داشتم و مهیا بودن زمینه برای فعالیت فکر میکنم از فرصتها به خوبی بهره بردم.
نشر مالزی در مقایسه با سایر کشورهای پیشرفته در حوزه نشر قابل توجه نبود. البته به نسبت جمعیت شمارگان کتابها خوب بود. مثلاً شمارگان کتابها 2 هزار نسخه بود که برای یک کشور با جمعیت 27 میلیون خوب است. در حالیکه ما هم با 70 میلیون جمعیت همان 2 هزار نسخه را منتشر میکنیم.
*تسنیم: وضعیت صادرات نشر چطور بود؟
این نشان میدهد که آمار مطالعه در مالزی نسبت به ایران بهتر است. اما اتفاقی که آنجا میافتد و این جا کمتر شاهد آن هستیم، نقش دولت در عرصه مسائل فرهنگی است. دولت مالزی در عین حال که در سیاستهای کلی لاییک است. در درون خود، کاملاً اسلام گراست و ادعای اسلامگرایی و دینداری دارد و به آن پنجاه و سه، چهار درصد مسلمانهای مالزی بهای بسیاری میدهد و مسلمانها در همه حوزهها اعتباری را از دولت کسب میکنند، به عنوان مثال دولت مالزی هر سال به هزینه خود تعدادی از ناشران را به نمایشگاههای مختلف دنیا میفرستد، چه بسا در غیر اینصورت ناشران توانایی لازم را نداشتند که در نمایشگاههای بینالمللی حضور داشته باشند.
به نظر میرسد هدف آنها این است که فرهنگ مسلمانی و اسلامی مالزی را نشان دهند و لذا کتابهایی که در حوزه دینی منتشر میشوند را عرضه میکنند. البته چون سطح ادبیات داستانی در مالزی در حوزههای شعر و داستان به هیچ عنوان قابل مقایسه با ادبیات ایران نیست، بازخورد آنچنانی نیز در عرصه بینالمللی ندارند و اغلب به زبانهای مختلف دنیا ترجمه نمیشود. البته دولت مالزی بیشتر بر صنعت گردشگری و توریسم سرمایهگذاری کرده و سال گذشته از 27 میلیون جمعیتی که وارد این کشور شدند، 26 میلیون به شکل توریست به کشور وارد و از آن خارج شده است. این نشان میدهد در مالزی صنعت توریسم حرف اول را میزند و اعتبارات و بودجه کشور بالتبع در همین زمینه افزایش پیدا کرده است. دست دولت هم برای هزینه کردن باز است، ولی چون دولت مدعی اسلامگرایی است در حوزه معارف دینی نیز هزینههای بسیاری میکند، آموزش قرآن به صورت رایگان در تمام مراکز آنجا انجام میشود و مدارس برای افراد تبعه مالزی رایگان است، در حالی که مدارس بینالمللی معمولاً هزینههای بالایی در این کشور دارند. در همین راستا از ناشرانی که فعالند و خصوصاً آنانی که در زمینه دینی فعالیت میکنند حمایت خوبی میشود.
«الهدی» جوابگو نبود/ سهم اندک ادبیات و هنر در صادرات کتاب
* تسنیم: در سالهای اخیر بحثهای زیادی پیرامون ترجمه معکوس و لزوم صادرات کتاب در ایران وجود داشته است. لطفاً یک مقدار برای ما در بیان نظر خود پیرامون این موضوع صحبت کنید.
بحث صدور ادبیات و فرهنگ ایران و ترجمه معکوسی که مطرح میشود، یک بحث تازه نیست. از سالها پیش این دغدغه وجود داشته و در یک دورهای در دهه 60 و اواسط دهه 70 پراکندهکاری فراوان بوده است. وزارت ارشاد، وزارت امور خارجه، سازمان تبلیغات اسلامی و ارگانها و نهادهای مختلف این اجازه را داشتند که در خارج از کشور فعالیتهای فرهنگی داشته باشند، یکی از این فعالیتها نیز میتوانست ترجمه و نشر کتابهای ایرانی به زبانهای مقصد باشد، اما در ادامه این سالها اجماع نظری در میان مسئولان به وجود آمد که سازمانی به نام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تأسیس و برای تأمین این نیاز، انتشارات بینالمللی «الهدی» راهاندازی شد، قرار بود که داعیهدار و پرچمدار این حرکت فرهنگی، انتشارات بینالمللی الهدی باشد، آنچه که آمار و اطلاعات نشان میدهد و خود سازمان هم معتقد است این است که الهدی در این حوره به میزان کافی موفق نبوده است. علی رغم اینکه تعداد بسیاری از کتابها به زبان انگلیسی منتشر شده است، اما سهم ادبیات و هنر در این میان اندک است.
