آیتالله خامنهای: قدرتها و دولتهای بزرگ باید دنیا را به مردم بسپارند، آنها که قیم جهان نیستند!
خبرگزاری تسنیم: یکی از فصلهای پُرشور دوره دوم ریاستجمهوری حضرت آیتالله خامنهای، عزیمت به نیویورک برای شرکت در چهل و دومین جلسه اجلاس عمومی سازمان ملل در اواخر شهریور سال ۱۳۶۶ است.
به گزارش خبرنگار گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، ایشان در بخشی از سخنان خود در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد، که شامل پیام ایران به تمامی کشورهای آزاده جهان بود، بیپروا به افشاگری کشورهای سلطهگری همچون آمریکا، انگلیس و... پرداختند؛ ایشان فرمودند:
پیام ما به همه ملتها و دولتهایی که میخواهند مستقل و بیاعتنا به درخواست و اراده سلطههای بزرگ جهانی بمانند، این است که از آنان نترسند و به خود و ملت خود اعتماد کنند.
انقلاب ما، همچنین پیام بزرگ خود را نفی نظام سلطه در جهان میداند... امروز عملاً جهان میان قدرتهای بزرگ و سلطهگر تقسیم شده است و آنان خود را صاحب اختیار دنیا میشمرند.
بهاعتبار دیگر، جهان، به دو بخش سلطهگر و سلطهپذیر تقسیم شده است و بخش اول خود را مالک سرنوشت بخش دوم میداند. نظام سلطه، عبارت از وجود همین روابط نابرابر میان این دو بخش از جهان است.
نظام سلطه، بهمیل خود، انقلابها را نفی و برای رژیمهای انقلابی، مشکلتراشی میکند. نیکاراگوئه و کشورهای انقلابی جنوب آفریقا، چند مثال زنده این حقیقتاند.
نظام سلطه علیرغم ملتها، برای آنان تصمیم میگیرد. فلسطین مظلوم، نمونه کامل و افغانستان، نمونه دیگر این حقیقتاند.
نظام سلطه، با مفاهیم، بهمیل خود بازی میکند و آن را بر طبق مصالح خود تغییر میدهد، و همه امکانات خود را برای جا انداختن آن به کار میبرد؛ تروریسم و حقوق بشر نمونههایی از مفاهیم دستکاری شدهاند.
نظام سلطه، حتی مستقیماً به کشورهای مورد غضب خود حمله میکند؛ نمونههای اخیر آن، حمله آمریکا به لیبی و گرانادا است.
نظام سلطه، برای همه دنیا و بهعوض همه ملتها تصمیم میگیرد؛ نمونه دیروز آن هیروشیما است و امروز هم رئیس جمهور آمریکا به کار هولناک اسلاف خود افتخار میکند؛ با این استدلال که: اگر ما این چندین هزار را نمیکشتیم، بعداً ممکن بود بیشتر از آن در همه دنیا کشته شوند! و بدین ترتیب، دلسوزی قیممآبانه آمریکا نسبت به همه دنیا را به رخ میکشد!
نظام سلطه، از رژیمهای فاشیست و نژادپرست مانند اسراییل و آفریقای جنوبی حمایت میکند و آنان را چون دست مسلح و خونریزی به جان ملتهای مظلوم میاندازد. لبنان مسلمان که صبورانه و مقاوم در برابر تجاوزهای جنایتآمیز صهیونیستها میایستد، نمونه بارز و کشورهای خط مقدم جنوب آفریقا، نمونههای دیگر آن است.
نظام سلطه، به خود حق میدهد که سازمانهای بین المللی را زیر فشار قرار دهد؛ نمونه حاضر آن، فشار آمریکا بر شورای امنیت و یونسکو است.
نظام سلطه، منافع سلطهگران را مطلق و موجب نادیده انگاشتن منافع دیگران میشمرد؛ نمونه آن، حضور تشنّجزا و خطرآفرین ناوهای آمریکا در خلیج فارس است که بهاستدلال «حفظ منافع آمریکا» و بدون توجه به منافع کشورهای منطقه انجام گرفته است... و خلاصه نظام سلطه، تبلیغات جهانی را در دست میگیرد و بهکمک آن، همه حقایق را واژگونه و همه این شیطنتها را خدمت جلوه میدهد و راه مقابله با خود از سوی افکار عمومی عالم را میبندد.
پیام ما به همه ملتها و دولتهای جهان سوم، و نیز به ملتهایی که دولتهای آنان خود بهوجودآورندگان نظام سلطهاند، این است که دنیا بیش از این نباید این وضع ناهنجار را تحمل کند. باید به قدرتها و دولتهای بزرگ از سوی همه گفته شود: در خانههای خودتان بنشینید و دنیا را به همه مردم دنیا بسپرید! شما قیّم آنها نیستید!
در سازمان ملل، دو تبعیض ناروا هست؛ حقّ وتو و عضویت دائم در شورای امنیت. این دو تبعیض باید برداشته شود. این تنها چیزی است که میتواند سازمان ملل و شورای امنیت را بهراستی همان کانونی کند که همه ملتها به آن دل ببندند و مسائل فیمابین خود را در آن حل کنند؛ وگرنه همیشه مثل امروز، شورای امنیت جایی خواهد بود برای صدور احکام بیاعتبار و دستورهای بیعمل، و همیشه مثل امروز، ملتها احساس خواهند کرد که جایی برای حلّ مسائل بین المللی وجود ندارد و خشونت تنها راه پیشبرد کارها است.
