حضور اتباع اروپایی در جبهه النصرة تهدیدی جدی برای آمریکا است

حضور اتباع اروپایی در جبهه النصرة تهدیدی جدی برای آمریکا است

خبرگزاری تسنیم: سرپرست بخش امنیت بین‌الملل و مرکز سیاست‌گذاری دفاعی در اندیشکده رَند در کمیسیون امنیت داخلی مجلس نمایندگان آمریکا به سخنرانی با موضوع تهدید تروریستی سوریه برای آمریکا پرداخت.

به‌گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به‌نقل از اندیشکده رَند، سِت جونز، سرپرست بخش امنیت بین‌الملل و مرکز سیاست‌گذاری دفاعی در اندیشکده رند، در سخنرانی خود در کمیسیون امنیت داخلی مجلس نمایندگان مدعی شد که افزایش شمار مبارزان اروپایی در گروه سلفی و افراطی جبهة النصرة به‌منزله تهدیدی جدی برای آمریکا و متحدین آن خواهد بود.

افزایش دامنه جنگ سوریه به‌منزله تهدیدی است برای آمریکا. با توجه به افزایش حضور جبهة النصرة و گروه‌های وابسته به القاعده، سوریه به رزمگاهی آموزشی برای مبارزان خارجی تبدیل شده است. در طول یک سال گذشته شمار مبارزان که از دیگر نقاط جهان برای مبارزه با حکومت اسد به سوریه سفر کرده‌اند ـ از جمله از غرب ـ افزایش یافته است و شماری از این افراد به جبهة النصرة پیوسته‌اند. بیشتر این غربی‌ها اروپایی هستند که از کشورهایی همچون بلژیک، فرانسه و سوئد به این کشور سفر می‌کنند. بسیاری از این مبارزان تجربه بسیار قابل توجهی در عرصه مبارزه نظامی، ساخت بمب، جنگ روانی و اقدامات ضداطلاعاتی به دست می‌آورند. بیشتر ایشان می‌کوشند با مبارزان هم‌قطار خود در دیگر مناطق دنیا ارتباط برقرار کنند؛ از جمله خلیج فارس، آفریقای شمالی و جنوب آسیا و بیش از پیش به‌لحاظ ایدئولوژیک ملتزم‌تر و متعهد‌تر شوند. علاوه بر این خطوط ارتباطاتی اروپایی برای نقل و انتقال پول و امتعه مورد نیاز به جبهه سوریه، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در حالی که به‌نظر می‌رسد شمار شهروندان آمریکایی که به سوریه سفر می‌کنند محدود شده است، حداقل برای حال حاضر، افزایش ورود بالقوه اروپایی‌ها به آمریکا چالش ضدتروریستی جدی‌ای را ایجاد می‌کند. در حال حاضر مشخص نیست که بیشتر این مبارزان برای مدت مدیدی در سوریه باقی می‌مانند یا به دیگر مناطق درگیر در منازعه همچون شمال آفریقا می‌روند یا به خانه‌های خود بازمی‌گردند. حتی اگر برخی به غرب بازگردند، معلوم نیست که این مبارزان درگیر در توطئه‌های تروریستی شده، روی جذب نیرو و تأمین مالی متمرکز می‌شوند یا تروریسم را رها می‌کنند. بااین‌حال این امر مشخص است که: سوریه جمعیت رو به رشدی از مبارزان خارجی از غرب را به خود جلب کرده است که می‌توانند به خانه بازگشته در حالی که توانمند به توانایی‌‌هایی شده‌اند که ایشان را قادر به انجام حملاتی تروریستی علیه آمریکا و متحدین وی می‌کند.

اطلاعات این اظهارات از منابع مختلفی تهیه شده است از جمله وب‌سایت‌ها و مراکز جهادی، وب‌سایت‌های غربی که ویدئو‌ها و یادداشت‌های جهادی‌ها را منتشر می‌کنند، مصاحبه با مقامات دولتی در غرب و خاورمیانه و منابع دست دوم. بااین‌حال خلأها و کاستی‌هایی چند در این تحلیل دیده می‌شود چه آنکه در بیشتر ارزیابی‌هایی که در مورد جنگ سوریه صورت می‌گیرد، چنین است، برای مثال مشخص نیست که چه تعداد مبارز خارجی از غرب و دیگر مناطق دنیا به سوریه سفر کرده‌اند، چرا و چگونه رادیکالیزه شدند و اگر سوریه را ترک کنند چه خواهند کرد. به‌رغم این چالش‌های روشی، همچنان اطلاعات کافی برای ارزیابی تهدید سوریه با دقت کافی و معقول در دست هست.

