سبک آیت الله العظمی خامنهای در هدایت و مدیریت تحولات بینالملل
خبرگزاری تسنیم: رهنمودها و هشدارهاى بهموقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهاى سیاسى، نقش حیاتى در عبور موفقیتآمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، با نگاهى به ویژگىها و مختصات واکنشهاى رهبر معظم انقلاب نسبت به رویدادها و تحولات منطقهاى و بینالمللى، مىتوان رمز موفقیتهاى جمهورى اسلامى ایران در حوزه خارجى و بهویژه عبور پیروزمندانه از بحرانها را دریافت. در اینجا به برخى از آنها اشاره مىشود:
1- واکنش واقعگرایانه: یکى از ویژگىهاى رهبر معظم انقلاب در واکنش به تحولات منطقهاى و جهانى، واقعگرایى معظمله است. نمونهها و مصادیق مختلفى از تحولات در طى این دوران رخ داد که در واکنش به آن، مواضع مختلفى از سوى گروهها و شخصیتهاى سیاسى مطرح گردید. اکنون که فارغ از فضاى پیچیده زمانى آن تحولات شدهایم، آشکار شده است که در صورت عدم تدبیر هوشمندانه رهبر فرزانه و اتکا به مواضع برخى از شخصیتها و گروههاى سیاسى، معلوم نبود که چه پیامدهاى منفى متوجه جمهورى اسلامى ایران مىگردید. یکى از این نمونهها حمله آمریکا به عراق براى آزادسازى کویت بود که در آن هنگام برخى از سیاسیون کشور پیشنهاد همراهى با صدام علیه آمریکا مىدادند. در چنین شرایطى رهبر معظم انقلاب با درک صحیح تحولات منطقه و با معیار اصولگرایى، موضع بىطرفى ایران را رسماً اعلام کرد. البته این بىطرفى بهمعناى سکوت در برابر جنایات ناشى از جنگ نبود بلکه در عین حال بىطرفى انتقادى را برگزید. بعدها اسنادى که منتشر شد نشان داد که این جنگ سناریوى تعریفشده آمریکا براى اهداف چندمنظوره بود.
نمونه دیگر حادثه 11 سپتامبر بود.اکنون که مواضع اتخاذشده از سوى گروهها و شخصیتهاى مختلف در آن زمان مورد بررسى قرار مىگیرد، کاملاً نشان مىدهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است. جریانات سیاسى بهاصطلاح اصلاحطلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با آمریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضدتروریستى شرکت نماید. در حالىکه رهبر معظم انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونىترین انگیزه این تحولات و روندهاى آنرا هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجى کشور را بهسمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاستهاى تهاجمى پس از 11 سپتامبر هدایت کردند. اکنون همه افکار عمومى جهان و حتى در داخل آمریکا نیز به رویکردى که ایران انتخاب کرده بود رسیدند و این نشاندهنده تدبیر و آینده نگرى در حوزه دیپلماسى است.
در همین راستا اقدام آمریکا علیه افغانستان و سپس علیه صدام نیز جالب توجه است. بسیارى در داخل به این اقدامات، مثبت مىنگریستند و برخى نیز پا را فراتر گذاشته و جنگ جدید آمریکا را جنگ تمییز یاد مىکردند. با این حال در جریان جنگ آمریکا در خاورمیانه سه پیشنهاد مورد توجه بود: 1- تعقیب استراتژى انزواطلبى 2- مدل الحاق و پیوستن به ائتلاف بزرگ 3- رویکرد بىطرفى مثبت و فعال.
در شرایط چنین گفتمانهایى، رهبر معظم انقلاب راهبرد دو لایهاى را اتخاذ کردند که از یکسو بهلحاظ دیپلماتیک، طرف مثبت و فعال اتخاذ شد و از سوى دیگر راهبرد فرصتسازى براى ارتقاى منافع ملى مورد توجه قرار گرفت که اکنون آثار و برکات آنرا بهوضوح مشاهده مىکنیم.
