فقط آوینی جهانی بود/هم مدیران، هم مستندسازان؛ همه مقصریم
خبرگزاری تسنیم: هشتمین مستندسازی که در مقابل سوال «فرهنگ، سیاست، جمهوری اسلامی» مینشیند مصطفی رزاق کریمی است. «خاطراتی برای تمام فصول» مهمترین مستند او، انفجاری در عرصه مستندسازی جنگ بود. رزاق کریمی معتقد است با جهانی شدن آرمان انقلاب خیلی فاصله است
خبرگزاری تسنیم: رزاق کریمی مستندهای زیادی در ایران و اتریش ساخته است. او میگوید در سال 1979 برای تحصیل در رشته معماری به اتریش رفته و آنجا فیلمسازی را آغاز کرده است. او بیش از 40 مستند در اتریش ساخته است که ازجمله آنها میتوان به مستندی درباره نویسندگان اتریشی، مستندی در مورد بچههای عقب مانده و مستندی درباره ایدز اشاره کرد. وقتی رزاق کریمی به ایران آمد کار مستندسازی را ادامه داد. او با همکاری برادرش مرتضی، مستند «یاد و یادگار» را درباره تاریخ ایران ساخت. «زندگی در تصویر» درباره مرتضی ممیز ،پدر گرافیک ایران، «تقی جعفری یگانه» درباره علامه محمدتقی جعفری و «مَحرم، مجرم، مُحَرَم» درباره برگزاری مراسم عاشورا در کانون اصلاح و تربیت کودکان، سه مستنددیگر رزاق کریمی هستند.رزاق کریمی معتقد است نمیتوان در سوال برای چرایی جهانی نشدن آرمان انقلابی با ابزار فرهنگ و اینجا مستند، نمیتوان فقط مدیریت فرهنگی را مقصر دانست. مستندسازی ایرانی از استاندار جهانی به شدت فاصله دارد.
تسنیم:آقای رزاق کریمی پروژه «فرهنگ، سیاست و جمهوری اسلامی» در پیش پاسخی برای چرایی محدود ماندن آرمانهای انقلاب ایران در مرزهای جغرافیایی همین سرزمین است. مااعتقاد داریم که سی سال زمان کافی و مناسبی بود برای اینکه آرمانهایی که امام خمینی به دنبال آن بود جهان را بگیرد، اما این اتفاق نیفتاد و حالا میخواهیم ببینیم چرا و چهطور؟ فرض اولیه ما این است که دلیل اصلی این اتفاق، سپردن افسار این انتقال انقلاب به دست ابزارهای سیاسی و سکوت و نظاره همه این سی سال ابزارهای فرهنگی در انتقال آنها بود. هیچگاه در تمام این سال ها یک فیلم ایرانی، یک رمان یا شعر ایرانی، فریادگر جهانی آرمانهای انقلاب نبود و در عوض آن بیانیهها و اطلاعیه ها و سخنرانیها و دیدارهای دیپلماتیک با همه محدودیتهایشان، این وظیفه را به دوش کشیدند. کاری که از دست آنها ساخته نبود و نتیجهاش این شد که میبینیم.فهم این فرآیند هدف پروژه است. پروژهای که با مستندسازان آن را شروع کردهایم چرا که اعتقاد داریم اگر حرکتی در این زمینه شده باشد این مستندسازان ما هستند که میتوانند اندکی روسفید باشند.فکر میکنم برای شروع همین خوب باشد که سیر جریان مستندسازی ایرانی را بررسی کنیم تا به امروز برسیم
من فکر می:کنم ما اگر بخواهیم که به مستند به عنوان یک ابزار برای جهانی شدن انقلاب ایران نگاه کنیم اول از همه، باید نگاهمان به مستند در داخل ایران را تغییر دهیم. سینمای مستند هنوز جایگاه واقعی خودش در ایران را پیدا نکرده است. من آن را با سینمای داستانی مقایسه نمیکنم اما میگویم فکر صدور پیام انقلاب به وسیله مستند صحیح نیست تا زمانی که مستند در داخل کشور جایگاه و مخاطبش را پیدا کند.اگر بخواهیم سینمای مستند در خارج از ایران جایگاهی پیدا کند اول باید این مسئله را حل کنیم. مستند در سینمای ایران حرکتهایی داشته اما بهایی به آن داده نشده است.