* تسنیم: کتابهای منتشر شده در چه حوزههایی بوده است؟
عمدتاً کتابهایی با مفاهیم و موضوعات دینی و تاریخی ترجمه شده است، در بخش توزیع نیز نمی توان گفت که آیا این کتابها در سطح جهانی به خوبی پخش و توزیع شده است یا خیر؟ تا جاییکه بعدها مجموعه فرهنگی نظام جمهوری اسلامی هم به این نتیجه رسید که «الهدی» نمیتواند به تنهایی نیازهایی که برای گسترش نشر در خارج از کشور داریم، تامین کند. بنابراین تا امروز موفق نبودیم که تعدادی از آثاری که مدعی ممتاز بودن آنها هستیم را به جهانیان معرفی کنیم. برای نمونه ادبیات کودک ما در دنیا حرف برای گفتن بسیار دارد. هم به لحاظ تصویرگری و هم به لحاظ محتوایی بسیار موفق است. در هر جشنوارهای جوایزی که کسب میکنیم گویای همه چیز است. درحوزه دفاع مقدس نیز وضع به همین منوال است و در ترجمه معکوس این آثار نیز گامی به پیش نبردهایم، در حالیکه ادبیات کلاسیک و جنگهای آمریکا به همه زبانهای دنیا ترجمه میشود، به گونهای که درباره جنگ جهانی دوم هنوز که هنوز است، رمان نوشته و به زبانهای مختلف دنیا ترجمه میشود، اما چرا جنگ ایران و عراق، که در مدت 8 سال رخ داده و اتفاقات عجیبی در حوزه انسانی داشته است،نباید در قالب ادبیات جهانی شود؟
لغلغه جای دغدغه برای صادرات نشر را گرفته است
*تسنیم: چرا اینطور شد؟
به نظر میرسد که علت این امر نبود یک راهکار است، حتماً باید سیاستگذاری و سرمایهگذاری لازم در این زمینه انجام شود و مجموعهای پشت کار باشند تا این اتفاق رخ دهد. در این حوزه دغدغهای برای مسئولان وجود ندارد و آنچه گفته میشود، لغلغه است نه دغدغه. سالها است که مدیران در حوزههای مختلف بحث صادرات نشر را پیش میکشند، اما هیچکس هیچ اقدامی نمیکند. شاید تجربه دولتی شدن این ماجرا از طریق سازمان فرهنگ و ارتباطات و وزارت ارشاد، نشان داده که راهکارهای دولتی جواب نمیدهد. تا کنون نگاه این بوده که ما به سمت دولتی کردن این حرکت برویم. این اگر جواب میداد، با وجود بیش از 150 سفارتخانه که هر سفارتخانه یک کارشناس فرهنگی دارد، تاکنون باید بیش از نیمی از تولیدات نشر ترجمه و در جهان توزیع شده باشد.
البته کارشناسان فرهنگی و رایزنهای فرهنگی اگر کتاب را به عنوان یک کالای فرهنگی ـ ایرانی به ناشران خارجی معرفی میکردند، ناشران خارجی از چاپ آنها استقبال میکردند. در مالزی در این چهار سال اخیر 56 کتاب از حوزه کودک و نوجوان ایران ناشر پیدا کرد و چاپ شد. نه دولت و نه هیچ ناشر داخلی هیچ هزینهای پرداخت نکرد. بلکه یک مدیریت تعریف نشدهای آنجا وجود داشت که توانست این کار را در مالزی انجام دهد. از طرف دیگر ما چیزی درحدود 65 رایزنی فرهنگی داریم. حالا اگر بگوییم کار وزارت خارجه این نیست و کارشناس فرهنگی هم مسئول فعالیت دیگری است، حساب رایزنهای فرهنگی را باید جدا کرد، سازمان فرهنگ و ارتباطات در 65 کشور نمایندگی و رایزنی فرهنگی دارد و اصلاً وظیفه آنها این است که این کارها را دنبال کنند، اما شما هرگز نمیبینید که رایزنی فرهنگی در حوزه مدیریتی خود اشرافی به مراکز انتشاراتی و فرهنگی آن کشور داشته باشد و به معرفی آثار تولید شده در ایران بپردازد.