آنچه در نمونههاى بالا ملاحظه شد، دقیقاً بیانگر واکنشها و رویکردهاى واقعگرایانه نسبت به تحولات منطقهاى و جهانى بوده است.
2- تشخیص بهموقع رویدادها و روندهاى سیاسى: دومین ویژگى مهم در مدیریت رهبرى معظم انقلاب، در حوزه سیاست خارجى است. گفته مىشود درک تهدید، نقش محورى در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید، متغیرى میانجى بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن بهشمار مىآید. هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعىتر و هوشمندانهتر باشد، واکنشهاى اتخاذشده درستتر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهاى بهموقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهاى سیاسى، نقش حیاتى در عبور موفقیتآمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبرى در خصوص شبیخون فرهنگى در اوایل دهه 1370، افشاى سناریوى یلتسینىکردن ایران (فروپاشى از درون)، افشاى سیاستهاى پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوى اختلافافکنى بین اقوام و مذاهب ایرانى از یک سو و راهانداختن جنگ شیعى و سنى از سوى دیگر، بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلامهراسى و اسلامستیزى غرب و... نمونههایى از درک سریع و بهموقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است.
3- هدایت دیپلماسى هوشمندانه: شاخص دیگرى از مدیریت رهبر معظم انقلاب، هدایت دیپلماسى هوشمندانه در عرصه سیاست خارجى است. در دیپلماسى هوشمندانه، درک صحیحى از تهدیدات و فرصتها و قوتها و ضعفها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات همواره دیدگاههاى مختلفى از سوى جریانات سیاسى وجود داشته و اصرار بر اجرایىشدن آن دیدگاهها بوده است لکن پس از گذشت سالها، اکنون بهخوبى مىتوان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیر عالمانه و عاقلانه بوده است در حالىکه اگر هدایتهاى هوشمندانه مقام رهبرى نبود، خساراتى جدى بر منافع و مصالح کشور وارد مىشد. یکى از مهمترین عرصههاى تجلى این دیپلماسى در موضوع هستهاى ایران است. همه متفق القولند که سکاندار اصلى تحولات هستهاى ایران چه در بعد فنى و چه در ابعاد سیاسى و دیپلماتیک آن، رهبر معظم انقلاب بوده است. در ابتداى بحران هستهاى که جامعه دو قطبى شده و یک طرف بحث واگذارى و تسلیم را مطرح و دیگرى مقابله و جنگ را پیشنهاد مىداد، رهبر معظم انقلاب مسیر عقلانى و هوشمندانهاى را اتخاذ کردند که ایران را از آن فضاى سنگین بینالمللى خارج ساخت. معظمله با پرهیز از افراطگرى و تفریطگرایى، متناسب با شرایط که شامل چهار عنصر تهدید، فرصت، قوت و ضعف بوده است، رویکردهاى معقولانه و هوشمندانهاى را تجویز مىکردند.
اکنون تردیدى نیست که چنانچه مشى و رویکرد و هدایتهاى معظمله نبود، پرونده هستهاى ایران از دو حال خارج نبود یا کاملاً تسلیم محض مىشد و یا منهدم مىگردید. اما در حال حاضر، نه تنها تسلیم نشدیم بلکه مقاومت بىنظیرى را بر جاى گذاشتیم و به میزان زیادى خصم را از بعد سیاسى و حقوقى و فنى خلع سلاح کردیم و همه اینها مرهون هدایت صحیح و شجاعانه رهبر معظم انقلاب بود.
4- ترکیب آرمانگرایى و واقعگرایى: مقام معظم رهبرى همچون امام راحل، آرمانگرایى و واقعبینى را با هم مد نظر قرار داده و در عرصه عمل این دو را با هم تلفیق نماید. در سالهاى گذشته متأسفانه عدهاى عرصه اجرایى کشور را برعهده گرفته بودند که بهواسطه ضعف باورها و شدت فشارهاى بیرونى، آرمانها را فداى واقعیات آن هم واقع گرایى از نوع رئالیستى محض کردند.
