یحیی یثربی: روشنفکران ایرانی اعتراض را جانشین تفکر کردند
خبرگزاری تسنیم: استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی گفت: اندیشمندان غربی هیچ کدام مبارز نبودند و تلاش کردند تا با نقد منطق، حکمت و طبیعات قدیم راه برای نیوتن باز کنند؛ اما روشنفکران در جامعه ما اعتراض را جانشین تفکر کردهاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، همایش نکوداشت زنده یادان جلال و شمس آلاحمد با عنوان «جلال و شمس؛ روشنفکران متفاوت» عصر روز گذشته 25 آذرماه با حضور حجج اسلام سیدهادی خسروشاهی، سیدمحمود دعایی، یحیی یثربی، موسی حقانی، محمدحسین دانایی (خواهرزاده شمس جلال)، ویکتوریا دانشور (خواهر سیمین دانشور)، سیدمهدی طالقانی و جمعی از پژوهشگران و صاحبان اندیشه در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران برگزار شد.
سیدیحیی یثربی، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی یکی از سخنرانان این مراسم بود که به ارائه سخن درباره جلال آل احمد و آثارش پرداخت و گفت: جلال از اثرگذارترین نویسندگان و روشنفکران دوران اخیر است و دست کم جزء چند نفری بود که در اوج بودند. او ذهنی باز داشت و شرایط مختلفی را تجربه کرده بود. جلال بسیاری از مسائل و معضلات اجتماعی و فرهنگی روزگار خود را با گوشت و پوست و استخوانش حس کرده بود.
«در خدمت و خیانت روشنفکران» مهمترین و اثرگذارترین اثر جلال است
وی تصریح کرد: جلال هم آثار و هم شخصیتاش اثرگذار است. «خسی در میقات» او را خواندهام و در نگارش «از این خانه به آن خانه» که خاطرات حج بنده است از قلم ایشان بسیار متاثر بودم. «غربزدگی» او را نیز بارها خواندهام، اما به عقیده من «در خدمت و خیانت روشنفکران» مهمترین و اثرگذارترین اثر جلال است که در آن به خوبی جریان روشنفکری را نقد کرده است. اگرچه برخی از روشنفکران معاصر گفتهاند که این اثر جلال پراکندهگویی است و انسجام ندارد، اما معتقدم جلال در این اثر چیزی را با تمام وجود حس میکرد و تلاش میکرد تا دلیل آن را بیابد.
روشنفکران در جامعه ما اعتراض را جانشین تفکر کردهاند
یثربی ادامه داد: جلال به روشنی میدید که جریان روشنفکری در غرب، عالم و آدم دیگری ساخته است و میدید که روشنفکری در ایران بعد از یک قرن و اندی، هنوز راه به جایی نبرده است. من معتقدم «چرا»ی بزرگی ذهن جلال را مشغول کرده بود. وی در علتیابی ماجرای ناکامی و ناکارآمدی جریان روشنفکری به عوامل مهمی اشاره کرده است که به نظر من یکی از آنها بنیادیترین عامل است و آن اینکه جلال میدید که روشنفکران در جامعه ما اعتراض را جانشین تفکر کردهاند. هنوز هم این مطلب در جامعه ما جاافتاده است که هر کس مدتی به دلایل سیاسی در زندان بماند، پس از آزادی او را روشنفکر قلمداد میکنند، هرچند که در مدت حبس خود تحول اندیشهگی نداشته باشد و این آفت بزرگی است.
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی با مقایشه جریان روشنفکری در ایران و غرب عنوان کرد: روشنفکران غربی حالت اپوزیسیونی نسبت به سیاست نداشتند، اما کلیسا و قدرت از آنها دست برنمیداشت، در حالی که در ایران بارزترین مشخصه روشنفکری مبارزه و اعتراض سیاسی است.
روشنفکران غربی مبارز سیاسی نبودند
وی خاطرنشان کرد: ما امروز شعار نظریهپردازی و نوآوری میدهیم اما به جای کار فکری و اندیشیدن به کارهای روبنایی و ظاهری اکتفا کردهایم. جلال چندین عامل برای ناکامی جریان روشنفکری در ایران برمیشمارد که به عقیده من یکی از مهمترین آنها همین کارهای سطحی و تقلیدی است. اندیشمندان غربی مانند کانت، روسو، هگل، دکارت، فرانسیس بیکن و... هیچ کدام مبارز نبودند و تلاش کردند تا منطق ارسطو، حکمت قرون وسطایی و طبیعات قدیم را نقد کنند تا راه برای نیوتن باز شود. آنان در مردم نگرش جدید ایجاد کردند و کاری کردند که کسی مانند اوباما که قرار بود برده سیاهی باشد تا اختهاش کنند و در رختشورخانهها رخت بشوید، امروز رئیس جمهور قدرتمندترین کشور دنیا شده است.
وی با مثالی طنزگونه گفت: باور کنیم اینکه امروز «خر هواپیما شده» اتفاقی افتاده و همه اینها محصول اندیشه روشنفکران غربی است و جلال آل احمد دردش این بود که چرا در جامعه ما جریان روشنفکری چنین توفیقی به دست نیاورده و این نگرش به روشنفکری از ظریفترین کارهای اوست.
روشنفکری در جامعه ما مرجعیت علمی پیدا نکرده است
وی تصریح کرد: امروز جامعه ما اول باید متوجه باشد و بیندیشد که هیچ ندارد و فکر نکند که همه چیز دارد؛ تا چنین اتفاقی رخ ندهد پژوهش در جامعه ما بهخصوص در حوزه علوم انسانی بازی است. ما نیندیشدهایم که چیزی نداریم، بلکه همیشه فکر کردهایم همه چیز داریم و نتیجه آن شده که روشنفکری در جامعه ما مرجعیت علمی پیدا نکرده است. دیگر اینکه کار روشنفکری در جامعه ما تسلسل پیدا نکرده، در حالی که در دنیای غرب چهرهای چون پوپر در واقع تسلسل بیکن، اسپینوزا و دکارت است.
روشنفکری در ایران راحت ابزار سیاست میشود
یثربی خاطرنشان کرد: مشکل دیگر روشنفکری در جامعه ما این است که راحت ابزار سیاست میشود و کار علمی نمیکند. همچنین روشنفکران ما محصول را بدون نیاز به تفکر و زمینه آن میخواهند و روشنفکران ما «نمیخواهند محور» هستند نه «چه میخواهند محور». روشنفکر ما تصور میکند که با تغییر نظام سیاسی، وضعیت فکر و فرهنگ نیز تغییر میکند، اما واقعیت آن است که افغانستان چهار قرن طول میکشد تا مثل فرانسه بشود. روشنفکران ما بیشتر از تحریک مایه میگیرند نه تعمیق. شعر درباره آزادی میگویند، بدون آنکه معنا و شرایط آن را بدانند و همین است که در ایجاد تحول ناکام میمانند.
جامعه مدنی با تفنگ ایجاد نمیشود
وی در پایان سخنان خود گفت: اینجا نیاز است که تردید و شبههای را برطرف کنم: من نمیگویم مبارزه بد است، مبارزه بسیار ارج و ارزش دارد، اما کاش ستارخان و باقرخان میدانستند که جامعه مدنی با تفنگ ایجاد نمیشود.
انتهای پیام/