پیام ما به دولتهای جهان سوم این است که تا نظام سلطه و وضع کنونی باقی است، در راه اتحاد میان خود بکوشند. این بهترین راه برای قوی شدن است. سلطههای جهانی، جز قوت و قدرت هیچ نمیفهمند و در برابر زبان قدرتی که آنان به کار میگیرند، با زبان قدرت باید سخن گفت.
بیداری ملتها و آگاهی یافتن آنان از ماهیت و نقش نظام سلطه، بزرگترین پشتوانه دولتهای جهان سوم و مایه قدرتی حقیقی در برابر سلطهگران است. رهبران این دولتها هیچ بازوی قدرتمندی و نیز هیچ چارهای جز فکر روشن و اراده نیرومند ملتهای خود را ندارند.
اتحادی که ما به کشورهای جهان سوم پیشنهاد میکنیم، اتحاد برای جنگیدن با قدرتهای بزرگ نیست؛ اتحاد برای دفاع از خود و جلوگیری از تضییع حقوق حقه خود است.
قدرتهای سلطهگر، بزرگترین عامل توجیه و نشر فسادند... فساد اخلاقی، فساد جنسی و فساد اعتقادی... همه و همه در انگیزههای سیاسی و اقتصادی و جاسوسی این قدرتها، پشتوانهها و مروّجین عمده و اصلی خود را مییابند... و چنین شده است که امروز در دنیای سیاه و تلخی که این بار شامل خود ملتهای متعلق به قدرتهای بزرگ نیز میشود، ارزشهای اخلاقی بر باد رفته، بنیان خانواده سست و لرزان، دیوِ الکلیسم و اعتیاد به مواد مخدر از همیشه مسلطتر و جاذبه معنویت و اخلاق از همیشه کمتر است.
ما باید در کشورهای خود، با فساد مبارزهای جدی را آغاز کنیم. باید بنیان خانواده را محکم و نخستین و اصلیترین پرورشگاه آدمی را کانون محبت، صفا، عاطفه و معنویت سازیم. باید حراست از حقوق و ارزشهای زن را مورد تأکید قرار داده، در معیارهای کنونی آن که ساخته دست و پندار همین نظام سلطه است، تجدید نظر کنیم و زن را جداً از «وسیلهای برای التذاذ» ــ که فرهنگ سلطه غرب عملاً بر او تحمیل کرده ــ رها سازیم. زن، یک عالِم، یک سیاستمدار، یک مدیر، یک شخصیت برجسته و برتر از همه، یک همسر و یک مادر، آری! اما یک وسیله برای کامجویی و سرگرمی، نه! این است آنچه خواهد توانست به نیمی از بشریت، هویت و شخصیت حقیقیاش را اعطا کند و خانواده را بنیانی ماندگار و مقدس ببخشد.
اینها پیامهای انقلاب ما است؛ نهفقط به آنان که گوش خود را آماده شنیدن نگهداشتهاند، بلکه به همه آنان که میتوانند حجابهای شنیدن را کنار زنند و به قضاوت عادلانه روی آورند... والسلام.
بهروشنی میتوان فضایی را که این سخنان در مقرّ سازمان ملل متحد به وجود آورد، متصور شد. آمریکا و صهیونیسم بیشترین ضربه را از این افشاگری جهانی و مستقیم خوردند و خروج نمایندگان آنان، خشم این رژیمها را برملا ساخت. آیتالله خامنهای در خاطرات خود، به یک نمونه از انعکاس این نطق اینچنین اشاره مینمایند:
این خاطره را بارها نقل کردهام که در یکی از مجامع بین المللی که نطق خیلی پُرشوری در آنجا علیه تسلط قدرتها و نظام سلطه در دنیا ایراد کردم و آمریکا و شوروی را در حضور بیش از صد هیئت نمایندگی و رؤسای دولتها، به نام کوبیدم و محکوم کردم، بعد از آن نطق، عده زیادی آمدند، تحسین و تصدیق کردند و گفتند: «همین سخن شما درست است!» یکی از سران کشورها که یک جوان انقلابی بود ــ و البته بعد هم او را کشتند ــ نزد من آمد و گفت: همه حرفهای شما درست است؛ منتها من به شما بگویم که به خودتان نگاه نکنید که از آمریکا نمیترسید، همه اینهایی که در اینجا نشستهاند، از آمریکا میترسند! بعد سرش را نزدیک من آورد و گفت: «من هم از آمریکا میترسم!».
هیبت ابرقدرتیِ ابرقدرتها، همیشه بیشترین مشکلات آنها را در دنیا حل میکرده و میکند. در حقیقت، قدرت و سلاح و پول و سیاست و عقلشان، بهمراتب کمتر از هیبتشان است. این هیبت آنهاست که همه را میترساند و جرئت نمیکنند در مقابل آنها بایستند. حالا این ابرقدرت، با هیبتی قلدرانه که خیلی هم واضح وارد کشورها میشود و اوضاع را بهنفع خود حلّ و فصل میکند، یازده سال است با ملت ایران کلنجار میرود و با انقلاب میجنگد؛ برای این که بتواند این انقلاب را از بین ببرد و این نظام را نابود نماید؛ ولی نتوانسته است.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/*