در همین حال برخى افراد نیز بودند که توجهى به واقعیات نداشتند و به هر قیمتى و علىرغم شرایط و بسترها، تأکید بر آرمانها مىکردند، اما رهبر معظم انقلاب فارغ از چنین گفتمانهایى که هر یک به نوبه خود فشارهاى سنگینى را وارد مىکردند، موضع اعتدال و نگاه توأمان آرمانگرایانه - واقعگرایانه داشتند. تأکید معظمله بر سه اصل عزت و حکمت و مصلحت در واقع ترکیب آرمانگرایى و واقعگرایى است.
عزت این است که جامعه و نظام اسلامى در هیچیک از برخوردهاى بینالمللى خود نباید طورى حرکت کند که منتهى به ذلیلشدن اسلام و مسلمین شود. (9/11/68) حکمت یعنى حکیمانه و سنجیده کار کردن، هیچگونه نسنجیدگى را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هر آنچه مربوط به سیاست خارجى و ارتباطات جهانى است راه داد. و اما مصلحت یعنى مصلحت انقلاب و این مصلحت همهجانبه است یعنى از رفتار شخصى ما شروع مىشود. (18/4/70)
5- اصولگرایى در سیاست خارجى: نگاهى به مواضع و رویکردهاى مقام معظم رهبرى از 1368 تاکنون نشان مىدهد که اصولگراترین شخصیت در این عرصه بوده و در همین حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهتگیرى خارجى مىباشد. در واقع رهبر معظم انقلاب همانطورکه خود را وفادار آرمانهاى امام راحل مىدانستند، در عمل نیز مشى اصولى آن عزیز سفرکرده را حفظ کرده و توسعه دادند. موضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب نسبت به آمریکا و استکبار جهانى و حمایت قاطع و صریح از ملل مستضعف و بهویژه فلسطین و ضدیت پایدار نسبت به رژیم صهیونیستى و اعتقاد به صدور و انتقال ارزشهاى اسلامى، همچنان یادآور مواضع حکیمانه امام راحل است.
در واقع همانطور که معظمله به همه آحاد مردم و گروههاى سیاسى توصیه کردند که مرزهاى عقیدتى و ایدئولوژیک باید حفظ شود، خود در عرصه داخلى و خارجى به تمام و کمال رعایت کردند. یادمان نمىرود که بسیارى از جریانات دوم خرداد که خود را حافظ میراث حضرت امام(ره) مىدانستند، چگونه ارزشها و آرمانهاى امام(ره) را حداقل در حوزه خارجى نادیده گرفته بودند. سناریوهاى تحت عنوان تابوشکنى رابطه با آمریکا، ایدئولوژىزدایى از سیاست خارجى و طرحهایى مبنى بر اینکه فلسطین را به خود فلسطینىها واگذاریم و کارى به اسرائیل غاصب نداشته باشیم، عناوینى بود که در طى این سالها مطرح و پیگیرى مىشد. اما حضور فعال و تعیینکننده رهبر معظم انقلاب در مسند ولایت، باعث شد که این آرمانهاى امام(ره) ذبح نگردد. در همین راستا معظمله تأکید داشتند: مقبولیت جهانى بسیار خوب است، اما نه به بهاى دست برداشتن از اصول جمهورى اسلامى که هویت ملى و جمعى ماست. (29/5/82)
اکنون کسى نمىتواند شک نماید که نفوذ و قدرت ایران در منطقه و خیزش مردم مسلمان منطقه با عنوان بیدارى اسلامى بهواسطه مشى اصولگرایانه که ریشه در منش و رفتار امام راحل داشت، در سراسر منطقه بهشدت تعمیق یافته است. نفوذى که رعب در دل دشمنان ما انداخته است. بیدارى مردم مسلمان منطقه که روزبهروز گستره بیشترى را به تصرف خود در مىآورد، ناشى از مدیریت هوشمندانه و صدور ارزشهاى انقلاب اسلامى ایران است.