اما افرادی را میشناسم که با هزینه شخصی در تمامی این سالها در نمایشگاههای مختلف دنیا همچون نمایشگاه کتاب فرانکفورت که هزینههای بالایی هم دارد شرکت میکند و بیش از 10 عنوان کتاب ناشران ایرانی را معرفی کردند و حق چاپ آنها را به ناشران خارجی می فروشند، یا مراکز دیگری که در این زمینه فعالیت میکردند، اما به دلیل کمبود بودجه تعطیل شدند، مانند آژانس ادبی حوا.
رایزنی فرهنگی ساکن و راکد است
بنابراین باید گفت، دیگر نمی توان به رایزنهای فرهنگی و سازمان فرهنگ و ارتباطات امید داشت. هرچند مسئولان دلسوزی داشته باشد و این دغدغه را به ما نشان بدهند و ما هم بپذیریم که این دغدغه است و لغلغه نیست. اما هیچ اتفاقی در این حوزه نمیافتد و رایزنی فرهنگی یک تشکل ساکن و راکدی شده است که حداقل در حوزه کتاب، به ندرت فعالیت میکند. و اتفاقا نکته جالب اینجاست که اگر در حوزه کتاب نیز فعالیت داشته باشد در حوزه دفاع مقدس و مفاهیم ارزشی نخواهد بود بلکه کتاب هایی صرفاً دینی است.
*تسنیم: در همین چند اقدام محدود سازمان فرهنگ و ارتباطات واسطه برای نشر بوده یا خود، اثر را منتشر کرده است؟
خیر واسطه نبوده است، بلکه خود به چاپ اثر پرداخته است، در صورتی که این کار اصلاً جالب و پسندیده نیست، بلکه باید واسطهای بین نویسنده و ناشر با ناشران خارجی باشد. من فکر میکنم دولت باید ساز و کار تازهتری را تعریف کند و بخش خصوصی را درگیر این ماجرا کند، چون بخش خصوصی اگر حمایت نشود، نمیتواند به تنهایی در حوزههای فرهنگی سرمایهگذاری کند و در نمایشگاههای مختلف شرکت کند. یعنی مثلا 100 میلیون در سال هزینه کند و به نمایشگاهها برود و 2 یا 3 تا کتاب معرفی شود. ضمن اینکه تقویت ناشر خصوصی میتواند به تشکیل قطبهای جدید فرهنگی برای نشر ادبیات انقلاب منجر شود. از سوی دیگر دغدغههای شخصی ناشر خصوصی در زمینه سود و زیان تضمینی است برای اینکه او در کیفیت کار کم نگذارد.
*تسنیم: استقبال از انتشار ترجمه آثار ناشران ایرانی در خارج از کشور چگونه است؟
مقاومت در برابر انتشار آثار ما بسیار زیاد است، به ویژه طی سالیان اخیر، بحث تحریمها و حق و حقوق ایران بر مسائل هستهای موجب شده نوعی مقاومت آشکار در برابر ایرانیان شکل بگیرد، لذا هرچه نقش دولت را کمرنگتر کنیم و بخش خصوصی را جلوتر ببریم و "تحریم ها را دور بزنیم" بخش خصوصی میتواند پررنگ تر شود. اما همین بخش خصوصی اگر حمایت نشود و اگر اعتبارات لازم به آن داده نشود، نمیتواند این کار را انجام دهد. دولت هم این کار را انجام نداده و بخشی از اعتبارات لازم را نمیدهد، برای این که برای رایزنیها و مراکز فرهنگی خود کمبود بودجه دارد.
تقویت بخش خصوصی در کنار ارزیابی از رایزنی فرهنگی
در حالی که میتوان بسیاری از این رایزنهای فرهنگی را تعطیل کرد و بخش خصوصی را جایگزین آنها کرد، همان کارهایی را که با هزینههای آن چنانی و سرسامآور، سازمان در خارج از کشور انجام میدهد، بخش خصوصی به عنوان شریک دولتی ما به مراتب بهتر وارد عمل شده و این کار را انجام میدهد.
* تسنیم:آقای شحنهتبار شما به عنوان یک ناشر هم در ایران فعالیت دارید و هم در خارج از کشور، مشکلات انتشار آثار ایرانی در خارج از کشور چیست؟
در جمهوری اسلامی ایران طی سالهای اخیر بودجههای بسیاری هدر رفته است. به عنوان ناشری که هم در خارج از کشور فعالیت میکنم و هم در داخل، نکات مثبت و منفی هر دو طرف را میدانم و به سختیهای نشر در خارج از کشور واقف هستم. مهمترین بحث این است که مسئولان فرهنگی هیچ ایدهای در این زمینه ندارند. متاسفانه همه بحثها فقط به صورت حرف و حدیثهای روزمره است.
در نمایشگاه فرانکفوت سال گذشته وزارت ارشاد بیش از یک میلیارد تومان برای غرفه خود هزینه کرد ولی هدف خاصی را از حضور در نمایشگاه دنبال نمیکرد، ما در این 34 سال پولی را برده و آنجا هزینهکردهایم، بدون اینکه نتایج مشخصی از آن ببینیم، در حالیکه سایر کشورهای منطقه از این فرصتها به خوبی استفاده میکنند، اینکه ما کتابها را به زبان فارسی به نمایش بگذاریم، مخاطبی جذب نخواهد کرد، چرا که معمولاً در خارج از کشور افراد تسلطی به زبان فارسی ندارند، حتما این سوال پیش میآید که ترجمه برای همین منظور است، بله اما ما در داخل کشور کمتر مترجمی را داریم که بتواند ترجمه معکوس انجام دهد، خیلیها ادعای تسلط بر زبان انگلیسی دارند، اما ترجمه به معنای تسلط داشتن بر زبان انگلیسی نیست. ما بیشتر باید از مترجمانی استفاده کنیم که یا دو رگه هستند و یا سالهای سال در خارج از کشور زندگی کرده و به زبان انگلیسی محاوره دارند.
از طرف دیگر حضور ناشران در خارج از کشور برای ناشر خصوصی بسیار هزینهبر است، چرا که باید همه چیز را از تومان به دلار حساب کند و این حسرتآور است، که ما بودجه لازم را داشته باشیم ولی تلف شود. از نظر من مهمترین متولی حضور نشر ایران در بازارهای جهانی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و وزارت ارشاد است، اما در واقع همیشه یک مدیری میآید یک صحبتهایی میکند، شعارهایی میدهد و در آخر دورهاش تمام میشود و کنار میرود. اگر هم بپرسیم که شما چه کار کردید؟ میگویند در نمایشگاه فرانکفورت غرفهای 80 متری داشتیم.
کپیرایت؛ دلیل عدم اقبال ناشر خارجی به چاپ آثار ایرانی
به غیر از این در آن سوی مرزها موانع بسیاری برای فعالیت یک ناشر و نویسنده ایرانی وجود دارد، اولاً برگرداندن هزینههای مصرف شده برای ترجمه معکوس بسیار سخت است و ریسک بالایی دارد. در ثانی برگرداندن آثار فارسی به زبانهای دیگر بسیار کار مشکلی است. حتی به انگلیسی که زبان خیلی راحتی است.
اما موانع مهمتر، نگاهی است که در خارج از کشور وجود دارد، وقتی اسم ایران در خارج از کشور برده میشود، کمتر ناشری حاضر به معامله و تعامل میشود، چرا که ما قانون کپیرایت را در کشور قبول نداریم و همواره گفته میشود که شما تنها کشوری هستید که دولتتان رسماً اجازه سرقت ادبی را به شما میدهد.
* تسنیم: پس شما چگونه به فعالیت خارج از کشور خود ادامه میدهید؟
سال 2006 وقتی متوجه عمق مشکلات موجود شدم، از دو ملیتی بودنم استفاده کردم و انتشارات شمع و مه را در انگلستان نیز ثبت کردم و در قالب یک ناشر انگلیسی به فعالیت خود ادامه دادم، ولی در واقع ناشری ایرانی انگلیسی هستم. اما خوب این اقدام محدودیتهایی را نیز برای من به همراه آورده است از آن جمله عدم امکان حضور در نمایشگاه فرانکفورت به عنوان یک ناشر ایرانی و در بخش ناشران ایرانی است.
