ابراهیم(ع) آموخت که عزیزترین ثمره حیات خود را براى برپایى دین خدا فدا کنید و عید بگیرید

خبرگزاری تسنیم: باید شیطان بزرگ و میانه و کوچک، اولى، وسطى و عقبه را از حریم مقدس اسلام و کعبه و حرم راند و باید دست شیاطین را از کعبه و حرم کشورهاى اسلامى که حریم آن است، قطع کرد و دعوت خداوند متعال را لبیک گفت.

 فرازهایی از فرمایشات امام خمینی (ره)به‏مناسبت فرارسیدن عید سعید قربان به شرح ذیل است:

   حضرت امام خمینی(ره): ابراهیم(ع) بت‏شکن به همه آموخت که عزیزترین ثمره حیات خود را  براى برپایى دین خدا و عدل الهى فدا کنید و عید بگیرید(1)


  عید لقاءالله؛ درس‏آموز فداکارى و جهاد
عید شریف قربان، عید است براى لقاءاللَّه؛(2) عیدى که انسان‏هاى آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمى مى‏اندازد؛ قربانگاهى که درس فداکارى و جهاد در راه خداى بزرگ را به فرزندان آدم و اصفیا و اولیاى خدا مى‏دهد.(3)
  حضرت ابراهیم(ع)؛ بنیانگذارِ ایثار
حضرت ابراهیم(ع) که این عید، منتسب به او هست و بنیانگذارِ ایثار است، (حضرت اسماعیل را قربانى کرد، حال) صورت (این) عمل، یک معنا است و معنا و محتواى عمل، باب دیگر. این‏جا صورت عمل، امرى است فوق طاقت نوع بشر. مسأله قربانى فرزند، یک باب است که به‏حسب دید نوع بشر، مسأله مهمى است، لکن آن‏چیزى که مبدأ این عمل مى‏شود، آن‏چیزى که مقابله ما بین پدر و پسر را در آن‏جا متحقق مى‏کند، این یک مسائل قلبى و روحى و معنوى است، فوق این مسائلى که ما مى‏فهمیم.(4)
  ابراهیم(ع) خودى نمى‏بیند تا ایثارى کرده باشد
ما همه مى‏گوییم که ایثار کرد، قربانى کرد و واقعاً این‏طور بوده است، مهم هم هست، لکن آیا در نظر ابراهیم(ع) هم ایثار بوده است؟ (آیا) ابراهیم(ع) هم در نظرش این بوده است که حالا یک تحفه‏اى پیش خدا مى‏برد؟ اسماعیل هم در نظرش بوده که دارد براى خدا جان‏فشانى مى‏کند یا مسأله این نیست؟ این، مسأله‏اى است که تا نفسانیتِ انسان هست، خودیتِ انسان هست، اسمش ایثار هست. من ایثار مى‏کنم در راه خدا فرزندم را، من ایثار مى‏کنم در راه خدا جان خودم را. این، براى ما مهم است و زیاد مهم است، براى ابراهیم(ع) مسأله این نیست، ایثار نیست. ابراهیم(ع) خودى نمى‏بیند تا ایثارى کرده باشد، اسماعیل، خودى نمى‏بیند تا ایثار کرده باشد. ایثار این است که من هستم و تو هستى و عمل من براى تو و ایثار. این، در نظر بزرگان اهل معرفت و اولیاى خدا، شرک است، در عین حالى که در نظر ما کمال بزرگ و ایثار بزرگى است(!) عید براى ما یک معنا دارد، براى ابراهیم(ع) و براى پیغمبرها(ع)، معناى دیگرى دارد، ما هم عید مى‏گیریم، آن‏ها هم عید مى‏گیرند، لکن آن‏ها که عید مى‏گیرند، عید لقا است و....(5)
  درس عید قربان‏
این پدرِ توحید و بت‏شکن جهان به ما و همه انسان‏ها آموخت که قربانى در راه خدا، پیش از آن‏که جنبه توحیدى و عبادى داشته باشد، جنبه‏هاى سیاسى و ارزش‏هاى اجتماعى دارد، (این پدرِ توحید و بت‏شکن جهان) به ما و همه آموخت که عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا بدهید و عید بگیرید، خود و عزیزان خود را فدا کنید و دین خدا و عدل الهى را برپا نمایید، به همه ذریه آدم فهماند که مکه و منى، قربانگاه عاشقان است و اینجا محل نشر توحید و نفى شرک (است)، به فرزندان آدم، درس آموزنده جهاد در راه حق را داد که از این مکان عظیم نیز فداکارى و از خودگذشتن را به جهانیان ابلاغ کنید؛ به جهانیان بگویید (که) در راه حق و اقامه عدل الهى و کوتاه‏کردن دست مشرکانِ زمان باید سر از پا نشناخت و از هر چیزى حتى مثل اسماعیل ذبیح‏اللَّه گذشت که حق جاودانه شود.
این بت‏شکن و فرزند عزیزش، بت‏شکن دیگر سید انبیاء محمد مصطفى(ص) به بشریت آموختند که بت‏ها باید شکسته شود و کعبه که ام‏القرى است و آنچه از آن بسط پیدا کرده، تا آخرین نقطه زمین (و) تا آخرین روز جهان باید از لوث بت‏ها تطهیر شود. بت هر چه باشد، (باید شکسته شود؛) چه هیاکل، چه خورشید، چه ماه و چه حیوان و انسان و چه بتى بدتر و خطرناکتر از طاغوت‏هاى در طول تاریخ از زمان آدم صفى‏الله(ع) تا ابراهیم خلیل‏الله(ع) تا محمد حبیب‏الله(ص) تا آخرالزمان که بت‏شکن آخر از کعبه نداى توحید سر دهد!
مگر ابرقدرت‏هاى زمان ما، بت‏هاى بزرگ نیستند که جهانیان را به اطاعت و کُرنش و پرستش خود مى‏خوانند و با زور و تزویر، خود را به آنان تحمیل مى‏نمایند؟!(6)
باید براى خداى تبارک و تعالى و هدف مقدس اسلام، تا سرحد فداى عزیزترین ثمره وجود خود ایستاد و از هدف الهى دفاع نمود. باید شیطان بزرگ و میانه و کوچک، اولى، وسطى و عقبه را از حریم مقدس اسلام و کعبه و حرم راند و باید دست شیاطین را از کعبه و حرم کشورهاى اسلامى که حریم آن است، قطع کرد و دعوت خداوند متعال را لبیک گفت.(7)
 
 1) صحیفه امام، ج 18، ص 86 - 87

2) صحیفه امام، ج 18، ص 118

3) صحیفه امام، ج 18، ص 86

4) صحیفه امام، ج 19، ص 48 - 49

5) صحیفه امام، ج 19، ص 49

6) صحیفه امام، ج 18، ص 86 - 87

7) صحیفه امام، ج 16، ص 513
 انتهای پیام/