دستاوردهاى بىنظیر سیاست خارجى ایران
واقعیت امر این است که موقعیت جمهورى اسلامى ایران در طى سالهاى اخیر بهشدت تحکیم یافته و در کلاسبندى قدرت به رتبههاى بالایى دست یافته است. در اینجا به برخى از آنها اشاره مىشود:
1- افزایش اقتدار و نفوذ ایران؛ یکى از دستاوردهاى مهم هدایتها و رهنمودهاى خارجى رهبر معظم انقلاب، افزایش اقتدار و نفوذ ایران است. اکنون اکثر مقامات سیاسى و نظامى غرب بر این باورند که جمهورى اسلامى ایران قدرت بلامنازع در خاورمیانه است. رومانو پرودى نخستوزیر سابق ایتالیا در مصاحبه با روزنامه مصرى اخبار الیوم گفت که ایران کشور کلیدى در صحنه سیاسى خاورمیانه است. همین موضع را خاویر سولانا معاون هماهنگکننده سابق سیاست خارجه اتحادیه اروپا مطرح کرد مبنى بر اینکه ایران در جریان بازى قدرت اینقدر برگ برنده در دست دارد که به یک قدرت درجه اول در جهان تبدیل شود. مسلماً این نفوذ و قدرت جنبه سختافزارى ندارد بلکه این نفوذ و اقتدار ناشى از منابع معنوى و دیپلماتیک هوشمندانه ایران و مواضع شجاعانه و عدالتخواهانه و اسلامخواهانه در منطقه است که افکار عمومى منطقه را در سطوح تودهاى و نخبگى به خودش جذب و جلب کرده است.
مؤسسه سلطنتى امور بینالملل انگلیس در گزارشى با عنوان ایران، همسایگان و بحرانهاى منطقهاى نوشت: آمریکا براى جلوگیرى از افزایش قدرت منطقهاى ایران به همسایگان آن متوسل شده است. اما ایران با موفقیت در روابط خود با کشورهاى همسایه حتى آن دسته از کشورهاى عربى و سنىمذهب که از نفوذ آن بیم دارند، سود جسته و به موقعیت قابل توجهى در منطقه رسیده است.
با این حال اکنون هیچ مقامى و تحلیلگرى وجود ندارد که به قدرت و نفوذ ایران اذعان نکرده و معتقد به این نباشد که کلاسبندى قدرت در خاورمیانه بهطور بنیادى بههم خورده است و ایران در رأس هرم قدرت منطقهاى قرار گرفته است. در واقع بر اثر وجود چنین واقعیتى است که آمریکا تن به مذاکره با ایران را براى برونرفت از چالش عمیق در عراق داد و اساساً جنبش مذاکره با ایران در داخل آمریکا که اوج تجلى آنرا در مناظرههاى کاندیداهاى ریاست جمهورى آمریکا مشاهده کردیم، ناشى از افزایش اقتدار و نفوذ ایران است و شکى نیست که این نفوذ بر اثر درایت و خردورزى رهبر فرزانه انقلاب بوده است و گرنه در صورت تداوم سیاست تساهل و تسامح و یا در صورت اعمال دیدگاههاى برخى از جریانات سیاسى میانهرو یا اصلاحطلب هرگز چنین موقعیتى نصیب ایران نمىشد.
