ترکیه تاوان سنگینی خواهد داد/ در نیت آمریکا برای مذاکره با ایران تردید دارم
خبرگزاری تسنیم: رئیسجمهور سوریه ضمن انتقاد شدید از سیاستهای مداخلهجویانه دولت ترکیه سیاستهای این کشور را عامل برهم ریختن ثبات کل منطقه خاورمیانه دانست.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم؛ بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، طی مصاحبهای اختصاصی با شبکه حالکتیوی ترکیه به بیان دیدگاههای خود درباره تحولات اخیر سوریه و منطقه پرداخت.
حالکتیوی: آقای رئیسجمهور، در ابتدا از اینکه میزبان ما در سوریهای شدید که در سه سال گذشته قربانی حملاتی جهانی شده است از شما تشکر میکنیم. چرا سوریه در حالی که تمام توجهات جهانی معطوف به این کشور بود، هدف این حملات قرار گرفت؟
بشار اسد: این امر دلایل بسیاری دارد. بدون شک جغرافیای خاورمیانه اهمیت بسیاری دارد و در طول تاریخ همیشه محل مناقشات بوده است. این امر رویدادی جدید نیست. ترکیه نیز در وضعیت مشابه سوریه به سر میبرد، زیرا در مسأله جغرافیا با ما مشترک است. البته، برخی مسائل مربوط به تاریخ مناقشات اعراب و اسرائیل نیز در این میان مطرح هستند. علاوه بر این، نباید از یاد برد که غرب به بهای پایمال شدن حق اعراب در کنار اسرائیل قرار گرفته است. اینها یکی از ابعاد وضعیت کنونی بودند. بعد دیگر این مناقشه استقلال سوریه است. چنین به نظر میرسد که غرب دولتهای مستقل را که خارج از اراده و یا هژمون آن قرار دارند، نمیپذیرد. علاوه بر اینها، موضع ضد جنگ سوریه در ده سال پیش در قبال حمله به عراق و قبل از آن سیاست ما در مخالفت با اشغال افغانستان از دلایل دیگر این [حمله جهانی] هستند.
در آن زمان موضع سوریه مقابله با تروریسم بود اما در همان حین اندیشه جنگ با تروریسم در معنای نظامی آن را رد کرد. به همین دلیل، در اصل، دولتهایی که از موضع سوریه و نقش سیاسی حکومت یا دولت سوریه ناراضی بودند با یکدیگر به توافق رسیدند. این کشورها تحولانی که در دو سال اخیر در جهان عرب آغاز شده بود را فرصتی دانسته و درباره هرج و مرج آفرینی در سوریه و تضعیف این کشور به توافق رسیدند. اما این دولتها هدف بزرگتری نیز داشتند. این هدف نه تنها مربوط به وضعیت سیاسی کشور بلکه درباره بافت اجتماعی مردم بود، یعنی خواهان تغییر زندگی مشترکی است که در کشور ما جریان دارد. این نقشه، سوریه، عراق، لبنان، ترکیه و سایر کشورها را نیز هدف قرار میدهد. کشورهای غربی با تغییر این بافت جمعیتشناختی و قالب اجتماعی میتوانند عملکرد سیاسی این کشورها را نیز تغییر دهند. بدین ترتیب، ملتها و مردم ما تبدیل به گلههایی خواهند شد مطابق با میل آنها مدیریت و هدایت خواهند شد.
حالکتیوی: موضع سیاسی ترکیه را در قبال این مسائل را چگونه ارزیابی میکنید؟ در این مسأله چه جایگاهی را میتوانید برای ترکیه متصور شوید؟ خطمشیها، موضعگیریها و رفتار ترکیه را در قبال سوریه چگونه ارزیابی میکنید؟
بشار اسد: در تحولات کنونی میتوان از دو ترکیه سخن گفت. ترکیه اول و مهمتر مردم این کشور هستند. این مردم توانستند به تمام دروغهای اردوغان و حکومت پی برده و واقیت تحولات سوریه را متوجه شوند. مواضع و رفتار ملت ترک که علیرغم تلاشهای رسانههای غربی و ترک برای بازاریابی و باورندن دروغهای اردوغان، حقیقت را متوجه شدهاند، کاملا واضح و مشخص هستند. موضع این ملت در برابر جنگ علیه سوریه و نیز آلوده شدن دستان حکومت اردوغان به خون مردم سوریه همیشه احترامبرانگیز بوده است. اینها عبارت از اولین ترکیه بودند. دومین ترکیهای که از اهمیت کمتری نیز برخوردار است اردوغان و اعضای دولتی هستند که تا گردن در خون مردم سوریه فرو رفتهاند. این حکومت که اردوغان نمایندگی آن را بر عهده دارد مسئول ریخته شدن خون هزاران سوری است. مسؤول فروپاشی زیرساختهای سوریه است. این حکومت مسؤول گسستن ثبات نه تنها در سوریه بلکه در کل منطقه است.
اردوغان و دوستان وی در مصر، لیبی، تونس و بسیاری کشورهای دیگر منطقه مداخله کردهاند. علاوه بر این، ترکیه را به عنوان یک دولت و ملت در بسیاری سیاستها و جنگهایی که در تقابل با منافع ملت قرار دارند، فرو بردهاند. بدین ترتیب، ما ترکیه را به صورت دو ضلعی میبینیم که با یکدیگر در مناقشه هستند. مردم در یک طرف و اردوغان و حکومت وی در طرف دیگر قرار دارد. یکی دیگر از دلایل اثبات این امر نه تنها یاری رساندن اردوغان به تروریستهای مستقر در سوریه بلکه مداخله بسیار خطرناک وی در مصر و قبل از آن در عراق است.