هویت سینمای هر کشور علاوه بر سینمای داستانی به سینمای مستند نیز بستگی دارد. سینمای مستند نقش مهمی در ساختن یک کشور دارد، اما متاسفانه ما هنوز مدیریت درستی در سینمای مستند نداریم و در این راه به یک مدیریت کلان که نگاه عمومی را تغییر دهد احتیاج داریم.
من فکر میکنم اگر فرانسویها و انگلیسیها توانستهاند فیلمهای مستند شاخصی بسازند و اسم و رسمی در مستندسازی داشته باشند ریشه در مسائل قبل از ساخت دارد. آثار آنها نشان میدهد که تصمیم گیرندههای خوب توانستند مدیریت کلان را در سینمای مستند انجام دهند و آن را به صنعت تبدیل کنند کارگردان در آثار آنها تهیه کننده، فیلمبردار و سرمایهگذار نیست. کارگردان تنها برای انجام کار خودش میآید. ساخت مستند به یک چرخه مدیریت درست نیاز دارد. هرچند انجمن تهیه کنندگان سینمای مستند قدمهایی را برداشته اند اما هنوز بهای لازم به سینمای مستند داده نشده است.
و داستان وقتی به مستند دفاع مقدس میرسد غمانگیزتر هم میشود. من اعتقاد دارم که سینمای جنگ چه مستند و چه داستانی در ایران به شدت مغفول مانده است. در زمینه ساخت فیلم داستانی و مستند برای جنگ بسیار کم لطفی شده است. گاهی آدم بغض میکند که چرا سینمای جنگ انقدر مظلوم ماند. خرج بسیاری در بخش داستانی سینمای جنگ صورت گرفته است اما در آن جا مدیریت خوبی نداشتیم.
بنابراین من اعتقاد این است که سینمای ما فاصله زیادی دارد تا به مرحله صدور پیام انقلاب برسد. سینمای مستند بقدری ضعیف و بدون مدیر و حامی است که اصلا این حرفها در موردش مطرح نیست. بودجه ساخت یک فیلم مستند را باید با مخارج فیلمهای آپارتمانی مقایسه کنید تا عدم حمایت را متوجه شوید. الان وضعیت به گونهای شده است که برای ساخت مستند جنگ اصلا میگویند نیازی به فیلمبرداری نیست، این همه آرشیو وجود دارد، از آنها استفاده کنید. یا اینکه میگویند سینمای جنگ مخاطب ندارد اما من اعتقاد دارم حتی نسل چهارم ما که از سالهای دفاع مقدس دور است به خوبی با سینمای جنگ ارتباط برقرار میکند. اما مساله اینجاست که گاهی اوقات ما اقتضائات رسانه را در نظر نمیگیریم، کار ضعیف میسازیم و بعد خیال میکنیم که سوژه ما را نمیبینید و سوژه دفاع مقدس ما بیننده ندارد. واقعیت این است که الان دیگر مستندسازی قواعد خاص خود را دارد. اکنون برش فیلمها کوتاه شده است و اطلاع رسانی در مستند به گونهای است که هر پنج ثانیه اطلاعات عوض میشود. این یک واقعیت است که بیننده حق انتخاب دارد. فیلم و رسانه برای سرگرمی است و حتی اگر شما بخواهید سنگینترین مطالب فلسفی را در رسانه بازگو کنید باید جنبه سرگرمی آن را نیز در نظر بگیرید. این قانون رسانه است.
من فکر میکنم که ما در سینمای مستند قدمهای اولیه را برداشتهایم اما نظم نداریم. در سینمای جنگ نیز اینگونه است. حاصل فیلمهای ساخته شده جنگی در جامعه دیده نمیشود. مخاطبان از سینمای جنگ چیزی نمیدانند و اگر هم اطلاعاتی دارند به درد نمیخورد و حتی گاهی در سینمای جنگ ایران فیلمهای مبتذلی ساخته میشود که ربطی به جنگ ما ندارد.