*تسنیم: وضعیت نشر در خارج از کشور و استقبال از آثار چگونه است؟
خوشبختانه برای هر مخاطبی بازاری وجود دارد، برای نمونه رمان محمد(ص) آقای ابراهیم حسن بیگی که رمانی مدرن و بسیار خوش نثر است، قطعا با توزیع در آمریکا و انگلستان مخاطبان خاص خود را خواهد داشت، اما متاسفانه ناشران دیگر کمتر چنین فرصتهایی برایشان پیش میآید چرا که برای یک ناشر خصوصی چنین فعالیتهایی به تنهایی بسیار هزینهبر است، برای نمونه حضور در نمایشگاه کتاب لندن حدود 3 تا 4 هزار پوند هزینه در پی خواهد داشت. وقتی این مقدار را در پوند 6 هزار تومانی ضرب کنیم، رقم بدست آمده شوکبرانگیز است. همه اینها را در کنار سختی دریافت ویزا و ... که اضافه کنیم خواهیم فهمید، چرا ناشران ایرانی نمیتوانند در نمایشگاههای بینالمللی حضور داشته باشند.
من معتقد هستم که در ایران ارتباط ناشر با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تنها در حد صدور مجوز و تمدید مجوز نشر است و همین نبود تعامل موجب ضربه زدن به نشر ما شده است و اگر ما این را از کارهای وزارت فرهنگ حذف کنیم، 90 درصد حجم فعالیتهای وزارت فرهنگ حذف میشود.
*تسنیم: در کشورهای دیگر این وضعیت چگونه است؟
من با وزارت فرهنگ آلمان، ترکیه و انگلستان کار کردهام. سال 2009 برگردان کتابی به زبان آلمانی را آغاز کردیم، وزارت فرهنگ آلمان دائما پیگیر کار بود، اما وزارت ارشاد تنها به دنبال ممیزیها و مسائلی است که برخی از آنها واقعا سوری است. بودجههای میلیاردی که وزارت ارشاد ایران دارد، هیچ کشوری در دنیا ندارد، اگر بپرسید از وزارت ارشاد که خروجی شما چه بوده در جواب میگویند، در نمایشگاههای خارجی شرکت کردهایم، اما اگر بپرسیم خب در این نمایشگاه شما چه کار کردهاید؟ میگویند حضور پرشور داشتهایم. اینها برای مخاطب عام پاسخ قانعکنندهای است، اما برای شخصی که تخصصش این کار است و از نزدیک با آن سر و کار دارد خیر.
در حالی که ما از نشرمان و صادرات آن غافل شدهایم،دیگر کشورها در این زمینه بر علیه ایران اقدامات متعددی انجام دادهاند، همین اواخر یک ناشر عراقی کتابی منتشر کرده است و در آن به دروغ مطالبی درباره جنگ ایران و عراق نگاشته که به بدترین شکل ممکن رزمندگان دفاع مقدس را افرادی بسیار خشن تصویر میکند اما ما واقعیتهای جنگمان را که در داخل در آثار شاخص بیان شدهاند، در آنسوی مرزها منتشر نکردهایم.
مؤسسه حفظ آثار البته آثار خوبی دارد و خیلی زحمت میکشد. سالی 40 عنوان کتاب دفاع مقدسی منتشر میکند، که من همه را مطالعه میکنم، اما متأسفانه در بین اینها کتابی را پیدا نمیکنم که تحلیل جنگ و فضای جنگ را داشته باشد، بیشتر تحلیل معنوی میشود. این برای مخاطب جهانی که با فضای دینی و معنوی ما آشنایی چندانی ندارد.