حالکتیوی: تمام جهان توسط افکار عمومی بینالمللی و به بهانه استفاده شما از تسلیحات شیمیایی به پا خواست. آیا از تسلیحات هستهای استفاده کردید؟
بشار اسد: خیر، از این سلاح استفاده نکردیم. میتوانم به صورت کاملا ساده و واضح بگویم که اصلا لزومی برای استفاده از این سلاح نداریم. شرایطی که اجازه استفاده از این تسلیحات را میدهند فراهم نیستند. ارادهای در دولت یا ارتش برای استفاده از این تسلیحات وجود ندارد. به صورت کاملا قطعی و آشکار میگویم که ما از این سلاح استفاده نکردیم. در حقیقت گروههای تروریستی از این تسلیحات استفاده کردند. این تسلیحات دو روز پس از ورود اعضای کمیسیون سازمان ملل متحد، با هدف کمک به تروریستها و تحریف گزارش علیه دولت سوریه مورد استفاده قرار گرفتند. از نظر ما وضعیت کاملا مشخص و واضح است.
حالکتیوی: آیا امکان دارد که گروهی وابسته به دولت با اطلاع یا بدون اطلاع شما از این تسلیحات استفاده کند؟
بشار اسد: خیر. در سوریه به مانند سایر کشورها تسلیحات شیمیایی در اختیار نیروهای کلاسیک ارتش قرار ندارند. این تسلیحات تحت کنترل نیروهای نخبه قرار دارند. آمادهسازی این تسلیحات از نظر فنی پیچیدگیهای بسیاری دارد. نمیتوان این تسلیحات را به مانند سلاحهای دیگر مورد استفاده قرار داد. چنین عملیاتی دارای سلسله فرآیندهایی است. تا زمانی که دستوری مرکزی از فرماندهی کل صادر نشود، امکان استفاده از این تسلیحات وجود ندارد. بنابراین، از نظر عملی امکان انجام چنین کاری وجود ندارد.
از این رو است که آمریکا درباره این مسأله مدرکی جدی ارائه نکرده است. پارلمان انگلستان نیز دروغهای نخستوزیر را باور نکرد.
حالکتیوی: فرض بگیریم که تسلیحات شیمیایی را تسلیم سازمان ملل کردید. آیا این امر منجر به تسریع در فرآیند ژنو خواهد شد؟ علاوه بر این آیا این قضیه نقشی حیاتی در این فرآیند خواهد داشت؟
بشار اسد: من بین این موضوع و کنفرانس ژنو ارتباطی نمیبینیم. اما اگر آمریکاییها، تصمیم شورای امنیت که بیانگر تفاهمنامه بین آمریکا و روسیه است را به عنوانی گامی در جهت ژنو 2 میپندارند یا اگر بخواهند از این امر به عنوان یک الزام سیاسی برای دستیابی به ژنو 1 استفاده کنند، وضعیت فرق خواهد کرد. اما در عمل بین این دو مسأله ارتباطی وجود ندارد. بین مسأله تسلیحات شیمیایی و ژنو2 تفاوت وجود دارد. ژنو2 با فرایند سیاسی داخلی سوریه در ارتباط است. از طرف دیگر به توقف کمکهای تسلیحاتی و مالی برخی کشورهای همسایه که به جریان تروریستها [به سوی سوریه] کمک میکند مرتبط است. بدین ترتیب، از نظر عملی بین این دو موضوع ارتباطی وجود ندارد.
حالکتیوی: تروریستهای افراطی مسلح از چهار گوشه جهان برای جنگ در سوریه وارد کشور شما میشوند. به نظر شما هدف این رویداد چیست؟ آیا هدف فقط ساقط کردن دولت بعثی است؟ یا هدف این است که در سوریه و فراتر از آن در منطقه یک امارات اسلامی ایجاد شود؟
بشار اسد: خیر. دولت بعثی برای آنها اهمیتی ندارد. آنها میخواهند هر انسانی را که به خودشان شباهت ندارد حذف کنند. اینها مالکین ایدئولوژی سیاه و ضداسلامی هستند. آنها افرادی که رادیکال نیستند، آدم نمیکشند، سر نمیبرند، اجساد را تکه تکه نمیکنند و در کل هر کسی را که اعتقادی به ایدئولوژیهای ترویج کننده خشونت ندارند را مسلمان نمیدانند. به نظر آنها خدمت به اسلام عبارت است از نابود کردن هرکسی که در برابر آنها قرار دارند. بدین ترتیب، دولتی که میخواهند بنا کنند، همانگونه که شما نیز گفتید، دولتی بر مبنای قرائت خودشان از اسلام است. در صورت لزوم نیز تمام مردم سوریه را به شکلی فجیع و وحشیانه به قتل میرسانند.
حالکتیوی: از هر گوشه جهان گروههای مسلح برای جنگ در برابر دولت و مردم سوریه به کشور شما سرازیر شدهاند. مدارکی در دست است که تعداد این تروریستها بالغ بر 70 هزار نفر است. برای مبارزه با این گروهها چه برنامهای دارید؟
بشار اسد: درباره تعداد این تروریستها آمار دقیقی وجود ندارد. این امر دلایل بسیاری دارد. اول؛ این تروریستها از کشورهای همسایه، بالاخص ترکیه، وارد سوریه میشوند. دوم؛ تمام این مرزها تحت کنترل قرار ندارند. این مسأله باعث میشود تعداد نامشخصی وارد و خارج شوند. با این حال مسأله مهم تعداد نیست. اصل مسأله این است که ما هر چقدر تروریست میکشیم به همان میزان از مرز وارد میشوند. بدین ترتیب، نه از تروریستهایی با تعداد ثابت بلکه از گروههایی ترویستی که به طور مداوم احیاء میشوند سخن میگوییم. هماکنون تعداد آنها چندین ده هزار نفر تخمین زده میشود. مشخص نیست که این رقم 40، 50، 60 یا 70 هزار نفر است.
