نقش ارتش مخفی سازمان سیا در سرنگونی بیش از ۶ کشور

خبرگزاری تسنیم: سازمان جاسوسی آمریکا در برزیل با پشتیبانی مستقیم سفیر آمریکا در این کشور، به وسیله باندی از ژنرال‌های جاه‌طلب برزیلی، حکومت دموکراتیک «گولارت» را ســرنگون ساختند.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، ارتش مخفی سازمان سیا، بودجه‌ای 15 برابر بودجه دیپلماتیک ایالات‌متحده را به خودش اختصاص داده است و در هر جایی که مایل باشد دســت به اقدام می‌زند.

در برزیل، این سازمان با پشتیبانی مستقیم سفیر آمریکا در برزیل، به وسیله باندی از  ژنرال‌های جاه‌طلب برزیلی، حکومت دموکراتیک «گولارت» را ســرنگون ساختند. در آرژانتین نیز  تانک‌های آمریکایی حکومت غیرنظامی فروندیزی را فقط به خاطر دفاع نیم بندش از منابع طبقه متوسط کشور و عدم خدمت شایسته به کاپیتالیسم آمریکا ،واژگون کردند. نظیــر چنان وقایعی بارها در اکوادور، بولیوی، گواتمالا و هندوراس بوجود آمده اســت.

آمریکا یکی از  کثیف‌ترین و غیرقانونی‌ترین حکمرانان معاصر به نام «تروخیلو» را مســلح ســاخته و بر علیه مردم دومینیکن پشــتیبانی و جنبش انقلابی و آزادی‌طلبانه مردم در 1965 را مستقیما سرکوب کردند.

در کنگو، سربازان مزدوری که در خدمت منافع ایالات متحده و بلژیک قرار گرفته و اقداماتشان مورد تایید و پشتیبانی دولت به اصطلاح بریتانیا واقع شده بود، به جنایات بی‌شماری دست‌ زده‌اند. آنان همه دهقانانی را که در مسیر پیشروی خود دیدند، بدون استثناء به گلوله بســتند. جنایت‌کاران نخبه ارتش آمریکا، ضد‌انقلابیون فراری کوبا و مزدوران آفریقای جنوبی برای این مقصود به کار گرفته شدند.(1)

* سیا و جعل اسناد

برای تبدیل السالوادور به ویتنامی دیگر، به ویژه بعد از جو سنگین جهانی پس از تهاجم به ویتنام، نیاز به یک توافق و اجماع جهانی بود. دولت ریگان این هدف را از طریق «حمله شدید دیپلماتیک» و «افشای اسناد» زمینه‌سازی کرد. زمینه روانی در افکار عمومی برای پذیرش سیاست‌خارجی «‌تجاوزمحور» و از بین رفتن «آثار شکســت ویتنام» و اهداف دیگر، برای دولت جدید امری لازم به حساب ‌می‌آمد.

ریگان، پس از ورود به کاخ سفید به جهانیان فهماند که از نظر ایالات‌متحده، مبارزات مسلحانه برای رهایی ملی تروریسم ‌بین‌الملل و به معنی توســعه قدرت شوری است. «الکساندر هیگ» وزیر خارجه جدید با گفتن «بعضی چیزها مهمتر از صلح است»، تعجب همگان را برانگیخت .

در طول  سالهای ریاست‌جمهوری ریگان ـ البته در تداوم سنت زمامداران پیشین آمریکا ـ برای تامین مجوز تهاجمات غیرقانونی، به «جعل اسناد» ارتباط  جنبش‌های مردمی یا  دولتهای آمریکای لاتین با شوروی و بلوک کمونیستی اقدام شد.

در مورد الســالوادور، اغلب سوسیال دموکرات‌های اروپای غربی، مبارزان شبه نظامی السالوادور و مخالفان دولت را قبول داشتند. بدین ترتیب دولت ریگان و معاون او، جرج بوش ـ رئیس وقت سازمان سیا ـ در پی این بودند که این ‌دولتها را در مورد توطئه کمونیسم در السالوادور متقاعد کنند. وزارت خارجه آمریکا، یک «مدرک مستند» ارائه داد تا ثابت کند السالوادور به نمونه دیگری از تجاوز غیر مستقیم و مسلحانه قدرت‌های کمونیستی تبدیل شده است. این ســند حاوی ارسال سلاح و تجهیزات فراوان توسط شوروی و متحدانش به  چریکهای الســالوادور و معرفی کوبا به عنوان پایگاه تدارکاتی این  سلاح‌ها بود.