ترس ناشر خارجی از تحریم؛ دلیل عدم اقبال به ترجمه آثار ایرانی
* تسنیم: گفتید ناشران و نویسندگان کشورهای دیگر معمولاً از انتشار آثار ایرانی در خارج از کشور ابا دارند، این به چه دلیل است؟
آن چیزی که من بیشتر از بقیه مسائل با آن مواجه هستم این را به ذهن متبادر میکند که مشکل اصلی تحریمهاست که متاسفانه به حوزه فرهنگ نیز کشانده شده است. نویسندگان خارجی معمولا عنوان میکنند که ما میخواهیم با شما کار کنیم، اما میترسیم که به موجب این کار همه سرمایه از دست برود و مخاطب به سمت آثار نیاید، من نیز برای انتشار این چند نمونه که تاکنون منتشر شده است، از شماره ثبت انتشاراتم در انگلستان استفاده کردهام، برای همین است که تاکید دارم تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حمایتهای لازم را انجام دهد. وقتی این اتفاق رخ نمیدهد، ناشران ایرانی ترجیه میدهند آثار ناشران خارجی را ترجمه کنند تا اینکه به ترجمه معکوس بپردازند.
یک تجربه جالب از این نگاه منفی به آثار ایرانی در خارج از کشور به ویراستاری ترجمه انگلیسی رمان محمد(ص) باز میگردد، من برای ویرایش این اثر در مرحله آخر تلاش کردم تا کار را در اختیار یک ویراستار انگلیسی زبان قرار دهم، این اقدام با اکران فیلم توهین به پیامبر اکرم(ص) توأم شد، در آن زمان به هر ویراستاری کار را پیشنهاد میکردم، با واکنش منفی وی روبرو میشدم، چرا که جو بر علیه ایرانیان و مسلمانان بسیار سنگین بود. تا اینکه بالاخره ششمین ویراستار خانم اریکا تایلور بود که این کتاب را برایمان ویرایش کرد.
اگر با شرایط فعلی عملکرد وزارت ارشاد و سازمان فرهنگ و ارتباطات پیش رویم، هیچ جایگاهی در جهان نخواهیم داشت، در حالیکه نویسندههای بزرگی در ادبیات ما وجود دارند که میتوانند اندیشههای انقلاب و اسلام را به گوش جهانیان برسانند، این خیلی روند بدی است که در ایران باب شده و نویسندها اثری را می نویسند و بعد ناشر چکی به مبلغ بسیار اندک به وی میدهد، البته نه ناشر در این میان مقصر است و نه نویسنده. تنها چیزی که ما به آن احتیاج داریم یک مدیریت شجاع در عرصه فرهنگی در کشور است.
سال گذشته مقام معظم رهبری در بازدید از نمایشگاه کتاب تهران به ترویج فرهنگ اسلامی و ترجمه معکوس تاکید داشتند، اما از سال گذشته تاکنون چقدر به این مطالبه رهبری عمل کردهایم؟ هر کس بگوید کاری انجام شده است، دروغ است چرا که حرفها همه شعار است و در عمل حرفی برای گفتن نداریم.
*تسنیم: شما در بحث های خود ترجمه معکوس را بیشتر متوجه کشورهای اروپایی کردید، اما از ظرفیت کشورهای آسیایی، منطقه و تلاشی که در ایران برای صادرات نشر به این کشورها شده است چیزی بیان نشد، وضعیت در این کشورها چگونه است؟ آیا تلاشی برای نشر و ترجمه به زبان کشورهای منطقه صورت دادید؟
در آسیا به غیر از ژاپن، کره و روسیه که در توسعه کتاب و کتابخوانی پیشرفت جدی داشتهاند، چندان بازارهای قوی برای عرضه نشر وجود ندارد، اما عربستان و امارات بزرگترین نمایشگاههای کتاب را دارند، در حالیکه نه نویسنده شاخصی دارند، نه مطالعه میکنند و نه سابقه ادبی دارند، در مقابل بسیار حرفهای برای حضور در بازارهای جهانی متمرکز شدهاند و اگر خود تجربه این کار را ندارند، از چند مشاور حرفهای در کشورهای خارجی برای این مهم کمک گرفتهاند، برای همین است که نمایشگاه ابوظبی و نمایشگاه شارجه از شناخته شدهترین نمایشگاههای کتاب دنیا محسوب میشوند.