این اظهارات به سه بخش تقسیم می‌شود. بخش اول ریشه جبهة النصرة و تکامل آن از سال 2011 را بررسی می‌کند. بخش دوم افزایش توانمندی و حضور جبهة النصرة را در سوریه تحلیل می‌کند و به‌طور خلاصه دیگر گروه‌های شبه‌نظامی مخالف را در سوریه بررسی می‌کند. سومین بخش تهدیدی را که از جانب سوریه متوجه آمریکا و متحدین آن می‌شود ارزیابی می‌کند.

ریشه‌های القاعده در سوریه

جبهة النصرة از باقی‌‌مانده‌های القاعده در عراق و شبکه‌های حمایتی داخل در سوریه برخاسته است. از اوایل سال 2003 سوریه به یکی از نقاط کلیدی نقل و انتقال خارجی‌هایی تبدیل شد که خواهان جنگ در عراق بودند، برای مثال بر اساس اطلاعاتی که در سنیجار عراق یافت شد، مبارزان خارجی در عراق از کشورهایی همچون عربستان سعودی، لیبی، یمن، الجزایر و سوریه به این کشور وارد می‌شدند. بیشتر ایشان جوان با میانگین سنی 24 الی 25 سال بودند. برخی از ایشان دانشجو بودند و برخی نیز کار تمام‌وقت داشتند. تقریباً تمام مبارزان خارجی که از طریق سوریه به عراق وارد می‌شدند، از کمک شبکه‌های قاچاق و تبهکار بهره می‌بردند. به‌طور خلاصه سوریه به قطب نقل و انتقالی مهم برای القاعده و دیگر گروه‌های تروریستی تبدیل شد.

با آغاز تشدید جنگ در سوریه در سال 2011، رهبران القاعده در عراق این شبکه‌های شکل‌گرفته را به‌کار گرفتند و جبهة النصرة را به‌عنوان بازوی عملیاتی خود در سوریه، تشکیل دادند. ابوبکر البغدادی، رهبر القاعده در عراق دراین‌باره چنین توضیح داده است: «ما برای ایشان طرح و نقشه لازم را پی‌ریزی کردیم و سیاست‌های کلی را برایشان مشخص ساختیم و حداکثر حمایت مالی را که در اختیار داشتیم ماهانه به ایشان اعطا کردیم و نیروی کافی که میدان جهاد را بشناسد در اختیار ایشان قرار دادیم، هم از میان افراد مهاجر و هم از ساکنان بومی منطقه». مقامات القاعده در عراق، ابومحمد الجولانی را که ملیت عراقی دارد به‌عنوان رهبر این گروه انتخاب کردند. سپس القاعده عراق حجم انبوهی تسلیحات سبک را به شاخه مبارز خود در سوریه منتقل کرد. ایشان همچنین کارشناسان انفجاری خود را به سوریه فرستاد تا توانمندی‌های ساخت بمب جبهة النصرة را بالا ببرد و نیز مبارزین بیشتری را برای تقویت رده‌های مختلف آن به این کشور اعزام کرد. کمک‌های مالی از جانب کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز به‌سمت این گروه سرازیر گردید.

ابومحمد الجولانی رهبر النصرة مدعی است که هدف گروه او آن است که «حکمرانی خدا را در زمین جاری کند.» النصرة یک گروه سلفی ــ جهادی است که می‌کوشد یک امارت اسلامی در سوریه و احتمالاً در کل منطقه حاکم کند. رهبران آن تفسیری رادیکال از شریعت دارند. بااین‌حال رهبران القاعده در اقدامی مهم ابتدا تصمیم گرفتند ارتباط این گروه را با القاعده عراق آشکار نسازند، شاید به‌دلیل نگرانی از اینکه حامیان خود را در سوریه از دست دهند و توجه نامطلوب آمریکا و دیگر آژانس‌های اطلاعاتی خارجی را به خود جلب کنند.