این افشــاگری وزارت‌خارجه، درست در آستانه اعزام  تیم‌های بلندپایه ‌دیپلمات‌های آمریکایی به اروپا و آمریکای لاتین، از طریق روزنامه نیویورک‌تایمز به راه افتاد.

«فیلیپ اگی»، که 12 سال مامور مخفی سیا در آمریکای لاتین بود، همزمان با ورود دیپلماتهای امریکایی به آلمان، کنفرانسی مطبوعاتی در «بن» برگزار کرد. طی این کنفرانس طولانی، تجربه ‌دوازده ساله‌اش در سازمان سیا در رابطه با جعل اسناد در آمریکای لاتین و  مشابهت‌های اقدام کنونی آمریکا با  توطئه‌های آن ‌سالهای سیا را فاش کرد. او همچنین به شواهد دال بر جعل پاسپورت و سند‌سازی‌های ســیا در ایران که از سوی دانشجویان مبارز تهران هنگام تسخیر سفارت آمریکا به دست آمد نیز استناد کرد. وی این عملیات را زمینه‌سازی برای تهاجم جدید به شــیوه تهاجم سال 1965 این کشور به «دومینیکن» و تبدیل السالوادور به یک ویتنام دیگر دانست.(2)

به گزارش تسنیم، یکی از مشــکلاتی که به دنبال آزادسازی مناطق از فاشیسم برای آمریکا پیش آمد، نفوذ جنبش‌های مقاومت حامی طبقه کارگر و فقیر و بی‌اعتباری نخبگان سنتی بود.

آمریکا عملا متعهد به احیای نظام  محافظه‌کاری ســنتی بود و برای نیل به این هدف، در ســطح جهانی  سیاســت‌هایی در راستای از بین بردن دموکراســی واقعی، ‌اتحادیه‌ها و دیگر  سازمانهای مردمی و اصلاحات اجتماعی اتخاذ کرد. طبق این هدف، ‌مقاومتهای ضد فاشیستی را اغلب به نفع‌ همدست‌های فاشیست و نازی خود نابود ‌می‌کرد‌.

این  سیاست‌ها در آسیا، کره‌جنوبی، فیلیپین، تایلند، هند و چین و مهم‌تر از همه، ژاپن، در اروپا در کشورهایی چون یونان، ایتالیا، فرانسه و مهم‌تر از همه آلمان، در استرالیا و در آمریکای لاتین، در گوآتمالا و بولیوی در مقابله با جدی‌ترین تهدید از نظر سازمان سیا یعنی ناسیونالیسم، به کارگرفته شد.

گاهی اوقات تحقق این هدف مستلزم  برنامه‌های خرابکاری، ترور یا حمله نظامی بود که در جهان سوم به راحتی اجرا ‌می‌شد. در کشورهای باثبات نیز مواردی ‌می‌توان مثال زد: مدارکی وجود دارد دال بر شــرکت سازمان سیا در یک کودتای واقعی که دولت حزب کارگر استرالیا را در 1975 سرنگون کرد. بیم آن ‌می‌رفت که این دولت در  پایگاه‌های نظامی و اطلاعاتی واشنگنتن در استرالیا مداخله کند‌.

اواخر دهه 1940، حدود 100 هزار نفرتوسط نیروهای امنیتی کره جنوبی که به وسیله آمریکا روی کار آمده و هدایت ‌می‌شدند، کشته شدند. در خلال جنگ کره نیز، به وسیله نیروهای اشغالگر آمریکا، جنبش محافظه‌کار مدافع «سیستم ارضی نابرابر» به اریکه قدرت بازگردانده شد‌.

در یونان در همان  ســالها صدها هزار نفر در جریان یک عملیات ضد شورش که توسط آمریکا سازماندهی و هدایت شده بود کشته، شکنجه ،زندانی یا تبعید شــدند. این موضوعات برای درک دنیای معاصر حائز اهمیت است.(3)

انتهای پیام/