حالکتیوی: مردم سوریه چه دیدی نسبت به این گروههای تروریستی افراطی دارند؟ میتوانید این موضوع را تشریح کنید؟ آیا مردم سوریه از این گروههای حمایت کرده و با حکومت اسلامی مد نظر آنها موافق هستند؟
بشار اسد: در کل خیر. سوریه از تحولات عراق که ده سال پیش مورد اشغال واقع شد تأثیر پذیرفت. قبل از آن نیز در سوریه گروه های رادیکال وجود داشتند. این گروهها طی فرایندهایی بزرگتر و قویتر شدند اما همیشه در داخل مناطقی محدود ماندند. زیرا جامعه آنها را رد میکرد. این امر نیز به فرهنگ، باورها و ایدئولوژی جوامع بستگی دارد. یعنی ارتباطی با ایدئولوژی دولت سوریه ندارد. بدین ترتیب میتوانیم بگوییم که از نظر عملی این گروهها هنوز هم محدود هستند. اما با ورود این تروریستها از مرزها توانستند در برخی مناطق ایدئولوژی خود را بازاریابی کنند، بالاخص در میان کودکان. یعنی زمانی که از یک کودک هشت ساله خواسته میشود تا سر از تن یک انسان ربوده شده جدا کند چه انتظاری از این کودک در بزرگسالی باید انتظار داشت. از کودکانی که در زمان کشته شدن افراد ربوده شده به مانند مسابقات وزرشی فریاد خوشحالی سر میدهند چه انتظاری میتوان داشت. چه انتظاری از این نسل در آینده که بزرگ خواهد شد باید داشته باشیم. مسأله افراد 20 یا 30 ساله نیستند. ما از نسلهای آتی سخن میگوییم. حتی اگر هماکنون از این بحران به سلامت رد شویم بعدها به هیچ عنوان نمیتوانیم از این مسأله بزرگ چشمپوشی کنیم. اگر مردم سوریه با این افراد مخالف نبود از همان ابتدا میتوانستند کشور را تحت کنترل خود بگیرند. قدرت و یا ضعف این گروهها بسته به استقبال یا رد آنها توسط مردم است. مردم سوریه از ابتدا هوشیار بوده و از آنها استقبال نکرد. بدین ترتیب، در برخی مناطق سوریه گرفتار ماندند. این مناطق که به صورت گستردهای از غرب نیز کمک میگیرند در نواحی نزدیک به مرز ترکیه قرار دارند.
حالکتیوی: گروههای تروریستی به مانند القاعده و النصره در مرزهای ترکیه پخش شدهاند. آیا این گروهها که تعداد آنها به هزاران نفر میرسد در آینده به مانند سوریه برای ترکیه نیز خطرناک خواهند بود؟
بشار اسد: این گروههای رادیکال در اصل مرز نمیشناسند. ملتها را نیز قبول ندارند. تنها افرادی را که این ایدئولوژی را دارند میپذیرند. اگر کسی در شرق دور آسیا نیز دارای همین ایدئولوژی باشد نیز وی را برادر میدانند. اما از نظر آنها هر کسی در این منطقه که ایدئولوژی آنها را قبول نداشته باشد باید کشته شود. از نظر آنها فرقی بین ترکیه و سوریه وجود ندارد. حامیان این ایدئولوژی بر این باور هستند که باید در منطقه پخش شده و باید مناطق تحت کنترل خود را برای برقراری حکومت اسلامی مد نظر خودشان گسترش دهند. آنها فکر میکنند که تنها در این حالت رضای خدا را بدست میآورند. تصادفا، دو روز پیش رسانههای بینالمللی گزارش دادند که برخی گروههای تروریستی موجود در شمال سوریه علام کردهاند که برای نجات ترکیه از دست کفار در این کشور دست به جهاد خواهند زد. بدین ترتیب اگر این ایدئولوژی را به عنوان یک شعله در نظر بگیریم که جامعه را در برمیگیرد گسترش آن و تبدیل آن به یک آتش قطعی است. یعنی در حالی که سوریه در میان شعلهها قرار دارد، ترکیه نمیتواند در راحتی و آسودگی قرار داشته باشد. بنابراین شما نیز سرایت و گسترش بحران سوریه را حس میکنید. این رویداد درباره عراق، لبنان، اردن و سایر کشورهای منطقه نیز صدق میکند. نیازی به تفکر بیشتر درباره این موضوع وجود ندارد. واقعیت این است که بخشی از این تروریستها در داخل خاک ترکیه و برخی دیگر نیز درون مرزهای سوریه هستند. در درگیریهای مسلحانه شمال سوریه نیز به آنها یاری رسانده میشود. آنها برای نفوذ به مناطق مختلف ترکیه نیز در تلاش بوده و در صورت لزوم به ارتش و یا مردم حمله میکنند. در آینده نزدیک این تروریستها در ترکیه نیز اثر گذاشته و ترکیه نیز تاوان سنگینی خواهد داد. تروریسم را نمیتوانید به عنوان یک کارت بازی درون جیب خود بگذارید. چون تروریسم به مانند عقرب است و در اولین فرصت شما را خواهد گزید.
حالکتیوی: میدانیم که اقدامات دموکراتیک مهمی را انجام میدهید. اما زمانی که به گذشته و تمام رویدادهای رخ داده مینگرید آیا از اینکه قبلا وارد سیستم چند حزبی نشدهاید، انتخابات برگزار نکردهاید و اصلاحات دموکراتیک انجام ندادهاید پشیمان هستید؟ آیا خودانتقادی انجام دادهاید؟ چرا قبلا این کارها را انجام ندادید؟
بشار اسد: ما از ابتدای بروز این بحران سیاست خود را بر بیش از یک محور استوار کردیم. اول؛ اگر برخی با ابزار مشخصی خواهان انجام اصلاحات بودند، حتی اگر این اصلاحات مطلوب ما نباشند نیز، تصمیم به اجرای این اصلاحات گرفتیم. زیرا میدانستیم که حامیان اصلاحات در آن روزها این خواستهها را برای ایجاد هرج مرج مورد استفاده قرار خواهند داد. با این حال تصمیم گرفتیم که اصلاحاتی برای مصالحه با بسیاری از جریانات سیاسی در سوریه انجام دهیم. از این مهمتر اینکه اصلاحات به واسطه قانون اساسی مشروعیت یافتند. در قانون اسای همهپرسی عمومی قانونی شد. بدین ترتیب، مشکل از جانب حکومت یا رئیسجمهور نبود. یک مسأله بینالمللی در این میان وجود دارد.