2- تبدیلشدن ایران به یک کشور شکستناپذیر و مقاوم؛ هدایت و مدیریت رهبر معظم انقلاب در عرصه سیاست خارجى که خود تداومدهنده مشى اصولى و شجاعانه امام راحل بوده است، کشور ایران را به یک دژ مستحکمى تبدیل کرد که هر قدر ضربه به آن زده مىشود، قوىتر مىگردد. اکنون اعتراف صریح مقامات ارشد و استراتژیستهاى کشورهاى جهان از جمله غرب است که استحکام ایران نسبت به گذشته و ابتداى انقلاب فوقالعاده افزایش یافته است. هفتهنامه آمریکایى تایمز طى گزارشى با توجه به یافتههاى کمیته مطالعات بیکر همیلتون نوشته بود که ایران به محکمى در سنگر خود قرار گرفته و بههیچعنوان در معرض تغییرات بنیادین انقلاب قرار ندارد. (روزنامه جمهورى اسلامى 13/1/85) بهواسطه چنین شرایطى، پروژه حمله نظامى (چه تمامعیار و چه نقطهاى) آمریکا یا رژیم صهیونیستى براى همه امرى نشدنى و اساساً غیر خردمندانه تلقى شده است. هرگاه طرح اقدامات نظامى در رسانهها اوج گرفت، همه شاهد بودیم که رهبر معظم انقلاب با تمام صلابت پاسخ قاطعى را مىدادند.
معظمله همانطورکه در گذشته از جمله در سال 1370 اعلام کرد که به حول و قوه الهى اعتقادم از بن دندان این است که آمریکا اگر تمام نیروهایش را براى ضربهزدن به این انقلاب بسیج کند، هیچ غلطى نمىتواند بکند. (28/6/70) در سالهاى اخیر نیز با همان صلابت اعلام کردند که اگر دشمنان تعرضى به خاک ایران بکنند، تمام منافع آنها در سراسر جهان هدف قرار خواهد گرفت. این نوع موضعگیرى در واقع ناشى از قدرت و توانایىهاى جمهورى اسلامى ایران از یکسو و ضعف و پوشالى بودن ابهت قدرتهایى مثل آمریکا است. چنانکه ریچارد هاوس رئیس شوراى روابط خارجى آمریکا تصریح کرد گزینه تغییر رژیم ایران (چه سخت و چه نرم) تحققیافتنى نیست. بههمینترتیب نتیجه صلابت و استحکام جمهورى اسلامى است که شاهد تغییرات پىدرپى سیاستهاى غرب علیه ایران هستیم.
3- شکستهشدن مجدد ابهت آمریکا و متحدینش؛ دیپلماسى هدایتشده توسط رهبر معظم انقلاب، راهبردها و سیاستهاى آمریکا در منطقه را با شکست سختى مواجه ساخت. این سخن ریچارد هاوس شنیدنى است که در مجله فارین افرز نوشته شد: با جنگ اول خلیج فارس، عصر آمریکایى در خاورمیانه آغاز شد اما با جنگ دوم، شاهد پایان عصر آمریکایى هستیم. در واقع مدیریت منطقهاى ایران که با رهنمودهاى مقام معظم رهبرى صورت گرفته، تمام طرحهاى این کشور را در خاورمیانه با شکست مواجه ساخت بهگونهاىکه مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا به کاخ سفید اعلام کرد: ایران قدرت اول منطقه است و آمریکا باید بداند که کلید حل معماى خاورمیانه، بهویژه عراق در دست ایران است. درخواست آمریکا براى مذاکره با ایران در شرایطى رخ داد که همه به ضعف و ذلالت آمریکا پى برده و رادیکالهاى جامعه آمریکا این اقدام را سرافکندگى بزرگ نام نهادند. در همین حال ایران با تدبیر مقام معظم رهبرى درخواست مذاکره با آمریکا را بهخاطر وضعیت شیعیان عراق و پیشنهاد آنها در اوج اقتدار پذیرفت.
4- تعمیق منطقه ژئواستراتژیک ایران؛ سیاست حمایت از نهضتهاى رهایىبخش و کمک به مسلمانان از تأکیدات جدى رهبر معظم انقلاب بوده است، بهعنوان نمونه معظمله در سال 80 فرمودند: دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه درخشان است. کنارنیامدن با ظالم، رشوهنپذیرفتن از زورمند و زرمند، پافشردن بر حقیقت، اینها چیزهایى است که هیچوقت در دنیا کهنه نمىشود، اینها را باید دنبال کنیم، اصول اینهاست. (16/8/80) این سیاست که با امام راحل شروع شده و جزء اصول و ارکان قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران (اصول 2 و 3 و 11 و 152 و 153 قانون اساسى) مىباشد، توسط رهبر معظم انقلاب با تمام قوت پیگیرى شد و اکنون ثمره آنرا ملاحظه مىکنیم.
