متهمان انفجار سفارت ایران در بیروت و مذاکرات ژنو
خبرگزاری تسنیم: درست است که عامل اجرایى این حمله عناصر القاعده بودهاند، اما انفجارى در این سطح و ابعاد که بهطور خاص سفارت جمهورى اسلامى در بیروت را هدف قرار داده است، بدون هماهنگى و حمایت محور ضد مقاومت در منطقه، امکانپذیر نبوده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، وقوع دو انفجار در حومه جنوبى بیروت در مقابل سفارت جمهورى اسلامى ایران، تحولات امنیتى لبنان و منطقه را وارد دور تازهاى کرده است. در این انفجار 23 نفر شهید و 146 تن زخمى شدند که شش تن از شهدا از جمله رایزن فرهنگى جمهورى اسلامى در بیروت، ایرانى هستند. در باره عاملان، اهداف و پیامدهاى این انفجار تروریستى، توجه به نکات ذیل ضرورى است:
1) با توجه به انتحارىبودن انفجار، معلوم مىشود جریانات تکفیرى وابسته به القاعده عامل اجرایى این حمله بودهاند. از طرفى گردانهاى «عبدالله عزام» وابسته به القاعده در لبنان، با صدور بیانیهاى مسؤولیت انفجارهاى بیروت را بر عهده گرفتند. «سراج الدین زریقات» یکى از رهبران القاعده اعلام کرد که عملیات حمله به سفارت ایران در بیروت، عملیاتى انتحارى بوده که توسط دو تن از شهروندان سنى لبنانى انجام شد.
2) درست است که عامل اجرایى این حمله عناصر القاعده بودهاند، اما انفجارى در این سطح و ابعاد که بهطور خاص سفارت جمهورى اسلامى در بیروت را هدف قرار داده است، بدون هماهنگى و حمایت محور ضد مقاومت در منطقه، امکانپذیر نبوده است. مطابق معمول در رأس متهمان، رژیم صهیونیستى قرار دارد که کارنامهاى سیاه و طولانى در حملات تروریستى خصوصا در لبنان دارد. هدف اسراییل از چنین حملاتى که نه تنها محور مقاومت و شیعیان، بلکه سایر طوایف را نیز در بر مىگیرد، ایجاد فتنه سیاسى و مذهبى در لبنان و منطقه است.
3) متهم بعدى، عربستان سعودى است که خصومت خود را با جبهه مقاومت و جمهورى اسلامى پنهان نکرده و با توجه به نفوذى که بر جریانات تکفیرى در منطقه دارد، هر از گاهى حملات و انفجارات تازهاى را رقم مىزند. نکته قابل توجه آن است که عربستان در پروژه فتنهانگیزى با رژیم صهیونیستى همکارىهاى پنهانى فراوانى دارد. در این راستا مىتوان به دیدار اخیر «بندر بن سلطان» رئیس دستگاه جاسوسى آل سعود در عقبه اردن با «تامیر باردو» رئیس سرویس جاسوسى موساد اشاره کرد که حاکى از تشدید فعالیتها و همکارىهاى محور عربى - عبرى است.
4) پنج روز پیش از انفجار بیروت، روزنامه «الوطن» سعودى در مقالهاى ادعا کرد که حزب الله لبنان طى روزهاى آینده در منطقهاى شیعى از لبنان انفجارى انجام خواهد داد تا با استفاده از آن، به اهداف خود در سوریه دست یابد! بهعبارتى محافل سعودى وقوع انفجارهاى بیروت را پیشبینى کرده بودند و این سند محکمى براى اثبات دستداشتن مزدوران عربستان در حادثه تروریستى بیروت است. سکوت مقامات آل سعود نسبت به این حادثه نیز شکبرانگیز است و این در حالى است که سایر کشورها و حتى آمریکا، انفجار تروریستى بیروت را محکوم کردند.
پرسش: برخى تحلیلگران این انفجار را با مذاکرات ژنو مرتبط دانستهاند. آیا این تحلیل درست است؟
پاسخ: بله، برخى ناظران، انفجار بیروت را با برگزارى نشست ژنو میان ایران و مجموعه 1+5 مرتبط دانستهاند. دلیل این ارتباط، نگرانى شدید رژیم اسراییل و عربستان سعودى از این مذاکرات و توافق احتمالى میان ایران و غرب است. قطعاً انجام حملهاى تروریستى در آستانه نشست ژنو که هدف آن انفجار سفارت ایران در بیروت بوده است، مىتوانسته تأثیر زیادى بر مذاکرات مزبور بر جاى گذارد، با این حال دشمنان کوردل از این واقعیت غافلند که جمهورى اسلامى در چنین فضایى نه تنها تضعیف نمىشود، بلکه موقعیت آن بهعنوان قربانى تروریسم تقویت خواهد شد.