دوم؛ زمانی که تروریسم پدید میآید، وظیفه دولت در قانون اساسی محافظت از ملت و جنگ با تروریسم است. از همان ابتدا تصمیم به محافظت از مردم سوریه و مبارزه با تروریسم گرفتیم. چه کسی میتواند بگوید این تصمیم نادرست بود. به نظر ما خطمشیها در سوریه از همان ابتدا واضح و شفاف بودند. اما در مورد جزئیات طبیعی است که همیشه برخی اشتباهات رخ میدهند. این نیز امری کاملا طبیعی است. مهم این است که خطاهای خود را چگونه اصلاح کنیم. نتایج را نمیتوان بدون خطا ارزیابی کرد. قبل از پایان این بحران نیز نمیتوان نتایج را به صورت قطعی بررسی کرد. بالاخص اگر در نظر داشته باشیم که در بخش اعظمی از رویدادهای سوریه عوامل خارجی دخیل هستند. در ابتدای بحران عوامل داخلی بسیار بیشتر بودند. اما هماکنون واقعیت این است که بخش اعظمی از رویدادهای سوریه دلایل خارجی دارند. بنابراین بر اساس عوامل خارجی نمیتوان خطاهای داخلی را بررسی کرد. این سخنان واقعیت ندارند. این مسأله را به اذن خدا پس از تمام شدن بحران بسیار بهتر ارزیابی خواهیم کرد.
حالکتیوی: هماکنون بیش از 40 سال است که حزب بعث کشور را اداره میکند. این حزب بر اساس دید خود زندگی سیاسی و اجتماعی مردم را مدیریت میکند. آیا با توجه به رویدادها اخیر قبول دارید که حزب بعث با الزامات عصر کنونی و ایدهآلهای مردم همخوان نیست؟ یا اعتقاد دارید که این حزب در قالبهای تنگ بوروکراتیک گرفتار آمده است؟ اگر بگوییم که در این تحولات عوامل و رویدادهای داخلی نقش داشتهاند، هماکنون سیر تحول رویدادها از نظر شما به چه شکلی است؟
بشار اسد: البته هر دولتی به تکامل نیاز دارد. هر حزب نیز به همین ترتیب. اگر یک حزب به مدت زیادی یک کشور را هدایت کند، این حزب بیشتر نیازمند تکامل و احیاء خواهد بود. زیرا تکامل حزب به تکامل دولت منجر خواهد شد. ما در سال 2005 در نشست عمومی حزب درباره این مسأله به بحث پرداختیم. بالاخص در حوزههای سیاسی درباره توسعه و تکامل یک برنامه شفاف تدوین کردیم. فرآیند توسعه فرآیندی پیچیده است. شما در ترکیه نیز فرآیند دموکراتیک شدن را آغاز کرده و اگر اشتباه نکنم در سال 1950 اولین احزاب آزاد تشکیل شدند. یعنی در حدود 60 سال پیش. به نظر من دموکراسی ترکیه باید به سوی جلو گام بردارد. دستکم از سه نسل سخن میگوییم. ما این فرآیند را در سوریه تنها 10 سال پیش آغاز کردیم. باید به توسعه و پیشرفت زمان داد. بالاخص اینکه توسعه تنها به معنای تغییر قوانین یا قانون اساسی نیست. در سوریه یک فرآیند اجتماعی برای گسترش حقوق شهروندان وجود دارد. بالاخص در ترکیه و سوریه با توجه به تنوع دینی و نژادی تکامل دولتها بسیار پیچیده بوده و باید بر اساس احترام متقابل انسانها به یکدیگر انجام بگیرد.
در این فرآیند عواملی خارجی نیز وجود دارند که بر اصلاحات در داخل تأثیر میگذارند. از سال 2000 و پس از آغاز اصلاحات در سوریه انتفاضه فلسطین نیز آغاز شد. پس از آن رویدادهای 11 سپتامبر رخ دادند. جنگهای افغانستان و عراق به وقوع پیوستند. در لبنان هرج و مرج آغاز شد. در سال 2006 اسرائیل ابتدا به لبنان و سپس به غزه حمله کرد. این تحولات که یکی پس از دیگری رخ میدادند باعث شدند سوریه به صورت دائم تحت فشار خارجی قرار داشته باشد. در همین بازه زمانی ایدئولوژی رادیکال طرفداران گروه القاعده نیز از آن سوی مرزها حمله خود را آغاز کرد. این ایدئولوژی کاملا در تعارض با اصول دموکراسی بود. این ایدئولوژی به عنوان یک ایدئولوژی متعصب تنها به یک شکل و یک عقیده اعتقاد داشته و دیگران را رد میکند.
در نتیجه، زمانی که شما در حال حرکت رو به جلو هستید، نیروهای دیگری در داخل و خارج پدیدار میشوند که در جهت عکس حرکت میکنند. به همین دلیل، اتمام این فرایند کار سادهای نیست. از این رو، مسؤولیت را تنها متوجه ما کردن درست نیست. بدون شک، مسؤولیت هر نوع تأخیر در فرآیند اصلاحات را باید دولت عهدهدار شود. اما مسؤولیت تسریع اصلاحات بر عهده مردم، دولت و مؤسسات به عنوان کل یک کشور است.