آوینی قدم بزرگی برای سینمای جنگ برداشت اما راهی که او رفت تداوم پیدا نکرد. در آن دوره سینمای مستند جنگ، جهانی و بسیار پخته بود. یکی از مستندهای خوب آوینی، خاطرات محاصره شدن شهر خرمشهر است. آوینی در این مستند فوق العاده عمل کرده است. با اینکه اتفاق خاصی در این فیلم نمیافتد اما فیلم نفس گیر است. در این مستند فقط سه نفر در حال صحبت کردن هستند. در این فیلم توپ و تفنگ هم نمیبینید. سینمای جنگ اهداف بزرگی دارد که نمونهاش را در فیلم آوینی میتوان دید. با این حال یک عده آوینی را بت کردند و یک عده به او فحش میدهند. در حالی سینمای جنگ ما تداوم پیدا نکرد که در اروپا هر ماه یک یا دو فیلم مستند جنگ ساخته و هر سه ماه یک فیلم سینمایی جنگ تولید میشود. در مطبوعات و تئاتر نیز اینگونه است.
مدیران ایرانی یا از سینمای جنگ حمایت نکردهاند یا اگر هم این کار انجام داده باشند غلط عمل کردهاند. در ایران اگر بخواهی فیلم خوب بسازی باید خودت سرمایه گذاری کنی. این روش درست نیست. هرچقدر هم فیلم جنگی در آرشیو داشته باشیم باز میتوانیم سالهای زیادی در مورد جنگ حرف بزنیم بدون اینکه نیازی به آرشیو داشته باشیم. آرشیو جای خود را دارد. هنوز میشود برای نسلها از اثرات و خاطرات بعد از جنگ فیلم ساخت.
جنگ ایران اتفاق عظیمی است. یکی از مستندسازان فرانسوی در زمانی که من اتریش بودم در توصیف جنگ ایران و عراق گفت: این جنگ یک زمین لرزه بزرگ است. اما آیا الان در سینمای جنگ خودمان زمین لرزه میبینیم؟ افرادی مانند حاتمیکیا، حمیدنژاد و ملاقلی پور کارگردانان خوبی هستند که در سینمای جنگ کار میکردند اما در این سینمای بزرگ با چنین جنگی فراگیر این تعداد فیلمساز داستانی کافی است؟ یکسری کارگردانها میگویند که به ما اجازه نمیدهند در این کشور درست کار کنیم، به ما دستور ساخت میدهند و نمیگذارند آنگونه که خودمان میخواهیم فیلم بسازیم. این کارگردانان باید مراحل فیلمسازی اولیه را یاد بگیرند و بلد باشند، بعد بگویند، نمیگذارند.
من فکر میکنم در جایگاهی قرار داریم که در ساختار مشکل داریم و تعریف ساختار درست شکل نگرفته است. به عقیده من باید تعادل در سینما شکل بگیرد. کارگردانان ما هنوز بافت کارشان تکمیل نیست و میخواهند در دنیا نیز عرض اندام کنند. در سینما شاید بشود عرض اندام کرد ولی مستند شوخی بردار نیست. مستند زمین بازی تعریف شده دارد و باید آن قدر در این زمین تسلط داشته باشی تا بتوانی بگویی چه موضعی داری.
ما کتابهای جنگی خوبی داریم اما فعلا در مستند سازی جنگ گیر کردهایم و نمیتوانیم حرکت درستی انجام دهیم. در سینمای مستند فیلم جنگی ساخته میشود، آرشیو ها به یکدیگر وصل می شوند ولی حاصل آن فیلمهای راضی کنندهای نیستند و فقط آرشیو است.
تسنیم: انتقادات زیادی از سینمای ایران در همه این سالها شده است. چه سینمای مستند و چه سینمای داستانی تحت فشار شدیدی، برای فشل ماندن و رکود در واکنش به اتفاقات مهم تاریخ معاصر ایران و جهان هستند. در مقابل سینماگران ایرانی هم گلایههای فراوانی از سیستم حمایتی مدیریتی کلان در ایران دارند. واقعا مشکل کجاست. این مقصرانگاری در سینمای ایران در این سالها به دوره اوج خودش نزدیک شده است.
سینمای ما مانند مریضی است که در سیسییو خوابیده است. دکترهایی که بالای سرش ایستادهاند با یکدیگر دعوا دارند و هریک نظری برای درمان ارائه میدهد. اما مسئله اصلی این است که اصل قضیه زیر سؤال است. در زمینه سینمای مستند مشکل ما دو سویه است. بخش اول مشکل مسئولینی هستند که در صدا و سیما به عنوان ارگان اول مستندسازی مشغول هستند. بودجهای که آنها برای ساخت فیلم تصویب میکنند بسیار اندک است و اصلا متناسب با کار مستندسازی نیست. البته آدمهایی در صداوسیما هستند که واقعا پیگیر کارند. سر ساخت یک مستند ما با آقای والینژاد در گروه حماسه و دفاع مقدس شبکه اول همکاری میکردیم. کاری بود واقعا توام با رنج و نگرانی. من واقعا احساس میکردم که آقای والینژاد سر این مستند دارد پیر میشود. بس که پیگیر بود. خیلی دوست داشت که این کار ساخته شود و از جان مایه می"ذاشت ولی متاسفانه دستش باز نبود، یا سر همین فیلم شهید باقری؛ «آخرین روزهای زمستان» هم من میدیدم که والینژاد همه توان و رمقش را برای کار گذاشته است.
بخش دوم مشکل کارگردانانی هستند که به دنبال تحقیق نیستند. از زمانی که اینترنت آمده است یکسری مطالب ادیت میشود و به عنوان تحقیق ارائه میشود. سینمای مستند خوراک خود را میخواهد. کارگرانان ما موظف به تحقیق هستند. بیشتر ابعاد سینمای مستند سناریو میخواهد و تنها درصدی از فیلم در عمل شکل میگیرد.
سینمای مستند سناریو میخواهد. درست است که مستند دکوپاژ سینمایی ندارد ولی خط و ربط ذهن باید معلوم باشد. تا تفکر پیاده و نوشته نشود، سرمایهگذاری روی آن خیلی سخت است. برخی افراد در دورهای 2 خط مینوشتند و میگفتند همینی که هست. برخی کارگردانان نامدار وقتی میخواستند فیلم جنگی بسازند میگفتند ما نوشتهای نمیدهیم. ابتدا بودجه میگیریم و بعد نوشته میآوریم.یادم میاید که زمانی آقای سرهنگی 18 سال پیش تهیه کننده فیلمی بود که 24 قسمت آن در دفتر اخوی بنده، مرتضی رزاق کریمی، تولید میشد همانجا بود که متوجه شدم که برخی کارگردانان نامدار اصلا روالشان این است که میگویند ما هیچی نوشته نمیدهیم، پول را میگیریم و بعد نوشته میآوریم، یعنی چی؟ خیلی جنگ شد و زحمت کشیده شد که تحقیق در سینمای مستند ما مهم شود و هنوز هم در سینمای مستند برگه برندهات؛ نوشته قصه است.
علاوه بر آن یکی از مهمترین تصمیم گیرندهها در ساخت مستند، تهیه کننده است. تهیه کننده تصمیم میگیرد کدام کارگردان میتواند در زمینهای خاص مستند بسازد. سینمای مستند تکلیفش مشخص است، اجرا و مدیریت کلان میخواهد تا موفق شود.
تسنیم: گلایههای مستندسازان از تلویزیون خیلی وسیع است آقای کریمی.می"گویند مستند میسازیم و کسی نمیبینید، کار میکنم و برای خودمان نمایشش میدهیم. انگار نه انگار که تلویزیون جمهوری اسلامی ایران اگر قرار باشد فقط تناسب اسمش را هم در نظر بگیرد باید بزرگترین حامی مستندهای انقلابی باشد.
هر دو طرف باید هوشمندانه عمل کنند. نمیتوان مشکل را فقط گردن یک گروه انداخت و مثلا گفت تلویزیون همکاری خوبی نمیکند. من میگویم کارگردانان نیز همکاری خوبی نمیکنند. برخی افراد برای ساخت مستند فقط دوربین برمیدارند و فیلم میسازند. بعد میگویند پخش آن کجاست؟ این در حالی است که ارزیابی پخش خودش داستان دارد.
اینگونه نیست که همه مشکلات سینمای داستانی و مستند را گردن دولت بیندازیم و بگوییم با این دولت نمیشود کار کرد. ما باید الفبای خوب کار کردن را بلد باشیم. مستند صرفا برای رسیدن به اهداف مستند نیست. مستند وسیلهای برای رسیدن به سینمای داستانی است. کارگردانان در فیلمهای مستند از دکوپاژ و میزانسنهای سینمایی استفاده میکنند تا نشان دهند قادر به ساخت فیلمهای سینمایی نیز هستند.
