شهید ممقانی؛ مسئول بهداری لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص)

شهید ممقانی؛ مسئول بهداری لشگر 27 محمد رسول الله(ص)

خبرگزاری تسنیم: شهید حسین ممقانی یکی از دلاورمردانی‌ است که در کردستان و پاوه و مریوان حماسه‌های فراوان آفرید. او با خواست و اصرار حاج احمد متوسلیان، مسئولیت بهداری لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) را پذیرفت. ۱۱تیرماه سالگرد شهادت این شهید والامقام است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جبهه‌های غرب کشور و کردستان از جبهه‌های پر مشقتی برای رزمندگان اسلام بود که ویژگی‌های منحصر به فرد خودش را داشت. و به همین دلیل مقام معظم رهبری به رزمندگان این جبهه‌ها فرمودند: "جهاد فی سبیل الله هرچه دشوارتر، با فضیلت‌تر و درخشانتر و ماندگارتر؛ شما در کردستان به چنین جهادی در برابر دشمنان خدا کمر بسته‌اید، خداوند از شما قبول فرماید." شهیدان این خطه که برای مبارزه با ضد انقلاب، کومله و دموکرات پیش قدم بودند، حماسه‌های فراوانی آفریدند.

شهید حسین ممقانی یکی از دلاورمردانیست که در کردستان و پاوه و مریوان حماسه‌های فراوان آفرید. او با خواست و اصرار حاج احمد متوسلیان مسئولیت بهداری لشگر 27 محمد رسول الله(ص) را پذیرفت. 11تیرماه سالگرد شهادت این شهید والامقام است که در عملیات کربلای یک و در راه آزادسازی مهران به شهادت رسید.

سردار شهید حاج محمد حسین مردی ممقانی در سپیده دم یکم اسفند سال 1338در ممقان چشم به نیا آمد. تمامی افراد خانواده شهید وهمکلاسی ها ودوستانش او را بچه ای آرام،کم حرف ،متین ،خجالتی اظهار داشته‌اند. او برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به همراه برادر بزرگتر خود بهمن به تبریز رفت و در هنرستان فنی تبریز مشغول به تحصیل شد. در کنکور سراسری شرکت ودر رشته مهندسی الکترونیک قبول شد ولی به دلیل عدم دسترسی به وسائل ارتباطی در ممقان از این موضوع در آخرین لحظات مهلت ثبت نام اطلاع پیدا کرد که دیگر کار از کار گذشته بود.

حاج محمد حسین قبل از رسیدن به سن تکلیف با علاقه خود به انجام واجبات دینی می‌پرداخت. او بسیار مذهبی بود و به نماز اول وقت بسیار حساس بود و دیگران را نیز همیشه به انجام واجبات دینی تشویق می‌کرد. وی در سال‌های قبل از انقلاب به دلیل عقایدش مرید خمینی شد و مرید او باقی ماند. سردار شهید در بحبوحه انقلاب که موفق به ثبت نام در دانشگاه نشد وقتی فرمان خمینی را مبنی تشکیل سپاه پاسداران را شنید عازم تهران شد ودر سال 58وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.

وی بعد از آن عازم کردستان شد ودر سپاه مریوان مشغول خدمت شد. شهید ممقانی در سپاه پاوه و مریوان به همراه دوستان و همرزمان خود حاج احمد متوسلیان، همت، رضا چراغی و دستواره خدمات بزرگی انجام داد. تمام افراد و کسانی که با شهید حاج محمد حسین در این سال‌ها برخورد داشته اند او را فردی مکتبی و مدیر و مدبر بیان کرده اند. اهالی مریوان از شهید ممقانی هنوز هم به نیکی یاد می‌کنند و خدماتی را که او در زمینه دارو و درمان به اهالی این شهر انجام داده از یاد نبرده اند.

پس از پذیرش تشکیل تیپ 27محمد رسول الله از سوی حاج احمد متوسلیان و همت در پی پیشنهاد فرمانده وقت سپاه پاسداران محسن رضایی،حاج احمد متوسلیان به سراغ شهید ممقانی می‌رود و فرماندهی بهداری را به او پیشنهاد می‌کند ولی از پذیرش آن سر باز می‌زند و در جواب حاج احمد به او می‌گوید چه فرقی می‌کند در کجا باشم هدف ما خدمت به مردم و انقلاب است ولی حاج احمد اسرار می‌کند و وقتی به او می‌گوید این یک تکلیف است او می‌پذیرد.

حاج محمد حسین مردی پس از تشکیل تیپ 27محمد رسول الله به فرماندهی حاج احمد متوسلیان در 24بهمن1360 مسئولیت بهداری رزمی تیپ را بر عهده می‌گیرد و در حوزه درمان و پست امداد خط مقدم خدمات نوینی را با نبوغ و مدیریت خواص خود به اجرا در می‌اورد که تمام مسئولین بهداری رزمی‌های منطقه جنگی را به سوی خود جلب می‌کند و سرمشق تمامی آن‌ها در زمینه ایجاد بیمارستان صحرایی به سبک نوین و امدادگری می‌شود. شهید ممقانی بارها وبارها در عملیات‌های مختلف مجروح شد و به گفته خانواده‌اش او همیشه این موضوع را از پدر ومادر خود پنهان نگه می‌داشت تا باعث ناراحتی آنان نباشد.شدید ترین مجروحیت‌های او عبارتند از اصابت گلوله به سینه و نزدیکی قلب او ،اصابت ترکش به هردو پای او و شکستن فک و مجروحیت صورتش.

سرانجام حاج محمد حسین مردی ممقانی در تاریخ 11/4/1365در جریان عملیات کربلای 1در منطقه عملیاتی مهران به آرزوی خود رسید و با نوشیدن شربت شهادت به سوی معبود خود شتافت. جسدش را طبق خواسته خود از برادرش جوادمردی ممقانی در محل بهشت زهرا(س)تهران، قطعه 26، ردیف88 شماره50 به خاک سپردند.

شهید ممقانی خاطره‌ای از جبهه را اینگونه روایت می‌کند: صبح زود بچه‌ها از ارتفاعات بالا رفتند، اما به محاصره نیروهای ضد انقلاب درآمدند، بچه‌ها در وضعیت بدی قرار داشتند و نیروهای ضد انقلاب کاملا بر آن‌ها مسلط بودند. بچه‌هایی که روی ارتفاعات بودند، تعدادشان از نیروهای ضد انقلاب به مراتب کمتر بود. و مهماتشان هم رو به اتمام بود. آن موقع فرمانده نیروهای ضد انقلاب پاوه، فردی بود به نام "حمله روش" از مسئولان سابق ساواک منطقه. او پشت تیربار ایستاده بود و بچه‌ها را گرفته بود زیر رگبار. در همین حین دیدم یکی از بچه‌های خودمان بلند شد و فرمانده ضد انقلاب را گرفت به رگبار. داد زدم: "چکار می‌کنی؟ مهمات نداریم." آن برادر بدون اینکه جواب من را بدهد، به تیراندازی ادامه داد. یکدفعه از سوی نیروهای ضد انقلاب صدا آمد که: "حمله روش کشته شد، فرار کنید، حمله روش کشته شد."

انتهای پیام/

اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon