مهاجرت افغانها زیر سایه سنگین بحران هویت/زندگی بهتر یا غارت شناسنامه فرهنگی یک ملت؟
خبرگزاری تسنیم: مهاجرت افغانها بحث امروز و دیروز نیست، اما اینکه چرا کشورهای غربی به فاصله دو سال اخیر تنها برای نخبگان فرهنگی این کشور تسهیلات ویژهای را برای اقامت فراهم کردهاند، پرسشی است که ذهن بسیاری از کارشناسان را به خود معطوف داشته است.
خبرگزاری تسنیم - مینا محمدخانی:
چندی پیش دولت بریتانیا در پی اطلاعیهای اعلام کرد که برای افغانهایی که بر زبان انگلیسی مسلط هستند و حداقل یکسال به نیروهای انگلیسی مستقر در خاک افغانستان خدمت کرده باشند، اقامت آسان در این کشور برای آنها فراهم خواهد شد. این در حالی است که چندی پیش نیز دولتهای استرالیا و کانادا نیز در پی اطلاعیهای وعده مهاجرت و اقامت آسان به مهاجران افغان که بر زبان انگلیسی مسلط باشند را داده بود.
موج مهاجرت افغانها بعد از جنگ با نیروهای سرخ در خاک افغانستان و پس از آن دوره سیاه طالبان و حضور تمام قد نیروهای غربی در خاک این کشور، سبب شد تا علاوه بر مضایق معیشتی، سایه امنیت نیز از خاک این کشور رخت بربندد. با توجه به همین امر بسیاری از افغانها در طی دو دهه گذشته اقدام به مهاجرت به کشورهای مختلف و اغلب به کشورهای همسایه چون ایران و پاکستان کرده بودند. اگرچه افغانها در طی این دو دهه از خاک کشور خود دور بودند، اما فرصت مغتنمی بود تا به تربیت نسل جدید از افغانهای مهاجر اقدام کنند؛ مهاجرتی که سبب شد تا نسل سوم و چهارم افغانستان با وجود تمام مشکلات زندگیای که هر مهاجری با آن دست و پنجه نرم میکند، نسلی تحصیلکرده و با آیندهای روشن برای کشورش تربیت شود.
اما آنچه که اهمیت دارد این است که در طی این سالها که افغانستان با درد و رنجهای فراوانی روبرو بود و نیروی انسانی تحصیلکرده به اندازهای نبود که بتواند تمام ویرانیهای ناشی از حضور کشورهای بیگانه و یا دستنشاندههای آنها را آباد کند، کشورهای اروپایی همان محدودیتهایی که برای مهاجرت هر فرد معمولی قائل بودند، برای نخبگان فرهنگی این کشور نیز در نظر گرفته بودند. اما در طی دو سال گذشته با رفع این محدودیتها فضای مناسبی برای مهاجرت نخبگان فرهنگی افغان به کشورهای اروپایی فراهم شده است که در این گذر عدهای نیز به هوای زندگی بهتر و فضای مناسبتری برای نوشتن به این کشورها مهاجرت کردهاند.
پشت پا زدن به باورهای دینی، راه مهاجرت را هموارتر میکند
ابوطالب مظفری از جمله شاعران و شخصیتهای ادبی افغان است. او با بیان اینکه در طی دو سال گذشته تسهیلات ویژهای برای اهالی قلم افغانستان به منظور مهاجرت و اقامت ایجاد شده است، میگوید: مهاجرت از زمانی که جنگ در این کشور آغاز شده است، وجود داشت، اما با آن مشکلات متعددی هم برای متقاضیان ایجاد میشد. مثلاً اگر در زمان طالبان کسی قصد مهاجرت و اقامت به کشورهای اروپایی را داشت، باید موانع متعددی را پشت سر میگذاشت، اما در حال حاضر اگر کسی علیه مذهب و سیاست حاکم بر کشور حرفی بزند، به راحتی ویزای رفتن به آن طرف آب برایش فراهم میشود.
زمینهسازی برای مهاجرت نخبگان کشورهای آسیایی و استفاده ابزاری از آنها در کشورهای غربی، امر تازهای نسیت که فقط برای افغانستان اتفاق افتاده باشد. مهاجرت و فرار مغزها امر مبتلی به همه کشورهای آسیایی و آفریقایی است که نتوانستهاند امکانات رفاهی به اندازه کشورهای غربی برای پژوهشگران خود فراهم کنند. اما با توجه به وضعیت سیاسی کشوری مانند افغانستان که در چند سال اخیر با مشکلات فرهنگی متعددی دست و پنجه نرم میکند، وضعیت متفاوتی رقم می خورد. افغانستان کشوری سنتی است که هنوز به آداب و رسوم سنتی خود پایبند است و این را در آثار ادبی و فرهنگی خود نیز بارگو میکند. شعر مهمترین رسانه در کشوری مانند افغانستان است که اکثر مردم عادی سواد خواند و نوشتن ندارند. تجربه نشان داده است آثار ادبیای مانند شعر در سالهای اخیر که افغانستان در خون میغلتید، رسانهای بود که توانست رزمندگان بسیاری را در صفوف جنگ نگاه دارد و مادران بسیاری را به مقاومت تسلی دهد.