در سینمای مستند نمیتوان به سادگی فیلم را پخش کرد. این اشتباه است که فردی از جیب خودش خرج کند و درباره مسئله خودش فیلم بسازد. ارگانی مانند صدا و سیما باید اغتشاش سناریوها را از بین ببرد. گاهی سناریو خوب خوانده نمیشود و ارزیابی درستی از کارگردانان نمیشود. من اعتقاد دارم بیننده، هوشمندی کافی برای دیدن فیلم را دارد. نباید ببیننده را به دلیل ندانستن اطلاعاتی که در فیلم طرح میشود، محکوم به نفهمی کرد. وظیفه ببیننده تماشای فیلم نیست. او پول میدهد که فیلم را نگاه کند، یا لذت میبرد یا نمیبرد.
تسنیم: با فیلمسازان جنگ که صحبت میکنیم میگویند برخی افراد و برخی سازمانهای مرتبط میگویند که دیگر در سال 92 شمسی زمان ساخت فیلم جنگی گذشته است. حتی عدهای از سینماگران دفاع مقدس هم دیگر رها کرده اند و به مسیر دیگری رفتهاند. تاریخ پرفراز و نشیبی است این تاریخ سینمای دفاع مقدس.
به عقیده من برای سینمای جنگ کاری انجام ندادهایم که حالا بگوییم این سینما کهنه شده است.الان مهمترین اولویت ما در سینما مجروحین شیمیایی هستند. در زمانی که مجروحان شیمیایی جنگ را برای درمان به اتریش آورده بودند پروفسور ها میگفتند این مواد در 4 نسل خودش را نشان خواهد داد. اگر اولویت ما مجروحین شیمیایی نیستند پس اولویت ما چیست؟ وقتی با جانبازان جنگ صحبت میکنی میبینی که مدعی نیستند و راضی هستند. اما در حق این افراد کم لطفی شده است. اگر ما الان میتوانیم نفس بکشیم و بچهمان را راحت به مدرسه بفرستیم، مدیون شهدا و مجروحینی هستیم که رفتند و شیمیایی شدند. در اروپا هنوز مهم ترین مسئلهشان جنگ است. شاید جانب خود را بگیرند اما مسلما در مورد جنگ کار کردند.
اما در ایران متاسفانه اتفاق خاصی نیفتاده است. مدیریت فرهنگی یک وجه مسئله است. کارگردانان نیز وجه دیگر این مسئله هستند. مشکل کارگردانان نحوه اجرایی کردن فکر است، نحوه نگاه به نسل چهارم جنگ است. خوشبختانه نسل چهارم با مستند «خاطراتی برای تمام فصول» خوب ارتباط برقرار کردند.
برخی کارگردانان میخواهند با یک ورق نوشته فیلم بسازند. زمانی من درمورد مثنوی علامه جعفری کار میکردم. در آن زمان میگفتند کسی حوصله دیدن این فیلم را ندارد، دنبالش نروید. به دانشگاه تهران رفتم و تمام آنجا را گشتم و فقط یک کتاب در مورد علامه جعفری پیدا کردم. اسم این کتاب «یاد و یاران» بود. در این کتاب نوشته بود که علامه جعفری دیده بود که کشاورزان در حال گریه هستند و گاوشان مرده است. علامه گفته بود صورتتان را آن طرف کنید، سپس دعا خوانده و گاو زنده شده بود. به پسرش گفتم من کل دانشگاه تهران را گشتم و فقط همین کتاب را پیدا کردم. کتاب را به وی دادم. او گفت این کتاب یک فاجعه است. من برای ساخت فیلم 43 دقیقهای درباره علامه جعفری یکسال زمان گذاشتم. برای ساخت این مستند با افراد زیادی گفتوگو کردم. به نظر من انتظار کارگردانان از مدیران فرهنگی زیاد است، آنها باید از خودشان نیز انتظار داشته باشند. این انتظار از خود در کارگردانان وجود ندارد.
من استاد راهنمای مستندسازان چهار استان هم بوده ام و فیلمهای بسیاری از جوانان را نیز میبینم. شوکه کننده است که اینگونه میخواهند فیلم بسازند.اصلاً شوخی نیست. سینمای مستند باید سناریو داشته باشد، نه سناریو و دکوپاژ سینمایی! فکر اجرایی ات باید روی کاغذ بیاید، همین مستند «خاطراتی برای تمام فصول» و یا 17 سال پیش «یاد و یادگار» قطعا با سناریو اینجوری درآمد.