آیا این عملیات تروریستى با درگیرىهاى سوریه و شکست معارضان هم در ارتباط است؟
پاسخ: عملیات انتحارى علیه سفارت ایران در بیروت چندان غیرمنتظره نبود چراکه سازمانهاى منتسب به شبکه القاعده فعال در سوریه تهدید کرده بودند که اهداف ایرانى در منطقه را هدف قرار خواهند داد. در واقع مىتوان گفت جریان القاعده که در عرصه سوریه شکستهاى سختى را در برابر ارتش سوریه و حزب الله و جمهورى اسلامى متحمل شده است، دست به انتقامجویى آنهم به شیوهاى ناجوانمردانه زده و دهها تن از افراد بىگناه را قربانى مطامع خود کرده است.
مخاطب انفجار اخیر بیروت، در وهله اول جمهورى اسلامى و پس از آن حزب الله و نظام سوریه است. اینگونه حملات در جهت اعمال فشار بر جبهه مقاومت، جهت توقف حمایتهاى خود از سوریه صورت گرفته است و جریانات مخالف حزب الله در لبنان (جریان 14 مارس) نیز با آن همصدا هستند. پاسخ سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله کاملاً روشن و قاطع است. وى در مراسم روز عاشورا اعلام کرده بود: مبارزان حزب الله در سوریه خواهند ماند و حزب الله بر سر سوریه، تن به سازش و معامله نخواهد داد.
بهنظر مىرسد انفجار اخیر، تقابل میان محور سازش با جبهه مقاومت را بهویژه با صبغه فتنه مذهبى وارد مرحله حساسى کرده است. با توجه به لجاجت دشمنان و نیز عدم عقبنشینى ایران و حزب الله از حمایت سوریه، پیشبینى مىشود پروژه ایجاد بحران امنیتى و برانگیختن فتنه طائفهاى، همچنان در دستور کار جبهه عبرى - عربى قرار خواهد گرفت.
بر اساس برخى برآوردها، اینک نزدیک به 80 هزار پیکارجوى وابسته به القاعده در سوریه حضور دارد. بیشتر این افراد که غیرسورى و از ملیتهاى دیگر هستند، بههیچوجه دغدغههایى همچون آزادى و دمکراسى ندارند و تنها به فکر اجرایىکردن افکار افراطى خود هستند که آنها را به اسم اسلام عرضه مىکنند.
بهطورکلى گروههاى وابسته به القاعده ماهیتى انگلوار دارند که از ناامنى و بىثباتى، براى افزایش تحرک خود بهره مىبرند. بىثباتى دو سال و نیم اخیر در سوریه فرصتى براى تحرک بیش از پیش به این گروهها داد.
از سوى دیگر ارتش سوریه طى ماههاى اخیر موفق به ضربهزدن به این گروهها شده است. نقطه عطف پیشروى نیروهاى دولت سوریه، فتح شهر راهبردى «القصیر» بود که در خردادماه امسال انجام شد. این شهر پایگاه اصلى نیروهاى شورشى افراطى «جبهه النصره» وابسته به القاعده بود. این شهر که در نزدیکى مرز با لبنان قرار دارد، نزدیک به یک سال در اختیار مخالفان بود و از آنجا براى انتقال تجهیزات و سلاح به داخل خاک سوریه اقدام مىکردند.
طى روزهاى اخیر نیز نیروهاى دولت سوریه دستاوردهاى مهمى را در عرصه نبردهاى داخلى در این کشور داشته است. همان روزى که انفجار بیروت رخ داد، نیروهاى ارتش سوریه شهر «قاره» را که در منطقهاى مهم و راهبردى (استراتژیک) قرار داشت و راه ترابرى شورشیان مسلح تا حمص و دمشق محسوب مىشد، به تصرف خود در آوردند. با ادامه نوار پیروزىهاى دولت سوریه، بسیارى از شورشیان مسلح که اینک از سرنگونى دولت اسد ناامید شدهاند، در تلاش هستند که راهبرد ناامنسازى مناطق پیرامونى را با هدف گسترش ابعاد بحران و درگیرکردن کشورهاى دیگر پیگیرى کنند.