حالکتی.وی: زمانی با حزب عدالت و توسعه روابط بسیار خوبی داشتید و حتی اردوغان شما را "برادرم اسد" خطاب میکرد. هماکنون اردوغان و داوداغلو میگویند: "در هر زمان و هر دیداری از اسد میخواستیم که اصلاحات دموکراتیک انجام دهد. به او بارها گفتیم اما گوش نکرد. آنها دقیقا به شما چه میگفتند؟ در دیدارهایتان چه میگذشت؟
بشار اسد: قبل از بروز این بحران اردوغان هیچگاه درباره دموکراسی با من سخنی نگفت. هیچگاه نیز علاقهای به این موضوع از خودش نشان نداد. او فقط یک هدف داشت. این هدف نیز در نظر وی از روابط بین مردم سوریه و ترکیه بسیار مهمتر بود. تنها هدف اردوغان عبارت از بازگرداندن اخوانالمسلمین به سوریه بود. هدف اصلی اردوغان از رابطه با سوریه این امر بود. یعنی آشتی میان سوریه و اخوانالمسلمین و بعضا باز گرداندن برخی از آنها به کشور. چشمانش به غیر از این مسأله چیز دیگری نمیدید. زمانی که بحران آغاز شد نیز سعی کرد همین مسائل را مطرح سازد. فقط این بار ابزار وی اصلاحات بودند. برای مثال زمانی که در آغاز بحران از آزاد شدن زندانیهای سیاسی سخن میگفت منظورش چند عضو اخوانالمسلمین بودند. دیگران برای وی هیچ اهمیت و ارزشی نداشتند. منطق اردوغان هیمن است. منطقی بسته و متعصب و هیچ شناختی از درستی ندارد. تمام آنچه که وی و داوداوغلو میگویند دروغ هستند. این موضوع اول.
دوم؛ به طور مداوم میگویند که به سوریه آمده و ما نیز درباره اصلاحات به آنها وعده دادیم. با چه عنوانی این کارها را انجام داد؟ گویی که اردوغان سلطان من هم والی او هستم. ترکیه یک دولت مستقل دارد. ما نیز یک دولت مستقل هستیم. اردوغان در ابتدای بحران پرسید که چه کاری میتوانیم انجام دهیم. ما هم دیدگاه و برنامههای سیاسیمان را برای آینده تشریح کردیم. اما هیچگاه درباره دموکراسی سخنی نگفت و ما نیز هیچ وعدهای ندادیم. اردوغان به غیر از کمکی که به تروریستها کرد هیچ کار دیگری در ارتباط با سوریه انجام نداد. پس از آغاز بحران نیز اعتماد بین دو طرف از بین رفت. هر آنچه درباره سوریه و مردم آن میگویند دروغ است. واقعیت از این قرار بود. بین ما هرچه بود را گفتم.
حالکتیوی: داوداوغلو نیز رفتاری مشابه اردوغان داشت؟
بشار اسد: بین آنها هیچ تفاوتی وجود نداشت. یکی دروغ میگوید و دومی با دروغی دیگر آن را کامل میکند. بدین ترتیب نقشها را با یکدیگر تقسیم میکنند اما در حقیقت نقششان یکی است.
حالکتیوی: اندکی پیش یک بالگرد سوری هدف قرار گرفته و سقوط کرد. ما گفتیم و نوشتیم که عامل این حمله نه جنگندههای ترک که موشکی بود که از زمین پرتاب شده بود. ارتش ترکیه گفتههای ما را رد نکرد. اصل ماجرا چیست؟
بشار اسد: این بالگرد در مناطقی که تروریستها از آنجا وارد سوریه میشوند در حال گشتزنی بود. پس از اینکه اخباری مبنی بر ورود تعداد زیادی تروریست دریافت کردیم این بالگرد برای شناسایی اعزام شد. ما همه چیز را بطور شفاف بیان کردیم. این بالگرد وارد حریم هوایی ترکیه شد. تقریبا پس از اینکه یک کیلومتر و یا کمتر وارد حریم هوایی ترکیه شد هشداری دریافت کرد. سپس به سمت سوریه برگشت و در مسیر بازگشت هدف قرار گرفت. این بالگرد پس از ورود به حریم هوایی سوریه ساقط شد.
تروریستها نیز این خلبانان را در خاک سوریه گرفته و سر های آنها را به طرز وحشتناکی از تنشان جدا کردند. یعنی همه چیز درون حریم هوایی سوریه رخ داد. اما ما زمانی که هواپیمای ترکیه در سوریه ساقط شد به مانند اردوغان دروغ نگفتیم. ما گفتیم که بالگرد وارد حریم هوایی ترکیه شده است. اما میتوانست هشدار دهدتا بالگرد بازگردد و موضوع خاتمه یابد. سقوط این بالگرد نشان میدهد که اردوغان از همان ابتدا میخواست از این مسأله استفاده کند. همچنان که در جریان سقوط هواپیمای ترکیه نیز سعی در بهرهبرداری کرد. وی میخواهد بدین وسیله تبلیغات خود (دشمن بودن مردم ترکیه و سوریه) را در میان ترکها بسط دهد. اردوغان برای ترساندن مردم ترکیه دنبال یک غول بود و به نظر وی این غول سوریه است. وی این بازی را به منظور کسب حمایت مردم ترکیه از سیاستهایش در قبال سوریه به راه انداخته است. داستان سقوط بالگرد از این قرار است. به همین دلیل مردم ترکیه این داستان را باور نکرد.
حالکتیوی: آیا بالگرد از هوا مورد هدف قرار گرفت یا زمین؟
بشار اسد: از هوا توسط جنگندهها ارتش ترکیه.
حالکتیوی: در طی جنگ صدها هزار نفر پناهنده از مرز ترکیه گذشته و در اردوگاههای مختلفی ساکن شدند. آیا برای بازگشت آنها برنامهای دارید؟
بشار اسد: ما بارها از آنها دعوت به بازگشت کردیم. بعضی آوارگان از لبنان، اردن و ترکیه به کشور بازگشتند. اما ترکیه آنها برای عدم بازگشت به سوریه تهدید میکند زیرا به آنها نیاز دارد. اگر اینها به سوریه بازگردند اردوغان میخواهد راجب چه چیزی بحث کند؟ او برای تحریک سازمان ملل و یا قدرتهای بزرگ همیشه از پناهجویان استفاده کرده و میکند. تعدادی از این پناهجویان به دلیل وجود تروریسم از سرزمین خود فرار کردهاند. برای بازگشت این افراد باید تروریسم را ریشهکن کنیم. قطعا سوریه میخواهد تمام پناهندگان به کشور بازگردند. علیرغم مانعتراشی کشورهای اطراف برای عملی ساختن این هدف تمام تلاش خودمان را میکنیم.
