شور و نوای حسینی در تشیع نیمروزی شهدا/ سلام بر گمنامان آشنا
خبرگزاری تسنیم: در این روزهای محرم، تشیع نیمروزی پیکر گمنامت، شور و نوای حسینی را در شهرم دوچندان کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، تاریخ میدان امام برایم رنگ باخت و دیگر هیچ از آن همه عظمت گنبد فیروزهای و معماری در چشمم ندرخشید، تابوتهای سه رنگ بر روی دوش مردم با نوای یاحسین پایم را سست کرد، گویی دوباره بازآمدی و اینبار بار حضور استخوانت به حسین(ع) لبیک بگویی.
نگاه مردم شهرم غمگین است از آرامش این روزها زیرا نوای طوفان کربلا به گوششان میرسد و تو بدون جامه و پلاک، تنها با چند تکه استخوان و عطری عجیب، داغمان را تازه کردی و چه خوش که در این روزهای سبز و سرشار از شور حسینی آمدی.
اما تکرار حضور ناگهان تو و سلامهای دستپاچه من!، هراز چندگاهی تلنگری میشوی به خواب عقربه های ساعت روزمرگی هایم که اروند خروشان و کوسه هایش و غواص های گم شده در والفجر8 وکربلای 4را، زخم های دهان باز کرده شلمچه و غروب سرخ هویزه را فراموش نکنم.
اما تکرار حضور ناگهان تو و سلامهای دستپاچه من!، هراز چندگاهی تلنگری میشوی به خواب عقربههای ساعت روزمرگیهایم که اروند خروشان، کوسههایش و غواص های گم شده در والفجر8 وکربلای 4را، زخم های دهان باز کرده شلمچه و غروب سرخ هویزه را فراموش نکنم.
تو میآیی مثل همیشه گمنام ومن چه ساده دل میبندم، دوباره میروی از پس یک تشییع کوتاه نیمروزی و من باز هم دل بر میدارم و سلامهایم را به دوش میکشم و میروم به سمت فردا... نمیدانم کجا اما دل خوشم به آمدنی دیگر که معلوم نیست باز کی از راه برسد.
امان ازاین تجربههای مکرر دلتنگی! این بار که بیایی دلم هزار تکه است برای هزار بغض نشکسته، هزار حرف نگفته، هزار فریاد فرو خورده، هزار شعر نگفته، هزار راه نرفته،
شیون شعرم در این روزهای سرخ به زاری زخم هایم نمیرسد اما دلم خوش است که تو میدانی چقدر زخم هایم را پنهان کردم و آرام دست به دیوار گرفتم و برخواستم,چقدر دردهای ناگفته ام را روی هم ریختم اما امروز با حضور تو شور و نوای یا حسین مردم چقدر دلم را سبک کردم.
اما ای گمنام آشنا! در این روزهای کج خلق و دلواپس چقدر لازم است بیایی، آمدنت دلیلی شد بر بلند شدن غبار روزمرگی از شهر و شنیدن صدای همهمه کاروان دعوت شده کربلا که اینروزها به انتظار یاری نشستند.
در مسیر تشیع پیکر پاک تو، نگاهم به پرچم سیاه یاحسین بود و اندیشهام در لیبک گفتنت به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین(ع) بود و ای کاش حضور دوباره ات در میان این گنبدهای فیروزهای شهر، ایمانم را دوچندان کند که با بصیرت بیشتر به راه تو که مقصدش کربلا و معرفت حسینی است را طی کنم.
زینت کلانتری
انتهای پیام/