انفجارى با لهجه عربستان سعودى
در ماههاى اخیر استراتژى تعارضگونه عربستان نسبت به جمهورى اسلامى ایران عمیق و مستمرتر شده و سطحى از رقابت پرشدت در تمام حوزهها نمایان شده است، تا جایىکه رژیم سعودى بىمیل نیست که از ظرفیتهاى رژیم صهیونیستى براى ایجاد موازنه در مقابل قدرت منطقهاى جمهورى اسلامى ایران بهرهمند شود.
این رویکرد را در دو سطح مىتوان دستهبندى کرد: دسته اول منبعث از ماهیت ناسازگار ایدئولوژیک و رقابت در چارچوب قدرت منطقهاى است و در سطح دوم متأثر از تحولات سالها و ماههاى اخیر.
نخست، ایزولهشدن نظم سلفى؛ عربستان سعودى سرمایهگذارى هنگفتى در گسترش و نهادینهکردن نظم سلفى در مقابل نظم شیعى انقلاب اسلامى ایران، در منطقه و جهان اسلام انجام داده بود، هرچند بعد از حوادث یازده سپتامبر، ایدئولوژى سلفى در منطقه و جهان اسلام بهدلیل رویکرد افراطى و خشونتگرایش، مورد هجمه سنگین قرار گرفت ولى بعد از تحولات انقلابى جهان عرب، عملاً نسخه معتدل ایدئولوژى سیاسى سنى، یعنى نظم اخوانى پارادایم موازى و مقبول براى بیشتر انقلابیون و کنشگران جنبش بیدارى شد. نظم اخوانى با وجود رقابت، در کل رویکرد انعطافگرا و تعاملمحور با نظم انقلاب اسلامى دارد.
دوم، شکست دومینووار در کشوهاى مهم منطقه؛ عربستان هژمونى نسبىاى که در کشورهاى مهم عرب منطقه داشته، در سالهاى اخیر بهدلیل حمایت از جریانهاى خشونتطلب از دست داده است. براى نمونه عراق از عربستان دور شده و به متحد ایران در منطقه تبدیل شده است و در لبنان پس از ترور رفیق حریرى در فوریه 2005 و ناکامى در ابقاى سعد حریرى در مقام نخستوزیرى، در مقابل ایران شکست خورده است. در یمن و بحرین که عربستان با آنها اتصال ژئوپلیتیک دارد، با قدرتگرفتن جنبش اسلامى شیعیان، عربستان را در یک تقابل امنیتى با اکثریت مردم این دو کشور قرار داده است. حتى در حوزه بین اعضاى شوراى همکارى خلیج فارس هم با رقابت با قطر عملاً قدرت تأثیرگذارى عربستان در این ناحیه با چالش مواجه شده است. علاوه بر آن، شیعیان عربستان اقلیت پویا و قابل توجهى مىباشند که جنبش اجتماعى قوى بهوجود آورده و در تکاپوى هویتگرایى سیاسى خویش هستند؛ امرى که محیط سیاسى و امنیتى عربستان را متأثر ساخته است.
سوم؛ تجرید در صحنه سوریه و فاصلهگرفتن شرکا از عربستان؛ راهبرد عربستان در صحنه سوریه، حذف این کشور از محور خط مقاومت و دورکردن آن از ایران است. در این راستا عربستان با حمایت همهجانبه از افراطگرى سلفى و القاعده در سوریه بیشترین سهم را در مناقشه و منازعه داشته است. تا جایىکه غرب به رهبرى آمریکا و متحدان منطقهاى از جمله ترکیه و قطر بهدلیل عواقب مخاطرهآمیز سیاست عربستان از آن فاصله گرفته و آنرا همذات با تروریسمپرورى مىدانند. رابطه عربستان با ترکیه بهعلت بحران مصر و سپس پرورش گروههاى افراطگرا در محیط امنیتى ترکیه رو به سردى گذاشته است و ترکها در نظر دارند گروههاى افراطگراى مورد حمایت عربستان در نوار مرزى خود را با فشار امنیتى مواجه سازد؛ امرى که هضم آن براى عربستان دشوار است.
چهارم؛ روندهاى کاهش بحران در مسأله هستهاى ایران؛ عربستان در مقاطع مختلف براى مقابله با قدرتگیرى جمهورى اسلامى ایران نقشهاى مختلفى را از جانب غرب متقبل شده است. در مناقشه هستهاى ایران نیز با جریان غربى مبنى بر محکومیت ایران و اعمال تحریمهاى سختگیرانه همراهى کرده و از برنامه هستهاى ایران بهعنوان یک تهدید براى منطقه نام مىبرد و خواستار مقابله با آن و تشدید تحریمها مىباشد. در شرایط فعلى هم که احتمال گشایشى در مسأله هستهاى ایران پیش آمده، رژیم عربستان سعودى و رژیم صهیونیستى ضمن نارضایتى از این روند، همسویى راهبردى پیدا کرده و پیرامون به تأخیر انداختن موفقیتهاى ملى و منطقهاى جمهورى اسلامى ایران به تولید همکارى مىپردازند.
