رجزهایی به صلابت شمشیر/ عباس(ع) وارث کلام مولای سخنوران

رجزهایی به صلابت شمشیر/ عباس(ع) وارث کلام مولای سخنوران

خبرگزاری تسنیم: هنگامی که سخن از عباس‌ابن علی(ع) است، ادب، ایثار و شجاعت وی بر زبان‌ها جاری ‌می‌شود؛ ویژگی‌هایی که دیگر ابعاد شخصیتی ایشان چون سخنوری را تحت‌الشعاع خود قرار داده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در کنار صحنه‌های دلخراش کربلا، شاید صحنه شهادت عباس ابن علی(ع)  ناگوارترین صحنه این واقعه باشد؛ زمانی که امام(ع) تنها شد و حرم پاسدار خود را از دست داد. در میان فضائلی که در مقاتل و بعد از آن متون تاریخی و ادبی در توصیف عباس(ع) شده، شجاعت، ایثار، برادری، وفاداری ... بیشترین واژگانی است که تکرار می‌شود. در میان تمامی این ویژگی‌ها، جای خالی سخنوری او دیده می‌‌شود؛ ویژگی‌ای که میراث خاندان نبوت بود.

سخنوری و بداهه سرودن از دیرباز در میان اعراب فضیلت محسوب می‌شده است، به طوری‌که هرکس سخنی شیوا و ابیاتی فصیح داشت، از منزلت و اکرام بزرگی برخوردار بود. این روند با نزول قرآن و جلوه کلام حق در قالب لغات و واژگان، تنزل یافت و آنان که تا پیش از این بر سروده‌های خود می‌بالیدند، زبان از تفاخر و مباهات فروبستند و در برابر کلام پروردگار تنها سکوت کردند.

پس از نزول قرآن در میان صاحبان کلام، سخنی برتر از کلام مولای متقیان، امیرالمؤمنین(ع)، نیامده است؛ به گونه‌ای که تمامی سخن‌سنجان، اعم از عرب و عجم و شیعه و سنی، به آن اذعان داشتند و کلام ایشان را دون کلام خالق و فرای کلام مخلوق می‌دانند. بعد از کلام مولای مؤمنان(ع) گویی این فصاحت و بلاغت در فرزندان ایشان نیز به ارث گذاشته شد و بعد از ایشان شاهد کلامی استوار و سنجیده از ائمه اطهار(ع)، چه در نظم و چه در نثر، هستیم. نمونه بسیار معروف آن را می‌توانیم نیایش‌های امام سجاد(ع) ببینیم.

وقایع کربلا سبب شد تا در طول تاریخ، ایثار، شهادت، جان‌باختگی اصحاب و یاران امام حسین(ع) بازگو شود و دیگر جلوه‌های این واقعه عظیم از دیدها پنهان بماند. یکی از وجوهی که به نظر می‌رسد از بررسی‌های دانشگاهی و تبیین‌های علمی دور مانده، خطبه‌های امام حسین(ع) و رجزهای حضرت عباس(ع) است. سخنانی که به تناسب موقعیت و مخاطب، به شیوه‌ای خاص ایراد شده و از این رو، دارای ویژگی‌های منحصر به فردی هستند که می‌توانند از منظرهای مختلف نقد ادبی مورد بررسی قرار گیرند. علاوه بر این، نقدهای ادبی ائمه(ع) بر شعر شاعران نیز در تاریخ ثبت است که نمونه آن را می‌توان به رهنمودهای امام باقر(ع) به کمیت اسدی اشاره کرد.

نمونه‌های از این استواری سخن را می‌توان در رجزهای عباس ابن علی(ع) در صحنه کارزار دید. ایشان نیز وارث بیانی شیوا و فخیم از علی(ع) هستند که نه در قالب خطبه، که براساس موقعیت و برحسب مخاطب، در قالب رجز ایراد شد.

رجزخوانی از شیوه‌های حماسی در رویارویی با دشمن است که افزون بر تقویت روحیه لشکر خودی، موجب تضعیف روحیه دشمن بوده و بیان‌گر اهداف جنگجو از گام نهادن به میدان مبارزه است؛ از این رو، رجزها معمولاً از پیش تعیین شده هستند و فی‌البداهه سروده نمی‌شوند.

حضرت عباس(ع) همانند پدر بزرگوارش آن‌چنان در میدان کارزار، رجزخوانی می‌کردند که در ذهن دشمن، شجاعت علی(ع) در میدان نبرد را تداعی می‌شد؛ آن هنگام که حضرت علی(ع) با شمشیر ایمان ریشه کفر و نفاق را برمی‌کند.