اتفاقى که در لبنان و فلسطین، عراق و افغانستان و... رخ داده است، نتیجه استقامت در پیگیرى این اصول از سوى رهبرى انقلاب بوده است. تأکید اخیر از این بابت است که در سالهاى گذشته کسانى بودند که با چنین رویکردى مخالفت مىورزیدند. با این حال این سیاست با وجودى که ریشه در اصول و باورهاى اسلامى و انقلابى دارد، نتایج ژئواستراتژیکى نیز براى ایران داشته است. این سیاست، مناطق ژئواستراتژیک ایران را توسعه داد. منطقه ژئواستراتژیک منطقهاى است که یک بازیگر در خارج از محیط ملى خود تعریف نموده و با ایفاى نقش مؤثر در آنجا و ایجاد مشکل براى رقباى خود، توجه ایشان را از عطف به مسایل داخل خویش منحرف ساخته و یا حداقل شدت آنرا تخفیف مىدهد.
نقش رهبرى در تحولات منطقه
منطقه خاورمیانه از دیرباز مهد تحولات سرنوشتسازى بوده است. بىتردید بخش عمدهاى از این تحولات، متأثر از انقلاب اسلامى و سیاستها و عملکرد جمهورى اسلامى ایران مىباشد. در این میان شخصیت مقام معظم رهبرى بهعنوان سکاندار انقلاب اسلامى و رهبر و تئورىپرداز و تصمیمساز نظام، نقش بىبدیلى داشته است؛ نقشى که متأسفانه در گیرودار هجمه تبلیغاتى دشمنان، آنچنانکه بایسته و شایسته است، مورد بازخوانى و تبیین قرار نگرفته است.
الف: مقاومت اسلامى؛ مقوله مقاومت اسلامى بهعنوان یکى از شاخصهها و ارکان انقلاب اسلامى، در نگاه نافذ مقام معظم رهبرى جایگاه ویژهاى دارد. نگاه معظمله به مقاومت، یک نگاه اعتقادى و قرآنى است، بدینمعنا که مقاومت در راه حق، متضمن تحقق وعدههاى الهى و پیروزى جبهه حق در برابر لشکریان باطل است. از طرفى جمهورى اسلامى رهتوشهاى سترگ از تجارب مقاومت چندینساله چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، در اختیار دارد و رهبر انقلاب اسلامى بر این باور است که این تجارب راهگشاى ملل منطقه خواهد بود. بر همین اساس معادله مقاومت در منطقه، با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت و تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک » در غزه و سایر مقاومتهاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود.
مقاومت اسلامى در سطح منطقه در دو عرصه نمود بیشترى یافته است: نخست مقاومت اسلامى لبنان که با محوریت حزب الله به مبارزه با اشغالگرى اسراییل برخاست و شکستهاى سختى را به ارتش اسطورهاى رژیم صهیونیستى تحمیل کرد. نماد دوم در صحنه فلسطین تجلى یافت که با ظهور گروههایى چون حماس و جهاد اسلامى، مبارزات تاریخى مردم فلسطین را در برابر اشغالگران صهیونیستى، وارد مرحله جدیدى نمود.
رهبر انقلاب اسلامى روند مقاومت اسلامى در اراضى اشغالى را به دقت رصد نموده و در مقاطع مهم و سرنوشتسازى همچون شکلگیرى روند سازش (نشست مادرید، توافق اوسلو)، عقبنشینى ارتش صهیونیستى از جنوب لبنان، برافروختهشدن انتفاضه اول و دوم فلسطین، جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه در قالب سخنرانى یا صدور پیام، به ارائه دیدگاههاى راهبردى خود پرداخته و مواضع اصولى نظام را نسبت به این روند تبیین نمودهاند.