همین مستند موضوع جنگی که الان کار کرده ام سناریو دارد، یعنی یک تحقیق میدانی دارد تا طرحی از آن خارج شود. طرح باید اول در بیاد و دیگران بخوانند و نظر بدهند. اتفاقاً در همان صدا و سیما افراد باسوادی هستند که میتوانند نظر بدهند. سینمای مستند وسیلهای برای رسیدن به سینمای داستانی است.
آن زمان میشود تعریف شاخصهای داشت و گفت چرا بودجه نمیدهید.من مدیران فرهنگی را مسئول نمیدانم و میگویم هر دو طرف مشکل دارند. یک جانبه در این کشور نمیشود فیلم ساخت. در مدتی که اروپا بودم میدیدم که ساخت مستند چقدر سخت است. کارگردانانی که میگویند در اینجا شرایط سخت است باید به اروپا بروند تا ببینند آنجا چگونه برای یک فیلم 10 دقیقهای افراد را در سختی، فشار و منگنه قرار میدهند. فیلمسازی به این سادگی نیست. اتفاقاً به نظرم در ایران خیلی خوب میشود فیلم ساخت.
علاوه بر این کارگردانان ما باید اخلاق را نیز در آثارشان رعایت کنند. از بعد اخلاقی یک مستند ساز نباید از شخصی که جلوی دوربین او قرار میگیرد برای رسیدن به اهدافش سو استفاده کند. از نظر اخلاقی این ظلم بزرگی است که یک فرد را هرطور که بخواهی به تصویر بکشی. اگر آن فرد عاجز هم باشد و نتواند شکایت کند، به نظر من در شأن یک انسان سالم نیست که همچین کاری انجام دهد. زمانی من در کانون اصلاح و تربیت فیلم میساختم. قبل از من مستندسازانی به آنجا آمده بودند و از کودکانی که آنجا بودند تصاویر رقصیدن گرفته بودند. متأسفانه اینگونه مستندها کم ندیدهام. من در آنجا فیلمی در مورد عاشورا ساختم. در آنجا بچهها خودشان مراسم را اجرا کردند. مداح هم نیاوردیم. آنها برنامهای اجرا کردند که شام غریبان واقعی بود. حتی نگهبانان زندان گریه میکردند. این نوع عزاداری در حالی بود که شاید برخی از آنها وقتی به سن قانونی میرسیدند اعدام میشدند.
تسنیم: نمیخواستیم بحثمان به اینجا کشیده شود، اما به موضوع به شدت مهمی رسیدیم و دوست داریم گفتگویمان را با این سوال جلو ببریم.نوعی از فیلمسازی عدالتخواهانه هم در این سالها در بین جوانان انقلابی گسترش پیدا کرد. فیلمسازی به سبک نقد اجتماعی، اما مساله اینجا بود که کسی به حال سوژه بیچارهای که زیر دست فیلمساز و مستندساز ما قرار بود روایتی از فقر و رنج جامعه ما باشد فکر نمیکرد. آدمهای زیر دست فیلمسازان تحقیر میشدند با یک هدف والا... اما خود این آدمها چی؟ آنها آدمهای فراموش شده فیلمسازی عدالتخواهانه ما بودند.
من با این مخالف نیستم که نشان دهیم زندگی یک حاشیه نشین سخت است. اما زمان فیلمبرداری باید حواسمان باشد که شان انسانها زیر سوال نرود. من در ساخت فیلم همیشه خودم را جای آن فردی میگذارم که جلوی دوربین من است. به نظر من به عنوان یک فیلمساز، ما حق نداریم افراد را تحقیر کنیم. باید موضوع را مطرح کنیم بی آنکه به کسی توهین کنیم.