مردم را گول نزنیم، نمایشگاه کتاب یک فروشگاه است
ما نباید مردم را گول بزنیم که صاحب بزرگترین نمایشگاه کتاب دنیا هستیم، نمایشگاه کتاب تهران فروشگاه است، نمایشگاه کتاب نیست.در نمایشگاههای کتاب دنیا یک عنوان کتاب هم به فروش نمیرود، اما اگر در ایران چنین نمایشگاهی را بگذاریم، تعداد بازدیدکنندگان به شدت کاهش پیدا میکند، بازدیدکنندههای فعلی نمایشگاه کتاب تهران برای خرید کتاب میآیند نه برای بازدید از کتاب. به هر حال ادبیات ایران بسیار قویتر از ادبیات کشورهای حوزه خلیج فارس به شمار میرود، چرا که این کشورها نه کتابخوان هستند و نه تالیفاتی دارند، البته به جز کشورهای مصر، الجزایر و لبنان که در زمینه حماسینوشت و چاپ اثر بسیار قوی وارد شدهاند.
بسیاری از آثار شاخص اروپایی محتوایی سخیف دارند
محتوای آثار نویسندگان ایرانی نیز بر محتوای بسیاری از کتابهای منتشر شده در اروپا برتری دارد، چرا که بسیاری از آثار شاخص اروپایی محتوایی سخیف و بی ارزش دارند اما چون مردم کتاب را دوست دارندو دولتها نیز از ناشران و نویسندگان حمایت میکنند، ادبیات غرب پیشرفت جدی داشته است. دولت با این دیدگاه کمک میکند که اگر به این نویسنده کمک کنم و اثرش در دنیا پخش شود، هم افتخارش برای کشور من است و هم سرمایهای که از فروش کتابهایش به دست میآید به کشور باز میگردد و اینگونه یک نویسنده میتواند چرخه صنعت چاپ، بازرگانی و ... را بچرخاند. آنها با این حساب و کتابها نمایشگاههای بزرگی ترتیب میدهند و گردش مالی بزرگی از این راه به وجود می آورند.
در این میان کشور ترکیه نیز بسیار موفق وارد شده است. برای نمونه در نمایشگاه فرانکفورت حدود 10 تا 15 هزار باکسهای چرخدار برای حمل کتاب طراحی کرده بود که روی آنها عکس مکانهای دیدنی ترکیه و پرچم ترکیه نصب شده بود، به طوریکه در شهر هرکسی را که میدیدی یک پرچم ترکیه دستش بود. خب این کار هزینه زیادی هم نمیبرد، اما فوقالعاده تأثیرگذار است و روابطشان را تحت تأثیر قرار میدهد.به طوریکه سال 2010 ترکیه مهمان ویژه نمایشگاه فرانکفورت بود.
*تسنیم: اینکه کشورهایی مثل لبنان و ترکیه در این نمایشگاهها خوب ورود میکنند و ما در این زمینه ضعف داریم، شاید تحت تأثیر عوامل سیاسی هم باشد. اما ما در بازارهای خود این کشورهای همسایه میتوانیم بسیار موفق باشیم، اینطور نیست؟
اگر بخواهیم یک کاری را ارائه کنیم، مثلا اگر بخواهیم یک مسئله دینی را تولید کنیم، باید جهانی فکر کنیم و کتابمان کتاب جهانی باشد، بعد اگر مسلمان ترک و پاکستانی هم خواست بخرد، بیاید بخرد. اما اگر تمرکزمان را بگذاریم روی این بازارهای داخلی و در این بازارها درجا بزنیم، راه به جایی نخواهیم برد، باید کلی کار کنیم. ما فرضاً می گوییم یک کتابی چاپ کنیم که فقط شیعهها بخوانند، اینگونه دیگرانی که غیر از تفکرات شیعی دارند را محدود کردهایم. کتاب باید برای عموم نوشته شود، برای مثال رمان «قدیس» آقای حسنبیگی میتواند شخصیت حضرت علی(ع) را به جهانیان بشناساند، چرا که دید نویسنده جهانی بود و برای مخاطب جهانی نیز نوشته شده است.