سوریه به‌دلایل تاریخی،‌ مذهبی و استراتژیک، مدت‌ها مورد توجه القاعده بوده است. دمشق موطن ابن‌تیمیه دانشمند قرن سیزدهمی است که کتاب او دین و مفهوم اخلاقی جهاد یکی از منابع ایدئولوژیک القاعده است. منطقه شام (مشرق العربی) همچنین قدس، سومین مکان مقدس اسلامی بعد از مکه و مدینه، را شامل می‌شود. علاوه بر این سوریه به‌لحاظ استراتژیک اهمیت دارد چرا که در همسایگی دو مورد از منفورترین دشمنان القاعده قرار دارد، یعنی اسرائیل و اردن و مخازن تسلیحات متعارف و غیرمتعارف حکومت اسد، در صورت خارج شدن کنترل اوضاع از دست حکومت اسد می‌تواند در اختیار ایشان قرار گیرد.

بااین‌حال در اوایل سال 2013 ارتباط جبهة النصرة با القاعده تیره و تار شد و النصرة را به‌سمت رهبران ارشد القاعده در پاکستان سوق داد. مقامات جبهة النصرة پس از آنکه القاعده عراق در آوریل 2013 اعلان کرد که می‌خواهد شاخه‌های مختلف را در عراق و سوریه تحت عنوان مشترک دولت اسلامی در عراق و شام متحد سازد، اظهار نارضایتی کردند. از آنجا که جبهة النصرة منابع مالی، مبارز و منابع مادی خاص خود را داشت، به‌طور فزاینده‌ای از القاعده عراق مستقل شد. یک‌پارچگی و اتفاق رسمی این استقلال را تضعیف می‌کرد. جولانی با تأکید بر استقلال خود از القاعده عراق، خود را به‌صورت مستقیم به رهبری مرکزی القاعده در پاکستان وفادار اعلان کرد. جولانی در ماه آوریل اعلام کرد که «این عهدی است میان فرزندان جبهة النصرة و فرماندهان ارشد ایشان که با شیخ ایمن الظواهری، که خداوند حافظ او باد، منعقد می‌گردد». همان‌طور که بعد از این مطرح خواهد شد، حرکت جبهة النصرة به‌سمت فرماندهی مرکزی القاعده در پاکستان آن را به دشمنی خطرناک‌تر برای آمریکا تبدیل می‌کند.

درک ریشه‌های جبهة النصرة به دو دلیل اهمیت دارد. اول اینکه نیروهای عملیاتی القاعده عراق به ایجاد این گروه کمک کردند، مستقیماً آن را به القاعده متصل ساختند. به‌خلاف دیگر شاخه‌های القاعده، مانند القاعده در شبه‌جزیره عربستان در یمن، نیروهای عملیاتی سوریه ارتباط خود را با القاعده اندک می‌خوانند. این تصمیم استراتژیک بااهمیتی است و سیاستی خواهد بود که شمار بیشتری از گروه‌های متصل به القاعده در آینده در پیش خواهند گرفت تا از نظارت نامطلوب دولت‌های خارجی بر اقدامات خود جلوگیری کنند. دوم اینکه این ارتباطات دسترسی جبهة النصرة را به پول، تسلیحات، مبارز و دیگر منابع مادی القاعده عراق، تسهیل می‌کند.

توانمندی‌های رو به افزایش

از اوایل سال 2012 جبهه النصرة یک شبکه فرماندهی و کنترل سراسری در سوریه ایجاد کرده است، موج سهمگینی از حملات انتحاری را به‌راه انداخته، صدها خودروی بمب‌گذاری‌شده را منفجر کرده و در موارد بسیار به ترور افراد حکومت اسد مبادرت ورزیده است. برای مثال در فاصله بین نوامبر 2011 و دسامبر 2012، این گروه نزدیک به 600 حمله را در دمشق، حلب، حمص، ادلب و دیگر مناطق انجام داده است. النصرة مسئولیت حملات خود را در بیانیه‌هایی که در مجامع جهادی و سایت توئیتر خود منتشر می‌کند، به‌عهده می‌گیرد. در واقع جبهة النصرة یک مبارزه روانی گسترده‌ای را با استفاده از بازوی رسانه‌ای خود، یعنی گروه مناره سفید (White Minaret Group) به راه انداخته است.