من زمانی در مورد اعتیاد تحقیق میکردم که بعد ازآن فیلم بسازم. مدتی در غسالخانه بودم و داستان معتادهایی که از خیابان جمع میکردند و بینام بودند را دنبال میکردم. زمان فیلم برداری از پزشک قانونی 23 جنازه آوردند که در کیسه گذاشته بودند. مسئول آنجا یک روحانی محترم به نام صفری بود. او به من گفت رزاق کریمی جنازهها را آوردند، آنها را جدا گذاشتیم، هر کدام را میخواهی انتخاب کن. من زیپهای پوشش جنازه ها را باز می کردم و یکی را انتخاب کردم که غسالها بشورند تا فیلمبرداری کنم. بعد از ظهر بعد از بسته شدن غسالخانه جنازهای را برای شستن آوردند که در جوی افتاده و مرده بود. او حد نهایی اعتیاد را داشت. من در آنجا به تصویربردار گفتم فقط دست و پاهای این فرد را فیلم برداری کند و صورتش نشان داده نشود. وی گفت این فرد که مرده است. گفتم ما الان را میبینیم اما روزی که این فرد به دنیا آمد برای برخی افراد شادی و لبخند به همراه آورد. او پدر و مادر و خانواده دارد، نمیخواهم بعداً در تلویزیون کسی بگوید این پسر فلانی بوده است. در کانون اصلاح و تربیت دوست داشتم بچهها بدانند که آنها ابزار من نیستند. آنها نماینده قشری هستند که من هم میتوانم جزو آن باشم. در موضوع اخلاق فقط از میتوانم بگویم که من اینگونه عمل میکنم، حالا هرکس دوست داشت اینگونه باشد.
سایر متون فاز اول پروژه «فرهنگ، سیاست، جمهوری اسلامی»:
مقدمه پروژه «فرهنگ، سیاست و جمهوری اسلامی» 1 /تلاش برای پر کردن حفره رسانهای بزرگ در تمدن انقلاب اسلامی
مقدمه پروژه «فرهنگ، سیاست و جمهوری اسلامی»2/ در انتظار کشتار جانبی ایرانی+فیلم
مقدمه پروژه «فرهنگ، سیاست و جمهوری اسلامی»3/ارائه دقیقترین آمار کشتار در عراق توسط غربیها/دقیقترین شیوه copy paste و نظاره توسط ایرانیها
سوژههایی برای پروژه «فرهنگ، سیاست، جمهوری اسلامی»- یک سال بعد؛ «کشتار قندهار» همچنان در میان نظاره و خمودگی هنر و فرهنگ ایرانی+ فیلم
گفتگو با نادرطالبزاده: تحولی بزرگی در راه است/ عصر روشنفکری تمام شد؛ نوبت انقلابیهاست
گفتگو با سهیل کریمی(1) :خیابان «ایران» در سارایوو محصول کار مستندسازان ایرانی است نه مدیریت فرهنگی
(2) ماجرای عاشقان جمهوری اسلامی در روستاهای قزاقستان/افغانستان را رها کردهایم؛ دوباره میرویم لبنان
گفتگو با محمدرضا عباسیان(1): وزیر فرهنگ قطر مخفیانه «یوسفپیامبر» میدید/فاجعه است که در سوریه مستندساز ایرانی نداریم
(2) 15 میلیون نفر«مریم مقدس» را در ترکیه دیدند/ صداوسیمای ایران میتواند مدعی رشد اسلام"گرایی در ترکیه باشد
گفتگو با داوود مرادیان:«جشنواره عمار»؛ از اختتامیه 10 نفره 88 تا شب شلوغ سینما فلسطین در سال 91/ بعد از فتنه قبح سینما شکست
گفتگو با محمدحسین جعفریان(1) : شاعران افغان را بیرون کردیم و تحویل اروپا دادیم/ نمیفهمیم که فیلمسازی که به سفارت میآید از سیاستمدار مهمتر است
(2) حبیب احمدزادهها به اندازه 10 وزارتخانه کار میکنند و دیده نمیشوند
گفتگو با سلیم غفوری(1)فتنه 88 و جنگهای 33روزه و 22روزه، محرکات جریان جدید هنر انقلابی/نبرد ما جهانی است، قائل به مرز نیستیم
سلیم غفوری(2) آرمانخواهان انقلاب ایران؛ از صراف هندو تا قهوهچی هیمالایایی/انقلاب، مرز جغرافیایی ندارد
عوضزاده، خوشنژاد(1)70 درصد تولیدات «میثاق»، برای کشورهای جهان اسلام است/یک دوربین ایرانی، در اردوگاه آوارگان میانماری روشن شد
عوضزاده، خوشنژاد (2) مستندسازان ایرانی؛ یک هفته بعد از قذافی در لیبی/قدیمیترین زندانی قذافی عاشق ایران بود
انتهای پیام/