با نگاهی گذرا به رجزهایی حضرت عباس(ع) در پهنه کربلا به آگاهی و آشنایی ایشان با ادبیات پی‌می‌بریم. علاوه برآن، بداهه‌گویی و متناسب با شرایط سرودن از بارزترین خصیصه‌های رجزهای ایشان است که این مسئله نشان از قدرت بیان حضرت در سخندانی دارد. ایشان در ابتدا به توصیف خود، امام خود و حسب و نسب خود می‌پردازند ـ که رجزها معمولاً فراتر از این هم نبوده ـ و سپس می‌سراید:

«أَقسَمْتُ بِاللّهِ الأَعَزِّ الأعْظَمِ
وَ بِالحُجُورِ صَادِقاً وَ زَمْزَم

وَ بِالحَطِیمِ وَ الفَنَاءِ المُحَرَّمِ
لَیَخْضَبَنَّ الیَوْمَ جِسمِی بِالدَّمِ

دُونَ الحُسَینِ(ع) ذِی الفِخَارِ الأقْدَمِ
إمَامِ اَهلِ الفَضلِ وَ التَکَرّمِ...»

«به خداوند شکست‌ناپذیر و بزرگ و به حجرالاسود و زمزم و حطیم، صادقانه سوگند یاد می‌کنم که امروز پیکرم را به خونم آغشته می‌کنم و در راه حسین(ع) که پیشوای پرافتخار اهل فضل و بخشش است،جهاد می‌کنم» و آن هنگام که تشنگی امام خویش را در نظر می‌آورد، می‌خواند:

«یَا نَفْسُ مِنْ بَعْدِ الحُسَیْنِ(ع) هُونی
و َبَعْدَهُ لا کُنْتِ اَنْ تَکُونی

هذَا الحُسَیْنُ(ع) وَارِدُ المَنُونِ
وَ تَشْرَبِینَ بَارِدِ المَعِینِ

تَاللّهِ مَا هذَا فِعَالُ دِینی...»

«ای نفس پس از حسین(ع) خوار باشی! و پس از او هرگز نخواهم که زنده بمانی! این حسین(ع) است که دل از زندگانی شسته اما تو آب سرد و گوارا می‌نوشی؟! به خدا قسم که این شیوه دین من نیست». و وقتی دست راست او قطع می‌شود، بی‌درنگ در رجز خود می‌گوید:

«وَ اللّهِ اِنْ قَطَعْتُمْ یَمِینی
اِنِّی اُحَامِی اَبَداً عَنْ دِینی

وَ عَنْ إمَامِ صَادِقِ الیَقِین
نَجْلِ النَّبِی(ص) الطَّاهِرِ الأمِینِ...»

«به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کنید، همواره پشتیبان دینم و امامم که یقین راستین دارد و نوه پیامبر(ص) پاک و درست کردار است، باقی می‌مانم». و در هنگام شهادت،با روحیه‌ای استوار، نفس خود را مخاطب قرار داد و خواند:

«یَا نَْفسُ لا تَخْشِی مِنَ الکُّفَارِ
وَ أَبْشِری بِرَحمَةِ الجَبَّارِ

مَعَ النَّبِی السَّیِّدِ المُختَارِ
قَدْ قَطَعُوا بِبَغْیِهِمْ یَسَاری

فَأَصِلْهُمْ یَا رَبِّ حَرَّ النَّارِ...»

«ای نفس، از کافران مهراس و مژده مهربانی پروردگار در جوار پیامبر بزرگ(ص) بده! [اگرچه] با سرکشی خود دست چپ مرا قطع کردند. پس خداوندا! آنان را به آتش دوزخ خود درآر!»

به خوبی آشکار است که حضرت با هر حرکت دشمن، رجزی متناسب با آن می‌سراید؛ اگرچه در آن گیر‌ودار جنگ و فرود آمدن ضربت‌های کاری و قطع شدن دستان، دیگر مجالی برای رجزخوانی نمی‌ماند، اما او با روحیه‌ای استوار و ایمانی راسخ، با خواندن این رجزها همگان را از ایمان قلبی راسخ خود به خدا و امام خویش آگاه می‌سازد و در سخت‌ترین شرایط، دست از سر دادن شعارهای بلند عاشورا و چکامه‌های سرخ آن برنمی‌دارد؛ گویی حضرت در تمامی لحظات چه با پیکار و چه با گفتار خود جهاد می‌کنند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل