اختلاف آمریکا و اسرائیل به آسانی ترمیم نخواهد شد
خبرگزاری تسنیم: کارشناس اندیشکده واشنگتن به بررسی روابط آمریکا و اسرائیل در طول چند ماه گذشته پرداخته و مدعی است که آثار به جا مانده از این کدورتها میان آنها از بین نخواهد رفت.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده مؤسسه واشنگتن، کارشناس این اندیشکده انتقادهای اسرائیل از سیاستهای آمریکا را در قبال ایران از سه جنبه مختلف مورد بررسی قرار داده و معتقد است که اسرائیل به شدت خواستار تعلیق کامل غنی سازی در ایران و تعطیلی سریع راکتور اراک است و برای رسیدن به این هدف، دست به هر کاری میزند؛ حتی مخالفت با آمریکا.
آمریکا و اسرائیل در موقعیت نا مشخصی قرار دارند. تنها هشت ماه از سفر باراک اوباما به اسرائیل در نخستین سفر خارجی در دور دوم ریاست جمهوری او به منظور تلاش برای حل و فصل برخی مسائل با نتانیاهو میگذرد که این دو متحد نزدیک دچار تنش و اختلاف شدهاند؛ این اختلاف بر سر گام اول توافق هستهای پیشنهادی با ایران است. واشنگتن و اورشلیم بالاخره راهی برای پشت سر گذاشتن این تنش بزرگ پیدا میکنند، اما هیچ تلاشی برای مصالحه و آشتی نمیتواند زخمهایی را که به جا خواهد ماند، از بین ببرد.
بحران فعلی یکی از بزرگترین تنشهای میان آمریکا و اسرائیل تا به امروز است و قبل از اینکه رو به بهبودی برود، بدتر خواهد شد.
از زمانی که مناخیم بگین طرح صلح 1982 رونالد ریگان را به سطل زباله انداخت، اسرائیل به این آشکارا هیچ یک از ابتکارات بزرگ دیپلماتیک آمریکا را مورد انتقاد قرار نداده نبود. در یک سخنرانی مهیج در 10 نوامبر در اورشلیم، نتانیاهو رهبران یهودیت آمریکا را مورد خطاب قرار داد که از نفوذ خود استفاده کرده تا آنچه را که او یک «معامله بد» ایرانی میخواند، متوقف کنند.
هرگز اتفاق نیفتاده است که یکی از وزرای خارجه آمریکا به تریبونی در یکی از پایتختهای عربی رفته و حسن نیت خود را به نفع اسرائیل اعلان کند و پس از آن، به نخست وزیر اسرائیل هشدار دهد که پای خود را از تلاشهای دیپلماتیک جاری آمریکا بیرون کشیده و انتقادهای خود را برای وقتی که این معامله امضا شد نگه دارد. این کاری است که جان کری آن را در یکی از نشستهای خبری 11 نوامبر در ابوظبی انجام داد، در حالیکه در کنار وزیر امور خارجه امارات متحده عربی ایستاده بود.
هیچ کس در حافظه نزدیک خود به یاد ندارد که سخنگوی رئیس جمهور آمریکا، در حالیکه میداند اسرائیل و بسیاری از دوستان آمریکایی او سیاست گذاری دولت را در قبال ایران مورد انتقاد قرار دادهاند، انتقاد کنندگان به طرفداران جنگ را متهم کرده و بدین وسیله، فتنه اتهام متقابل منفوری را آغاز کند که خاموش کردن آن بسیار دشوار خواهد بود.
انتقاد اسرائیل از سیاست گذاری آمریکا در قبال ایران، سه جنبه اساسی دارد:
نخست اینکه، بر حسب استراتژی، اسرائیل از دو مسئله ابراز نگرانی میکند؛ یکی اینکه دولت به طور آهسته مقاومت دیرینه خود را، در مورد اینکه ایران باید تعهد خود را به شورای امنیت سازمان ملل در خصوص تعلیق تمام فعالیتهای غنی سازی انجام دهد، رها کند و دوم اینکه اتمام غنی سازی دیگر یکی از اهداف این مذاکرات نباشد.
دوم، بر حسب تاکتیکها، اسرائیل تحمیل تحریمهای مخرب را از طرف دولت بر ایران تأیید میکند، اما میترسد که توافق قریب الوقوع در ژنو، اهرم نفوذ بزرگی را که تحریمها ایجاد کردهاند، در عوض یک معامله به باد دهد؛ معاملهای که در نهایت پیشرفت ایران را محدود میکند، بدون اینکه هیچ گونه کاهشی در توانمندیهای غنی سازی اورانیوم آن به وجود آورد و هیچ گونه تعهدی را نسبت به توقف کارخانه هراس انگیز اراک برای آن ایجاد کند؛ کارخانهای که میتواند مسیر جایگزین مبتنی بر پلوتونیوم را برای سلاح هستهای فراهم کند.