مهاجر افغان در کشاکش فرهنگ غرب و سنت
کارکرد شعر در افغاستان همچنان پایبندی به باورهای ملی و مقاومت از خاکی است که هزاران شهید داده است. عدهای از کارشناسان فرهنگی افغان بر این باوراند که خالی کردن صحنه مقاومت از شاعران یکی از عمده دلایل اقدامات اخیر برای مهاجرت است. محمدحسین فیاض با بیان اینکه بعد مسافت عاملی است که چهرهها و شخصیتهای فرهنگی افغان از رویدادهای مهم کشورشان دور باشند و به مسائلی بپردازند که با مشکلات جامعه آنها همخوانی ندارد و یا دور است، میگوید: مهاجر افغان در کشورهای اروپایی مجبور است که در وهله نخست زبان انگلیسی بیاموزد تا بتواند با اطراف خود ارتباط برقرار کند. همین امر سبب میشود تا در انزوا قرار بگیرد و استحاله شود. آموختن زبان جدید و زندگی در فضایی که تاکنون آن را تجربه نکرده بود، سبب میشود تا دیگر همان شخصیت قبلی نباشد، بلکه مطابق با وضعیت کنونی تغییر کند. یکی دیگر از ابعاد سوء این مهاجرت، خالی شدن صحنه فرهنگی از نخبگانی است که سالها برای تربیت و آموزش آنها زحمت کشیده شده است.
او با بیان اینکه مهاجران افغان در ایران فرصت کافی برای تربیت و آموزش داشتند و از این فرصت کارشناسان خبرهای به جامعه ادبی و فرهنگی افغانستان تقدیم شده است، ادامه میدهد: نخبگان فرهنگی افغانستان حتی زمانی که در ایران هم بودند، میتوانستند در صحنههای فرهنگی و وقایع کشور دخیل باشند و با آثارشان پیام را به مخاطب برسانند، اما وقتی به کشورهای اروپایی مهاجرت میکنند، تأثیر محیط و بعد مسافت مانع این پیوستگی فرهنگی میشود.
دنیای رنگارنگ غرب و زندگی در فضایی که هنوز شاعر آن را تجربه نکرده است، خود مهمترین عامل برای دور شدن از فرهنگی بود که در آن ریشه داشت. دغدغههای جدیدتری در این دنیا متولد می شود، دغدغههایی که از رهگذر زندگی در غرب ایجاد میشود و با آرمانها و سنتهایی که ملتی قرنها با آن خو گرفتهاند، فاصله دارد. نمونه این آثار، منابعی است که از سوی خارج نشینان ادبی ایران هر ساله نوشته میشود. آثاری که با دغدغههای امروز ایرانیان فاصله دارد.
فیاض در ادامه سخنانش به این موضوع اشاره میکند و میافزاید: ین مهاجرت تبعات زیادی در پی دارد. نخستین اثر آن این است که وقتی نخبگان فرهنگی به کشورهای اروپایی میروند، تا پنج سال در موقعیت خود گم شدهاند و نمیدانند که چه کاری باید انجام دهند. همین امر سبب میشود تا در انزوا قرار بگیرند.هایی که به اروپا رفتند، از نظر مادی در آسایش هستند، اما از نظر فرهنگی با کشور خود فاصله میگیرند و دیگر کارکرد گذشته را ندارند.
آب گلآلود معیشت و سایه سنگین تهدید؛ دستاویزی برای آسانسازی مهاجرت
بسیاری از نخبگان فرهنگیای که به غرب هجرت کردند، دغدغه مالی و امنیتی داشتند، اما هنگامی که زندگی در غرب را تجربه کردند، متوجه شدند فضای متصور شده با آنچه در واقعیت دیده میشود، فاصله بسیار دارد. یکی از مهمترین دغدغههای این افراد، بحران هویتی است که نسل آینده افغان مهاجر در غرب با آن روبرو است. محسن سعیدی از دیگر فعالان عرصه فرهنگی کشور افغانستان است که رد این رابطه میگوید: شرایط در کشورهای مختلف متفاوت است. بسیاری از فرهنگیانی که به خارج از کشور میروند، از شرایط آنجا راضی نیستند. آنها نان بخور و نمیری دارند و علاوه بر این، از فرهنگ و دوستان فرهنگی خود جدا شدهاند. بحران هویت برای کودکان افغان که در خاک غرب به دنیا میآیند، موضوع دیگری است که فکر بسیاری از دوستان ما را به خود مشغول داشته است. فشار جو فرهنگی غرب به صورتی است که برخی از شخصیتهای فرهنگی نگران چگونگی زندگی خودشان و مهمتر از آن فرزندانشان د رغرب هستند.
آنچه که واضح است، این است که کشورهای غربی از آب گل آلود معیشتی و امنیتی افغانستان به نفع خود استفاده میکنند، شرایطی که خود بر آن دامن زدهاند. طبلی که غربیها بر آن میکوبند، شرایط بهتر را نوید میدهد، حال آنکه هویت، تأثیرگذاری آثار ادبی در بیداری مردم و شناسنامه فرهنگی افغانستان را نشانه گرفته است. غارت فرهنگی کشورها خدعه امروز و دیروز غرب نیست، دستاویزی است برای دزدیدن شناسنامه فرهنگی کشورهایی که سالها با همین هویت زندگی کردهاند و با همین ابزار جلوی زیادهخواهیها ایستادهاند.
انتهای پیام/