براى نمونه مىتوان گفت، رژیم عربستان براى غلبه بر روانشناسى مغلوبشده خویش در منطقه و جهان اسلام در شرایط فعلى تلاش مىنماید با دامنزدن به مسایل قومى در سیستان و بلوچستان، به نوعى امتداد بازى را به بخشهاى سنىنشین ایران بکشاند. فعالیتهاى عربستان سعودى براى ترویج وهابیت که اوج ظهور و گسترش آن در دوران جهاد افغانستان بود، زمینه راهیابى این جریان به پاکستان را فراهم کرد. عربستان در دوران جهاد با ایجاد هزاران مدرسه مذهبى در پاکستان که به آیین وهابیت پایبند بودند، زمینه رشد و گسترش هرچه بیشتر این اندیشه را فراهم آورد. وهابیان سعودى از شهریور 1368، به بهانه کمکهاى آموزشى و انساندوستانه به مهاجران افغان ایالت بلوچستان، مراکز متعددى تأسیس کردند و از طریق کمکهاى مالى، به تبلیغ فرهنگ ضد شیعى وهابیت و سیاستهاى خود پرداختند. به هر حال عربستان ارتباط مالى، اندیشهاى و امنیتى بالایى با عناصر قومى - سلفى منطقه بلوچستان دارد و در شرایط ناکامى از تحولات منطقه از آن بهرمند مىشود. در شرایط فعلى هم با شکست نظم سلفى در عراق، لبنان، سوریه و... متوسل به گروههاى تروریستى شده و براى آنها مأموریت تعریف کرده است. براى نمونه گروه تروریستى جیش العدل در بلوچستان، مسأله سوریه را یک جنگ میان شیعه و سنى تبلیغ کرده و تنها راه حفظ اهل سنت در منطقه را مقابله با ایران دانسته است.
رژیم سعودى دشوارترین دوران سیاسى خود را سپرى مىکند. این رژیم با همه امکانات مالى، پیام فرا ملى ندارد و ایدئولوژى سلفىگرى از مشروعیت و مقبولیت ساقط شده و حتى به ایدئولوژى نفرتانگیز در جهان تبدیل شده است و پیروانش مصداق عینى تروریست شناخته مىشود. با این اوصاف در شرایط فعلى، رژیم عربستان بخشى از موضوع تغییر و تحولات منطقهاى محسوب مىشود. پس انتظارى از رژیم فرسوده سعودى وجود ندارد که با درک واقعیتهاى منطقهاى و جهانى، نقشى در شأن واقعى کشور عربستان ایفا نموده و با درک مسؤولیت تمدنى و فرهنگى، با دشمنان اسلام علیه کشورهاى واقعشده در خط مقاومت بحرانآفرینى نکند.
از سوى دیگر، سفر محرمانه اخیر بندر بن سلطان رئیس سازمان امنیت عربستان به تل آویو و گفت و گوى وى با مقامهاى بلندپایه موساد نشان مىدهد که یک ائتلاف شوم تخریبى براى برهمزدن امنیت منطقه تشکیل شده است. در آستانه از سرگیرى مذاکرات ایران و 1+5 در ژنو، عربستان و سازمان جهنمى موساد با بهرهگیرى از عوامل سلفى و مجموعه 14 مارس لبنان در صدد برهمزدن امنیت این کشور برآمدهاند.
هدف از انفجارهایى که در نزدیکى سفارت جمهورى اسلامى ایران در بیروت صورت گرفته، ارسال پیام به مقاومت اسلامى لبنان، سوریه و ایران است مبنى بر آنکه پیروزى نظام سوریه بر گروههاى تروریستى هزینه سنگینى بهدنبال خواهد داشت.
در راهبرد عربستان، ترور دوستان ایران به ابزارى براى مقابله با نفوذ منطقهاى ایران تبدیل شده است. اگر پیش از این، اقدامات تروریستى علیه نیروهاى نزدیک به ایران با هدف کاهش نفوذ منطقهاى ایران صورت مىگرفت، گویا اینبار هدف قرار دادن مستقیم اتباع ایرانى، تلاش دارد این پیام را به غرب مخابره کند که ضرورتى ندارد به حقوق و جایگاه ایرانى احترام گذاشت که خود با مشکل ناامنى مواجه است.
انتهای پیام/