جبهة النصرة به‌منظور سازمان‌دهی عملیات‌های خود یک شورای مدیریتی را وضع کرده، مراکز فرماندهی متعدد و شبکه‌های منطقه‌ای را ایجاد کرده است که رهبران مذهبی و نظامی راهبری عملیات‌های آن را عهده‌دار هستند، عبور از مرز را تسهیل می‌کنند و تسلیحات و دیگر موارد مورد نیاز را تأمین می‌کنند. علاوه بر این این گروه حجم بسیار قابل توجهی از تسلیحات را فراهم آورده که آن را به یکی از مسلح‌ترین شاخه‌های القاعده در جهان تبدیل کرده است. النصرة به‌همراه دیگر گروه‌ها برای اشغال شمار متعددی از پایگاه‌های نظامی سوری مشارکت داشته است و تسلیحات متنوعی را برای تقویت قدرت آتش خود فراهم کرده و توانمندی‌هایی را به دست آورده که بیشتر آن را به ارتشی کوچک و نه گروهی از مبارزان شبه‌نظامی تبدیل کرده است.

هرچند جبهة النصرة یکی از توانمند‌ترین گروه‌های افراطی در سوریه است، اما تنها گروه افراطی در این کشور نیست. این گروه با ده‌ها گروه دیگر از جمله گردان‌های آزادگان شام، عقاب‌های شام (الصقور الشام) و شهدای سوریه، همکاری دارد. گردان‌های آزادگان شام را شاید بتوان بزرگ‌ترین گروه سلفی ــ جهادی دانست که در سوریه فعال است. در سال 2012 جبهة النصرة به‌همراه حداقل نُه مورد از این گروه‌ها تلاش کرد شورای مجاهدین را در دیر الزور تشکیل دهد. این شورا شکل گرفت تا بنا به بیانیه‌ای که در ماه دسامبر 2012 منتشر کردند «رده‌های جهادی را برای رضای خدا متحد کند، تلاش‌هایی مختلف را سازمان‌دهی کند و علیه سربازان کفر و ارتداد بجنگد و حقیقت را از باطل آشکار کند». القاعده در عراق استراتژی مشابهی را پیاده کرده بود و در سال 2006 شورای مجاهدین را تشکیل داد تا انجام عملیات‌ها در عراق را هماهنگ کند.

تهدیدات متوجه غرب

در حال حاضر جبههة النصرة و رهبران آن، از جمله ابومحمد الجولانی، بیشتر به سرنگونی حکومت اسد و احتمالاً انجام حملاتی علیه اسرائیل تمایل دارند. اما شکی نیست که اهداف جولانی گسترش خواهد یافت و جبهة النصرة یا گروه‌های مشتق از آن می‌توانند حملاتی را پس ــ یا حتی پیش ــ از سرنگونی حکومت اسد در غرب ترتیب دهند. دسترسی جبهة النصرة به مبارزان خارجی، شبکه‌های خارجی در اروپا و دیگر مناطق دنیا و تخصص ساخت بمب بدان معناست که این گروه احتمالاً برای انجام حملاتی در غرب برنامه داشته از این قبیل حملات حمایت می‌کند.

به‌طور کلی به‌نظر می‌رسد موج رو به فزونی از مبارزان خارجی به سوریه سفر می‌کنند تا مشغول جنگ شوند. بخش قابل‌توجهی از این مبارزان از کشورهایی همچون اردن، عربستان سعودی و عراق می‌آیند. اما شمار قابل توجهی از ایشان نیز از غرب می‌آیند به‌ویژه بلژیک، فرانسه و سوئد، برای مثال بر اساس گفته‌های مقامات رسمی اسپانیایی یک شبکه در اسپانیا و مراکش مستقر شده است که در سال یک سال گذشته نزدیک به سی مبارز را در اختیار جبهه النصره قرار داده است. معلوم نیست که چه تعداد از این مبارزان به غرب بازگشته‌اند اما به نظر می‌رسد شماری از ایشان به آلمان، دانمارک، اسپانیا و نروژ بازگشته‌اند. در اکتبر سال 2012 مقامات کزوو، فردی به نام شورکی علیف را دستگیر کردند که از سوریه به کزوو سفر کرده بود تا برای گروه‌های مخالف سوری نیرو و اسلحه فراهم کند. ظاهراً شماری آمریکایی نیز به سوریه سفر کردند تا در جبهه مخالفین سوری به مبارزه بپردازند.

در حالی که ترکیه به متعارف‌ترین مسیر عبور مبارزان خارجی افراطی برای سفر به سوریه تبدیل شده است، برخی نیز از اردن، لبنان و عراق استفاده می‌کنند. وزیر امور خارجه عراق اعلان کرده است که «ما اطلاعات موثقی در اختیار داریم که نشان می‌دهد اعضای شبکه‌هیا تروریستی القاعده به سمت سوریه حرکت کرده‌اند تا حملاتی تروریستی را اجرا کنند.» همچنین نشانه‌هایی در اختیار است که نشان می‌دهد اعضای القاعده پاکستان را ترک کرده و به سوریه سفر کرده‌اند، از جمله ابو وفا السعودی، یکی از رهبران ارشد پیشین القاعده.

این تغییر و تحولات به منزله تهدیدی جدید برای آمریکاست. سوریه شمار قابل توجهی از مبارزان خارجی را به خود جلب کرده است، که می‌توانند بازگشته و از توانمندی‌هایی که در سوریه کسب کرده‌اند برای حمله علیه آمریکا و متحدین آن بهره برداری کنند. برخی از این افراد به جبهه النصره پیوسته‌اند، که ارتباط نزدیکی با رهبران ارشد القاعده در سوریه دارد. نگران کننده‌تر آن ه برخی از رهبران ارتش آزادی بخش سوریه نیز جبهه النصره را ستوده‌اند. کلنل ریاض الاسد، یکی از بنیانگذاران ارتش آزادی بخش سوریه، از جبهه النصره با عنوان «برادران اسلامی» خود دفاع کرد. وی ادامه داد که هر چند ایشان «در برخی مواضع ایدئولوژیک با ما اختلاف دارند، اما اغلب افراد ارتش آزادی بخش جبهه النصره را می‌ستایند.» احمد الخطیب، رئیس ائتلاف مخالفین سوری نیز تأکید کردند که تصمیم آمریکا در دسامبر 2012 مبنی بر وارد کردن جبهه النصره به فهرست سازمان‌های تروریستی «باید مورد بازنگری قرار گیرد» چرا که ایشان «هدفی مشترک با ائتلاف دارند: سرنگون کردن حکومت اسد». دفاع از جبهه النصره معامله‌ای کوتاه مدت با شیطان است. رویکرد بلند مدت القاده در استقرار یک امارت اسلامی در سرزمین شام ـ و گسترش آن تا آنجا که توانایی دارد ـ با رویکرد‌های مذهبی میانه‌روی بیشتر سوری‌ها، در تناقض است.

در حالی که شمار شهروندان آمریکایی که به سوریه سفر می‌کنند محدود به نظر می‌رسد، حداقل در حال حاضر، افزایش ورود بالقوه اروپایی‌ها به آمریکا ـ به ویژه از طریق برنامه حذف ویزا (Visa Waiver Program) ـ چالشی ضدتروریستی بسیار جدی را متوجه این کشور می‌کند. بر آمریکا و متحدین اروپایی آن لازم است به شناسایی این افراد ادامه دهند، اطلاعات مرتبط را به اشتراک بگذارند، اطمینان حاصل کنند که این افراد در فهرست افراد تحت نظر قرار گرفته‌اند، فعالیت‌های ایشان رصد می‌شود و اگر به غرب بازگشتند، بازداشت شوند. همانطور که بمب گذاری در بوستون و دیگر تروریست‌های پیشینی نشان دادند، همه افراد رادیکالی که وارد آمریکا می‌شوند، در فهرست افرادی که قرار است تحت نظر قرار گیرند، وارد نمی‌شوند. اطلاعات آمریکا و اروپا در مورد افراط گرایان سوری در حال حاضر ناقص است و این ضرورت را برجسته می‌سازد که برای افزایش توانمندی‌ها در عرصه جمع‌آوری اطلاعات انسانی در طول یک سال آتی سرمایه گذاری بیشتری شود تا افرادی که به سوریه سفر می‌کنند یا از آن خارج می‌شوند، به دقت رصد شوند.

در بلند مدت تهدیدی که از جانب سوریه متوجه آمریکا می‌شود، افزایش خواهد یافت. حتی در صورتی که حکومت اسد سرنگون شود، تقریباً بدون شک جنگ در قالبی متفاوت ادامه خواهد یافت، زیرا گروه‌های غیر دولتی همچون جبهه النصره برای در دست گرفتن زمام امور تلاش خواهند کرد و می‌کوشند ایدئولوژی خود را در منطقه گسترش دهند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
گوشتیران
رایتل
triboon
طبیعت