* تسنیم: آقای حسن بیگی به نظر شما هم ما باید کشورهای همسایه را کنار گذاشته و فقط به تولید در بازارهای اروپایی و آمریکایی بیاندیشیم؟
من به این نتیجه رسیدم هراسی که شیعه توانسته در دل دولت کشورهای اسلامی به وجود بیاورد، یک مانع جدی است که ما بخواهیم کتابهایی داشته باشیم که صرفا نگاه دینی درونش باشد، مثلا رمان محمد که صرفا جنبه عرفانی ـ دینی دارد و نگاه شیعه و سنی راعمداً از آن گرفتهایم که نگاه جهانیتری به این قضیه داشته باشیم تا غیر شیعه هم بتواند از آن بهره ببرد، را تلاش کردم درمالزی و اندونزی نیز منتشر کنم، اما ناشر پس از مدتی از انتشار منصرف شد و گفت به دلیل جنگ سوریه و اینکه شما طرفدار دولت سوریه و مردم مالزی طرفدار شورشیان هستند، سرمایهگذاری من بر این کتاب با شکست مواجه میشود.
در حالی که ناشر اروپایی جدا از مسائل دینی و ایدئولوژیکی صرفا به کتاب به عنوان یک حرکت اقتصادی در حوزه نشر نگاه میکند و اگر ما کتابهایمان را درست انتخاب کرده باشیم واز ظرفیتمان خوب استفاده کرده باشیم، در معرفی آنها به ناشران اروپایی موانع کمتر میشود، با وجود بحثهای هستهای و مباحث سیاسی و ... که ما با جهانیان داریم، ناشران اروپایی پذیرش آسانتری در انتشار کتابهای ما دارند، تا کشورهای عربی و شرق آسیا.
*تسنیم: آقای شحنهتبار پس به اعتقاد شما چون سیاست بر بسیاری از روابط کشورهای دنیا با کشور ما سایه افکنده و ما را تحریم کردهاند، به این راحتیها نمیتوانیم افق دیدی که در حوزه انقلاب اسلامی تعریف شده است را به جهان معرفی کنیم، مگر اینکه آثارمان را تعدیل کنیم و کمرنگ حرفهایمان را بزنیم؟
نه اینکه مواضعمان را تعدیل کنیم. من آروزیم این است که اگر روزگاری کسی خواست اسلام را بشناسد بیاید کاملترین نسخه آن یعنی مذهب تشیع را بشناسد اما حرفم بر این است که این معرفی مواضع و عقاید از ناحیه ما در قالب هنر و ادبیات باید حرفهای و پله پله باشد. باید جوری حرکت کنیم که بتوانیم جذب بیشتری داشته باشیم نه اینکه طرف مقابل ما بتواند به راحتی ایرادی از نوشته ما بگیرد و با زدن برچسب بر آن ما را محدود کند. ما برای زدن حرف خودمان باید از جایی شروع کنیم که مخاطب جهانی ما میتواند در ابتدای کلام با ما ارتباط بیشتری بگیرد نه اینکه گارد بگیرد. «دا»، «نورالدین پسر ایران» و «بابانظر» تجربه های موفقی برای جهانینویسی در حوزه جنگ هستند. چرا ما میتوانیم به کل جهان اثبات کنیم که با زورگویی مخالف هستیم، میتوانیم بسیاری از واقعیتهای دفاع مقدس و انقلاب را منتشر کنیم و به گوش جهانیان برسانیم، اگر کتاب «دا» ترجمه شده و به فروش برسد، تجربه موفقیتآمیزی خواهد بود. اگر «نورالدین» و امثال «بابانظر» ترجمه شوند، تجربههای موفقیتآمیزی خواهند بود، که نشان از نگاه جهانی دارند. جنگ ما را با نگاهی میگویند که برای مخاطب جهانی قابل فهم است و از اینجا به بعد که این مخاطب آثار ما را بشناسد و اعتماد کند این روند مطالعه را ادامه می دهد و به مرور تأثیرات زیادی میگیرد. ما نباید به انتشار آثاری در خارج از کشور دست بزنیم که وجه منفیتری از ایران را در افکار عمومی ترسیم کند یا کتابی را منتشر کنیم که در انبارهای رایزنهای فرهنگی خاک بخورد و مخاطبی نداشته باشد.
البته یک نگاه منفی دیگری که وجود دارد، این است که گاهی ناشران خود به ترجمه و توزیع اثر در بازارهای جهانی دست میزنند که معمولا با شکست مواجه میشود، چرا که از استانداردها و شرایط حضور در بازارهای جهانی اطلاعی ندارند، بسیاری از نویسندگان ما نیز تنها برای مخاطب داخل اثر تالیف میکنند و دید جهانی ندارند.
انتهای پیام/