حالکتیوی: آیا روابط ترکیه و سوریه میتواند به وضع سابق بازگردد؟ آیا این رویداد بدون حزب عدالت و توسعه و یا با آن رخ میدهد؟ برای بازگشت روابط ترکیه و سوریه به حالت عادی چه اصولی لازم هستند؟
بشار اسد: روابط ترکیه و سوریه باید به خوبی بررسی شوند. این روابط نه توسط حزب عدالت و توسعه بلکه در دوران نجدالدین سزر آغاز شد. این سزر بود که روابط را آغاز کرد. در ژوئن 2000 و طی دیدار از شام سعی کردیم که روابط را در تمام ابعاد توسعه دهیم. حزب عدالت و توسعه نمایندگی تمام ترکیه را بر عهده ندارد. روابط ما بین دو ملت در جریان است. به همین دلیل ما در این فرآیند به صورت مداوم برای برقراری روابط اقتصادی تلاش کردیم. درطول مرزها سعی کردیم روابطی خارج از نفوذ دولتها ایجاد کنیم. هیچ کس نمیتواند بگوید که در دو کشور چه حزبی بر سر کار آمده و یا خواهد رفت. باید بگوییم آنچه که کردیم برای روابط بین دو ملت تاریخی بود. اما هماکنون ابرهای سیاه بر فراز ترکیه و سوریه قرار دارند. و اما به موضوع حزب عدالت و توسعه بپردازیم:
حزب عدالت و توسعه نمیتواند مردم ترکیه را از مردم سوریه دور کند. یعنی زمانی که مردم ترکیه بفهمند در سوریه چه گذشته است رابط به وضعیتی بسیار بهتر از دوران قبل از بحران باز خواهد گشت. زیرا بحرانی که در سوریه رخ میدهد تجربهای برای نسلهای آتی است و در آینده مردم سوریه خواهند گفت که مردم ترکیه در این بحران در کنار ما ایستادند. بنابراین امروز باید مردم را از رهبران جدا در نظر گرفت. بالاخص اردوغان و داوداوغلو و افرادی که در کنار آنها حرکت میکنند. نباید به دلیل خطاهای این افراد روابط قطع گردد. روابطمان را نه مثل گذشته که بسیار قویتر از آن میتوانیم برقرار سازیم. مردم ترکیه هستند که درباره بودن یا نبودن حزب عدالت و توسعه تصمیم میگیرند. ما به تجربه کردم ترکیه احترام گذاشته و دخالتی نمیکنیم. آنچه برای ما مهم است دولتهایی هستند که در جهت منافع دو ملت تلاش میکنند. اردوغان طوری رفتار کرد که گویی حکومت ازآن اخوانالمسلمین است. اما تجربه ما در سوریه با اخوانالمسلمین تجریه تلخی بود. از دهه 1950 تا دهه 1980 هزاران سوری کشته شدند. این رویداد به دلیل فرصتطلبی و تخریب اصول توسط اخوان رخ داد. این حکومت میز دارای همین ذهنیت است. ما میدانستیم اینها چنین هستند. اما چون انتخاب مردم ترک چنین بود به انتخاب آنها احترام گذاشتیم.
حالکتیوی: پس از آغاز بحران سلفیهای تروریست در مرز ترکیه و سوریه و در داخل کشور ما و در شهرهایی که گروههای سلفی در آنها حضور دارند به مانند آدانا، مرسین و حاتای حضور یافتد. اکثریت جمعیت در این مناطق علوی هستند. طبیعتا این امر منجر به نکرانیهای زیادی در این منطقه شده است. آیا میتوان گفت که این جنگ تبدیل به جنگی مذهبی شده است؟ آیا نگرانی درباره سرایت این جنگ به تمام منطقه وجود دارد؟
بشار اسد: در سوریه سعی شد رویدادها با اضافه شدن مجادلات دینی بزرگتر شدند. چون چنین قلمداد میشد که مباحث مذهبی منجر به جدایی در جامعه شده و درگیریهای بین جناحها را شعلهور خواهد کرد. اما این گفتمان نتوانست موفقیت آمیز باشد. زیرا بافت اجتماعی سوریه در طول تاریخ مذهبی نبوده است. این بار گروههای تروریستی شروع به کشتار انسانها از تمام مذاهب کردند. جنایتهای آنها را همه مشاهده کردند. بنابراین من این بحران را مسألهای مذهبی نمیدانم. بالاخص اگر دولت به مانند ملت هوشیار بوده و با یک منطق میهندوستانه رفتار کند.
ترکیه چون همسایه ماست در این مشکل با ما سهیم است. ما نیز تحولات ترکیه را بدلیل اینکه همسایه هستیم از نزدیک تعقیب میکنیم. رخدادهای ترکیه سوریه را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. تروریستها بدون هیچ تبعیضی تمام ترکها را صرفنظر از مذهبشان خواهند کشت. مسأله در اینجاست که اردوغان از گفتمان دینی سوءاستفاده میکند و من هیچ نخستوزیری را در جهان ندیدهام که از این منطق مذهبی استفاده کند. هر رهبری با منطق کشورش سخن میگوید. برای اولین بار است که میبینم یک رهبر زمانی که با مردم سخن میگوید جدایی دینی و مذهبی را بیان میکند. هماکنون خطر اصلی در ترکیه همین است. اردوغان واقعا به این افراطیها در سوریه یاری میرساند و ترکیه از این امر یقینا تأثیر خواهد پذیرفت. خطری که اردوغان میآفریند از خطر این گروهها بسیار بزرگتر است. نگرانی ما درباره ترکیه همین است: اظهارات دینی نخستوزیر.
حالکتیوی: رئیسجمهور ایران به آمریکا رفته و در آنجا با اوباما گفتوگو کرد. آیا باز شدن دربهای گفتوگو برای حل مسأله سوریه مثمر ثمر خواهد بود؟
بشار اسد: بله و تأثیر مثبتی خواهد داشت. البته این امر یک شرط دارد: رفتار آمریکا توأم با صداقت باشد. فکر نمیکنم در دنیا هیچ کس حتی متحدین نزدیک و غربی آمریکا معتقد باشند که این کشور دارای صداقت است. معتقدم که ایران این را به خوبی میداند. اما اگر یک نزدیکی حقیقی با ایران برقرار شود و بدلیل اینکه ایران یک دولت مهم در منطقه است، اهمیت بسیاری برای ثبات منطقه خواهد داشت و در هر حالت تأثیری مثبت بر سوریه خواهد گذاشت. به همین دلیل ما نگاه مثبتی به این نزدیکی داریم. اما درباره نیات آمریکاییها تردیدهای بسیاری داریم.
این امر بالاخص با استقلال کشوری که یک طرف ماجرا است مرتبط میباشد. مشکل اینجاست که امریکا عادت کرده با کشورهایی همکاری کند که دستورات خود را این کشور میگیرند و حتی اگر به ضرر منافعشان باشد بدون قید و شرط تسلیم میشوند. ایران از این دولتها نیست. رابطه چگونه خواهد بود؟ با توجه به سابقه و تاریخ آمریکا شک دارم که بتواند دولت ایران را که دارای عزتنفس است پذیرا شود.
حالکتیوی: چرا درباره این رابطه نگران هستید؟ قبل میگفتید که عدالت و توسعه صداقت دارد اما بعد وضعیت تغییر کرد. آیا تردیدهایتان در رابطه با رابطه ایران و آمریکا بخاطر اعتمادتان به حزب عدالت و توسعه و خیانت بعدی آنها است؟
بشار اسد: خیر. آنچه اردوغان درباره سوریه انجام داد برای ما غیرمناظره نبود. همانگونه که گفتم در ورای افکار اردوغان اندیشه اخوانی قرار دارد و تاریخ اخوانالمسلمین همیشه تاریخی فرصتطلبانه بوده است. علاوه بر این، خوب میدانیم که اردوغان کیست. دربسیاری موارد فرصتطلب بودن وی عیان شده است. اما نهایتا ما با وی به عنوان نخستوزیر یک دولت بزرگ و همسایه رابطه برقرار کردیم، دولتی که برای ما اهمیت بسیاری دارد. البته مواردی وجود داشت که آن را پیشبینی نمیکردیم. فکر نمیکردیم که این فرصتطلبی وارد مسیری غیرانسانی شود. مسیری تاریک که در اندیشه فریبکاری است. بعضی چیزها را میدانستیم. اما نمیدانستیم تا بدین حد برسد. رویدادها غیرمنتظره بودند. اما طبیعی این است که اگر با اخوانالمسلمین در رابطه هستید این چیزها نباید غیرمنتظره باشند. درباره تجربهای که در دهه 50 داشتیم صحبت میکنیم. تجربهای که با اخوان داشتیم تنها محدود به دهه 70 و 80 نمیشود. این روند از دهه 50 شروع شده است. به همین دلیل اقدامات اردوغان اصلا تعجببرانگیز نیست. طبیعتا روابط شخصی هیچ اهمیتی ندارند. یکی میرود و آن یکی میآید. مهم این است که چگونه میتوانیم روابط ترکیه و سوریه را از شر اقدامات اردوغان مصون بداریم. مردم ترکیه برادران ما هستند. مهم ایستادگی در راه همین مسأله است. به غیر از این اندیشهای نداریم.
حالکتیوی: بسیار خوب شما رئیسجمهور هستید. غیرمنتظره نبود چونکه میگویید حکومت اردوغان به اخوان نزدیک بود. اما شاهد بودیم که روابط بسیار نزدیکی دارید. این دیگر ورای عدالت و توسعه و حکومت بود. روابط خانوادگی شما بسیار صمیمانه بود و شما را "برادرم اسد" خطاب میکرد. نکات مشترک بین شما چه بود؟ این دوستی سؤالات بسیاری پدید آورد. با اینکه میدانستید اردوغان با اخوان رابطه دارد روابط خود را ادامه دادید.
بشار اسد: درست است. در سوال قبلی از منظر رسمی این رابطه را توضیح دادم. رابطه رسمی نزدیک به معنای رابطه شخصی نزدیک نیست. اما در واقعیت به منظور تأمین منافع ملی دو دولت، از روابط شخصی نیز استفاده میشود. روابط من ایجاب میکرد چنین باشد. اما سؤال شما ابعاد انسانی و اخلاقی را نیز به میان میآورد. چگونه انسانی از برادری به دشمنی روی میآورد؟ کسی که از برادری با مردم سوریه سخن میگفت و در ظاهر از فلسطینیها در برابر اسرائیلیها حمایت میکرد، چگونه تبدیل به انسانی میشود که از تروریستهای قاتل دهها هزار تن از مردم سوریه دفاع میکند. این نشان میدهد که وی انسان درستی نبوده است. اما مهم این است که مردم ترکیه بدانند اردوغان چه انسان متعصبی است. اگر انسان با یک ایدئولوژی بسته و متعصب پرورش یابد دچار مشکلات شخصیتی میشود. من معمولا در یک رابطه رسمی درباره این موضوع تأکید نمیکنم. اما اگر مردم ترکیه میخواهند که درباره روابط شخصی بدانند باید بگویم که اردوغان انسان درستی نیست و حتی پایبند به کمترین اصول اخلاقی نیز نیست. زیرا اگر به کمترین اصول اخلاقی پایبند بود در صورتی که با طرفی دچار اختلاف سیاسی میشد میتوانست به دوری از وی بسنده کند. و این مشکل را در همان چارچوب شخصی نگه میداشت. در این شرایط گناه مردم سوریه چیست؟ مطمئن هستم که اردوغان هم مشکل شخصی دارد و هم مشکلاتی که از ایدئولوژی اخوانی نشأت گرفته است.