ب: بیدارى اسلامى؛ موج بیدارى اسلامى که از سال 1389 در شمال آفریقا آغاز شد و بهسرعت سایر مناطق خاورمیانه را درنوردید، از همان ابتدا مورد اهتمام ویژه مقام معظم رهبرى قرار گرفت. در سطح کلان و راهبردى، نگاه معظمله به این تحولات، ناظر به احیاى امت واحده اسلامى و ایجاد تمدن اسلامى جدید بر پایه دین و عقلانیت و علم و اخلاق بود که در مقابل طرحهاى سلطهجویانه غربى همچون جهانىسازى قد علم کرده است.
فرهنگسازىها
از دیگر ابتکارات تأثیرگذار ایشان، نامگذارى سالها به عناوینى همچون سال پیامبر اعظم(ص)، رفتار علوى، حماسه حسینى، سال امام خمینى، پاسخگویى مسؤولان، انضباط اجتماعى، خدمتگزارى به مردم، عدالتخواهى، اتحاد ملى و انسجام اسلامى، تلاش مضاعف و همت مضاعف، جهاد اقتصادى و حماسه سیاسى و حماسه اقتصادى است، نامگذارىهایى که در واقع یک نوع فرهنگسازى در جامعه اسلامى بوده است.
بازگشت اصولگرایان به صحنه قدرت که با تدابیر ویژه و فرهنگسازىهاى مستمر ایشان در قالب گفتمان عدالتخواهى و اصلاحات یعنى مبارزه با فقر، فساد و تبعیض صورت پذیرفت، از دیگر تدابیر سرنوشتساز ایشان است که پرداختن به آن مجال واسعترى را طلب مىنماید.
آیندهنگرى و پیگیرىهاى مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسؤولان نظام، سندى به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که بر اساس آن، نظام اسلامى در سال 1404 هجرى خورشیدى باید در زمینه علمى، فناورى و اقتصادى به قدرت اول آسیاى جنوب غربى (خاورمیانه، آسیاى میانه و قفقاز) تبدیل گردد.
از دیگر ابتکارات ایشان، احیاى اصل 44 قانون اساسى است که کارشناسان از آن بهعنوان یک انقلاب و جهش اقتصادى نام مىبرند. با اجراى اصل 44، از تصدىگرى دولت در مناصب اقتصادى کاسته شده و بخش خصوصى و تعاونىها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد.
تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سختترین و بحرانىترین شرایط، از دیگر هنرهاى ناب رهبرى ایشان در طول بیست و پنج سال گذشته بوده است، بهگونهاىکه در بحرانىترین شرایط فرمودهاند: من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال مىدانم. اگر هر مدیر و مسؤولى صرفاً کار خود را خوب انجام دهد، دیگر هیچ نگرانى و دلهرهاى ندارم. این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایى دفاع مقدس، براى حفظ موجودیت و بقاى خود مىجنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و آمریکا و متحدانش که در گذشتهاى نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیاى سیاسى در جهان اسلام وتشکیل خاورمیانه جدید مىگفتند، اینک از ظهور و تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامى سخن مىگویند و ایرانى که زمانى تروریسم و محور شرارت نام گرفته بود، اینک به محور امید و رهایى آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین وسوریه و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است.
دوستداران، شیفتگان و یاران وفادار حضرت امام خمینى(ره) و حضرت آیت الله خامنهاى (حفظه الله تعالى) مىباید بدانند و نیک هم مىدانند که این دو گوهر ناب، یک حقیقت با دو تجلى هستند که وظیفه همه ما، درک و معرفى شایسته و بایسته این حقیقت ماندگار و الهى به جامعه اسلامى و بشریت تشنه امروز و فردا است.
انتهای پیام/