خسروشاهی: جلال ضربهفنیِ غربزدههای روشنفکرنما بود
خبرگزاری تسنیم: حجتالاسلام خسروشاهی گفت: جلال یک ضربه فنی بود برای غربزدههای روشنفکرنما. جلال و شمس آل احمد به این نتیجه رسیده بودند که در مکاتب دیگر راه نجات نیست و مکتب حقیقی را در همان بازگشت به خویشتن خویش دیدند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، همایش نکوداشت زنده یادان جلال و شمس آلاحمد با عنوان «جلال و شمس؛ روشنفکران متفاوت» عصر روز گذشته 25 آذرماه با حضور حجج اسلام سیدهادی خسروشاهی، سیدمحمود دعایی، یحیی یثربی، موسی حقانی، محمدحسین دانایی (خواهرزاده شمس جلال)، ویکتوریا دانشور (خواهر سیمین دانشور)، سیدمهدی طالقانی و جمعی از پژوهشگران و صاحبان اندیشه در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران برگزار شد.
حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی، مؤلف و مترجم حوزه تاریخ و معارف اسلامی یکی از سخنرانان این مراسم بود که طی سخنانی گفت: آشنایی من با جلال به ایامی برمیگردد که وی از حزب توده جدا شده بود و به همراه خلیل ملکی در حزب زحمتکشان بودند. در این ایام من در تبریز بودم و آثار ایشان را مطالعه میکردم. پس از آنکه به قم آمدیم و ارتباطاتمان با تهران زیاد شد، از طریق آیتالله طالقانی و مسجد هدایت با روشنفکران و از جمله جلال آل احمد پیوند خوردیم.
وی ادامه داد: در آن ایام مرحوم آیتالله سیدمحسن امین عاملی جزوه کوتاهی با نام «التنزیه لاعمال الشبیه» در تحریم قمهزنی و برخی از وجوه دیگر عزاداری منتشر کرده بود و گفته بود که به حکم عقل و شرع قمهزنی و زخمی ساختن یر و بدن و نواختن طبل و... حرام است و موجب ان میشود که شیعه را مورد تمسخر قرار داده و وحشی قلمداد کنند. در آن ایام بسیاری از مؤمنین مرحوم امین را متهم به وهابیگری و سنیگری کردند و اشعار بسیاری در ذم وی گفتند. جلال آل احمد در 21 سالگی این جزوه کوتاه را با نام «عزاداریهای نامشروع» در سال 1322 ترجمه کرد که در هزار نسخه منتشر شد و به زودی تمام نسخههای آن نایاب شد. بعدها مشخص شد که گروهی از مومنین تمام نسخههای آن را خریده و خمیر کردهاند.
حجتالاسلام خسروشاهی عنوان کرد: در همان ایام نسخهای از «عزاداریهای نامشروع» جلال به دست بنده رسید که هنوز هم در دستم است و چند سال قبل آن را با مقدمه و ویراست منتشر کردم و البته بعد از چاپ مانند مرحوم امین مبتلای برخی از عوارض آن شدم. زمانی که جلال این رساله را ترجمه کرد، مورد توجه بسیاری از روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی قرار گرفت و معلوم شد که برخی از بزرگان ما هم با آن موافق نبودند. همچنانکه شهید مطهری در جلد اول حماسه حسینی داستانی را نقل کرده که در آن یک روحانی به فردی که در حال قمهزنی است توصیه میکند که این کار را نکند و او جواب میدهد، سالی 12 ماه ما مقلد شماییم و این یک روز شما مقلد ما هستید.
وی اضافه کرد: من جلال را بیش از دو سه بار ندیدهام و یک بار هم تلفنی با او صحبت کردهام. او یک ضربه فنی بود برای غربزدههای روشنفکرنما. برخی تلاش کردند تا ردیههایی تحت عناوین «عَرَبزدگی» و ... بر او بنویسند و زمانی که ما به او گفتیم تا جواب ردیهها را بدهد، جواب منفی داد و گفت اینها میخواهند مرا به ردیهنویسی مشغول کنند. بعد از شکست ناسیونالیسم عربی از اسرائیل، برخی در داخل کشور میخواستند این شکست را به حساب اسلامگرایی بگذارند و دنبال بهانههایی برای مخالفت با اسلام و جریانات اسلامگرا بودند که جلال در مقابل آنان ایستاد و درباره این موضوع موضع گرفت.
وی در ادامه به بیان خاطراتی از ارتباط جلال با امام و انقلاب و نیز ارتباط او با برخی از اهالی فرهنگ پرداخت. از جمله با ذکر خاطرهای از جلال آل احمد و ایرج افشار گفت: زمانی این دو به بوشهر رفته بودند. صبح زود جلال بیدار شده و پای درختی مطلبی را مینوشته است. افشار از او میپرسد که اینها چیست که مینویسی؟ او با طنز پاسخ داده بود خزعبلاتی مینویسم که بعدها اباطیل شناسانی مانند تو از آن نان بخورند.
وی ادامه داد: جلال و شمس آل احمد هر دو همه مراحل روشنفکری را طی کردند و دنیا را دیده و به این نتیجه رسیده بودند که در مکاتب دیگر راه نجات نیست و مکتب حقیقی را در همان بازگشت به خویشتن خویش دیدند.
انتهای پیام/