حالکتیوی: در ترکیه مسأله حساس کردها را شاهد هستیم. زیرا ترکیه در این حوزه دچار مشکلاتی است. ماجرای حزب وحدت ملی کرد در شمال سوریه و نیز مناقشات پدیدآمده چیست؟ آیا آنها علیه دولت در نبرد هستند؟ در صورتی که چنین است آیا تمام کردها به این نزاع پیوستهاند یا تنها بخشی از آنها؟ آیا آنها از دولت حمایت میکنند یا القاعده؟
بشار اسد: به علت حملات سنگین تروریستهای تحت حمایت دولتهای همسایه و غربی به سوریه، تشکیل جبههای از جانب مردم امری اجتنابناپذیر بود. یعنی پلیس و ارتش به تنهایی کافی نبودند. بالاخص عدم حضور نیروهای نظامی در مناطق دوردست باعث تشکیل نیروهای مردمی شد. کردها نیز مانند هر سوریهای دیگر از خودشان دفاع میکنند. از همان ابتدا در کنار مردم و دولت قرار گرفته و موضعی قدرتمندانه از خود به نمایش گذاشتند. معتقدم که بسیاری از کردها وظیفه خود را در قبال وطنشان انجام میدهند. بنابراین آنها را نمیتوان تنها منتسب به یک حزب کرد. آنچه رخ میدهد بزرگتر از یک حزب است. هماکنون در این مناقشه از هر حرکتی که علیه تروریستها شکل میگیرد حمایت میکنیم. هر کس که از وطن حمایت میکند، هر حزب و تشکلی را مورد حمایت قرار میدهیم.
حالکتیوی: در صورت حل بحران وضعیت کردها در سوریه چگونه خواهد بود؟ آیا درباره خودمختاری کردها در قبال نبرد علیه القاعده به آنها وعدهای دادهاید؟ در کل نظر شما درباره مسأله کردها در خاورمیانه چیست؟
بشار اسد: شک نیست که به دلیل بروز برخی مسائل در سال 2004 بین بعضی سوریها و کردها در شمال کشور نوعی بیاعتمادی بوجود آمده است. اما مطمئن هستم که این بحران وطندوستی کردها را نشان داد. این امر بدین معنی است: در آینده هر دولتی سر کار باشد این دوران را بیاد خواهد داشت. چگونه؟ این امر نباید بر مبنای نظر یک رئیسجمهور یا یک دولت باشد. سوریها باید بر روی یک میز نشسته و درباره چگونگی حکومت آتی سوریه تصمیم بگیرند.حکومت فدراتیو، کنفدراتیو، پارلمانی، ریاستجمهوری یا هر نوع حکومتی دیگری بدون شک توسط قانون اساسی مصوب مردم تعیین خواهد شد.
این مسائل امروز موضوع بحث نیستند. هماکنون هر کس در سوریه برای محافظت از وطن در حال نبرد است. اگر نتوانیم تروریستها را شکست دهیم این سخنان هیچ کدام اهمیتی نخواهند داشت. هماکنون دیدگاه تمام گروههای دینی، نژادی، قومی و سیاسی ترکیه همین است.
حالکتیوی: از حزبالله سخن بسیار گفتهمیشود. درباره حضور این گروه در سوریه و پیوستن به نبردها. حزبالله تا چه حد به این درگیریها میپیوندد؟ کمکهای نظامی این گروه به دولت سوریه چقدر است؟
بشار اسد: فرض بگیریم که تمام حزبالله به سوریه آمده است. بزرگی حزبالله نسبت به لبنان چقدر است؟ بزرگی لبنان در برابر سوریه چقدر است؟ بگذارید به شما مثالی بدهم: حمص، منطقه همسایه لبنان در سوریه، دو برابر لبنان وسعت دارد. حضور حزبالله در سوریه به نظر شما منطقی می/آید؟ این امر شدنی نیست حتی اگر ما یا آنها بخواهیم. خاک لبنان نزدیک حمص قرار دارد. تروریستها از آنجا به خاک لبنان حمله میکنند. این تروریستها حزبالله و افراد و تأسیسات وابسته به آن را در آن سوی مرز هدف حمله قرار دادند. آنها موشک پرتاب کردند، بمبگذاری نمودند دست به سوءقصد زدند. این امر به مدت بیش از یک سال ادامه داشت. واکنش حزبالله به این امر دیگر اجتنابناپذیر بود. سوریه و حزب الله همکاری موفقیتآمیزی در این منطقه برای نابودی تروریستها انجام دادند. اما در میان ما روابط نظامی یا روابطی که گاه و بیگاه درباره ایران مطرح میشود چیز جدیدی نیستند. ما و آنها به صورت دائم در رفتوآمد هستیم. ما به یکدیگر کمک کرده و از تجربیات هم استفاده میکنیم. این طبیعی است. زیرا ما تنها یک دشمن مشترک داریم: اسرائیل. این رژیم هم اراضی سوریه را تحت اشغال قرار داده و هم به لبنان حمله میکند. همکاری بین ما طبیعی است. دلیل اصلی حضور حزبالله در سوریه همین امر است. این گروه در سوریه حضور دارد اما به منظور دفاع از خود و در یک منطقه محدود نزدیک به مرز. ما نیز در آنسوی مرز برای کمک به محافظت از مردم سوریه حضور داشتیم. اما بخش عجیب ماجرا اینجاست که آنهایی که سخن از کمک حزبالله به ما میکنند دهها هزار تروریستی را که از دهها کشور خارجی وارد سوریه میشوند را نمیبینند.
انتهای پیام/