سوم، به لحاظ عملیاتی، اسرائیل از این مسئله شکایت دارد که توضیحی در مورد جزئیات معامله پیشنهادی در ژنو، یعنی آنچه که به تهران پیشنهاد شده و آنچه که از او تقاضا شده، به او ارائه نشده است. در حالیکه واشنگتن تعهد داده است اورشلیم را به طور کامل در جریان امور قرار دهد.
اینها نگرانیهای اصلی و اتهامات جدی هستند که باید به طور کامل مد نظر قرار گیرند. بسیار ناراحت کننده است اگر ادعا کنیم کسی که این مسائل را مطرح میکند، جنگ را به دیپلماسی ترجیح میدهد. به این خاطر که هر یک از این موارد ظاهراً شایستگی بررسی را دارد.
برای مثال، دشوار است یکی از مقامات ارشد دولت را پیدا کنیم که بگوید تضمین اجرای کامل قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل در مورد ایران، یکی از اهداف این مذاکرات باقی میماند؛ خط قرمز آمریکا را به حال خود وا بگذارید. در عوض، مقامات رسمی، پیگیری تعلیق را، که موضعی زیاده خواهانه است، باب کردهاند و ترجیح میدهند که به تعهد رئیس جمهور مبنی بر جلوگیری از گسترش تسلیحات هستهای ایران اشاره کنند؛ و این یک دستور العمل بی پایه و اساستر است که توانمندی میانبر زدن را برای ایران فراهم میکند. رد ادعای ایرانیها مبنی بر «حق غنی سازی»، همچنانکه ظاهراً دولت در ژنو این کار را انجام داد، مهم است، اما با این تقاضا که آنها غنی سازی را به حالت تعلیق در آورند یکسان نیست.
بر اساس جزئیات «گام اول» توافق، مقامات دولت ادعا کردند که رفع اولیه تحریمها برای ایران، محدود و کم خواهد بود و تحریمهای نفتی و بانکی اصلی سر جای خود باقی خواهد ماند تا اینکه یک پیمان جامع و فراگیر حاصل شود. به هر حال، این وعدهای است که با توجه به ضعف شدید تحریمها، هیچ دولتی نمیتواند آن را تضمین کند. هیچ کس نمیتواند پیش بینی کند که کشورهای دیگر، که برای تجارت با ایران قدری حریص هستند، چه واکنشی به تصور یک معامله در گام اول نشان خواهند داد، اما دور از واقع نیست اگر بگوییم که نظام تحریمها در نتیجه رسیدن به توافق موقتی شروع به فرسایش میکند. این مسئله بر عقلانی بودن تقاضای حداکثر امتیازات ممکن در گام اول، یعنی توقف راکتور اراک، و مقابله با این تصور که تحریمها در حال فرسایش هستند، تأکید میکند؛ که این امر اخیر از طریق ارائه مدرک واقعی به ایران در خصوص اینکه تحریمها سختتر و دردناکتر خواهند شد، میسر میشود.
با توجه به اینکه اسرائیل در جریان جزئیات ژنو قرار گرفته است یا نه، تناقضی در اظهارات کری پیش میآید که نشان میدهد کاسهای زیر نیم کاسه است. بالاخره، او و سایر مقامات اعلان کردهاند که رهبران اسرائیل به طور مداوم و کامل در جریان گفتگوها قرار گرفتهاند و اینکه انتقادات اسرائیل بی مورد است؛ چرا که اسرائیلیها از جزئیات آنچه بر روی میز مذاکرات بود، خبر ندارند. هر دو این اظهارات نمیتواند درست باشد. علاوه براین، بسیار فریب کارانه است که از اسرائیل یا منتقدان داخلی معامله در گام اول بخواهیم که نقدهای خود را برای بعد از رسیدن به توافق نگه دارند، که موضع دولت است؛ چون در آن صورت شانس تأثیر گذاری بر نتیجه به دست آمده صفر است.
این مسئله که واشنگتن و اورشلیم دچار بحران موازی اعتماد بر سر مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین در میان وضعیت بغرنج ایران بودند، اوضاع را بدتر کرد. کری، که به خاطر مقاومت و فعالیت خود در پیگیری این دیپلماسی دشوار مورد تحسین قرار گرفته بود، وقتی اسرائیل تأیید نامه ساخت 1900 آپارتمان جدید را در منطقه مورد نزاع اعلان کرد، به طور غیر قابل توجیهی خونسردی خود را از دست داد؛ و این واکنشی سیاسی بود به سرور و شادمانی فلسطینیها برای آزادی 26 تن از زندانیان از زندان اسرائیل. کسی مجبور نیست از سیاست شهرک سازی اسرائیل حمایت کند که میگوید 90 درصد از آن آپارتمانها قرار است در مناطق یهودی مجاور پایتخت اسرائیل یا در مرز امنیتی کرانه باختری در طرف اسرائیل ساخته شود که احتمالاً طبق توافق نامهای تحت کنترل اسرائیل در آیند.
کری واکنش تند و حیرت آوری به این اقدام نشان داده و تمام ساختمان سازیها را یک جا محکوم کرد؛ به طور آشکارا تعهد اسرائیل به صلح را زیر سؤال برد؛ به طعنه پرسید که آیا اسرائیل انتفاضه سوم را ترجیح میدهد و با حالت تعجب پرسید که آیا اسرائیل نیروهای خود را از کرانه باختری بیرون خواهد برد؛ نیروهایی که با نیروهای امنیتی فلسطین همکاری کردهاند تا با تروریسم مقابله کرده و از گسترش نفوذ حماس جلوگیری کنند. اگر دولت اوباما میخواهد فشار خون میانهروترین بدبینهای اسرائیلی را بالا ببرد، ترکیب هجوم به معاملهای در ژنو با حمله به اعتبارنامههای ایجاد صلح اسرائیل، مناسبترین راه برای انجام آن است.
اسرائیل به نوبه خود علامتهای تقریباً درهم و برهمی را به واشنگتن ارسال کرده است؛ به ویژه در مورد فوریت گفتگوهای هستهای. در ماههای اخیر، اسرائیلیها یکسره بر طبل راکتور پلوتونیوم اراک نواختهاند و مدام به آمریکا گوشزد کردهاند که اگر این راکتور به کار بیفتد، خطر تشعشعات رادیواکتیوی، آن را از حمله نظامی مصون میکند. پیام آنها این بود که گذشت زمان به نفع ما نیست. این استدلال اسرائیلی دلیل محکمی (به تعبیر برخی عذر موجهی) برای گام اول معامله در اختیار دولت قرار داد؛ که چنین معاملهای شامل تعطیلی راکتور اراک شود. به هر حال، از زمان مذاکرات ژنو، اسرائیلیها داستان متفاوتی را بیان کردهاند؛ آنها میگویند گذشت زمان به نفع ماست. اسرائیلیها اعلان کردهاند که آمریکا بیشتر از آنچه که خود میداند، نفوذ دارد، چون ایرانیها چارهای جز رهایی از تأثیر مخرب تحریمها ندارند. هر دو استدلال، یعنی زمان به نفع ما است و زمان به نفع ما نیست، نمیتواند صحیح باشد.
واضح است که بحران کنونی قابل پیشگیری بوده است. حالا سؤال این است که آیا این بحران قابل درمان است؟
به نظر میرسد دولت با راه حل توافقی در مورد تحریمها مخالف است و در حال حاضر با تحریمهای بیشتر موافق است که تنها در صورت عدم حصول توافق در گام اول یا اتمام ضرب الاجل قطعی در مورد مذاکره بر سر یک توافق جامع، وارد عمل میشوند. همچنین برای دولت مفید است که مکانیسمهای جدیدی را برای مشورت بی درنگ با اسرائیل وضع کند. در این صورت، هیچ فرصتی وجود ندارد که حتی پیشرفتهای سریع اسرائیلیها را حیرت زده کند. از آنجا که شایعات کاخ سفید در مورد منتقدان جنگ طلب آن تأثیر نا مطلوبی بر اعتبار تهدید نظامی آمریکا علیه ایران داشته است، که این اعتبار با ماجرای سلاحهای شیمیایی سوریه تضعیف شده است، دولت باید گامهای مهمی بردارد؛ هم از طرف خودش و هم با متحدان منطقهای تا تهدید نظامی را باور کردنیتر بسازد.
بیش از هر چیز، ترمیم ساختار از هم گسیخته روابط آمریکا و اسرائیل، از جمله این سؤال اساسی که آیا جهان باید به ایران اجازه هرگونه توانمندی مستقل غنی سازی را بدهد، نیازمند یک نشست اصلاح اندیشه میان اوباما و نتانیاهو خواهد بود. همانطور که رئیس جمهور در ماه مارس گذشته در اورشلیم اعلان کرد، به دلیل همکاری میان دولتهای ما، میدانیم که زمان برای پیگیری یک راه حل دیپلماتیک در مورد برنامه هستهای ایران باقی میماند. اگر این قاعده صحیح باشد، فقدان همکاری به این معنا است که در واقع زمان در حال تمام شدن است.
انتهای پیام/